رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

نقش‌هاي جديد فضا‌هاي عمومي و زندگي عمومي هر روز باز تعريف مي‌شوند. در شرايطي كه زندگي روزانه براي بسياري از مردم به سمت خصوصي شدن هر چه بيشتر پيش مي‌رود.

خانه شخصي، ماشين‌هاي شخصي، كامپيوتر شخصي، مراكز خريد و ساير راه حل‌هاي خصوصي سازي بخشي از راه حل هاي رايج در برابر مسائل و مشكلات هر روزه مردم است. هم اكنون ملاقات ساير مردم بخشي خودكار و طبيعي از زندگي روزانه نيست. اين در حاليست كه ما وقت بيشتر، فضاي بيشتر و امكانت بيشتري داريم ولي ملاقات‌هاي مستقيم، ميان مردم كم و كمتر شده‌ است و اين يك تناقض بزرگ در زندگي انسان است.

یادمان نرود ما به عنوان انسان نيازمند نگاه‌كردن و تجربه زندگي همگاني و جمعي هستيم.

بیائیم واقعی تر باشیم تا به سرنوشت آدمک های انیمیشن فوق العاده Wall-E دچار نشویم.

  • Like 29
لینک به دیدگاه

واقعا همینطوره .. خیلی از مشکلات روحی از قبیل افسردگی و پرخاشگری به خاطر فاصله گرفتن از زندگیه واقعیه ... انرژی که از طریق نگاه چشم تو چشم و شنیدن صدا منتقل میشه قابل مقایسه نیست با انرژی اس ام اس و چت و ...

  • Like 7
لینک به دیدگاه

فكر كنم تو تعريف حريم خصوصي مشكل داريم!

فكر مي كنيم حريم خصوصي يعني اينكه همه چيمونو از بقيه جدا كنيم و هيچ چيز مشتركي نداشته باشيم...

كم كم داريم روبات ميشيم!!!!

  • Like 8
لینک به دیدگاه

نتیجه زندگی در کنار انسانهایی که بصورت قشری و با اهداف عقیدتی به همه چی نگاه میکنند همین میشه که ازشون دوری کنیم.

زندگی جمعی و مشترک موقعی دلچسب هست که به پدیده های زندگی از دید انسانی محض نگاه شود. من یه دوستی دارم که ازدواج کرده و یه دختر شش ساله داره. چند وقت پیش تو ماشین دیدمشون و با شوق و ذوق رفتم تا دیداری تازه کنم. به خانمش سلام کردم و با دوستم دست دادم ولی موقعی که میخواستم با دخترش خوش و بش کنم اون بچه خودشو کنار کشید و ناراحت شد . دلیلش را پرسیدم . گفتن که اون با مرد های نامحرم دست نمیده. با نامحرم هم همصحبت نمیشه. فکرش را بکنید . یه دختر کوچولوی 5 یا 6 ساله. خوب بدیهی است که من دیگر اون دوستم رو نمیبینم و رابطه ام با او برایم همیشه ناخوشایند خواهد بود.

یا مثلا میری خونه یه فامیل. از اول گفتگو تا آخر خداحافظی فقط جا نماز آب میکشه و یه چیزائی میگه که با نظرات من صد در صد متناقضه. پس قطعا دوست نخواهم داشت که باهاش رابطه داشته باشم.

جان کلام اینکه : در روزگار فعلی انسانها از دین و مکتب و عقاید فلسفی شون یه هویت هایی برای خودشان ساخته اند که امکان بر قراری ارتباط با اونا رو غیر ممکن میکنه.

زندگی جمعی و اجتماعی زمانی ممکن و خوشایند هست که انسانها از این قالبها در بیان و خودشان باشند و اینم دیگه امکان نداره . بنا براین هر روز تنها تر باشیم لااقل اعصابمون آرومتر میمونه و راحت زندگی میکنیم.

  • Like 5
لینک به دیدگاه
نتیجه زندگی در کنار انسانهایی که بصورت قشری و با اهداف عقیدتی به همه چی نگاه میکنند همین میشه که ازشون دوری کنیم.

زندگی جمعی و مشترک موقعی دلچسب هست که به پدیده های زندگی از دید انسانی محض نگاه شود. من یه دوستی دارم که ازدواج کرده و یه دختر شش ساله داره. چند وقت پیش تو ماشین دیدمشون و با شوق و ذوق رفتم تا دیداری تازه کنم. به خانمش سلام کردم و با دوستم دست دادم ولی موقعی که میخواستم با دخترش خوش و بش کنم اون بچه خودشو کنار کشید و ناراحت شد . دلیلش را پرسیدم . گفتن که اون با مرد های نامحرم دست نمیده. با نامحرم هم همصحبت نمیشه. فکرش را بکنید . یه دختر کوچولوی 5 یا 6 ساله. خوب بدیهی است که من دیگر اون دوستم رو نمیبینم و رابطه ام با او برایم همیشه ناخوشایند خواهد بود.

یا مثلا میری خونه یه فامیل. از اول گفتگو تا آخر خداحافظی فقط جا نماز آب میکشه و یه چیزائی میگه که با نظرات من صد در صد متناقضه. پس قطعا دوست نخواهم داشت که باهاش رابطه داشته باشم.

جان کلام اینکه : در روزگار فعلی انسانها از دین و مکتب و عقاید فلسفی شون یه هویت هایی برای خودشان ساخته اند که امکان بر قراری ارتباط با اونا رو غیر ممکن میکنه.

زندگی جمعی و اجتماعی زمانی ممکن و خوشایند هست که انسانها از این قالبها در بیان و خودشان باشند و اینم دیگه امکان نداره . بنا براین هر روز تنها تر باشیم لااقل اعصابمون آرومتر میمونه و راحت زندگی میکنیم.

 

دوست عزیز.

عرصه ی عمومی یعنی حضور همه ی افکار و عقاید.

انسان برای ارتباط حق انتخاب داره.

شما میتونی دوستانی با عقاید مشابه خودتون انتخاب کنید و باهاشون ارتباط برقرار کنید و با کسانی مه هم عقیده تون نیستند ارتباطی نداشته باشید.

اما در کل هدف تاپیک، یادآوری اجتماعی بودن انسان ها و حضور مستمر در عرصه ی عمومی است.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
دوست عزیز.

عرصه ی عمومی یعنی حضور همه ی افکار و عقاید.

انسان برای ارتباط حق انتخاب داره.

شما میتونی دوستانی با عقاید مشابه خودتون انتخاب کنید و باهاشون ارتباط برقرار کنید و با کسانی مه هم عقیده تون نیستند ارتباطی نداشته باشید.

اما در کل هدف تاپیک، یادآوری اجتماعی بودن انسان ها و حضور مستمر در عرصه ی عمومی است.

بله . درسته . عرصه عمومی یعنی حضور همه ی افکار و عقاید. اما این افکار و عقاید تا زمانی قابل تحمل هستند که عرصه رو بر افکار و عقاید من نوعی تنگ نکنند. وقتی برای صرف یک فنجان چایی هم نمیتونی از این عقاید لطمه نخوری , مجبور به انتخاب گوشه عذلت میشی.

درسته : هدف تاپیک، یادآوری اجتماعی بودن انسان ها و حضور مستمر در عرصه ی عمومی است. اما من دارم به دلائلی که این حضور رو کم رنگ میکنه اشاره میکنم که میتونه شاخص های اون دلائل یکی یکی از بین نظرات دوستان جمع آوری بشه و نتیجه کلی تری از دلائل عدم تحقق حضور مستمر انسانها در کنار هم بدست بیاد.

با احترام به نظرات شما : فکور

  • Like 3
لینک به دیدگاه

اجتماع واقعا در رشد و باروری عقاید مهمه و ضروری ولی در صورتی که بر اجتماع کسی سلطه نداشته باشه تا بگه فقط عقیده من بقیه باید برن داخل با قالیا

  • Like 5
لینک به دیدگاه
بله . درسته . عرصه عمومی یعنی حضور همه ی افکار و عقاید. اما این افکار و عقاید تا زمانی قابل تحمل هستند که عرصه رو بر افکار و عقاید من نوعی تنگ نکنند. وقتی برای صرف یک فنجان چایی هم نمیتونی از این عقاید لطمه نخوری , مجبور به انتخاب گوشه عذلت میشی.

درسته : هدف تاپیک، یادآوری اجتماعی بودن انسان ها و حضور مستمر در عرصه ی عمومی است. اما من دارم به دلائلی که این حضور رو کم رنگ میکنه اشاره میکنم که میتونه شاخص های اون دلائل یکی یکی از بین نظرات دوستان جمع آوری بشه و نتیجه کلی تری از دلائل عدم تحقق حضور مستمر انسانها در کنار هم بدست بیاد.

با احترام به نظرات شما : فکور

بله بله.

در حکومت های استبدادی گاهی عرصه ی عمومی تنها داخل نت محدود میشه... تنها جایی که تمامی عقاید می تونه حضور داشته باشه.

به هر حال باید در مقابل این اسنراتژی های موجود که بر مردم اینجور جوامع حاکمه، تاکتیک هایی زد. در هر صورت موضع من همیشه تو این انجمن، این بوده که بیایم با هم مسئله گشائی کنیم.

به اندازه ی کافی ناله شبگیر کرده ایم.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
اجتماع واقعا در رشد و باروری عقاید مهمه و ضروری ولی در صورتی که بر اجتماع کسی سلطه نداشته باشه تا بگه فقط عقیده من بقیه باید برن داخل با قالیا

 

کاملا درسته. الان جوری شده که انسان تو خونه خودش با اهل خونه هم نمیتونه تعامل کامل داشته باشه. تو خونه هم مجبور میشه با تنهایی هایش خو کنه. دلیلشم همینی است که شما بهش اشاره کردید.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
اجتماع واقعا در رشد و باروری عقاید مهمه و ضروری ولی در صورتی که بر اجتماع کسی سلطه نداشته باشه تا بگه فقط عقیده من بقیه باید برن داخل با قالیا

 

کاملا درسته. الان جوری شده که انسان تو خونه خودش با اهل خونه هم نمیتونه تعامل کامل داشته باشه. تو خونه هم مجبور میشه با تنهایی هایش خو کنه. دلیلشم همینی است که شما بهش اشاره کردید.

 

با حضور سلطه و اینکه باعث جلوگیری برخی رفتارهای جمعی میشه موافقم.

اما با اینکه نتونیم با کسانی هم سطح خودمون با اعتقادات مجزا ارتباط برقرار کنیم، شاید باید مشکل رو توی خودمون ببنیم.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
بله بله.

در حکومت های استبدادی گاهی عرصه ی عمومی تنها داخل نت محدود میشه... تنها جایی که تمامی عقاید می تونه حضور داشته باشه.

به هر حال باید در مقابل این اسنراتژی های موجود که بر مردم اینجور جوامع حاکمه، تاکتیک هایی زد. در هر صورت موضع من همیشه تو این انجمن، این بوده که بیایم با هم مسئله گشائی کنیم.

به اندازه ی کافی ناله شبگیر کرده ایم.

کسی تو این شرایط حق نداره آب بازی هم بکنه. عکس خانهما نباید تو بیلبورد ها باشه. ریش و سبیلت شکل درست و حسابی نداشته باشی باهات مصاحبه هم نمیکنند. البته باید قبل مصاحبه بر اساس توافقات حرف بزنی.

همه اشتباهات انسانی هم که جامعه رو به ابتذال میکشن به اما و اگر و شفاعت و این جور توهامت وصل شده و نمیتونی نه بگی. تنها تاکتیک موثر همان دوری از همه است تا خودشون بالاخره یا خسته بشن و یا ازپا بیفتن.

شما وقتی نتونی با خیال راحت و با اهل خونه تو اتوبوس هم کنار هم باشی دیگه تاکتیکی نمیتونی بزنی .

یه مدت اعتراض میکنی بعد دیگه خسته میشی و بیخیال.

تا زمینه های این ناله های شبگیر رو نشکافیم نمیتونیم مسئله گشائی کنیم.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
اما با اینکه نتونیم با کسانی هم سطح خودمون با اعتقادات مجزا ارتباط برقرار کنیم، شاید باید مشکل رو توی خودمون ببنیم.

این موضوع رو شما تو همین تالار هم بعینه میبینید. بعضی وقتا امکانش نیست. طرف ظاهرا داره اعتقاداتشو برا خودش حفظ میکنه اما تو امضاش داره مخ منو سوهان میکشه. این مسئله باعث میشه که من بهش اعتماد نکنم و بدانم که اون داره دنبال فرصت میگرده تا نیششو بزنه. ایشون هم ممکنه همین فکر رو در مورد من بکنه. پس نتیجه این میشه که من هنوز به اون درجه از اعتماد به نفس و بزرگواری نرسیده ام که اعتماد آفرینی پایدار داشته باشم.

به نظر من برای دستیابی به اون نکته مورد نظر شما لازمه که ما یاد بگیریم که به همدیگر نیازمندیم. حالا با هر عقیده و مرامی. اگر این نیازمندی رو به دیده تقدس به خودمون بفهمانیم فکر میکنم بشه به اون نقطه رسید. باید یاد بگیریم که به همدیگه عادت بکنیم و بدونیم که نیازمند همدیگه هستیم.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

نبود اعتماد , خود خواهی ، کمبود های شخصی و اجتماعی ، مشکلات و گرفتاری های روز مره مخصوصا مالی ، ترس از مقایسه شدن و تحقیر ، کمبود شادی و تفریحات گروهی ، فرهنگ جامعه......و خیلی از موارد دیگه فاصله ها رو زیاد میکنه

  • Like 4
لینک به دیدگاه
کسی تو این شرایط حق نداره آب بازی هم بکنه. عکس خانهما نباید تو بیلبورد ها باشه. ریش و سبیلت شکل درست و حسابی نداشته باشی باهات مصاحبه هم نمیکنند. البته باید قبل مصاحبه بر اساس توافقات حرف بزنی.

همه اشتباهات انسانی هم که جامعه رو به ابتذال میکشن به اما و اگر و شفاعت و این جور توهامت وصل شده و نمیتونی نه بگی. تنها تاکتیک موثر همان دوری از همه است تا خودشون بالاخره یا خسته بشن و یا ازپا بیفتن.

شما وقتی نتونی با خیال راحت و با اهل خونه تو اتوبوس هم کنار هم باشی دیگه تاکتیکی نمیتونی بزنی .

یه مدت اعتراض میکنی بعد دیگه خسته میشی و بیخیال.

تا زمینه های این ناله های شبگیر رو نشکافیم نمیتونیم مسئله گشائی کنیم.

 

به نظر من یه مقداری دارید بزرگنمائی میکنید و سخت میگیرید به خودتون.

درسته که همه این چیزها حاکمه. اما اینطور هم نیست که هیچ کاری هم نشه انجام داد. همین نا امیدی هست که یه جامعه یا یه تفکر رو به زوال میکشونه.

مثال زدن موارد محدودیت دلیل بر وجود محدودیت در تمامی زمینه ها نیست. درسته که این حکومت تمایل تمامیت خواهی داره، اما از جهت اینکه خاصیتی نان-پلان non-plan داره، یا به قولی شیرتو شیره، اصلا نمیتونن نوعی از نظم رو که مثلا توی کره شمالی برقراره رو، توی اینجا اجرا کنن.

شما بعدازظهر های تابستون، عصرها یه سر به خیابون ایران زمین تهرون بزن. یه سر به گلسار رشت بزن، یه سر به خیابون ولی عصر تبریز بزن با اینکه محدودیت ها شدیده، اما رفتارها از طرف مردم برای شرایط مناسب سازی شده. به این میگن تاکتیک!

به طور مثال توی نت هم همینطوره. خیلی از سایتها *****ه. اما ملت باز هم از فیس بوک استفاده میکنند، از اپرا استفاده میکنن، از بی بی سی استفاده میکنن.

 

ضمن اینکه من متوجه این عبارت " تا زمینه های این ناله های شبگیر رو نشکافیم" نشدم.

اگه منظورتون، شناساییه، خب، این انجمن و صدها فوروم دیگه سر بزنید فقط به این اشاره میکنن که این چه وضعیه، این چه دولتیه ...

اما کار رو چه کسی میکنه؟ اون که به جای "صرفا بیان مسئله"، فکر میکنه، عمل میکنه و در نهایت مسئله گشایی میکنه.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

شما بعنوان استاتر تو همین فروم مجبور میشی که با تک تک کاربرا بصورت جدا از هم در این مورد گفتگو کنی. دلیلشم اینه که اکثر ما ها همچنان حرف خودمونو میزنیم و کاری نداریم که این دو سه صفحه قبلی چیا گفته شده و نتایج چی بوده. هممینطوری میایم و یه چیزی میگیم و خداحافظ.

خیلی از دوستان مهربون هم هستند که فقط تشکر میکنند و اصلا توجه نمیکنند که طرف چی گفته.

نگاه سرسری به اتفاقات و به زندگی باعث شده که حواس انسان از همدیگه غافل بشه مگه در مواقعی که لازم بشه تو روی هم وایستن. معنی این رفتار گم شدن هویت فردی است. اگر بتونیم کاری بکنیم که هویت فردی انسانها به خودشون پس داده بشه مطمئنا این انسانها میتونن بهترین روابط رو با همه داشته باشند و عقایدشونم دخالت ندهند.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
این موضوع رو شما تو همین تالار هم بعینه میبینید. بعضی وقتا امکانش نیست. طرف ظاهرا داره اعتقاداتشو برا خودش حفظ میکنه اما تو امضاش داره مخ منو سوهان میکشه. این مسئله باعث میشه که من بهش اعتماد نکنم و بدانم که اون داره دنبال فرصت میگرده تا نیششو بزنه. ایشون هم ممکنه همین فکر رو در مورد من بکنه. پس نتیجه این میشه که من هنوز به اون درجه از اعتماد به نفس و بزرگواری نرسیده ام که اعتماد آفرینی پایدار داشته باشم.

به نظر من برای دستیابی به اون نکته مورد نظر شما لازمه که ما یاد بگیریم که به همدیگر نیازمندیم. حالا با هر عقیده و مرامی. اگر این نیازمندی رو به دیده تقدس به خودمون بفهمانیم فکر میکنم بشه به اون نقطه رسید. باید یاد بگیریم که به همدیگه عادت بکنیم و بدونیم که نیازمند همدیگه هستیم.

درسته.

مطمئن باشید، وجود تکثر عقاید توی به جامعه نشون دهنده ی بلوغ فکری اون جامعه اس. :icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
به نظر من یه مقداری دارید بزرگنمائی میکنید.:ws52:

درسته که همه این چیزها حاکمه. اما اینطور هم نیست که هیچ کاری هم نشه انجام داد. همین نا امیدی هست که یه جامعه یا یه تفکر رو به زوال میکشونه.

مثال زدن موارد محدودیت دلیل بر وجود محدودیت در تمامی زمینه ها نیست. درسته که این حکومت تمایل تمامیت خواهی داره، اما از جهت اینکه خاصیتی نان-پلان non-plan داره، یا به قولی شیرتو شیره، اصلا نمیتونن نوعی از نظم رو که مثلا توی کره شمالی برقراره رو، توی اینجا اجرا کنن.

شما بعدازظهر های تابستون، عصرها یه سر به خیابون ایران زمین تهرون بزن. یه سر به گلسار رشت بزن، یه سر به خیابون ولی عصر تبریز بزن با اینکه محدودیت ها شدیده، اما رفتارها از طرف مردم برای شرایط مناسب سازی شده. به این میگن تاکتیک!

به طور مثال توی نت هم همینطوره. خیلی از سایتها *****ه. اما ملت باز هم از فیس بوک استفاده میکنند، از اپرا استفاده میکنن، از بی بی سی استفاده میکنن.

 

ضمن اینکه من متوجه این عبارت " تا زمینه های این ناله های شبگیر رو نشکافیم" نشدم.

اگه منظورتون، شناساییه، خب، این انجمن و صدها فوروم دیگه سر بزنید فقط به این اشاره میکنن که این چه وضعیه، این چه دولتیه ...

اما کار رو چه کسی میکنه؟ اون که به جای "صرفا بیان مسئله"، فکر میکنه، عمل میکنه و در نهایت مسئله گشایی میکنه.

با اون فرمایش شما که قرمزش کردم موافق نیستم چون نیت من مثال زدن هست .

و اما در مورد اون بخشی که برجسته کردم عرض میکنم : اشاره سطحی به صورت مسائل به معنی شکافتن اون موضوعات نیست. همه انسانها بلد هستند که نارسائی ها را لیست بکنند و بیان نمایند. اینها بیان صورت مسئله است. اینکه منشاء این رفتار ها و عملکرد ها از چی ناشی شده را اگر بهش پرداخته بشه میشه شکافتن موضوع.

استفاده انسانهای روشنفکر از اون امکاناتی که در سایت ها هست نمیتونه در حل مشکل کمکی بکنه. مثل تیری در تاریکی میمونه که فقط باعث دلخوشی تیر انداز میشه اونم بصورت موقت. باید روشهایی اتخاذ بشه که به انسان روشهای خود تبیین شدگی رو بیاموزه.

اگر انسان بتونه به این توانایی برسه که بدونه معنی خودش چیه , اونوقت میشه روی رفتار این انسان حساب باز کرد.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
با اون فرمایش شما که قرمزش کردم موافق نیستم چون نیت من مثال زدن هست .

و اما در مورد اون بخشی که برجسته کردم عرض میکنم : اشاره سطحی به صورت مسائل به معنی شکافتن اون موضوعات نیست. همه انسانها بلد هستند که نارسائی ها را لیست بکنند و بیان نمایند. اینها بیان صورت مسئله است. اینکه منشاء این رفتار ها و عملکرد ها از چی ناشی شده را اگر بهش پرداخته بشه میشه شکافتن موضوع.

استفاده انسانهای روشنفکر از اون امکاناتی که در سایت ها هست نمیتونه در حل مشکل کمکی بکنه. مثل تیری در تاریکی میمونه که فقط باعث دلخوشی تیر انداز میشه اونم بصورت موقت. باید روشهایی اتخاذ بشه که به انسان روشهای خود تبیین شدگی رو بیاموزه.

اگر انسان بتونه به این توانایی برسه که بدونه معنی خودش چیه , اونوقت میشه روی رفتار این انسان حساب باز کرد.

 

من در ویرایش بعدی، این جمله رو این گونه اصلاح کردم:

به نظر من یه مقداری دارید بزرگنمائی میکنید و سخت میگیرید به خودتون.

 

در مورد مسئله که می فرمائید هم همون حل مسئله یا مسئله گشائی میشه که عرض کردم که در واقع فقط یه مرحله نیست. یه فراینده:

شناخت مسئله، تجزیه و تحلیل مسئله، ارائه راه حل، انتخاب بهترین راه حل، مدیریت راه حل.

 

که هرکدوم از این مراحل فیدبک داره. و چون ما ایرونی ها ذهن آموزش دیده برای برنامه ریزی و حل مسئله نداریم و به اصطلاح "تفکر موقت" داریم، وقتی در این شرایط قرار می گیریم، بیشتر غرغر میکنیم. یا از دست هم شاکی هستیم.

چون از دید ما دنیا دو روزه و فکر میکنیم چون حالا دنیا دو روزه پس چرا تو همین دو روز این همه بدبختی میاد سرمون.

اما به یه اروپائی بگی دنیا دو روزه هنگ میکنه! چون اون برای ساعت بعد، فردا، یه سال بعد و... برنامه داره و این خاصیتشه و برای همین آن تایمه.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
من در ویرایش بعدی، این جمله رو این گونه اصلاح کردم:

 

 

در مورد مسئله که می فرمائید هم همون حل مسئله یا مسئله گشائی میشه که عرض کردم که در واقع فقط یه مرحله نیست. یه فراینده:

شناخت مسئله، تجزیه و تحلیل مسئله، ارائه راه حل، انتخاب بهترین راه حل، مدیریت راه حل.

 

که هرکدوم از این مراحل فیدبک داره. و چون ما ایرونی ها ذهن آموزش دیده برای برنامه ریزی و حل مسئله نداریم و به اصطلاح "تفکر موقت" داریم، وقتی در این شرایط قرار می گیریم، بیشتر غرغر میکنیم. یا از دست هم شاکی هستیم.

چون از دید ما دنیا دو روزه و فکر میکنیم چون حالا دنیا دو روزه پس چرا تو همین دو روز این همه بدبختی میاد سرمون.

اما به یه اروپائی بگی دنیا دو روزه هنگ میکنه! چون اون برای ساعت بعد، فردا، یه سال بعد و... برنامه داره و این خاصیتشه و برای همین آن تایمه.

موافقم.

در ادامه این گفتگو میخوام یه مثال بزنم.

اگر یه حکومتی یکی از امتیازات انسانها رو ازشون بگیره و نذاره که از اون حقشون استفاده کنند , همین انسانها که این ظلم در ذهنشون عقده شده , پس از عوض کردن اون حکومت مدام میرن دنبال اون عقده سرکوب شده و بقیه وظائفشونو بدرستی انجام نمیدن.

در رژیم سابق هویت انسانها رو نادیده گرفتند و اراده و عقاید اونا رو . نتیجه ش این شده که داریم میبینم. بقیه این ماجرا رو نمیشه گفت . شما باید خودتون حدس بزنید.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

من فکر میکنم به خاطر اینه سازگاریمون کم شده .

طرف با خودش فکر میکنه ، من میشینم چت و نت گردی ، خیلی بهتر از اینه برم با فامیلی بگردم که این رفتارشو دوست ندارم ، با کسی بیرون برم که شاید یه رفتارش ازارم بده و مجبورم تحمل کنم .

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...