رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

خوب به نظر ما بهتر کمی تاریخی نگاه کنه یعنی به اینصورت بیاریم که

 

حاشیه نشینی در شهرها قدمتی به اندازه تاریخ شهر داشته و در تمام دوران رشد شهرنشینی ، حاشیه نشینی نیز به موازات آن رشد داشته است ...

 

ببخشید که من دیر رسیدم به بحث. پستها رو خوندم و خیلی مطالب خوبی رو یاد گرفتم.

به نظرم واسه شروعش که اشاره کردی، اولش در حد 2،3 جمله گفته بشه اینکه حاشیه نشینی از کجا به وجود اومد که از اون موقع جز مسائل بزرگ شهرها شد.

کاملا موافقم باهاتون

:w16:

مهرداد فقط همون رو باید سریع به مشکلاتی که این قشر ایجاد می کنن وصل کنیم و به موضوع اصلی بپردازیم:a030:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 65
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

این سبک شروع کردن یک کم ایراد داره

مسئله حاشیه نشینی یکی از مسائل مهم شهر ها محسوب می شود . بر طرف کردن معضلات و مشکلاتی که حاشیه نشینان برای شهرها بوجود می آورند ، همواره یکی از دغدغه های بزرگ مسئولین شهری محسوب می گردد . یکی از عوامل اصلی بوجود آمدن حاشیه نشینی که کمتر مورد توجه مسئولین و دست اندرکاران شهری قرار گرفته است توجه به وضعیت اجتماعی و فرهنگی حاشیه نشینان است که بیش از پیش مورد تاکید جامعه شناسان می باشد. به قول اسکار لویس ، مردم فقیر دارای یک فرهنگ فقر هستند که در سازگاری با زندگی آنها قرار دارد. به عقیده متخصصین جامعه شناسی برای رفع این معضل باید ابتدا به بررسی فرهنگ فقر و روش زندگی و ابعاد اجتماعی زندگی این مردمان بپردازیم .

به نظر من کل این قسمتی که آوردم مناسب چکیده نیست.

همونجور که گفتی چکیده محدوده و باید اصلی ترین کلمات رو بیاریم. با این حساب جایی برای نقل قول توی چکیده میمونه؟

  • Like 4
لینک به دیدگاه

بچه ها بحثاتون خیلی خیلی خوبه...من کلی چیز یاد گرفتم:icon_redface:

حاشیه نشینی پدیده ای با سابقه ی طولانی در تاریخ شهرنشینی است که همواره موجب بروز مشکلات عدیده برای شهرها بوده که می توان به بدمسکنی، سلطه فرهنگ فقر و رواج جرایم و ناامنی اشاره نمود.

اینو من نوشتم....دیگه ما سطح سوادمون همین قدره:ws3:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

درمورد شروع چکیده یه مطلبی بگم.

تصور میکنین که باید توضیح واضحات بدیم؟ !!!

 

حاشیه نشینی پدیده ای با سابقه ی طولانی در تاریخ شهرنشینی است که همواره موجب بروز مشکلات عدیده برای شهرها بوده که می توان به بدمسکنی، سلطه فرهنگ فقر و رواج جرایم و ناامنی اشاره نمود.

 

این هم توضیح واضحات نیست؟ !!! این مقاله و بطبع چکیدش برای چه گروهی ارائه میشه؟ این افراد دیگه اینجورین که هیچی نمیدونن و باید توضیح واضحات براشون بدیم؟

حتی توی گزارش نویسی هم که حجم مطلب بالاست این جوری آب نمیبندیم هاااااا :ws3:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

اینایی که میگم از حرفای دکتر عزیزی هستش که سر کلاس روش تحقیق میگفت.

به قول عزیزی حتی یک پاراگراف هم باید مقدمه و متن و نتیجه داشته باشه. چکیده هم همینطور.

قرار نیست توی چکیده حرف دیگران رو تکرار مکررات کنیم و نقل قول کنیم.

باید چکیده برداشت خود رو بگیم.

حالا چند جمله مقدمه بعد متن اصل و آخرشم چند جمله نتیجه و اصل آنچه بهش رسیدیم رو بگیم. حواسمون باشه که این مقدمه و متن و نتیجه باید در راستای هم باشن.

ببینید چکیده این نیست که چند جمله از جاهای مختلف مقاله کپی کنیم و بچسبونیم به هم.

 

خب خییلی حرف زدم دیگه بهتره نظر بقیه رو ببینیم.

  • Like 6
لینک به دیدگاه
به نظر من کل این قسمتی که آوردم مناسب چکیده نیست.

همونجور که گفتی چکیده محدوده و باید اصلی ترین کلمات رو بیاریم. با این حساب جایی برای نقل قول توی چکیده میمونه؟

عزیز خیلی کلی میگی توی همین قسمتی که اوردی من 7 ، 8 تا ایراد دارم که یکی یکی بهش اشاره می کنم

همونطور که گفتم بیاین بیاین یکی یکی جلو بریم ببینید اخر کار اون چکیده ای که اصلاح میشه زمین تا آسمون با این چکیده فرق داره :icon_gol:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

آقا من این جا هم مشکل دارم.

فرهنگ رو که حذف کنیم باز یجوریه نه؟

اولامیزان تحقق نگیم بگیم تحقق پذیری علمی تره نه؟

بعد اگه طرحی اجرا شده که محقق شده پس میزان تحققش معنی نداره. منظور تحقق پذیری طرحهای ارائه شده نیست؟

 

خب منتظر نظر سایرین میمونم

اولا با تحقق پذیری مخالفتی ندارم

دوما اینطور نیست که بگیم اگر طرحی اجرا شده خوب محقق شده این مطلب درست نیست عزیز :a030: خیلی از طرح ها اجرا میشه و به یک سری اهدافش میرسه و به یک سری اهدافش نمیرسه پس می تونیم میزان تحقق پذیری طرح ها رو بررسی کنیم

سوما کلمه میزان به نظر من برای گریز از رعایت قاعده نداشتن پیش قضاوت در تحقیق ها اومده

باز هم ببینیم نظر دیگران چیه ؟ :icon_pf (44):

  • Like 6
لینک به دیدگاه

عزیز خیلی کلی میگی توی همین قسمتی که اوردی من 7 ، 8 تا ایراد دارم که یکی یکی بهش اشاره می کنم

 

همونطور که گفتم بیاین بیاین یکی یکی جلو بریم ببینید اخر کار اون چکیده ای که اصلاح میشه زمین تا آسمون با این چکیده فرق داره :icon_gol:

آره خب من فقط منظورم همون مشکلی بود که اشاره کردم.

چنتا مطلب دیگه هم گفتم که خب تند رفتم.

منتظر میمونیم تا بقیه نظراتشون رو بدن بعدش پیش بریم.

:rose:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
درمورد شروع چکیده یه مطلبی بگم.

تصور میکنین که باید توضیح واضحات بدیم؟ !!!

 

 

 

 

این هم توضیح واضحات نیست؟ !!! این مقاله و بطبع چکیدش برای چه گروهی ارائه میشه؟ این افراد دیگه اینجورین که هیچی نمیدونن و باید توضیح واضحات براشون بدیم؟

حتی توی گزارش نویسی هم که حجم مطلب بالاست این جوری آب نمیبندیم هاااااا :ws3:

عزیز باهات کاملا موافقم که نباید این قدر توضیح بدیم من توی پست های بالا به مهرداد و محمد هم گفتم که باید سریع اصل مطلب رو بگیم

:ws3:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

اولا با تحقق پذیری مخالفتی ندارم

 

دوما اینطور نیست که بگیم اگر طرحی اجرا شده خوب محقق شده این مطلب درست نیست عزیز :a030: خیلی از طرح ها اجرا میشه و به یک سری اهدافش میرسه و به یک سری اهدافش نمیرسه پس می تونیم میزان تحقق پذیری طرح ها رو بررسی کنیم

سوما کلمه میزان به نظر من برای گریز از رعایت قاعده نداشتن پیش قضاوت در تحقیق ها اومده

باز هم ببینیم نظر دیگران چیه ؟ :icon_pf (44):

تا جایی که من دیدم به جای"میزان تحقق" از عبارت " تححق پذیری" استفاده میشه که دقیقا همون معنی رو میده با این فرق که متعارفتر هستش. وقتی میگیم بررسی تحقق پذیری هیچ قضاوتی نشده هاااا.

 

خب اگه طرح به همه اهدافش نرسیده نباید بگیم طرح اجرا شده. طرح اجرا شدهبه من این رو القا میکنه که تمام اجرا شده. بگیم طرحهای ارائه شده یا طرحهای در مرحله اجرا یا طرحهای ناموفق یا ....

خب منتظر نظر بقیه میمونیم

  • Like 7
لینک به دیدگاه
اینایی که میگم از حرفای دکتر عزیزی هستش که سر کلاس روش تحقیق میگفت.

به قول عزیزی حتی یک پاراگراف هم باید مقدمه و متن و نتیجه داشته باشه. چکیده هم همینطور.

قرار نیست توی چکیده حرف دیگران رو تکرار مکررات کنیم و نقل قول کنیم.

باید چکیده برداشت خود رو بگیم.

حالا چند جمله مقدمه بعد متن اصل و آخرشم چند جمله نتیجه و اصل آنچه بهش رسیدیم رو بگیم. حواسمون باشه که این مقدمه و متن و نتیجه باید در راستای هم باشن.

ببینید چکیده این نیست که چند جمله از جاهای مختلف مقاله کپی کنیم و بچسبونیم به هم.

 

خب خییلی حرف زدم دیگه بهتره نظر بقیه رو ببینیم.

عزیز با این حرفت هم موافقم که میگی چکیده باید خیلی خلاصه تر گفته بشه

ولی با این حرف که نمی تونیم توی چکیده نقل قول بیاریم موافق نیستم شاید یک حرف از یک اندیشمند کوتاه و مختصر بسیاری از مطالبی که آدم باید توی چند جمله توضیح بده رو توی یک جمله بگه :a030:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

عزیز باهات کاملا موافقم که نباید این قدر توضیح بدیم من توی پست های بالا به مهرداد و محمد هم گفتم که باید سریع اصل مطلب رو بگیم

:ws3:

 

 

دقیقا. منم باز به همین مطلب اشاره کرده بودم.

اینجا خوبه که بچه ها شروع خودشون رو بنویسن اما چون از مقاله خبری نداریم و ما اونو کار نکردیم مجبور میشیم از این جور جملات کلی بکار ببریم. خوب بود که ما هم یجوری درجریان مقاله قرار میگرفتیم تا بتونیم برای قسمتهایی اینجوری که ایراد میگیرم از نظر خودمون درستش رو بگیم.:rose:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

ولی با این حرف که نمی تونیم توی چکیده نقل قول بیاریم موافق نیستم شاید یک حرف از یک اندیشمند کوتاه و مختصر بسیاری از مطالبی که آدم باید توی چند جمله توضیح بده رو توی یک جمله بگه

:a030:

حمید جان حرفی نیست که مفهومی که میشه در چند جمله گفت رو توی یک جمله بیاریم. حرف من اینه که اون جمله از ما باشه. حداقل چکیدمون تالیف نباشه. منظورم اینه.

  • Like 6
لینک به دیدگاه
تا جایی که من دیدم به جای"میزان تحقق" از عبارت " تححق پذیری" استفاده میشه که دقیقا همون معنی رو میده با این فرق که متعارفتر هستش. وقتی میگیم بررسی تحقق پذیری هیچ قضاوتی نشده هاااا.

 

خب اگه طرح به همه اهدافش نرسیده نباید بگیم طرح اجرا شده. طرح اجرا شدهبه من این رو القا میکنه که تمام اجرا شده. بگیم طرحهای ارائه شده یا طرحهای در مرحله اجرا یا طرحهای ناموفق یا ....

خب منتظر نظر بقیه میمونیم

همون اول هم گفتم که با تحقق پذیری مشکلی ندارم و شاید همون نظرت بهتره که به جای میزان تحقق بگیم تحقق پذیری

:a030:

به نظرت طرحی اجرا شده باشه به یک سری از اهدافش نرسه باید بگیم طرح ناموفق پس اون اهدافی که بهش رسیده چی میشه

البته این مطلب برای من هم جای سواله :ws52: نظرت در موردش چیه ؟

  • Like 7
لینک به دیدگاه
دقیقا. منم باز به همین مطلب اشاره کرده بودم.

اینجا خوبه که بچه ها شروع خودشون رو بنویسن اما چون از مقاله خبری نداریم و ما اونو کار نکردیم مجبر میشیم از این جور جملات کلی بکار ببریم. خوب بود که ما هم یجوری درجریان مقاله قرار میگرفتیم تا بتونیم برای قسمتهایی اینجوری که ایراد میگیرم از نظر خودمون درستش رو بگیم.:rose:

کاملا درسته حق با توئه عزیز

ولی به نظر من اگه بچه ها چکیده رو بخونن می دونن که کلا طرح مسئله چیه و می تونن سعی کنن که بنویسن حداقل اوایل چکیده رو شاید توی بیان نتایج مشکل داشته باشن :a030:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
حمید جان حرفی نیست که مفهومی که میشه در چند جمله گفت رو توی یک جمله بیاریم. حرف من اینه که اون جمله از ما باشه. حداقل چکیدمون تالیف نباشه. منظورم اینه.

آره حق باتوئه عزیز فقط یک کم جلو پیش رفتی ما هنوز توی عنوان و خط اول چکیده بودیم حالا بهش می رسیم

:a030:

ولی توی این چکیده فقط یک جمله از اسکار لوئیس از نویسنده نیست که اونم فکر می کنم مشکلی نداشته باشه

البته اینجور نقل قول کردن مشکل داره که حالا جلوتر بهش اشاره می کنیم:icon_gol:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

به نظرت طرحی اجرا شده باشه به یک سری از اهدافش نرسه باید بگیم طرح ناموفق پس اون اهدافی که بهش رسیده چی میشه

البته این مطلب برای من هم جای سواله :ws52: نظرت در موردش چیه ؟

آره نظر من اینه که بگیم طرح ناموفق

ببین من نظرم اینه که موفقیت و ناموفقیت نسبیه و این نسبیت رو نگارنده مقاله تایین میکنه.

قاعدتا در مطالعات اولیه قبل انتخاب موضوع به این نتجیه رسیده که اهداف مهمی از این طرحها محقق نشدن بخصوص در جنبه اجتماعی که میخواد درموردش بحث کنه.

تا جایی که من میدونم یک کار تحقیقی کلی باید انجام بشه برای تعیین موضوع که به موضوع برسه. کار تحقیق و پژوهشی نیست که آخرش بتونیم به این برسیم کهاین طرحها درست بودن. نگارنده طبق بررسیاش به کمبودهایی حس کرده که دراون مورد میخواد مقاله بده دیگه.

این نسبیت هم میتونه توی بررسی کمی اهداف باشه هم توی بررسی کیفی اهداف.

مثال: یکی طرحی 5 هدف داشته که به 2تاش رسیده و بگیم به لحاظ کمی ناقصه چون به اغلب اهدافش نرسیده

یک طرح از 5 هدف به 4تاش رسیده اما میگیم از نظر کیفی ناقصه چون اون هدفی که بش نرسیده اهمیتش از سیارین در حدی بالاتره که بهتر بود به این میرسید و به بقیه نمیریسد.

دکتر عزیزی و خیلی از کسایی که باهاشون برخورد داشتن میگفتن طرح جامع قدیم تهران فقط معبرش اجرا شده و با اینکه حجم زیادی رو معابرش داشته اماناموفقه چون به هم به بسیاری از اهدافش نرسیده هم به اهداف مهمتری نرسیده.

  • Like 6
لینک به دیدگاه
آره نظر من اینه که بگیم طرح ناموفق

ببین من نظرم اینه که موفقیت و ناموفقیت نسبیه و این نسبیت رو نگارنده مقاله تایین میکنه.

قاعدتا در مطالعات اولیه قبل انتخاب موضوع به این نتجیه رسیده که اهداف مهمی از این طرحها محقق نشدن بخصوص در جنبه اجتماعی که میخواد درموردش بحث کنه.

تا جایی که من میدونم یک کار تحقیقی کلی باید انجام بشه برای تعیین موضوع که به موضوع برسه. کار تحقیق و پژوهشی نیست که آخرش بتونیم به این برسیم کهاین طرحها درست بودن. نگارنده طبق بررسیاش به کمبودهایی حس کرده که دراون مورد میخواد مقاله بده دیگه.

این نسبیت هم میتونه توی بررسی کمی اهداف باشه هم توی بررسی کیفی اهداف.

مثال: یکی طرحی 5 هدف داشته که به 2تاش رسیده و بگیم به لحاظ کمی ناقصه چون به اغلب اهدافش نرسیده

یک طرح از 5 هدف به 4تاش رسیده اما میگیم از نظر کیفی ناقصه چون اون هدفی که بش نرسیده اهمیتش از سیارین در حدی بالاتره که بهتر بود به این میرسید و به بقیه نمیریسد.

دکتر عزیزی و خیلی از کسایی که باهاشون برخورد داشتن میگفتن طرح جامع قدیم تهران فقط معبرش اجرا شده و با اینکه حجم زیادی رو معابرش داشته اماناموفقه چون به هم به بسیاری از اهدافش نرسیده هم به اهداف مهمتری نرسیده.

ولی من هنوز با حرف که طرح رو ناموفق بدونیم مشکل دارم

:ws52:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...