رفتن به مطلب

کاهش حيات وحش حس زيباشناختي انسان‌ها را تحريک مي کرد!


ارسال های توصیه شده

کاهش حيات وحش حس زيباشناختي انسان‌ها را تحريک مي کرد!

در مکالمات روزمره ميان مردم در مواردي شاهد هستيم که صحنه ديدن يک پرنده زيبا را به اين شکل توصيف مي کنند؛ " خيلي چاق بود"، "فکر کنم گوشت لذيذي داشت"، "اگه يک تفنگ شکاري داشتم..." و بياناتي از اين دست که جملگي بيانگر احساس نياز فرد به ارضا يکي از ابتدايي ترين تمايلات فيزيولوژيک يعني خوردن را نشان مي‌دهد.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

منطقه کرمانشاه، شکار بي رويه همواره يکي از جمله معضلات و ضعف‌هاي فرهنگي در جوامع در حال رشد بوده است، جوامعي که براي فاصله گرفتن از ديدگاه غريزي نسبت به حيات وحش و درک گفتمان زيباشناختي آن فاصله زيادي دارند.

در ميان اين جوامع توجه به زيبايي‌هاي طبيعت، تنها يک واژه است، يک واژه انتزاعي که عنيت ندارد، اما خوردن گوشت يک پرنده و لذت بردن از آن عينيت محض است، اما براي فهم لذت نوع اول، فرد از هيچ گونه بنيان فرهنگي استواري برخوردار نيست.

براي تحقق و عينيت بخشيدن به گفتمان زيبا شناختي طبيعت وحش و کنار زدن نگرش فيزيولوژيک به آن، بايد فرهنگ سازي صورت گيرد؛ آن هم به سرعت، زيرا ممکن است در اين ميان و تا زماني که اذهان انسان‌ها و نگرش آنها نسبت به طبيعت تغيير کند بسياري از گونه ها در معرض انقراض قرار گرفته و يا حتي منقرض شوند.

در جوامع پيشرفته نگراني نسبت به انقراض گونه‌ها در حيات وحش تا به آنجا پيش رفته که در مواردي تعداد محدودي از نمونه‌هاي باقي مانده از يک قاره ديگر را جمع آوري کرده و در آزمايشگاهي در قاره‌اي ديگر تکثير مي‌کنند و سپس با اين نگرش پيشرفته که آن گونه‌ها بخشي از ميراث زمين هستند، آنها را به زيستگاه اصلي خود باز مي گردانند.

زماني "آبراهام هرولد مزلو" نظريه سلسله مراتب نيازهاي انساني را مطرح کرد که متشکل از 5 يا 7 طبقه است، اين سلسله مراتب از نيازهاي ابتدايي در طبقه پاييني شروع شده و هرچه بالاتر مي‌رود نيازهاي پيچيده‌تر انساني را معرفي مي‌کند.

وي، اخلاق، حل مشکلات و معنويات را در راس هرم قرار مي دهد و نياز به خوردن و ديگر نيازهاي فيزيولوژيک را در پايين ترين قسمت هرم جاي مي دهد.

به نظر مي رسد احترام گذاشتن به طبيعت وحش و پيشگيري از انقراض گونه‌ها در راس اين هرم قرار دارد، زيرا در واقع به نوعي رعايت اخلاق در حوزه محيط زيست و نوعي حل مشکل در فضاي نيازهاي معنوي انسان است.

به اميد روزي که ديدن يک غاز يا اردک وحشي در فضاي ابر آلود پاييزي احساس کشيدن يک نقاشي زيبا يا ساخت يک ملودي را در اذهان زنده کند نه دهان بيننده براي ارضا نياز ابتدايي به رفع گرسنگي را به آب بياندازد.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...