lorena 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۱ تصمیمگیری آگاهانه و منطقی متولیان، موفقیت یا شکست تمامی پروژههای خرد و کلان عمرانی یا اقتصادی را تضمین میکند. مقدمه این تصمیمگیریهای آگاهانه انتخاب فرآیندی جامع و مؤثر بهمنظور مسالهیابی و انتخاب راهحل مناسب آن مساله است. گردآوری کامل و صحیح اطلاعات، در گام مسالهیابی یا شناخت همچون متدولوژی بسیاری از راهبردهای مشابه مدیریت و پایش پروژهها، بسیار حائز اهمیت است. از دیگرسو علیرغم تکنیکهای متنوع حل مساله، توجه به تکنیک مناسب هر موضوع و بهکارگیری سطح مناسبی از خلاقیت راهگشا و حیاتی است.یکی از مهمترین نیازهای مدیران و متولیان برای تصمیمگیری آگاهانه، بهکارگیری تکنیک مقایسه و ارزیابی فنی و اقتصادی طرحهاست که انتخاب از میان مجموع راهکارها بر اساس حداقلهای مورد پذیرش، شرایط مطلوب اقتصادی و کارایی مناسب فنی تلقی میشود.بنابراین هر پروژه مالی یا عمرانی باید پيش از اجرا، مورد ارزیابی قرار گیرد یا امکانسنجی شود. فرآیند امکانسنجی نیز بهمنظور ارزیابی قابلیت تامین خواستههای طرح و شناخت پیشنیازها انجام میپذیرد. در ارزیابیهای مالی در فضای اقتصاد مهندسی از روشهای ریاضی- که بر پایه ارزش زمانی پول، تعادل بین بهره و نرخهای رشد میباشد- برای سادهکردن مقایسهها و شفافساختن آن برای مدیران استفاده میشود. اما ارزیابیهای فنی حائز دشواریهایی بیشتر است و این صعوبت در ترکیب ارزیابیهای فنی و اقتصادی بیشتر میشود.اصولاً جنبههای فنی بسیار متنوعی در یک طرح دخیل هستند. روش اجرا، نیروهای انسانی، مواد اولیه، انرژی، ایمنی و ... برخی از موارد مشترک قابل طرح هستند که با توجه به تنوع آن، انتخاب روش مناسب برای ارزیابی دقیق و منطقی را پیچیده میکند.به عبارت دیگر، ارزیابیهای فنی دارای گستره وسیعی از انواع حالتهای تصمیمگیری است. در هر تصمیمگیری فضای تصمیمسازی بهصورت پیوسته یا گسسته است. از سویی دیگر ممکن است این تصمیمگیری تکمعیاره یا چندمعیاره باشد که در عین حال این معیارها میتوانند بهصورت کمی، کیفی یا تلفیقی از چند حالت مختلف باشند. (نمودار 1) نمودار 1: حالتهای مختلف تصمیمگیری در ارزیابیهای فنی- اقتصادی طرحها، سعی بر این است که با توجه به تنوع معیارهای کمی و کیفی، فضای حاکم بر تصمیمگیری، گسسته فرض شود. یک سیستم کارآمد و قابل اطمینان ارزیابی باید:- امکان فرمولهکردن مساله و تجدید نظر را بدهد.- هر دو معیار کمی و کیفی را در تصمیمگیری دخالت دهد.- نظرات افراد مختلف را در مورد گزینهها و معیارها لحاظ کند.- قابلیت در نظرگرفتن گزینههای مختلف را داشته باشد.- امکان تلفیق قضاوتها برای محاسبه شاخص مقایسه پایانی را دارا باشد.- معیارهای متضاد را بهنحوی موازی و اثربخش باهم منظور کند.- امکان تلفیق قضاوتها برای محاسبه نرخ نهایی را بدهد.- بر مبنای یک تئوری قوی استوار باشد. 3 لینک به دیدگاه
lorena 10304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۱ یکی از روشهای کارآمد برای این منظور، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی است که امکان فرمولهکردن مسائل را یکی پس از دیگری به هر دو صورت کمی و کیفی فراهم میکند. این روش که بر مبنای مقایسه زوجی بنا شده است قضاوتها را بهصورت مستقیم بسیار آسان میکند و درنتیجه محاسبات پایانی از سازگاری و دقت بهتری برخوردار میشود.آنچه در این مقطع اهمیت کلیدی مییابد این است کهمعلوم گرددارزیابیهای فنی و اقتصادی با ویژگیها و پیششرطهایی که پیشتر اشاره شد با چه کیفیتی در طرحهای مالی و عمرانی کشور بهکار گرفته میشود و جایگاه آنها نزد تصمیمگیرندگان و مدیران ارشد چگونه است. چون این روزها در سطح پروژههای درونشهری و برونشهری کشور، قید "فوریت" به بخش جدانشدنی طرحها تبدیل شده است. بیتردید هیچیک مخالف به سرانجامرساندن بهموقع و قانونمند پروژهها نیستیم و برنامهریزی و کنترل پروژه را جزء لاینفک آن میدانیم. هنوز هم یادگارهای نابسامان زیاد از پروژههایی که بهرهبرداری و اتمام آن بعضاً تا چند دهه به درازا کشیده در سراسر کشور به چشم میخورد و وجدان بیدار مهندسی کشور را میآزارد. لیکن قید فوریت و اهتمام به اتمام طرح در زمان مقرر باید مختص مراحل مشخص طرح و اجرا باشد، نه آنکه از خلق ایده و طرح تا بهرهبرداری آن در یک ظرف آنهم بهصورتی فشرده بیان شود.این روزها بسیاری از ما درک مشترکی از طرحهای مطالعهنشده یا کممطالعهشده داریم. متأسفانه بزرگترین قربانی در چنین فضای دستپاچهای امکانسنجی و ارزیابیهای فنی و اقتصادی بهمنظور آغاز پروژههاست. اول، از آن جهت که فرآیند منطقی گردآوری اطلاعات و طبقهبندی منطقی آن بهمنظور حصول تصمیمی آگاهانه عموماً فرآیندی زمانبر است و دوم، آنکه تصمیمگیری بدون طی مقدمات تصمیمسازی عموماً حکم دستوری مییابد که به نوبه خود حکم را قبل از فضای کارشناسی صادر کرده است و عملاً کسی انتظار پاسخ جدید یا راهکار متعالی را ندارد بلکه صرفاً توجیه طرح را طلب میکنند. واژه طرح توجیهی این روزها شاید مشتریهای زیادی برای خود دارد. حال بپندارید آیا کسی انتظار دارد نتیجه چنین ارزیابی، رد عملکرد پیشنهاد طرح شده- آنهم با قید فوریت- باشد.اما آنچه در این مجال، فارغ از هیجانات حاکم بر برخی پروژهها میتوان طرح کرد، لزوم تسری ارزیابیها در اجزای پروژه میباشد. زیرا همانگونه که در سطوح کلان ارزیابیهای فنی و اقتصادی میتوانند راهگشا و تصمیمساز باشند، در اجزای پروژه نیز استفاده از آنها رویکردی منطقی و پربار به طرح خواهد داد. بهعنوان نمونه، احداث راه یا راهآهنی ارتباطی میان دو شهر بنا به تقاضای بار و سفر امکانسنجی شده و با معیارهایی چون هزینههای احداث، هزینههای بهرهبرداری، درآمد ناشی از جابهجایی بار و مسافر، سهولت ارتباط، توسعههای آتی و ... مقایسه دقیق فنی و اقتصادی شده است که خروجی آن استخراج یک کریدور بهینه ارتباطی جهت شروع مطالعات مراحل تکمیلی باشد؛ این مرحله در کلان پروژه راهگشا و مؤثر میباشد. لیکن آیا اجزای طرح و اجرا بینیاز از ارزیابیهای فنی و اقتصادی میان گزینهها محتمل است؟در مثال فوق شاید ابنیه مهمی چون پل و تونل در قالب احداث مسیر مفروض وجود داشته باشد در این صورت بهنحو معمول مقایسهای در حد یک جدول و شاید مشروحهای چندصفحهای آنهم صرفاً با ملاحظات طراحی و هزینهای انجام پذیرد که نهتنها کافی نیست که عموماً پوششدهنده کمتر از 50 درصد الزامات چنين طرحی خواهد بود.در طرحهای مختلف دیگر و پروژههای متفاوت نیز میتوان این مثال را تسری داد. آنچه بهصورت مناسب میتوان خواستهای کارفرما و بهرهبرداران را به صورت توأم تأمین کند و در بهکارگیری منابع اعم از منابع مالی، انرژی، مواد اولیه و نیروی انسانی توازن و تعادل ایجاد کند شبکهای از ارزیابیهای فنی و اقتصادی بههمپیوسته است که در ارتباطی تعاملی زیرمجموعه طرح را از ارزیابیهای مقدماتی که زمینهساز سیاستگذاری و توجیه طرح بوده، تأثیرپذیر کند.در این شبکه ارزیابیها میبایست وزن حاکم میان معیارهای مختلف در حدی منطقی حفظ گردد چراکه بهعنوان نمونه اگر معیار ايمنی در کلان طرح بر معیار زیبایی یا روش اجرا ارجحیت داشته باشد این ایده طرح باید در کلیه اجزای پروژه نیز بهنحو مثبت انعکاس یابد.درصورت بهکارگیری از چنین مجموعه ارزیابیهای پیوسته که حائز مشخصات مورد اشاره یک ارزیابی جامع باشد میتوان انتظار داشت تا ضمن ارتقای شاخص ارزش پروژه بهصورت کمی و کیفی دیگر ساختارهای نظاممند مدیریت همچون برنامهریزی و کنترل پروژه و مهندسی ارزش نیز با سرعت و سهولت بیشتری در طرح استقرار یابد. زیرا سیستم کلی و اجزای طرح ضمن حفظ پیوستگی و همراستایی دارای تعاریف مشخص و معیارهای شفاف طرح هستند که خود زمینهساز بهبود مستمر و پایش بیدرنگ است.مراجع:1- ارزیابی طرحهای صنعتی. داوود مجریان. انتشارات سازمان مدیریت صنعتی2- اصول و روشهای ارزیابی اقتصادی پروژهها. مؤسسه مدیریت پروژه آریانا Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA 3- فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP). دکتر سیدحسن قدسیپور. انتشارات دانشگاه صنعتی اميرکبير 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده