رفتن به مطلب

هزینه های خشک شدن دریاچه ارومیه بر مردم تحمیل می شود


ارسال های توصیه شده

هزینه های خشک شدن دریاچه ارومیه بر مردم تحمیل می شود

مهدیه پورشاد(مدیر عامل جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست آذربایجان غربی)

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

آنچه که مردم این مرز و بوم را به فرهنگ و خاکش پیوند می دهد، تاریخ و رشادت هایی است که در طول سالهای متمادی در هر گوشه ای از ایران عزیزمان، برای مردم رقم خورده است، خاطرات دور و نزدیکی که هویت بومی و قومی و حتی ایرانی بودن را تقویت بخشیده و نسل به نسل و سینه به سینه به امروز رسیده است، حکایت از وابستگی و دلبستگی مردم به حکایت ها و خاطراتی است که سرنوشت و زندگی آنها را ساخته است.

دریاچه ارومیه، چی چست، پارک ملی، ذخیرگاه زیست کره و هر اسم دیگری که دلتان میخواهد روی آن بگذارید، امروز در وضعیتی است که انگار تصمیم دارد تمام یادمانهای خوب و تاریخی خود را با مردمش به شوره زاری ابدی تبدیل کند. دریاچه ارومیه نه فقط یک زیستگاه طبیعی منحصر بفرد بلکه شناسنامه ما و پاسدار تاریخی ماست. تنها حوضه آبی جهان است که شادی هامان را با بلعیدن عزیزانمان تلخ نکرده است، گاهی اوقات فقط چشم هوسبازمان را می سوزاند تا چشم بصیرتمان باز شود به روزی که شاید برود و گربه سرزمینمان کور شود. دریاچه ارومیه دومین دریاچه شور جهان است که حیات در آن جریان دارد.

هر از گاهی خبری خوش در حمایت از دریاچه می شنویم ولی زود فراموش می شود. طرح دولت برای حق ابه واقعی دریاچه، باز کردن دریچه های سدها، طرح دو فوریتی مجلس برای رساندن آب از حوضه های آبی کشور و دهها طرح دیگر که فقط در حد حرف باقی می ماند. شاید برای کسانی که در راس تصمیم گیری کشور هستند، مسئله حفظ دریاچه در اولویت نباشد ولی برای مردم هست. دریاچه سالهاست با زندگی مردم عجین شده و برای تعداد بسیاری از جوانان و مردم ساکن در اطراف دریاچه حکم منبع درآمد دارد.

مسئله اصلی این است که موضوع دریاچه ارومیه منطقه ای نیست، یک مسئله ملی است و بر همگان به ویژه دولت، لازم و ضروری است تا از دریاچه ارومیه حفاظت و حمایت کنند. نمایندگان مجلس باید برای پیشگیری از روند خشک شدن دریاچه به جد وارد کار شوند اگر مجلس ما مردمی و ملی است باید بداند نابودی دریاچه، در وهله اول فاجعه انسانی را دربر خواهد داشت بعد فاجعه زیست محیطی برای ایران و کشورهای منطقه خواهد بود.

شواهد حاکی از آن است، وضعيت خطرناك درياچه اورميه زندگي بیش از 6 ميليون نفر در اين حوضه آبريز را تهديد مي كند و اما راهکارهای ارائه شده چقدر قابلیت اجرایی دارد آیا می تواند روند خشک شدن دریاچه را متوقف کند یا انحراف از مسير بشمار مي‌رود؟

واقعیت مسئله، ساخت 40 سد روي 14رودخانه مهم اين حوضه که جلوي 5.5 ميليارد مترمكعب آب به درياچه را گرفته است. متاسفانه همه اين سدها بدون هيچ گونه مطالعات نيازسنجي ساخته شده اند. مثلا سدهاي زرينه رود و سيمينه رود براي دشت هايي آب تامين كردند كه بدون آن سدها نيز اراضي آنها آبي بود و اصلا مشكل كم آبي نداشتند و با شبكه سنتي آبياري مي شدند. ساخت سدها بدون مطالعه و عدم تکمیل شبکه های آبرسانی بسیاری از سدها، آنها را تبدیل به حوض های بزرگ پرآبی کرده که فقط اکوسیستم منطقه را به خطر انداخته است.

تجربه بسيار تلخ خشك شدن درياي آرال در بخش آسيايي شوروي سابق كه هم در كتاب «آخرين واحه» ساندرا پوستل و هم در كتاب «رودهاي خاموش» پتريك مك كالي به تحرير درآمده و هم در كتاب «سدها و توسعه» روي آن بحث شده است نشان دهنده اين است كه تنها عامل خشكيدن درياچه ها، سدسازي است و ديگر هيچ.

هزينه و برآیند خشک شدن دریاچه ارومیه «بر دوش مردم تحميل خواهد شد» و هيچ راهكار عملی و زودبازدهی براي جلوگيري از فاجعه وجود ندارد، مگر بازكردن دريچه سدها در كوتاه مدت و برچيدن سدها در ميان مدت. كاري كه عليرغم پافشاري و مقاومت سدسازان و بساز و بفروش‌ها بالاخره بايد انجام شود و اميدوارم آن زمان خيلي دير نشده باشد كه امروز هم بسيار دير است. انگار همه عوامل دست به دست هم داده تا مردم شاهد نابودی دریاچه ارومیه باشند. عملی شدن مصوبات دولت، رد دو فوریت پیشگیری از روند خشک شدن دریاچه توسط مجلس، ناآگاهی مردم و مسئولین از فاجعه پیش رو، عدم حمایت سازمانهای بین المللی و...

بد نیست بدانیم که با وجود فواید بسیار و نقش عمده این دریاچه در اکوسیستم به دلیل اتخاذ سیاست های غلط سطح آب این دریاچه کاهش هفت متری داشته و برآورد می شود تا سه سال آینده کاملا خشک شود. چرا که دیگر خبری از آب 21 رودخانه و 39 مسيل نیست.

اما کاش با خشک شدن این دریاچه با ارزش که می توانست به منبعی برای جذب توریست و کمک به اقتصاد کشور تبدیل شود، فقط از موهبتی مجانی که در اختیارمان قرار داده شده بود بی بهره می شدیم اما خشک شدن آن علاوه بر از دست دادن مواهبش پیامدهای زیر را به دنبال خواهد داشت:

1) زیستگاه بی نظیر اطراف دریاچه از حیات خالی خواهد شد.

2) از بین رفتن آرتمیا تنها موجود با ارزش دریاچه ارومیه که از اهمیت ویژه ای در پرورش ماهی و میگو داشته و قیمت آن با خاویار برابری می کند.

3) سطح آبهای زیر زمینی به پایین ترین سطح خود خواهد رسید.

4) گرد و غبار نمک دریاچه که بسیار خطرناک تر از گرد و غبار خاک است ایران و کشورهای همسایه را تهدید خواهد کرد چرا که با وزش کمترین بادی ذرات نمک بلند خواهند شد. هر چند شاید گرفتن گرد نمک تفاوتی با گرفتن گرد خاک نداشته باشد ولی تصور کنید به جای خاک نمک تنفس کنیم.

5) نمک دریاچه خشک شده افزون بر به خطر انداختن سلامت جسمي و تنفسي، موجب از بين بردن زمين‌هاي کشاورزي هم خواهد شد. این نمک زمین های کشاورزی دست کم سه استان را از بین خواهد برد در حالی که این سه استان از شاهرگ های کشاورزی کشور محسوب می شوند تبدیل به گونه ای از بیابان خواهند شد.

6) جا به جایی جمعیت و مسئله بزرگ اسکان مجدد آنها.

7) بحران اقتصادی در بخش کشاورزی و دامداری.

8) شیوع بیماریهای تنفسی، پوستی و بینایی و...

 

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...