azarafrooz 14221 ارسال شده در 21 مهر، 2012 ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم وشما افتاده درغرقابهای تا خود که داند اشنا 1
moein.s 18984 ارسال شده در 21 مهر، 2012 اندر جهان هر آدمی باشد فدای یار خود یار یکی انبان خون یار یکی شمس ضیا 1
azarafrooz 14221 ارسال شده در 21 مهر، 2012 ای کیمیا ای کیمیا در من نگر زیرا که من صد دیر را مسجد کنم صد دار را منبر کنم من غصه را شادی کنم گمراه را هادی کنم من گرگ را یوسف کنم من زهر راشکر کنم 1
moein.s 18984 ارسال شده در 21 مهر، 2012 ماده است مریخ زمن این جا در این خنجر زدن با مقنعه کی تان شدن در جنگ ما در جنگ ما 1
azarafrooz 14221 ارسال شده در 21 مهر، 2012 اوا همش که الف میشه امروز ای شمع آن کنم بر نور تو جولان کنم بر عشق جان افشان کنم چیزی بده درویش را 1
moein.s 18984 ارسال شده در 21 مهر، 2012 از این به بعد دیگه نمی شه آمدهام که تا به خود گوش کشان کشانمت بی دل و بیخودت کنم در دل و جان نشانمت 1
azarafrooz 14221 ارسال شده در 21 مهر، 2012 تو براي وصل كردن آمدي ني براي فصل كردن آمدي هركسي را سيرتي بنهاده ام هر كسي رو اصطلاحي داده ام 1
azarafrooz 14221 ارسال شده در 21 مهر، 2012 بشنو از نی با خار بودی همنشین چون عقل با جانی قرین بر آسمان رو از زمین منزل به منزل تا لقا 1
moein.s 18984 ارسال شده در 22 مهر، 2012 از دور ببینی تو مرا شخص رونده آن شخص خیالست ولی غیر عدم نیست 1
azarafrooz 14221 ارسال شده در 22 مهر، 2012 تصویرهای ناخوش و اندیشه رکیک از طبع سست باشد و این نیست سوی دوست 1
moein.s 18984 ارسال شده در 22 مهر، 2012 تو خدمت جانان کنی سر را چرا پنهان کنی زر هر دمی خوشتر شود از زخم کان زرگر زند 1
azarafrooz 14221 ارسال شده در 22 مهر، 2012 دزدیده چون جان می روی اندر میان جان من سرو خرامان منی ای رونق بستان من 1
moein.s 18984 ارسال شده در 22 مهر، 2012 نمیشاید که چون برقی به هر دم خرمنی سوزی مثال کشت کوهستان همه شربت ز بالا خور 1
azarafrooz 14221 ارسال شده در 22 مهر، 2012 روحیست بی نشان و ما غرقه در نشانش روحیست بی مکان و سر تا قدم مکانش 1
moein.s 18984 ارسال شده در 22 مهر، 2012 شمس حق و دین کشید تیغ برون از نیام ای خرد دوک سار تار خیالی بریس 1
azarafrooz 14221 ارسال شده در 22 مهر، 2012 سرمایه واصل دلبری بود گر عشق وبال و کافری بود آخر نه به روی آن پری بود 1
moein.s 18984 ارسال شده در 22 مهر، 2012 دل بگداخت چون شکر بازفسرد چون جگر باز روان شد از بصر تا به نظر بگیرمش 1
azarafrooz 14221 ارسال شده در 22 مهر، 2012 شاد امدی ای مه رو ای شادی جان شاد آ تا بود چنین بودی تا باد چنان بادا 2
moein.s 18984 ارسال شده در 22 مهر، 2012 از چپ و راست میرسد مست طمع هر اشتری چون شتران فکنده لب مست و برآوریده کف 2
ارسال های توصیه شده