.sOuDeH. 16059 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مهر، ۱۳۹۵ یه بال دیده خاله بشم:hapydancsmil: اونم چیییی...پسل پسل قند عسسسسل...:hapydancsmil: 8 لینک به دیدگاه
مرغ باغ ملکوت 1609 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مهر، ۱۳۹۵ به کسی وابسته نباشی آزاد باشی، برا خودت باشی فقط خودت 6 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مهر، ۱۳۹۵ لذت بالایی...( : "دیوونه بازی" هام... 8 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مهر، ۱۳۹۵ بی تفاوت گذشتن از کنار کسی که سعی میکنه پشت سرت حرفای بیخود بزنه.... وارنه شدن روزگار تا دیروز من سربه سر یه آدم تخص میذاشتم حالا برعکس شده.... خوشحال کردن بابام صدای مامانم پشت تلفن که میگه دل تنگ شدم و صدای پای یه دوست که در کنارم بود همین دیروز همین حوالی... به همین راحتی و سادگی 9 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 مهر، ۱۳۹۵ جواب نداشت پیامم! جواب دادم ولی رفتی فکر کنم نتت تموم شد! هستم اومدم ولی فکر کنم دوباره رفتی اومدم. بیا لذت بزرگی بود برام. 7 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آبان، ۱۳۹۵ کویر گردی...ایشالله آسمونِ شبِ کویر نصیبتون بشه... . . . دوستی داشتم از سر کنجکاوی ازش پرسیدم که از چی لذت می بری...یکم سرش رو خاروند و گفت: سام! وقتی یک جاییم زخم میشه...از این عمیق ها نه ها! از این سطحی ها! در حد خراش!... زخمه درد داره...قیافه رو ناجور میکنه!...ولی لذتی که در کندن پوست خشکش از صورت و از روی بدنت هست، می ارزه به همه ی دردسرهاش... دوستم: من: زخم رو صورتش::banel_smiley_52: 7 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آبان، ۱۳۹۵ صحبت با یه دوست قدیمی... دمنوشهای سمیه ای م... خوندن وبلاگ یه دوست...و روزمرگی های مشابه ... +شُکر.. 4 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۹۵ یهو همه چی خوب شدنای این روزا.... 6 لینک به دیدگاه
maryam39 8211 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۹۵ تماس تلفنی کوتاه و دلگرم کننده وسط کتاب خوندن تو کتابخونه 8 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۳۹۵ خیابونای این روزا..عشقه..رنگی رنگی بودنشون. 8 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۹۵ چرت عصر که از دانشگاه خسته میرسی....با بوی چای دارچینی همه وجودت پر میشه از حس خوب. بیدار میشی.چای میریزی تو ماگ خودت با گرمیش که هی دستت میگیری روش...پتو مسافرتی رو دوش میری حیاط...پاییز قشنگم♥ 10 لینک به دیدگاه
Mohammad1675 4635 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آبان، ۱۳۹۵ برگشت زمان به عقب ،كاش امكانش بود 5 لینک به دیدگاه
maryam39 8211 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آبان، ۱۳۹۵ هماتاقی خوب از نعمتهای بزرگ خداونده :) 11 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۵ صدای بارون.... وقتی میخوره به پنجره... وقتی از ناودونی میریزه...البته ناودونی که تا زمین ارتفاش زیاد باشه.... وقتی زیر چتری و قطره ها میخورن به چتر.... وقتی تو ماشین برف پاکن بارون پاک میکنه از شیشه.... وقتی کفشات تازه میپوشی و راه میری رو زمین خیس.... وقتی یه تیکه زمین آب بارون جمع شده عکست رو آب میفته...عکس بگیرید قشنگ میشه... وقتی برگا خیس میشن میگیری دستت... وقتی رو شیروانی قطره های بارون میریزه روش... وقتی چهره شهر خیس میبینی... وقتی دستت از شیشه ماشین میاری بیرون که خیس بشه... وقتی شیشه های ماشین بخار میکنن رو شیشه کلی نقاشی میکشی...یا حتی اسمت مینویسی...یا اسم کسی که دلتنگشی.... وقتی کلی خرید کردی و از تاکسی پیاده شدی چترت باز نمیشه و خیس میرسی خونه... وقتی زیر کفشات خیس میشه و میری جایی که ردش میمونه... وقتی صداش میاد هرجا باشی دلت میخواد بارون باریدن ببینی... وقتی همه اینارو من نوشتم که شماها لذت ببرید از تصورش...که اینروزا اگه دیدید از دست ندید این صحنه هارو...لذت ببرید... ---- باران تویی...بزن....♥ ---- پاییز قشنگم♥ 9 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۵ شاید باورتون نشه! اما شاید روزهایی میشه که یک ساعت خیره میشم به رفتار و زندگی مرغ و خروس های توی حیاطمون! گوش دادن و دیدن رفتار خروس مغرور! و مظلومیت مرغ بی نوا!!! اینم یه لذتیه واسه خودش پی نوشت: از این تاپیک واقعا خوشم میاد! از لذت هایی که بچه ها میگن و شاید من هنوز خیلی هاشون رو تجربه نکرده باشم و عاشق این بشم که تجربه شون کنم! 10 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۵ بودن با خانواده... و پارادوکس بین تنهایی و خانواده... 7 لینک به دیدگاه
helma.b 3345 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۹۵ دیدن برق خوشحالی در چشمان یه کودک 10 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده