رفتن به مطلب

تاريخ ژاپن- نگاهي تازه به اصلاحات ميجي در ژاپن


*Mahla*

ارسال های توصیه شده

تاريخ ژاپن-

نگاهي تازه به اصلاحات ميجي در ژاپن-6

راه توسعه صنعتي چگونه هموار شد

 

ديويدس لندز درباره شرايط كسب‌وكار، تلاش و زحمت ژاپني‌ها و تلفيق روحيه ژاپني با تكنيك اروپايي كه راه رشد و توسعه ژاپن را به سوي توسعه صنعتي هموار كرد در اين بخش توضيح داده است كه مي‌خوانيد:

31-01.jpg

 

***

بخش پيشگام انقلاب صنعتي ژاپن صنعت نساجي بود و بيشتر از همه ابريشم و پنبه. نظير انگلستان، در اين مرحله آغازين، بخش بزرگي از نيروي كار صنعتي ژاپن را زنان تشكيل مي‌دادند. با يك تفاوت؛ در انگلستان، در كنار زنان، كودكان خردسال هم، به ويژه در قالب قراردادهاي به اصطلاح كارآموزي، نقش موثري ايفا مي‌كردند، حال آنكه در ژاپن چنين نبود، زيرا خيلي زود پس از شروع اصلاحات، تعليمات ابتدايي اجباري برقرار شد. بدين ترتيب، به‌طور اصولي كودكي براي كار در كارخانه‌ها وجود نداشت. مي‌گويم «به‌طور اصولي» براي آنكه در عمل وضع فرق مي‌كرد. همانند انگلستان، در ژاپن‌ هم اغلب در مورد سن كودكان دروغ مي‌گفتند تا آنها را به دبستان نفرستند. پدر و مادرها احتياج به پول داشتند و مدرسه هم مجاني نبود.

منصفانه بايد اذعان كرد كه زندگي و كار در روستاها چنان فقيرانه و دشوار بود كه در قياس با آن زندگي در كارخانه بسيار جذاب‌تر مي‌نمود. در روستاها آب بسيار سرد بود و از ته چاه بيرون كشيده مي‌شد. ولي، در خوابگاه كارخانه، هم آب سرد وجود داشت و هم آب گرم و علاوه بر اين، از شير جاري مي‌شد. در روستا، خوراك معمولا ساده و زمخت و اندك بود و بيشتر به درد خوك‌ها مي‌خورد تا آدم‌ها، ولي در كارخانه‌ها سه بار در روز برنج مي‌دادند- البته برنج خارجي، نه برنج لعاب‌دار ژاپني كه به‌طور سنتي مورد علاقه مردم آن سرزمين بود، ولي از آنجا كه مردم ديگر كشورها هم ظاهرا همين نوع برنج را ترجيح مي‌دهند، دختركان بيچاره‌اي هم كه در كارخانه‌ كار مي‌كردند همين نوع برنج را خوشمزه و مغذي و به درد بخور مي‌دانستند- چنان‌كه امروز هم اگر بازار داخلي ژاپن را به روي برنج خارجي مي‌گشودند، دست خيلي از ژاپني‌ها به برنج سنتي خودشان نمي‌رسيد.

دستمزد در اين نخستين كارخانه‌هاي ژاپني ناچيز بود: سال‌هاي متمادي طول مي‌كشيد تا يك دختر كارگر بتواند، پس از كسر هزينه‌هاي خوراك و مسكن، آنقدر پول پس‌انداز كند تا بتواند مبلغي را كه پدرش به عنوان پيش‌پرداخت دريافت كرده بود فراهم سازد و قرض او را بپردازد. (مسكن اغلب عبارت بود از يك تشك كاهي در ميان ماشين‌آلات يا يك رختخواب در يك خوابگاه پرجمعيت. فضايي كه به هر نفر تخصيص مي‌يافت حداكثر 180 در 90 سانتي‌متر بود – يك قفس.) نتايج يك بررسي انجام يافته در شصت‌ودو كارخانه پنبه‌بافي در 1898 حاكي از آن است كه به‌طور متوسط مزد ماهانه زنان كارگر چيزي بوده است در حد 05/4 ين، در برابر 38/6 ين براي مردان كه يعني به‌طور متوسط 67/4 ين براي هر دو جنس. حتي كارگران هندي هم بيشتر از اينها دستمزد مي‌گرفتند- يعني تقريبا دو برابر، دستمزدهايي معادل 07/8 تا 18/9 ين در ماه ارقامي است كه از يك بررسي نمونه در هفت كارخانه نساجي هند به دست آورده‌ايم.

با اين وصف، اصل مطلب در پايين بودن ميزان دستمزدها نيست، بلكه در ارزش نهايي توليدات است. كارگران ژاپني خيلي خوب كار مي‌كردند. بسياري از اقتصاددانان استدلال مي‌كنند كه دستمزدهاي پايين در كشورهاي صنعتي شونده يا پيش- صنعتي امروز نشان‌دهنده سطح پايين بهره‌وري در اين كشورها است. ولي تصور نمي‌رود كه اين نظريه در مورد ژاپن پذيرفتني باشد تا هنگامي كه نيروي انساني از بخش كشاورزي به صنعتي روي مي‌آورد، كارخانه‌ها از مزيت دوگانه‌اي برخوردار مي‌شوند. نيروي انساني ارزان و در عين حال كوشا و كارآمد و متعهد به وظيفه، به گروه و به خانواده.

يك زن كارگر به خاطر مي‌آورد:

از صبح خيلي زود كه هوا هنوز تاريك بود تا ساعت ده شب ما در كارخانه كار مي‌كرديم. پس از پايان كار از خستگي روي پايمان بند نبوديم. هنگامي كه تا ديروقت شب كار مي‌كرديم، گاه به گاه چيزكي براي خوردن به ما مي‌دادند. بعد از كار، ما مي‌بايست به نظافت خودمان برسيم، سر و صورت خود را مرتب كنيم و غيره. در آن موقع ساعت 11 شده بود. در زمستان حتي آتشي هم براي گرم شدن نداشتيم و براي فرار از سرما تنگ هم مي‌خوابيديم. به من گفته بودند كه دخترهايي كه پيش از زمان ما به آنجا مي‌آمدند وضع و حال بدتري داشتند. در سال اول اصلا دستمزدي به ما نمي‌دادند. در سال دوم من 35 ين مي‌گرفتم و سال بعد، 50 ين... زندگي يك زن كارگر واقعا وحشتناك است.اين نقل‌قول بازگوكننده كل قضيه است؛ دستمزد پايين، شرايط زندگي زجرآور، تعهد نسبت به پاكيزگي شخصي، بهبود تدريجي وضع. به تمام اينها بايد شرايط غيربهداشتي كار را هم اضافه كرد. رطوبت زياد (براي پيشگيري از ايجاد الكتريسيته ساكن)، هواي آكنده از ذرات پنبه و خاك و خل (بنابراين ميزان بالاي ابتلا به بيماري سل)، سر و صداي كر كننده ماشين‌آلات. بالزاك، نويسنده فرانسوي، درباره اخلاقيات حاكم بر كارخانه خوب مي‌نويسد: هيچ بچه‌اي بدون كهنه‌پاره‌هاي كثيف به دنيا نمي‌آيد. هيچ كشور صنعتي هم بدون كثافت‌كاري پديد نمي‌آيد. بعضي از زن‌هاي كارگر طاقت نمي‌آوردند و فرار مي‌كردند؛ آنها را دنبال مي‌كردند و پس از دستگيري دوباره به كار برمي‌گرداندند، ولي پيش از شروع مجدد كار مي‌بايست تنبيه‌ها و خواري‌هاي كشنده‌اي را از سر بگذرانند. بعضي ديگر در فرار موفق مي‌شدند، ولي به هر حال برمي‌گشتند، زيرا خانواده‌شان آنها را وادار به برگشتن مي‌كرد يا همان شرايط فجيع كارخانه را بر زندگي در خانه مرجح مي‌شمردند.

 

منبع : روزنامه دنیای اقتصاد

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...