Saman_88 8062 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ بچه بودیم ! به ما گفتند اگر گناه کنی خدا تو را به جهنم میفرستد ! آتش در حلقومت میریزد ! انگار خدا موجودیست بس ترسناک و وحشتناک ! بزرگتر شدیم گفتند نماز بخوانید ! اگر نخوانید خدا شما را به جهنم میبرد ! در مدارسمان ما را به اجبار به نماز خواندن وا میداشتند بدون آنکه بدانیم برای چه ؟برای چه باید نمازی را بخوانیم که معنیش را نمیدانیم ؟ گفتند که دنیای دیگری هم در کار هست ! اگر دزدی کنید در آن دنیا خدا عذابتان میدهد ! بیایید یک پنجم مالتان را به ما بدهید تا از عذاب جهنم رها شوید ! نمیدانم اگر دنیای دیگری در کار هست چرا خودشان دزدی میکنند؟! مگر از عذاب جهنم نمیترسند ؟! به ما گفتند نگاه به نامحرم تیریست زهر آلود از جانب شیطان ! شیطان که بود ؟ شیطان موجودیست که از آتش ساخته شده و آدم ها را گول میزند ! اکنون نمیدانم چرا خودشان از این تیرها زیاد میخورند و اثری برشان ندارد!؟! نمیدانم چرا این تیرها فقط روی مردم عادی اثر میکند ! بزرگتر شدیم کمی سر از کار سیاست مداران درآوردیم !میگفتند سیاست ما عین دیانت ماست ! آری ! معنی جمله اش را یافتم !سیاست مداران با دیانت سر مردم را شیره میمالند ! اکنون همه جا آن مثلث زر و زور و تزویر حکم فرماست ! جیبش را خالی میکنند و در گوشش میخوانند که دنیا محل گذر است ! دل به دنیا نبند ! آه ! چه ها میکند این لباس ... اکنون سوالم از شما اینست : در بچگی چه به شما آموختند ؟ 20 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ اکنون سوالم از شما اینست : در بچگی چه به شما آموختند ؟ بهم فقط آموختند گوسفند باش،نزد چوپان عزیز باش. :girl_yes2: چرا که این دره پر از گرگ است،گرگ ها هم صلاح گوسفندان را نمیخواهند،چون قسم یاد کرده که گوسفندان را بدرد. ما هم در عین گوسفندی،چشممان به چوپان بود که علف کجا تازه تر است و شبدر کجا خوشبو تر..... تا اینکه روزی دیدیم،چوپان با چاقویی تیز برای ذبح ما به سمت ما میاید. :w768: عده ای از گوسفندهای دیگر میگفتند وقتی سرت را چوپان بر زمین میگذارد و خون بیرون میزد،اوج لذت و سعادت یک گوسفند خواهد بود.... اما ناگاه چشمانم از حد معمول بازتر شد و از دست چوپان گریختم.... آمدم به دره ای که نه گرگی هست و نه چوپانی،خودم هستم و خودم. 16 لینک به دیدگاه
hodaa 5488 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ گفتن که در گذشته صاحبان حکومت از جهل مردم استفاده میکردن و به نام بت ها به اونها حکومت میکردن اما نگفتن که العان هم همینه ،فقط خدای پیدا به خدای ناپیدا تغییر ماهیت داده.... 7 لینک به دیدگاه
verbena 1111 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ اکنون سوالم از شما اینست : در بچگی چه به شما آموختند ؟ شاید تو بچگی خیلی چیزها باید به ما یاد میدادن که این کارو نکردن شاید همه چیزایی که یاد گرفتیم غلط باشه !!!!! اما آلان که میدونیم دیگه نباید اشتباه یاد بگیریم ... آلان که میدونیم اشتباه بوده ... بگید باید چی کار کنیم ؟؟؟؟ چطوری نسلمون رو نجات بدیم ؟؟؟؟... و شاید نسل های آینده رو...!!!! 5 لینک به دیدگاه
Saman_88 8062 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ شاید تو بچگی خیلی چیزها باید به ما یاد میدادن که این کارو نکردن شاید همه چیزایی که یاد گرفتیم غلط باشه !!!!! اما آلان که میدونیم دیگه نباید اشتباه یاد بگیریم ... آلان که میدونیم اشتباه بوده ... بگید باید چی کار کنیم ؟؟؟؟ چطوری نسلمون رو نجات بدیم ؟؟؟؟... و شاید نسل های آینده رو...!!!! آقا اسی بیا جوابشو بده ! بهش بگو بچت که به دنیا امد اول تو گوشش اذان میخونی تا آروم بشه ! بعد روزی دو مرتبه سوره ی بقره یا آل عمران براش میخونی تا بچت پاک از آب در بیاد! 6 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ خرداد88 به ما میگفتن....اخرالزمان دجال و یاراش سبزپوشن....تکلیفتونو با اخرتتون مشخص کنید.... 6 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ آلان که میدونیم اشتباه بوده ... بگید باید چی کار کنیم ؟؟؟؟ چطوری نسلمون رو نجات بدیم ؟؟؟؟... و شاید نسل های آینده رو...!!!! باید سعی کنید اول از همه شخصیت خودتان را تثبیت و محکم کنید. بفهمید مرز اخلاق فردی و اجتماعی کجاست. بفهمید برای انجام کار خوب یا بد نیازی به توجیه ندارید. هر وقت توانستید خودتان را کاملا توجیه کنید که زندگیتون بر چه اساسیه،اونموقع میتوانید به سایرین هم کمک کنین. وگرنه کسیکه کُمیت خودش لنگ باشد،دیگران را بیشتر در چاه گمراهی میاندازد تا انسانیت. 5 لینک به دیدگاه
حانی 3371 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ نمی دونم حرفم چقدر جواب سوالته ولی من از بچگی برای هر کاری که باید انجام می دادم یا می خواستم انجام بدم دنبال دلیلش بودم هر چی الان هستم مربوط به همون زمانه منظورم حجاب نماز روزه و... اتفاقا مدرسه ای هم که میرفتم فوق العاده افتضاح بود معلماش اصلا سواد دینی نداشتن و سعی میکردن به زور همه چی رو غالب کنن خودشون رو خیلی مومن و متدین می دونستن ولی اصلا ادمای درستی نبودن من که هر چی هستم خانوادم بهم یاد دادن الان محیطم هر چی بد یا خوب باشه من نه بدتر میشم نه بهتر همونیم که هستم محیط خیلی تاثیرش بد از گذشت یه دوره ی سنی کمرنگ میشه چه خوب چه بد 5 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 تیر، ۱۳۹۰ در بچگی هامون جز خرافات و دروغ چیزی به ما یاد ندادن. 6 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۰ شاید تو بچگی خیلی چیزها باید به ما یاد میدادن که این کارو نکردن شاید همه چیزایی که یاد گرفتیم غلط باشه !!!!! اما آلان که میدونیم دیگه نباید اشتباه یاد بگیریم ... آلان که میدونیم اشتباه بوده ... بگید باید چی کار کنیم ؟؟؟؟ چطوری نسلمون رو نجات بدیم ؟؟؟؟... و شاید نسل های آینده رو...!!!! همین که فهمیدی کافیه عزیزم برو سمت خونواده و دوستان مورداعتماد واشنایانت تا می تونی این اگاهی روبه اونا برسون 5 لینک به دیدگاه
p mehdi q 6226 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۰ می دونی مشکل اصلی چیه ؟ مشکل اینه که ما هر کاری بهمون میگن قبول میکنیم. چرا وقتی میگن اگر دزدی کنی میری جهنم با گرز آتشین بهت یه حال اساسی میدن.... باور میکنیم!؟ نتیجه ش این میشه که روزی هم می فهمیم که چقدر زود باور بودیم ... پس می زنیم زیر همه چیز... یعنی هر چی شنیدیم دروغ بود.... اما اگر در برابر همه چیزهایی که می شنویم یکم بیشتر تفکر کنیم . سعی کنیم اگر قراره چیزی رو باور کنیم زود باور نکنیم . سعی کنیم بهش اعتقاد پیدا کنیم من اینجوری بزرگ شدم . برای همین اگر به چیز هایی که باور کردم رو همه ی دنیا هم عمل نکنن . من عمل میکنم .. برای من مهم نیست اون بالا داره میدزده ... اون دروغ میگه .. اون خیانت میکنه . اون فریبکاری میکنه اینقدر تابلو که آدم شاخ در میاره ... در کنارش هم میگه امام زمان! این باعث نمیشه که من فکر کنم امام زمان چه چیز بدیه که اینا میگن ... برای من مهم اینه که چی درسته . و چی غلط ... برای من مهم که عمر مفید یک انسان نهایتا 70 ساله ... برای من مهم اینه که همه عین هم میمیرن ... اگر روی زمین ابعاد قبر فرق میکنه .. اما اون زیر برای همه یکسانه ... من وظیفه مه به اعتقادات خودم درست عمل کنم . و انتظار داشته باشم کسی که بهش باور دارم نتیجه ش رو بده ... ناراحت میشم . غصه می خورم که اونا بد عمل میکنن. دوست دارم که یک کاری کنم که بهتر بشه ... اما رفتار اونا نمی تونه تو رفتار من تاثیر بذاره 5 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۰ من اگر کودکی نصیبم شود، آن را از هیچ نخواهم ترساند! به او به جای نشان دادن خوب و بد، قوه ی "تشخیص خوب و بد" یاد خواهم داد! باشد که رستگار شود. 6 لینک به دیدگاه
saray89 3064 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، ۱۳۹۰ من اگر کودکی نصیبم شود، آن را از هیچ نخواهم ترساند! به او به جای نشان دادن خوب و بد، قوه ی "تشخیص خوب و بد" یاد خواهم داد! باشد که رستگار شود. کار خیلی بزرگیه و مسلما راحت نیست 2 لینک به دیدگاه
verbena 1111 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، ۱۳۹۰ آقا اسی بیا جوابشو بده !بهش بگو بچت که به دنیا امد اول تو گوشش اذان میخونی تا آروم بشه ! بعد روزی دو مرتبه سوره ی بقره یا آل عمران براش میخونی تا بچت پاک از آب در بیاد! نه این کارو نمی کنم !!!!! اگر(...) روزی بچه ای داشته باشم اون این شانس رو داره که مادری مثل من داشته باشه که بهش فرصت یادگیری خیلی چیز ها رو بده .... اما نمی دونم و نمیفهمم چرا این طوری جوابم رو دادید ... همه ی ما میدونیم خیلی چیز ها غلطه اما تکرارش دردی رو دوا نمیکنه جز اینکه نسبت به چیز هایی که داریم ناامیدمون کنه و دلسرد بشیم... 2 لینک به دیدگاه
verbena 1111 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، ۱۳۹۰ باید سعی کنید اول از همه شخصیت خودتان را تثبیت و محکم کنید. بفهمید مرز اخلاق فردی و اجتماعی کجاست. بفهمید برای انجام کار خوب یا بد نیازی به توجیه ندارید. هر وقت توانستید خودتان را کاملا توجیه کنید که زندگیتون بر چه اساسیه،اونموقع میتوانید به سایرین هم کمک کنین. وگرنه کسیکه کُمیت خودش لنگ باشد،دیگران را بیشتر در چاه گمراهی میاندازد تا انسانیت. مرسی ... راه خوبیه خودمون رو بسازیم تا جامعه امون ساخته بشه... 3 لینک به دیدگاه
verbena 1111 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، ۱۳۹۰ همین که فهمیدی کافیه عزیزمبرو سمت خونواده و دوستان مورداعتماد واشنایانت تا می تونی این اگاهی روبه اونا برسون مرسی... اما رسوندن این آگاهی به همه ...فرد آگاهی رو میخواد که جواب همه سوالاتی که ازش میشه رو بتونه پاسخ بده ... این طوری فکر نمی کنید... همین آلان با اتفاقات گذشته (...) جامعه ما نسبت به قبل خیلی آگاه شده ... اما فشارهای جامعه اجازه نمیده این آگاهی توسعه پیدا کنه ... یعنی یه جورایی مردم اگه بتونن از پس خانوادشون بر بیان هنر کردن دیگه حوصله بحث های متفرقه رو ندارن اونقدر از چند شیفت کاری خسته اند که .... اما یکی از آشنایان میگفت این خستگی دیگه داره زیاد میشه میگفت جامعه ما دیگه از اشباع گذشته و نزدیک انفجاره... -------------------------------------------------------------------------------- نمی دانم و شاید هم نمی خواهم که بدانم... 1 لینک به دیدگاه
Saman_88 8062 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۹۰ نه این کارو نمی کنم !!!!! اگر(...) روزی بچه ای داشته باشم اون این شانس رو داره که مادری مثل من داشته باشه که بهش فرصت یادگیری خیلی چیز ها رو بده .... اما نمی دونم و نمیفهمم چرا این طوری جوابم رو دادید ... همه ی ما میدونیم خیلی چیز ها غلطه اما تکرارش دردی رو دوا نمیکنه جز اینکه نسبت به چیز هایی که داریم ناامیدمون کنه و دلسرد بشیم... من شوخی کردم زیاد به جد نگیرید ! این چیزا که نوشتم واقعیت هایی هست که در جامعه رواج داره ! اگر بخواید بچه ای رو تریبت کنید به دور از اراجیف مدارس باید خودتون دست به کار شید ! همون طور که محمدی مهدی گفت جوری ترببیتش کنی که قدرت تشخیص خوب و بد رو از هم پیدا کنه ! یا همون طور که آقا اسی فرمودن خودمون رو بسازیم تا بچه ای سالم و با چشم حقیقت بین تحویل جامعه بدین ! 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده