Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ خوب راهكاري كه من از آن صحبت مي كنم اين است: در اين طور مواقع يك خيزش اجتماعي به سمت تحريم كالاي مزبور مي رود حتي اگر به قيمت عوض كردن عادات غذايي(حذف برنج) باشد.در مورد ساير كالاهاي وارداتي اين امر صادق است ------ يا مثلا در مورد خودرو در مورد ساير كالاهاي توليدي نيز همين قصه صادق است ------ در مورد تصميماتي كه تاثيرات سو دارد نيز مي توان راهكار هاي مشابه, در چهار چوب حقوق فردي, و تاثير گذار را يافت كه به آن بطور عمومي جامع عمل پوشاند منتها اين فرايند ها نياز به بيداري وجدان جمعي و احساس مسوليت عمومي دارد كه در ايران متاسفانه فعلا وجود ندارد. پس گام نخست ايجاد اين احساس است. ملتها دولتشون رو برای این انتخاب میکنند که بتونن راحت زندگی کنند نه اینکه مدام بیان با برنامه هاش مخالفت کنند و تحریم کنند و اینا. این میشه جنگ مغلوبه. و مربوط به سده های قبل از میلاد . اولا در ایران سیستم تک حزبی هست و امکان رقابت احزاب نیست که دولتها رو مجبور کنه درست ترین برنامه ها رو تدوین کنند تا سر کار بمونند. دولت هر کاری خواست میکنه و ترسی هم از آینده خودش نداره. پس نمیشه دولت رو مجبور کرد تا کارش رو درست انجام بده مگه اینکه چند حزبی باشه و رقابت ها این راه را تسهیل کنند. مردم با این شکل میتونن دولت را تو منگنه بذارن که درست کار کنه. تا زمانی که سیستم حکومتی بر مبنای تک حزبی هست همین آش و همین کاسه است. قوانین ما هم همش به یک نفر ختم میشه و مثل حکومت های پادشاهی منتها از نوع به اصطلاح دینی است که امکان رقابت برای پیروزی در عرصه اجتماعی وجود نداره و این نوع سیستم خودش بزرگترین بلای پیشرفت هست. تورم هر سال بالا تر میره. بیکاری بیداد میکنه. بودجه ته کشیده . منابع ملی بصورت خام فروخته میشه . سرمایه گذاری خارجی در ایران انجام نمیشه. مراودات بین المللی ما تحریم شده. همه تجهیزات مورد نیاز صنایع حساس رو قاچاقی و با صد برابر قیمت واقعی میخریم. حتی ورود دارو هم برامون تحریم شده و نمیدن. این موارد مربوط به ملت نمیشه. مربوط به دید ما در حکومت داری است که راهی برای تحول اون وجود نداره. تحول اقتصادی دارای شاخص های بین المللی و درون گروهی و تعاملات با جهان هست که ما نه تنها اینا رو نداریم بلکه صد ها تحریم جور واجور داریم که قوز بالا قوز شده. خودمونم بجای حل اینا همش دنبال گسترش صنایع با فن آوری سنتی هستیم و دلمان هم برای خودمان نمیسوزد و کارگزاران ما بجای حل این مسائل همش به فکر منافع خودشونن که صاحب مقام بشن و به نون و نوایی برسن. ما دیگه نمیتونیم تو این شرایط حتی نفس هم بکشیم چه برسه به تحول که فقط میتونه یه توهم باشه. 8 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ ملتها دولتشون رو برای این انتخاب میکنند که بتونن راحت زندگی کنند نه اینکه مدام بیان با برنامه هاش مخالفت کنند و تحریم کنند و اینا. این میشه جنگ مغلوبه. و مربوط به سده های قبل از میلاد .اولا در ایران سیستم تک حزبی هست و امکان رقابت احزاب نیست که دولتها رو مجبور کنه درست ترین برنامه ها رو تدوین کنند تا سر کار بمونند. دولت هر کاری خواست میکنه و ترسی هم از آینده خودش نداره. پس نمیشه دولت رو مجبور کرد تا کارش رو درست انجام بده مگه اینکه چند حزبی باشه و رقابت ها این راه را تسهیل کنند. مردم با این شکل میتونن دولت را تو منگنه بذارن که درست کار کنه. تا زمانی که سیستم حکومتی بر مبنای تک حزبی هست همین آش و همین کاسه است. قوانین ما هم همش به یک نفر ختم میشه و مثل حکومت های پادشاهی منتها از نوع به اصطلاح دینی است که امکان رقابت برای پیروزی در عرصه اجتماعی وجود نداره و این نوع سیستم خودش بزرگترین بلای پیشرفت هست. تورم هر سال بالا تر میره. بیکاری بیداد میکنه. بودجه ته کشیده . منابع ملی بصورت خام فروخته میشه . سرمایه گذاری خارجی در ایران انجام نمیشه. مراودات بین المللی ما تحریم شده. همه تجهیزات مورد نیاز صنایع حساس رو قاچاقی و با صد برابر قیمت واقعی میخریم. حتی ورود دارو هم برامون تحریم شده و نمیدن. این موارد مربوط به ملت نمیشه. مربوط به دید ما در حکومت داری است که راهی برای تحول اون وجود نداره. تحول اقتصادی دارای شاخص های بین المللی و درون گروهی و تعاملات با جهان هست که ما نه تنها اینا رو نداریم بلکه صد ها تحریم جور واجور داریم که قوز بالا قوز شده. خودمونم بجای حل اینا همش دنبال گسترش صنایع با فن آوری سنتی هستیم و دلمان هم برای خودمان نمیسوزد و کارگزاران ما بجای حل این مسائل همش به فکر منافع خودشونن که صاحب مقام بشن و به نون و نوایی برسن. ما دیگه نمیتونیم تو این شرایط حتی نفس هم بکشیم چه برسه به تحول که فقط میتونه یه توهم باشه. بخش زيادي از گفتارت را قبول ندارم در همسايگي ما كشور هايي هستند كه تك حزبي پادشاهي و بسيار محدود تر از نظر اجتماعي هستند منتها در زمين هي اقتصادي مشكلي ندارند كشور هايي مانند عربستان امارات قطر و... بنا بر اين تك حزبي بودن و حكومت ديني يا ديكتاتوري بودن دليل بر اين نيست كه الزاما اقتصاد به ورطه ي نابودي برود اما چيزي كه در مورد فشار از طرف توده به دولت گفتم يك بحث كاملا عملي است .مهم نيست كه ديگر كشور ها اين دوره را در 2000 سال قبل و يا 100 پيش گذرانده اند و لذا براي امروز ما نا كارآمد است.مهم اين است كه با توجه به شرايط فعلي كشور ما اين يك راه حل است. متاسفانه وضعيت فعلي جامعه ي ما در تمام زمينه ها اعلام نارضايتي به زبان است و نه به عمل در عمل همه همان راهي را مي رويم كه از ما مي خواهند من يك مثال در زمينه ي كاري خودم بزنم: من چند سال است كه كشاورزي مي كنم . قيمت خريد تضميني محصولات بسيار پايين است و عملا صرفه ندارد .اين را همه ي كشاورزان مي دانند اما به محض برداشت محصول محصول خود را تمام و كمال به دولت مي فروشند با پايين ترين قيمت. اما اگر 2 ماه و تنها دو ماه محصول را انبار كنند و بصورت قطره چكاني به دولت بفروشند دولت مجبور است براي تامين مايحتاج جامعه با قيمت مناسب تري از كشاورزان خريد كند.اين را همه مي دانند و هيچ كس عمل نمي كند. و تنها غر مي زنند كه صرفه ندارد و ضرر است. هيچ گاه هيچ مشكلي تنها با بيان مشكل بر طرف نمي شود.اينكه ما تنها بشينيم و بگوييم به اين دليل و آن دليل مشكل داريم و آه و افسوس و فغان كنيم فايده اي جز بار رواني ندارد. مي بايست به دنبال راهكار ها بود مي بايست به دنبال استفاده ي حداكثري از حداقل ها بود تمام اقتصاد دان هاي مستقل نشستند و دايما غر زدند كه بنگاه هاي زود بازده ضرر است و بد است و مشكل زا مي شود.اما هيچ كس نگفت كه از اين امكان چگونه بهره ببريم كه بيشترين صرفه و كمترين ضرر را داشته باشد. اين تاپيك هدفش اين است كه معايب را ببيند و برايش راهكار ارايه دهد .راهكاري كه من و تو و ديگري بتواند آن را اجرا كند و كشور را گامي هر چند كوچك به جلو براند. اعتقاد من اين است كه اين كشور نخست از آن من است سپس از آن حكومتيان .لذا تمام تلاشم در راستاي اصلاح و پيشبرد خواهد بود .هر چند سخت است هر چند راه طولاني است اما پيمودنش براي من و فرزندان من واجب است 9 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ بخش زيادي از گفتارت را قبول ندارمدر همسايگي ما كشور هايي هستند كه تك حزبي پادشاهي و بسيار محدود تر از نظر اجتماعي هستند منتها در زمين هي اقتصادي مشكلي ندارند كشور هايي مانند عربستان امارات قطر و... بنا بر اين تك حزبي بودن و حكومت ديني يا ديكتاتوري بودن دليل بر اين نيست كه الزاما اقتصاد به ورطه ي نابودي برود اما چيزي كه در مورد فشار از طرف توده به دولت گفتم يك بحث كاملا عملي است .مهم نيست كه ديگر كشور ها اين دوره را در 2000 سال قبل و يا 100 پيش گذرانده اند و لذا براي امروز ما نا كارآمد است.مهم اين است كه با توجه به شرايط فعلي كشور ما اين يك راه حل است. متاسفانه وضعيت فعلي جامعه ي ما در تمام زمينه ها اعلام نارضايتي به زبان است و نه به عمل در عمل همه همان راهي را مي رويم كه از ما مي خواهند من يك مثال در زمينه ي كاري خودم بزنم: من چند سال است كه كشاورزي مي كنم . قيمت خريد تضميني محصولات بسيار پايين است و عملا صرفه ندارد .اين را همه ي كشاورزان مي دانند اما به محض برداشت محصول محصول خود را تمام و كمال به دولت مي فروشند با پايين ترين قيمت. اما اگر 2 ماه و تنها دو ماه محصول را انبار كنند و بصورت قطره چكاني به دولت بفروشند دولت مجبور است براي تامين مايحتاج جامعه با قيمت مناسب تري از كشاورزان خريد كند.اين را همه مي دانند و هيچ كس عمل نمي كند. و تنها غر مي زنند كه صرفه ندارد و ضرر است. هيچ گاه هيچ مشكلي تنها با بيان مشكل بر طرف نمي شود.اينكه ما تنها بشينيم و بگوييم به اين دليل و آن دليل مشكل داريم و آه و افسوس و فغان كنيم فايده اي جز بار رواني ندارد. مي بايست به دنبال راهكار ها بود مي بايست به دنبال استفاده ي حداكثري از حداقل ها بود تمام اقتصاد دان هاي مستقل نشستند و دايما غر زدند كه بنگاه هاي زود بازده ضرر است و بد است و مشكل زا مي شود.اما هيچ كس نگفت كه از اين امكان چگونه بهره ببريم كه بيشترين صرفه و كمترين ضرر را داشته باشد. اين تاپيك هدفش اين است كه معايب را ببيند و برايش راهكار ارايه دهد .راهكاري كه من و تو و ديگري بتواند آن را اجرا كند و كشور را گامي هر چند كوچك به جلو براند. اعتقاد من اين است كه اين كشور نخست از آن من است سپس از آن حكومتيان .لذا تمام تلاشم در راستاي اصلاح و پيشبرد خواهد بود .هر چند سخت است هر چند راه طولاني است اما پيمودنش براي من و فرزندان من واجب است به نظر من تا صورت مسئله پاک نشه راه به جائی برده نمیشه. ما بیکار نیستیم که اونا همش اشتباه بکنند و ما بیایم براشون جاده رو صاف کنیم. بقول شما ما اگر یک قرن هم تلاش کنیم ممکنه یکی دو گام جلو بریم. چرا اونایی که همه ساز و کار دستشونه نباید اینکار رو بکنند؟ من همه آنچه رو که میدونستم گفتم. روش دیگری رو هم بلد نیستم و به کم هم قانع نمیشم. خوششمم نمیاد که یه عده دست اندر کار همش اشتباه بکنند و من با چنگ و دندون تلاش کنم که از شدت اشتباهاتشون کم کنم. اصلا طاقت چنین کاری رو ندارم. درست هم نمیدونم. خلاصه اینکه اگه زیر ساخت ها درست نشه این تلاشها بجائی نمیرسه. همش باید بجنگیم و زندگی کنیم و این درست نیست. بچه ها باید درس بخونن و پدر هم باید امکان تحصیلشونو فراهم کنه. نمیشه همش از جیب پدر بدزدیم و بریم دفتر مشق بخریم. اینجوری نمیتونیم تا آخرش بخونیم. قصه ما اینه. رانندگی تو جاده خاکی باعث میشه که ماشین و سرنشینان بعد از طی مسافتی ناکار بشن و از زندگی بیفتن. 6 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ به نظر من تا صورت مسئله پاک نشه راه به جائی برده نمیشه. ما بیکار نیستیم که اونا همش اشتباه بکنند و ما بیایم براشون جاده رو صاف کنیم. بقول شما ما اگر یک قرن هم تلاش کنیم ممکنه یکی دو گام جلو بریم. چرا اونایی که همه ساز و کار دستشونه نباید اینکار رو بکنند؟ من همه آنچه رو که میدونستم گفتم. روش دیگری رو هم بلد نیستم و به کم هم قانع نمیشم. خوششمم نمیاد که یه عده دست اندر کار همش اشتباه بکنند و من با چنگ و دندون تلاش کنم که از شدت اشتباهاتشون کم کنم. اصلا طاقت چنین کاری رو ندارم. درست هم نمیدونم. خلاصه اینکه اگه زیر ساخت ها درست نشه این تلاشها بجائی نمیرسه. همش باید بجنگیم و زندگی کنیم و این درست نیست. بچه ها باید درس بخونن و پدر هم باید امکان تحصیلشونو فراهم کنه. نمیشه همش از جیب پدر بدزدیم و بریم دفتر مشق بخریم. اینجوری نمیتونیم تا آخرش بخونیم. قصه ما اینه. رانندگی تو جاده خاکی باعث میشه که ماشین و سرنشینان بعد از طی مسافتی ناکار بشن و از زندگی بیفتن. صورت مسله پاك بشه؟ شما يك مسله ي رياضي سخت بهت بدهند و براي آنكه بتواني راه حلت را بسنجي بهت بگويند جواب نهايي مي شود 4 , ابتدا صورت را پاك مي كني و سپس خيلي تميز مي نويسي:2*2=4 ؟؟؟؟؟ الان بحث اقتصاد و اشتغال در ايران همان مسله ي سخت است كه جوابي معلوم دارد مي بايست راه كار مربوط به اين مسله را جست و جو كرد من هم مي دانم اگر تمام ساز و كار ها منطقي مي بود و پيشنهاد هاي شما در چند پست قبل كه فهرست نمودم برقرار مي بود امروز مشكل نداشتيم .اما درد ما اين است كه اينها نيست ساز و كار ها به بدترين نحو ممكن برقرار است نهاد هاي لازم يا تعطيل است يا فرمايشي افراد در غير مرتبط ترين پست ها بر سر كار مشغول هستند كار هاي جاري به بدترين و پر هزينه ترين روش ممكن در جريان است همه ي ما همه ي اين مسايل را مي دانيم و مي بينيم در اين شرايط هر روز پول جديدي به جامعه تزريق مي شود كه نه تنها چاره ي درد نيست كه خود درد تورم را به همراه مي آورد. دو سال از عمر اين دولت باقي است همه ي ما مي دانيم كه روند اشتباه اقتصادي و ديد نا درست در اين دولت شتابي نجومي يافته, پس از اين دو سال تل از ويراني باقي است. مي خواهم بدانم فردي كه بر روي اين تپه ي جهل و جهالت مي ايستد چه راهكاري در پيش روي خود دارد تا بتواند مرز هاي كشور را از فروپاشي اقتصادي و سياسي باز دارد؟ من خود را در مقابل نام ايران و ايراني و كودكاني كه امروز در كوچه پس كوچه هاي اين كشور بازي مي كنند به اميد فرداهايي نا معلوم مسوول مي دانم.نمي توانم بنشينم و بگويم دست بر كوتاه و خرما بر نخيل مطمن هستم اگر راهكاري در اين جا ارايه شود كه زاييده و پرورده ي ذهن جمعه تحصيل كرده ي فارغ از مسايل سياسي است و از رشته هاي مختلف علوم گرد هم نشسته است , بسيار بسيار عملي تر از راهكاري است كه جمعي پير و پيرهن پاره كرده در زمينه ي اقتصاد در پشت درب هاي بسته و فارغ از درد هاي جامعه ارايه مي شود. لذا خواهش مي كنم با اين ديدگاه نگاه كنيد كه اگر فردا روزي به هر دليل شما در راس تصميم گيري اقتصادي كشور بوديد چه مي كرديد؟ 8 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ صورت مسله پاك بشه؟الان بحث اقتصاد و اشتغال در ايران همان مسله ي سخت است كه جوابي معلوم دارد مي بايست راه كار مربوط به اين مسله را جست و جو كرد مي خواهم بدانم فردي كه بر روي اين تپه ي جهل و جهالت مي ايستد چه راهكاري در پيش روي خود دارد تا بتواند مرز هاي كشور را از فروپاشي اقتصادي و سياسي باز دارد؟ مطمن هستم اگر راهكاري در اين جا ارايه شود كه زاييده و پرورده ي ذهن جمعه تحصيل كرده ي فارغ از مسايل سياسي است و از رشته هاي مختلف علوم گرد هم نشسته است , بسيار بسيار عملي تر از راهكاري است كه جمعي پير و پيرهن پاره كرده در زمينه ي اقتصاد در پشت درب هاي بسته و فارغ از درد هاي جامعه ارايه مي شود. لذا خواهش مي كنم با اين ديدگاه نگاه كنيد كه اگر فردا روزي به هر دليل شما در راس تصميم گيري اقتصادي كشور بوديد چه مي كرديد؟ خوب در این صورت باید معلومات و مجهولات مسئله رو تعریف کنیم. ابتدا مجهولات: - مدیران کارآمد و کاربلد نداریم - سیستم ارزیابی عملکرد و سازمان نظارت و کنترل بر پروژه ها رو نداریم - ارزش پول ما در دنیا معادل صفر هست و هیچ دولتی اعتباری به پول ما قائل نیست. - شش ماه مونده به پایان سال باید بودجه دولت تحویل مجلس بشه تا بررسی بشه و اینها دو ماه بعد سال جدید تازه پیش نویس بودجه رو به مجلس میدن. - کمیسیونهای اقتصادی مجلس اسیر روز مره گی شده اند و قادر نیستند برنامه های دراز مدت تدوین کنند. - استراتژی فعالیت های اقتصادی دولت و برنامه های کلان موجود نیست. - تمام طرحهای اقتصادی و صنعتی که از سالها پیش راه اندازی شده اند دارای پیشرفت فیزیکی و عملیاتی بیست در صدی هستند و همه شان رو زمین موندن. - بذل و بخشش هایی که به دیگر کشور ها و لبنان و سوریه و بقیه جا ها میکنیم معادل یک چهارم درآمد سالانه مون هست. - سیستم بانکی و ارزی در کشور بیمار هست و با تورم بالای سی درصد کار میکنه ونرخ بهره چندین برابر کشور های توسعه نیافته و یا در حال رشد هست. - مسائل اصلی کشور فراموش شده و همه هوش و حواس کارگزاران متوجه برگذاری سمینار های فرمایشی و یا مسائل اعراب و این حرفاست. - شایسته سالاری معنیشو از دست داده و همه فک و فامیل ها بر مسند های کلان کشور تکیه زده اند و چیزی هم نمیدانند. - - برنامه های کلان توسعه فقط روی کاغذ نوشته میشه بعد به فراموشی سپرده میشه. - اکثر فرهیختگان و اساتید علمی و اقتصادی و اعضای هیئت های علمی در دانشگاهها بزور مجبور به استعفا شدند و کسی جای اونا رو نگرفته. - از تئوریسین های قوی ایرانی مقیم خارج جهت ارائه راه حل دعوت بعمل نمیاد. خوب اینها بخشی از مجهولات ما بود. و اما معلومات ما : - من چیزی در این مور به نظرم نمیرسه. متاسفم. 9 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ ممنون از تاپیک خیلی خوبی که زدی. خب یکی از مشکلات ما اینه که صرف هامون هم زیر نظر مستقیم دولت هستش واسه همین اگر بخواد کاری انجام بشه اون هماهنگی نیست و متأسفانه هرشخصی در جامعه به دنبال منافع شخصی خودش هستش و منافع جمعی فراموش شده. دانش عمومی هم در این زمینه پایینه متأسفانه. 7 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ ممنون از تاپیک خیلی خوبی که زدی.خب یکی از مشکلات ما اینه که صرف هامون هم زیر نظر مستقیم دولت هستش واسه همین اگر بخواد کاری انجام بشه اون هماهنگی نیست و متأسفانه هرشخصی در جامعه به دنبال منافع شخصی خودش هستش و منافع جمعی فراموش شده. دانش عمومی هم در این زمینه پایینه متأسفانه. از حضور شما و شرکتتون در این بحث به سهم خودم تشکر میکنم. 5 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ من مهمترین معضل اقتصاد کشور و معضل در همه قسمت ها را عدم امنیت روانی کافی میدونم. این عدم امنیت روانی هم ناشی از بروکراسی و باندبازی هایی است که تو صحنه های مختلف اقتصادی رخ داده. مردم ما هم اکثرا مردم کوچه و بازار هستند و این چیزها را در اطراف میبینند،چون جرات اعتراض ندارند،تو خودشون میریزند و تصمیم میگیرند با زرنگ بازی،این وضعیت را حداقل برای خودشان امن نگهدارند،که همین باز بر بی اعتمادی مردم نسبت به خودشون علاوه بر بی اعتمادی مردم به حکومت هم دامن میزنه. شما گفتین،بحث سیاســـی نباشه،اما این اقتصاد بدون درست شدن وضعیت سیاسی ما درست نمیشه.... باید اعتماد عمومی را با حــذف بسیاری از باندهای قدرت مانند ســپاه از اقتصاد،دوباره جلب کرد. 10 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ همچنین از حضور مدیر محترم شقایق ارجمند در این تاپیک و تشویق و دلگرمیشون هم کمال تشکر را دارم. 3 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ من مهمترین معضل اقتصاد کشور و معضل در همه قسمت ها را عدم امنیت روانی کافی میدونم. این عدم امنیت روانی هم ناشی از بروکراسی و باندبازی هایی است که تو صحنه های مختلف اقتصادی رخ داده. مردم ما هم اکثرا مردم کوچه و بازار هستند و این چیزها را در اطراف میبینند،چون جرات اعتراض ندارند،تو خودشون میریزند و تصمیم میگیرند با زرنگ بازی،این وضعیت را حداقل برای خودشان امن نگهدارند،که همین باز بر بی اعتمادی مردم نسبت به خودشون علاوه بر بی اعتمادی مردم به حکومت هم دامن میزنه. شما گفتین،بحث سیاســـی نباشه،اما این اقتصاد بدون درست شدن وضعیت سیاسی ما درست نمیشه.... باید اعتماد عمومی را با حــذف بسیاری از باندهای قدرت مانند ســپاه از اقتصاد،دوباره جلب کرد. با شما موافقم دوست عزیز. اصولا در هیچ کجای دنیا مسائل اقتصادی و ارزی و برنامه های کلان اقتصادی رو مثه سفره تو همه جای کشور پهن نمیکنند. خود مسئولین میرن برنامه هاشونو تدوین و اجرا میکنند و مردم هم نتیجه شو میبینند. در کشور ما بجای اینکه کار های اساسی و کارشناسی بکنند همش میان تو تلویزیون و برنامه های روی کاغذ رو به شکلی برای توده مردم توجیه میکنند. همین چند روز پیش این اتوبان تبریز زنجان برای چندمین بار افتتاح شد و دیروز که من اونجا بودم دیدم که تونل سمت راست و اتوبان اون هنوز نصفه کاره هست و خیلی از کاراشم مونده که فک نکنم امسال تموم بشه. جاده شهید کلانتری وسط دریاچه ارومیه یکساله افتتاح شده اما 40% کارهای اجرائیش هنوز رو زمینه و کاری براش نمیشه. ما هنوز به پاییان کارامون نمیرسیم که ببینیم نتیجه درست بوده یا غلط. همش سمینار و برنامه تلویزیونی و بحث و گفتگو های بی ثمر و در کنار اون نیمه تعطیل رها شدن اکثر برنامه های کلان و نیمه کلان صنعتی و اقتصادی که معلوم هم نیست کی به نتیجه خواهند رسید. 8 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ خوب در این صورت باید معلومات و مجهولات مسئله رو تعریف کنیم. سپاسگزارم كه بحث جهت مشخصي داديد ديدگاه زير را مي پسندم و اگر حرفي اضافه مي كنم تنها براي كنكاش بيشتر است ابتدا مجهولات: - مدیران کارآمد و کاربلد نداریم از آنجايي كه نزديك به 33 سال از انقلاب اسلامي در اين كشور مي گذرد ,با فرض قوي بودن مديران قبل از انقلاب(مي گويم فرض) نمي توان انتظار كارامدي از ايشان را كه اكثرا مرده اند را داشت. از طرفي طيف مديريتي در اين 33 سال افراد ثابتي هستند كه گاها جاي خود را عوض مي كنند و اگر كسي بميرد از نسل دومي هاي همين طيف جايگزينش مي شود و به ندرت فردي جديد وارد دايره ي مديريتي كلان مي شودو اگر هم بشود خيلي زود خارج مي شود. لذا براي رفع نقيصه ي نا كارامدي مديران 3 راه به نظر من باقي است: 1-بركناري مديران فعلي و جايگزيني افرادي كه حد اقل تحصيلات مرتبت دارند تا در بوته ي عمل و با سعي و خطا تكنيك هاي مديريتي را بيازمايند و بياموزند 2-اسقرار تيم مشاورتي در كنار مديران فعلي و محدود كردن دايره ي قدرت ايشان در تصميم گيري هاي فردي تا زمان پرورش نسل جديد مديران 3-كمك گرفتن از مديران موفق ايراني در خارج از مرز ها كه البته هر يك از اين 3 راه مشكلات و معايبي خاصي را به همراه دارد - سیستم ارزیابی عملکرد و سازمان نظارت و کنترل بر پروژه ها رو نداریم من يك اصلاح كوچك در اين جمله انجام مي دهم سيست ارزيابي عملكرد و سازمان نظارت و كنترل بر پروژه ها بصورت مستقل و پويا نداريم علت اين اصلاح وفور سازمان هاي نظارتي ولي ناكارآود در نظام فعلي است.چنانچه در پستي اشاره فرموديد ناكارآمدي و فرماليته بودن اين سازمان ها و نيز موازنه كاري آنها عملا بودن ايشان را با نبودن ايشان يكسان گردانده فكر مي كنم كادر مديريتي اين سازمان مي بايست از طريق آراي عمومي و بدون كوچكترين دخالت دولت برگزيده شود و عملا قوانين به نحوي تنظيم گردد كه دولت و حكومت توان كوچكترين دخالت و اعمال نفوذ در آراي اين سازمان را نداشته باشد. البته اين يك ايده آل بسيار بعيد است لذا در حالت فعلي مي توان اين انتظار را در حد كارآمد كردن سازمان بازرسي كشور تعديل نمود - ارزش پول ما در دنیا معادل صفر هست و هیچ دولتی اعتباری به پول ما قائل نیست. ارزش پول به چند عامل بستگي دارد كه يكي از آنها درآمد كشور ها و ثبات اقتصادي آنها است اگر به هر ترتيبي بتوانيم اقتصاد ايران را از نابودي نجات دهيم و به چرخه ي توليد بازگردانيم به مرور ارزش پول كشور بالا مي رود و آن زمان است كه اقداماتي نظير حذف صفر ها از واحد پول و يا باز تعريف ارزش معادلي واحد پول مفهوم پيدا مي كند در غير اين صورت اين اقدامات درواقع نوعي ايجاد تاخير در سقوط است اما سقوط كماكان حتمي است - شش ماه مونده به پایان سال باید بودجه دولت تحویل مجلس بشه تا بررسی بشه و اینها دو ماه بعد سال جدید تازه پیش نویس بودجه رو به مجلس میدن. قانون مداري ركن اصلي ثبات است بودجه حرف اول الفباي اقتصاد است و در صورت نبودن بودجه هيچ طرح اقتصادي جامه ي عمل نمي پوشد. اما در كشوري كه عملا اقتصادي ندارد تفاوتي نمي كند كه بودجه به موقع ارايه شود يا با تاخير.نهايت امر اين است كه دولت مخارجش را از بانك مركزي برداشت مي كند و پس از ارايه ي بودجه براي برداشت هايش دليل و توجيح مي آورد. لذا من فكر مي كنم كه پيش از همه چيز در بحث بودجه مي بايست به مبحث بانك مركزي مستقل پرداخت و بانك مركزي را از حياط خلوت دولت خارج نمود و نقش او را از يك قلك پول بي انتها براي دولت به يك مركز براي جواب پس دادن تغيير داد. اين هم لازمه اش تغيير در اساسنامه ي بانك مركزي است و اينكه انتخاب ريسس بانك مركزي از تحت نظر دولت خارج شود. - کمیسیونهای اقتصادی مجلس اسیر روز مره گی شده اند و قادر نیستند برنامه های دراز مدت تدوین کنند. اين مبحث را به نوعي ديگر مطرح كرديم وقتي در كميسيون هاي اقتصادي مجلس اقتصاد دان نداريم و يا معدود داريم نمي توان از آنها انتظار كارآمدي داشت. شايد ارايه ي راهكاريبراي گزينش نمايندگان كه هر كس در كميسيون تخصصي خود قرار بگيرد سخت باشد و در واقع محروم كردن حق بسياري از مردم براي نمايندگي باشد اما مي توان با قرار دادن تيم هاي مشاوره ي تخصصي و كارآمد در كنار اين كميسيون ها از تصميماتي كه بعضا به ضرر حيطه ي مربوطه است جلوگيري كرد. در خيلي از كشور ها سند هاي چشم انداز بلند مدت وجود دارد و دولت ها و نمايندگان احزاب در ضرورت رسيدن به اين اهداف ترديد ندارند و تنها در روش رسيدن به اين اهداف اختلاف دارند. ما در ايران سند 20 ساله تدوين مي كنيم اما عملا آن را قبول نداريم و مي گوييم ما در عرض 2 سال به اهداف 20 ساله رسيديم. :jawdrop: - استراتژی فعالیت های اقتصادی دولت و برنامه های کلان موجود نیست. اين همان عدم پايبندي به سند چشم انداز است بحث من اصلا اين نيست كه اين سند درست است يا غلط واقع بينانه است يا خير بحث بر سر عدم احساس ضرورت پايبندي به اين سند است طبيعي است كه وقتي يك مسير مشخصي نباشد هر كس به سمتي مي رود كه گمان مي كند درست است(با توجه به خواست هاي خود البته) لذا چيزي كه ضرورت آن احساس مي شود تعريف نقشه ي راه براي مسوولان اقتصادي و اخذ سوگند وفاداري به حداقل هاي اين نقشه است - تمام طرحهای اقتصادی و صنعتی که از سالها پیش راه اندازی شده اند دارای پیشرفت فیزیکی و عملیاتی بیست در صدی هستند و همه شان رو زمین موندن. متاسفانه خيلي از اين طرح ها عملا توجيح اقتصادي خودشان را از دست داده اند با اين همه يكي از راهكار هاي پيش رو اين است: عدم تعريف پروژه اي جديد و اختصاص منابع مالي و ناساني به تكميل پروژه هاي نيمه تمام البته بخشي از اين مشكل مربوط مي شود به شتاب زدگي دولت هاي ما براي به دست ارودن همه چيز به هم و در نهايت هيچ چيز.و بخشي هم مربوط مي شود به سيستم مديريتي ايراني در پروژه ها در سيستم ايراني يك پروژه ي فرضا 1 ساله 10 ساله و با 10 برابر هزينه ي اصلي ساخته مي شود و در روز افتتاح هم گويي كه آپولو به هوا فرستاده ايم در بوق و كرنا مي كنيم. لذا در ادامه ي راهكار هاي قبلي: اصلاح سيستم هاي مديريت پروژه و بازخواست براي هزينه كرد ها در پروژه ها - بذل و بخشش هایی که به دیگر کشور ها و لبنان و سوریه و بقیه جا ها میکنیم معادل یک چهارم درآمد سالانه مون هست. متاسفانه اين بخشي از سياست دولت ماست راهكار: چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است :banel_smiley_52: - سیستم بانکی و ارزی در کشور بیمار هست و با تورم بالای سی درصد کار میکنه ونرخ بهره چندین برابر کشور های توسعه نیافته و یا در حال رشد هست. بانك داري اسلامي در كشور هايي كه اقتصاد پويايي لازم را ندارد بانك ها مانند قارچ رشد مي كنند.در اين كشور ها نرخ سود وام ها بالا است و مردم را تشويق به پس انداز به جاي سرمايه گذاري مي كند و مردم غافل از آن هستند كه نرخ تورم اكثرا بالا تر از نرخ سود بانك ها است و لذا عملا با گذشت زمان ايشان فقير تر مي شوند. از طرف ديگر بانك ها سرمايه هاي مردم را بصورت وام در اختيار ديگران مي گذارد و نرخ سود مشاركتي كه اخذ مي كند بالاتر از نرخ سود پرداختي به مردم است(در ايران مضاربه ي بانك 22 درصد و سود پرداختي به سرمايه در حدود 17 درصد است) كه اين خود يك چرخه ي معيوب است و موجب بالاتر رفتن نرخ تورم مي شود. راهكار اين موضوع هم : استقلال كامل سيستم بانكي و بيمه اي كشور از دولت است - مسائل اصلی کشور فراموش شده و همه هوش و حواس کارگزاران متوجه برگذاری سمینار های فرمایشی و یا مسائل اعراب و این حرفاست. :icon_pf (34): - شایسته سالاری معنیشو از دست داده و همه فک و فامیل ها بر مسند های کلان کشور تکیه زده اند و چیزی هم نمیدانند. - اين همان مبحثي است كه در قسمت اول اشاره شد:icon_pf (34): - برنامه های کلان توسعه فقط روی کاغذ نوشته میشه بعد به فراموشی سپرده میشه. براي نوشتن برنامه ي كلان نياز به ديد كلان نگر هست ديد كلان نگر به بينش گسترده و علمي نياز دارد باز هم بر مي گرديم به ضعف مديران و ناكارآمدي ايشان - اکثر فرهیختگان و اساتید علمی و اقتصادی و اعضای هیئت های علمی در دانشگاهها بزور مجبور به استعفا شدند و کسی جای اونا رو نگرفته. اين يك معضل نسبتا جديد هست و در مقايسه با معضل اقتصادي ما از تاريخچه ي كوتاهتري برخوردار است اما مي توانيم به عنوان يكي از راه هاي برون رفت به اين اشاره كنيم كه اساتيد فن را در زمين هاي تخصصي خود و بصورت تيم هاي مديريتي و يا مشاوره اي به كار بگيريم - از تئوریسین های قوی ایرانی مقیم خارج جهت ارائه راه حل دعوت بعمل نمیاد. دوست من كسي كه از ايران رفت به يقين مشكلاتي با اين سيستم داشت در زمان اقاي خاتمي تلاش بسياري براي بازگرداندن اين عزيزان صورت گرفت اما مشكلات پايه اي تر از اين حرف ها هست اما به عنوان يك گزينه ي كم هزينه و بسيار كارآمد: ايجاد بستر هاي مناسب براي بازگشت نيورهاي متخصص و تاثير گذار ايراني به ايران و بهره گيري از دانش ايشان در ارايه راهكاري براي برون رفت خوب اینها بخشی از مجهولات ما بود. و اما معلومات ما : - من چیزی در این مور به نظرم نمیرسه. متاسفم. خوب مسايلي كه در اين پست بر شمرديم همه و همه خارج از چارچوب توانايي ما بود و البته نگاه ريشه اي به مشكل در واقع تا زماني كه اين مشكلات حل نشود ما نمي توانيم انتظار يك توسعه ي پايدار را داشته باشيم و حقيقت اين هست كه اقتصاد علم است و مباني خاص خود را دارد نمي توان اين مباني را ناديده گرفت و انتظار داشت كه نتيجه مطلوب حاصل شود 6 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ ممنون از تاپیک خیلی خوبی که زدی.خب یکی از مشکلات ما اینه که صرف هامون هم زیر نظر مستقیم دولت هستش واسه همین اگر بخواد کاری انجام بشه اون هماهنگی نیست و متأسفانه هرشخصی در جامعه به دنبال منافع شخصی خودش هستش و منافع جمعی فراموش شده. دانش عمومی هم در این زمینه پایینه متأسفانه. خوب برداشت من از پست شما اين هست: ما بخش خصوصي به معني واقعي نداريم و دولت عملا اجازه ي تشكيل بخش خصوصي قدرتمند در بخش اقتصاد را نداده و به خاطر نقش نظارتي و پدر مابانه اي كه براي خود قايل است از شكل گيري بخشي كه در مقابل او عرض اندام كند واهمه دارد. خوب حالا ما چگونه مي توانيم با قوانين موجود اين بخش خصوصي را ايجاد كنيم؟؟ راه حل من براي اين موضوع تعاوني هاي كوچك است تعاوني هاي كوچك علي رغم كوچكي خود داراي كارآمدي هاي بسيار هستند و پس از شكل گيري درست آنها و معرفي قابليت هاي اين تعاوني ها به مردم و سپس تجميع چند تعاوني كوچك در غالب يك تعاوني بزرگ تر به مرور بخش خصوصي با پشتوانه ي عمومي پا مي گيرد. ما نمونه ي اين روش را در بسياري از كشور هاي اروپايي داشته ايم بسياري از برند هاي معروف و موفق در ابتدا يك تعاوني خانودگي بوده اند كه كم كم براي حفظ منافع مشترك خود پيشرفت كرده اند و امروزه در دنياي اقتصاد براي خود جايگاهي دارند. 8 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ خوبمسايلي كه در اين پست بر شمرديم همه و همه خارج از چارچوب توانايي ما بود و البته نگاه ريشه اي به مشكل در واقع تا زماني كه اين مشكلات حل نشود ما نمي توانيم انتظار يك توسعه ي پايدار را داشته باشيم و حقيقت اين هست كه اقتصاد علم است و مباني خاص خود را دارد نمي توان اين مباني را ناديده گرفت و انتظار داشت كه نتيجه مطلوب حاصل شود با شما موافقم. انسانها همواره با احساساتشان زندگی میکنند. به این معنی که احساسات انسان همواره به ادراکات او تبدیل میشود و بطور مستقیم رفتار او را هدایت میکند. بعنوان مثال , یک فروشنده زمانی که احساس میکند مشتری قصد خرید و سود رسانی دارد , از طریق قدرت ادراک رفتار هایی از خود نشان میدهد که مشتری راضی و خوشنود باشد تا بدین طریق از او خرید نماید و فروشنده به سود برسد. وظیفه حکومت تکریم بخش خصوصی است تا او راضی شود که در امور اقتصادی و صنعتی قدم بردارد. من برای انجام کاری به اداره دارائی و اخذ مالیات رفته بودم. در آنجا برخورد هایی را شاهد بودم که هیچ دشمنی با انسان انجام نمیده. رئیس هیئت مدیره یک شرکت بزرگ همه دفاتر و مدارکش رو اورده بود تا بررسی بشه ولی مودی مالیاتی قبول نمیکرد و میگفت من از اینا سر در نمیارم و شما باید همان مقداری رو که من میگم پرداخت کنی. در حوزه قوانین هم انقدر کمبود ها هست که اصلا اجازه نمیده بخش خصوصی فعالیت بکنه. همچنین در حوزه روابط بین الملل . ترانزیت کالا , قرارداد های منعقده با شرکت های خارجی و امثال اون یک مقرراتی در ایران وضع شده که اونها نمیتونن باهاش کنار بیان و لذا همکاری نمیکنند. الان میخواهیم با صرف هزاران میلیارد تومان لوله نفتی از عراق و سوریه برای حمل نفت به بازار های اروپا بکشیم. فردا که سیستم سوریه یه طوری شد و یا عراق وضعیتش فرق کرد هر روز شاهد خواهیم بود که تو خط لوله خرابکاری خواهند کرد و همه این هزینه ها از بین خواهد رفت. در حالی که ما میتوانیم این سرمایه را خرج فرآوری نفت خام بکنیم و محصول آنرا به چندین برابر قیمت نفت خام بفروشیم. 6 لینک به دیدگاه
*Mahla* 3410 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ به نظر من برعکس تصورات عام جای پیشرفت تو کشوری مثل ایران خیلی زیاده ... درسته عملکرد دولت از نظر اشتغال زایی ضعیف بوده اما جا برای پیشرفت تو کارای غیر دولتی خیلی زیاده... مثلا توی دنیای بورس ... خیلی ها فکر میکنن همش ضرره ...! اما کاملا اشتباهه ... چون اطلاعات و علم کافی ازش ندارن و دست و پاشکسته و ضعیف وارد عمل میشن خیلی وتا شکست میخورنو جز ضرر چیزی نمیبینن.... تو کشورایی مثل استرالیا و کانادا و ... ظرفیت سرمایه گذاری تقریبا تموم شده ... اما تو کشورای جهان سومی مثل ایان نه ... تازه اول کارن ... و اگه درست فکر کنی و درست عمل کنی میتونی پیشرفت کنی... تو ایران اکثرا فک میکنن مدرک که گرفتن باید کار بیاد در خونشونو بزنه بگه آقا بیا اینجا بهت نیازمندیم ... در حالی که این خودمونیم که باید در خونه ی کار رو بزنیم بگیم آره مام هستیم اگه اقتصاد کشور دست من بود اول از همه یه عده اقتصاد دان کار بلد رو جمع میکردم تا اونا برای اقتصاد کشور تصمیم بگیرن نه یه مشت آخ.و.ند و نظامی مغز فسیل که هیچ سواد و استعدادی توی این زمینه ندارن...یکی مثل شهرام جزایری با اون مغز اقتصادیش میتونست راکفلر ایران بشه که انداختنش گوشه ی زندون!! اولین قدمی که چین برای پیشرفت برداشت همین بود و خیلی هم تاثیر داشت.. 10 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ درود امیرعزیز درمورد مباحث طرح اولیه جستارتون باید یخورده مطالعه کنم تا بتونم چیزی بیان کنم(به عادت کلی خودمون که نراقی تو کتابش اشاره میکنه ما همه چیز دانیم وخودم تجربه اون مهندس فرانسوی رو قبلا درمورد سطح سواد خودمون گفتم ولی این عیب قبل ازاینکه شخصی باشه برمیگرده به ساختار ذهنی جامعه ما...بگذریم) درمورد اقتصاد ما وراهکارهاش بنا به مطالعه درسی اقتصاد مدیریت که ترم پیش به لطف خانم دکتر پاس شد درادامه مزاحم میشم ولی درمورد صحبت های نگار وفروغ عزیز با اینکه با کلیت گفته هاشون موافقم ولی یک سوالی هم برای شخص من مطرحه ما به عنوان دانش اموخته وتحصیلکرده چقدر دنبال یادگیری عملی هستیم یادگیری هایی که بدون انتظار انی باشه!! چون ما به صورت دیفالت اینو فرض میگیریم که اگه تخصصی داشته باشیم باید زمینه کاریمون فورا مهیا بشه(اینارو میگم چون درروال تحصیل وکارم خودم به شخصه تجربشون کردم پس یه چیز من دراوردی نیست) متاسفانه اغلب دانش اموختگان دانشگاهی ما صرفا روی مباحث تئوریک تمرکز دارند (برخلاف نظام های اموزشی مدرن که به عملی کردن تئوری ها گرایش دارند) وانصافا درزمینه های تئوریک خوب بلدند ولی وقتی میخوان همین داشته ها رو پیاده کنند به تته پته میافتند!! یک قسمت از مشکلات هم برمیگرده به خودمون...باورکنیم این مسئله رو خیلی از دوستان من هستند که وقتی مسئله اشتغال مطرح میشه با گفتن اینکه من لیسانس نگرفتم تا با سیصد تومن کار کنم صورت مسالشون رو پاک میکنند به هرحال این مسئله جا داره تا مدتها درموردش صحبت کنیم ومطمئنا هرکدام از ما به عنوان متولیان اینده این مرزوبوم میتونیم ایده هاوراهکارهایی که به دست میاریم رو بعدا عملی کنیم بعدا دوباره مزاحم میشم موفق باشیم 6 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ به نظر من برعکس تصورات عام جای پیشرفت تو کشوری مثل ایران خیلی زیاده ... درسته عملکرد دولت از نظر اشتغال زایی ضعیف بوده اما جا برای پیشرفت تو کارای غیر دولتی خیلی زیاده... مثلا توی دنیای بورس ... خیلی ها فکر میکنن همش ضرره ...! اما کاملا اشتباهه ... چون اطلاعات و علم کافی ازش ندارن و دست و پاشکسته و ضعیف وارد عمل میشن خیلی وتا شکست میخورنو جز ضرر چیزی نمیبینن.... تو کشورایی مثل استرالیا و کانادا و ... ظرفیت سرمایه گذاری تقریبا تموم شده ... اما تو کشورای جهان سومی مثل ایران نه ... تازه اول کارن ... و اگه درست فکر کنی و درست عمل کنی میتونی پیشرفت کنی... تو ایران اکثرا فک میکنن مدرک که گرفتن باید کار بیاد در خونشونو بزنه بگه آقا بیا اینجا بهت نیازمندیم ... در حالی که این خودمونیم که باید در خونه ی کار رو بزنیم بگیم آره مام هستیم کاملا موافقم 4 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ به نظر من برعکس تصورات عام جای پیشرفت تو کشوری مثل ایران خیلی زیاده ... درسته عملکرد دولت از نظر اشتغال زایی ضعیف بوده اما جا برای پیشرفت تو کارای غیر دولتی خیلی زیاده... مثلا توی دنیای بورس ... خیلی ها فکر میکنن همش ضرره ...! اما کاملا اشتباهه ... چون اطلاعات و علم کافی ازش ندارن و دست و پاشکسته و ضعیف وارد عمل میشن خیلی وتا شکست میخورنو جز ضرر چیزی نمیبینن.... تو کشورایی مثل استرالیا و کانادا و ... ظرفیت سرمایه گذاری تقریبا تموم شده ... اما تو کشورای جهان سومی مثل ایان نه ... تازه اول کارن ... و اگه درست فکر کنی و درست عمل کنی میتونی پیشرفت کنی... تو ایران اکثرا فک میکنن مدرک که گرفتن باید کار بیاد در خونشونو بزنه بگه آقا بیا اینجا بهت نیازمندیم ... در حالی که این خودمونیم که باید در خونه ی کار رو بزنیم بگیم آره مام هستیم اولین قدمی که چین برای پیشرفت برداشت همین بود و خیلی هم تاثیر داشت.. مطالبی که شما بهش اشاره داشتید بسیار بحق و منطقی است. اما موضوع بحث زمینه های قانونی و بستر های لازم برای زیر ساخت های کار و تولید و رشد اقتصادی است که با توجه به بحث هایی که انجام شد به این نتیجه رسیدیم که با قوانین موجود و مدیریت های ناکارآمد سازمانها و موانع بیشمار ناشی از فقر مدیریت امکان موفقیت خیلی کم هست و باید راهکار هایی براش اندیشیده بشه. 6 لینک به دیدگاه
*Mahla* 3410 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۰ مطالبی که شما بهش اشاره داشتید بسیار بحق و منطقی است. اما موضوع بحث زمینه های قانونی و بستر های لازم برای زیر ساخت های کار و تولید و رشد اقتصادی است که با توجه به بحث هایی که انجام شد به این نتیجه رسیدیم که با قوانین موجود و مدیریت های ناکارآمد سازمانها و موانع بیشمار ناشی از فقر مدیریت امکان موفقیت خیلی کم هست و باید راهکار هایی براش اندیشیده بشه. خب چرا باید منتظر باشیم تا زمینش فراهم بشه ؟؟!!! چرا نباید خودمون این زمینه رو فراهم کنیم ! ایده های جدید و کارآمد بسیار زیاده اما متاسفانه عمل کننده ای وجود نداره! چه لزومی داره همه ی تحصیل کرده ها کارمند دولت بشن ؟؟!!! کی مخالفه با تاسیس شرکت یا تجارت تو زمینه های مختف !! کی مخالفه با ایده ها و کارآفرینی های جدید!!! آیا همه ی کارخانه ها و شرکتا و کارگاه ها همه از باول وجود داشتن ؟؟؟؟ یا کسایی اونا رو ساختن با اندک سرما یه و تلاش بسیار!!!! متاسفانه اینجور افراد کمن که از صفر شروع میکننو به همه چی میرسن!!! من هر روز تو روزنامه ی دنیای اقتصاد زندگی نامه ی میلیاردرای دنیا رو میخونم !!! جالبه که بیشترشون از فقر و بدبختی به اینجاها رسیدن !! از صفر شروع کردن ! ایده هاشون جدید بوده ! منتظر نموندن کار بیاد دم در خونشون خودشون شروع کردن .... به نظر من کارمند دولت بود ینی یک زیر دست بدبخت دست و پا شکسته آدم خودش باید جنم داشته باشه 8 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۰ من مهمترین معضل اقتصاد کشور و معضل در همه قسمت ها را عدم امنیت روانی کافی میدونم. این عدم امنیت روانی هم ناشی از بروکراسی و باندبازی هایی است که تو صحنه های مختلف اقتصادی رخ داده. مردم ما هم اکثرا مردم کوچه و بازار هستند و این چیزها را در اطراف میبینند،چون جرات اعتراض ندارند،تو خودشون میریزند و تصمیم میگیرند با زرنگ بازی،این وضعیت را حداقل برای خودشان امن نگهدارند،که همین باز بر بی اعتمادی مردم نسبت به خودشون علاوه بر بی اعتمادی مردم به حکومت هم دامن میزنه. شما گفتین،بحث سیاســـی نباشه،اما این اقتصاد بدون درست شدن وضعیت سیاسی ما درست نمیشه.... باید اعتماد عمومی را با حــذف بسیاری از باندهای قدرت مانند ســپاه از اقتصاد،دوباره جلب کرد. من يكم پا را فراتر مي گذارم عدم امنيت در تمام زمينه ها شما امنيت كاري نداريد امنيت درآمدي نداريد امنيت بيمه و پشتيباني نداريد و همه ي اينها باعث مي شود كه امنيت روحي و رواني نداشته باشيد من فكر مي كنم كسي كه امنيت خاطر در مورد حفظ شغل و درآمد خود ندارد بازدهي مناسبي هم ندارد و تنها در انديشه ي بهره مندي حداكثري در حداقل زمان هست. چيزي كه از آن به زرنگ بازي ياد كرديد درواقع يك واكنش رواني در مقابل اين بي امنيتي است و تلاش براي بهره مندي از حداقل هايي كه به نوعي آينده ي نا معلوم شما را تا حدودي بيمه كند. به طور حتم اين وضعيت نوعي نا بساماني فرهنگي را پديد مي ارود كه ما در جامعه ي امروز به شدت شاهد آن هستيم بحث رشوه رانت تقلب دزدي كم كاري و..... همه و همه ماحصل همين موضوع است حالا راه حل چيست: جستوي راهي براي توليد پايدار و اقتصاد با ثبات اين مهم الزاما به معني حذف باند هاي قدرت نيست(البته اگر بشود مسلما بهتر است) بلكه به معني يافتن ساز و كاري است كه ما را به ثبات برساند 9 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۰ خب چرا باید منتظر باشیم تا زمینش فراهم بشه ؟؟!!! زمینه کار و فعالیت فراهم نباشه شما نمیتونی موفق بشی. چرا نباید خودمون این زمینه رو فراهم کنیم ! خیلی از زمینه ها قابل فراهم آوری توسط مردم عادی نیست. ایده های جدید و کارآمد بسیار زیاده اما متاسفانه عمل کننده ای وجود نداره! برای اینکه این ایده ها کاربردی بشه نیاز به حمایت های قانونی و مالی هست. چه لزومی داره همه ی تحصیل کرده ها کارمند دولت بشن ؟؟!!! کسی چنین ادعایی نداره. امکان کار در بخش خصوصی وجود نداره. کی مخالفه با تاسیس شرکت یا تجارت تو زمینه های مختف !! تاسیس یک شرکت و اجاره محل شرکت و هزینه کارمندان خدا تومان میشه. با کدام مشتری و کار شما میتونی این هزینه ها رو پاس کنی؟ کی مخالفه با ایده ها و کارآفرینی های جدید!!! کسی مخالف نیست . فقط حمایت کننده نداریم. شما یه سر برو انجمن مخترعین و مکتشفین و باهاشون صحبت کن سرنخ گیرتون میاد. آیا همه ی کارخانه ها و شرکتا و کارگاه ها همه از باول وجود داشتن ؟؟؟؟ یا کسایی اونا رو ساختن با اندک سرما یه و تلاش بسیار!!!! متاسفانه اینجور افراد کمن که از صفر شروع میکننو به همه چی میرسن!!! الان دور دور رقابت و تیراژ تولید هست. اون قضیه مال قدیما بوده. الان نمیتونی بعنوان تولید کننده جزء وارد بازار بشی. من هر روز تو روزنامه ی دنیای اقتصاد زندگی نامه ی میلیاردرای دنیا رو میخونم !!! جالبه که بیشترشون از فقر و بدبختی به اینجاها رسیدن !! از صفر شروع کردن ! ایده هاشون جدید بوده ! منتظر نموندن کار بیاد دم در خونشون خودشون شروع کردن .... زندگینامه کدام میلیاردر ایرانی رو خوندی که از راه صواب و با کار و تولید میلیاردر شده؟ به نظر من کارمند دولت بود ینی یک زیر دست بدبخت دست و پا شکسته اینو نمیتونم قبول کنم. حداقلش اینه که از نداری نمیمیرند. آدم خودش باید جنم داشته باشه دولت باید جنم داشته باشه و دست ما رو بگیره تا ما هم ثابت کنیم که جنم داریم. از متن همه نظرات شما معلومه که کار کاربردی انجام نداده اید و همش تو عالم خودتون می برید و میدوزید. با عرض پوزش البته. 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده