رفتن به مطلب

حکایت آن سیب بهشتی...


sarevan

ارسال های توصیه شده

فتال نیشابورى گفته است : ام سلمه گوید: پیامبر صلى الله علیه و آله نزد من بود. جبرئیل نازل شد. آن دو با هم گفتگو مى كردند كه حسن بن على علیه السلام در زد. رفتم تا در را باز كنم . دیدم حسین علیه السلام هم با اوست . هر دو وارد شدند.

چون چشمشان به جدشان پیامبر خدا افتاد، جبرئیل در نظرشان مانند دحیله كلبى آمد. دور او مى چرخیدند. جبرئیل علیه السلام گفت : یا رسول الله ! دو كودك را نمى بینى كه چه مى كنند؟ فرمود: تو را همچون دحیه كلبى دیده اند. او زیاد سراغ این دو مى آید و هرگاه مى آید هدیه اى برایشان مى آورد. جبرئیل شروع كرد به اشاره كردن با دستش ، مثل كسى كه چیزى را مى گیرد. ناگهان در دستش یك سیب و گلابى و انار بود. آنها را به امام حسن علیه السلام داد، همان گونه با دستش اشاره كرد و به حسین علیه السلام هم داد. هر دو خوشحال و خندان شدند. نزد جدشان شتافتند. پیامبر، سیب و انار و گلابى را گرفت و بویید، سپس آنها را همان طور به هر یك از آن دو داد و فرمود: با آنچه دارید نزد مادرتان بروید و اگر ابتدا پیش پدرتان بروید بهتر است . آن دو طبق دستور پیامبر خدا رفتند و چیزى از آنها را نخوردند تا پیامبر نزدشان برود. سیب و میوه هاى دیگربه همان حال بود. فرمود: یا على! چرا از میوه نخوردى و به همسر و فرزندانت ندادى و ماجرا را فرمود. پس پیامبر و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام از آن خوردند و به ام سلمه هم دادند.

لینک به دیدگاه

انار و گلابى و سیب به همان حالى باقى بود و هر چه از آن خورده مى شد باز به حالت اول بر مى گشت تا آنكه رسول خدا صلى الله علیه و آله از دنیا رفت . امام حسین علیه السلام گوید: در دوران فاطمه علیهاالسلام هم تغییر و كاهشى در آنها پیش نیامد.

چون فاطمه علیهاالسلام شهید شد، گلابى هم ناپدید شد و سیب به همان حالت نزد امام حسن علیه السلام باقى بود كه تا آنكه مسموم و شهید شد. سیب باقى بود تا وقتى كه در محاصره و بى آبى قرار گرفتم .

هرگاه تشنه مى شدم آن را كه مى بوییدم ، شدت عطشم فرو مى نشست . چون تشنگى ام افزون شد، بر آن دندان زدم و دیگر یقین به مرگ داشتم .

امام سجاد علیه السلام گوید: این سخنان را ساعتى پیش از شهادتش از آن حضرت شنیدم . چون به شهادت رسید، بوى آن سیب از قلتگاهش مى آمد. در پى آن سیب بودند و اثرى از آن دیده نشد، ولى بوى سیب پس از حسین علیه السلام هم باقى ماند: قبر او را زیارت كردم ، دیدم بوى آن سیب از قبر او به مشام مى رسد. پس هر كس از شیعیان ما كه زائران قبر او باشند بخواهند آن بو را استشمام كنند، هنگام سحر دنبال آن روند. اگر مخلص باشند، آن را خواهند یافت .

لینک به دیدگاه

ابن حمزه گوید:

از ابى محیص روایت است كه گویدن در كربلا با عمر سعد ملعون بودم . چون عطش بر حسین علیه السلام روى آورد، آن سیب را از درون جامه خویش در آورد و بویید و دوباره به جایش گذاشت . چون شهید شد، گشتم ولى آن را نیافتم ، ولى صدایى شنیدم از سوى مردانى كه آنان را مى دیدم ولى نمى توانستم به آنان برسم كه : فرشتگان هنگام طلوع سپیده و بر آمدن روز، كنار قبر آن حضرت از بوى آن لذت مى برند.

 

 

 

 

منبع: مقتل امام حسین (علیه السلام )

گردآورنده : گروه حدیث پژوهشكده باقرالعلوم، ترجمه : جواد محدثى

گفتمان دینی

لینک به دیدگاه
  • 3 ماه بعد...
گلنار جان به نظر شما این احادیثی که روایت شده دارای صحت و سقم واقعی است یا خیر ؟

بررسی درست بودن و یا عدم اون برعهده اشخاصی است که دراین زمینه علم دارند و مسلما بیان هم میشه...

اما نظرشخصی من دراین باب...خیلی ازمسائل پیرامون ما به ویژه اینطور مسائل با منطق و علم ادمی بررسی میشن

و با جنبه ای احساسی درکنارش مورد قبول قرار میگیرند...این موضوع مورد تایید ذهنی من بوده که بیان شده....

تاییدی ذهنی..و جنبه ای احساسی...که قابل بیان نیست...:icon_gol:

پاینده باشید.

لینک به دیدگاه

به عبارتی شما معتقد به این احادیث هستید . ولی بدون اینکه دلیل قانع کننده ای داشته باشید و بدون اینکه بر شما اثبات شده باشه به این روایات ایمان آوردید ! از احساسات گفتید باید گفت احساسات صرف و خالی دلیل خوبی برای پذیرش اینگونه اخبار نیست . و هم گفتید از نظر ذهنی برای شما مورد تایید است ، اگر منظور شما از ذهن همان عقل است جای سوال دارد که بر اساس کدام دلیل عقلانی به این گفته ها معتقد شدید ؟ اگر امکان دارد توضیح بدهید که اگر توضیحات شما منطقی بود ما هم به درک و معرفتی جدید نائل آئیم . سپاسگذار ...

لینک به دیدگاه
به عبارتی شما معتقد به این احادیث هستید . ولی بدون اینکه دلیل قانع کننده ای داشته باشید و بدون اینکه بر شما اثبات شده باشه به این روایات ایمان آوردید ! از احساسات گفتید باید گفت احساسات صرف و خالی دلیل خوبی برای پذیرش اینگونه اخبار نیست . و هم گفتید از نظر ذهنی برای شما مورد تایید است ، اگر منظور شما از ذهن همان عقل است جای سوال دارد که بر اساس کدام دلیل عقلانی به این گفته ها معتقد شدید ؟ اگر امکان دارد توضیح بدهید که اگر توضیحات شما منطقی بود ما هم به درک و معرفتی جدید نائل آئیم . سپاسگذار ...

ادامه صحبت منجر به منحرف شدن تاپیک از مسیرش خواهد بود(بحث برروی اعتقادی خاص..که دراین بخش از تالار؛ممنوع اعلام شده)

.....پاینده باشید.

لینک به دیدگاه
پس اگر امکان دارد در تاپیکی دیگر به این سوال بنده پاسخ دهید چون بسیار کنجکاو شدم بدانم دلیل شما برای پذیرش این اخبار چیست . سپاسگذار ...

این امکان وجود ندارد چون" درهرصورت بحث درموردی خاص هست" که این مورد درکل ممنوع میباشد..

درباب نظرشخصی هم در خصوصی عرض کردم.

پاینده باشید.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...