رفتن به مطلب

خاطرات تنگه واشی یا جاجرود..


ارسال های توصیه شده

سلاااام

 

 

منم بگم؟

 

 

شب قبلش که اصلا نخوابیدم

ساعت 4:30 َ با خونسردی شروع کردم با آماده شدن و ساعت 5:55 از خونه اومدم بیرون 6:22 رسیدم برج گلدیس از جلوی شیخ و سپیده و هادی ناصح رد شدم اما چون هم دیگه رو ندیده بودیم اصلا متوجه هم نشدیم و من تا اون سمت برج رفتم و کسی رو ندیدم به شیخ پیام دادم و و سپیده زنگ زدو خلاصه جستم دوستان رو اومدم و در جوارشون نشستم تا تک تک بچه ها اومدن و من هیچ کس رو نمی شناختم سپیده معرفی می کردو ...

 

ستی و اوری هم دیر اومدن ( این قسمتشو همه بچه ها بگن تا دفعه بعد دیر نکنن:ws3: )

 

توی راه هم که می دونید چی شد خیلی خوب بود داشت خوش می گذشت تا به پلیس راه رسیدیم که برمون گردوندن و با این کار کلی ضد حال خوردیم البته بعدش با حضور شاهین کمی خوشحال شدیم و بعدش هم آرپاک به جمعمون اضافه شد

 

راهی شدیم سمت چشمه اعلی که اونم نشد و به یه رود خونه تو جاجرود قناعت کردیم

 

بعدشم ...

 

 

من دیگه خوابم می اومد از بعد نهار هوچی یادم نیست:ws3:

 

بقیشو بچه ها بگن

 

البته لازم به ذکره که شیخ عزیز واقعا زحمت کشید ، حرص خورد ، رقصید و ... خلاصه ازش خیلی خیلی ممنونم و ممنونیم

 

:icon_gol:

  • Like 10
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 40
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...