هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مرداد، ۱۳۹۰ روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسياردردش آمد ... یک روحانی او را دید و گفت :حتما گناهی انجام داده ای! یک دانشمند عمق چا برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ن را اندازه گرفت! یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد! یک یوگيست به او گفت : این چاله و همچنين دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعيت وجود ندارند!!! یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایين انداخت! یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد! یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پيدا کند! یک تقویت کننده فکر او را ن برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام تن توانستن است! یک فرد خوشبين به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!!! سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بيرون آورد...! آنکه می تواند انجام می دهد و آنکه نمی تواند انتقاد می کند. جرج برناردشاو 14 لینک به دیدگاه
::: شیـــما ::: 6955 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مرداد، ۱۳۹۰ همه دورش بودن فقط منو کم داشت ک واستم اونجا بهش بخندم ------- جالب بود 1 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مرداد، ۱۳۹۰ جرج برناردشاو عاشقشم برا چی؟ مگه چیکار کرده بنده خدا؟ 2 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مرداد، ۱۳۹۰ برا چی؟ مگه چیکار کرده بنده خدا؟ نوشته هاشو دوس دارم........آدم بزرگ و بزرگواریه 1 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مرداد، ۱۳۹۰ نوشته هاشو دوس دارم........آدم بزرگ و بزرگواریه درسته . منم نوشته هاشو دوست دارم. اما عاشقش نیستم. بهش احترام فوق العاده قائلم. 2 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مرداد، ۱۳۹۰ درسته . منم نوشته هاشو دوست دارم. اما عاشقش نیستم. بهش احترام فوق العاده قائلم. همون دیگه...منم همون..... 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده