spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ متن زیر حاوی نکاتی است که میتونه محل اغراق مبالغه حقیقت وبسیاری از مسایل ریز ودرشتی باشه که دوروبر ما اتفاق میفته یا دوست نداریم اتفاق بیفته! به هرروی مخالفان این سخنان هم حرفهایی برای گفتن دارند وتفکراتی که محل بحث است شماهم اگر نقدی براین نوشته ها وحتی به تفکیک،اگردارید میتونید نظرتونو بنویسید به نظر شما واقعا الان لیاقتشو داریم؟ ما لیاقت آزادی نداریم چون : · مهمترین کارمان در اول هر ماه صف کشیدن جلوی عابر بانکها برای گرفتن حق السکوت ماهانه است. چون می ترسیم اگر اول ماه پول را برداشت نکنیم مثل سهمیه بنزین می سوزد! · برای هموطنمان که در خیابان سهواً جلویمان پیچیده شاخه و شانه می کشیم و پیش زن بچۀ خودمان و او فحش و ناسزا حواله اش می کنیم ولی در مقابل یک بچه لات شانزده ساله که لباس بسیجی پوشیده و شب در خیابان راه را بر ما می بندد جرأت جیک زدن نداریم. · روزهای تظاهرات و اعتراض از هر 100 نفر 90 نفر پشت کامپیوتر و اینترنت منتظر خبر سقوط رژیم هستیم. · یک ساعت در ترافیک بزرگراه همت معطل می شویم و ککمان نمی گزد ولی سر تقاطع به اندازه ده ثانیه نمی توانیم منتظر عبور ماشین روبرویی باشیم. · آنقدر راحت طلب و بی ارداه ایم که مشتری اول محصولاتی مانند قرص لاغری، کفش افزایش قد، شربت ترک اعتیاد، داروی افزایش میل جنسی و... در دنیائیم. · وقتی در ایستگاه صادقیه می خواهیم سوار قطار شهری بشویم مثل زمانی که در مهدکودک بازی صندلی می کردیم چنان به سوی قطار هجوم می بریم که متوجه پیرمرد بغل دستی که عینکش افتاد و شکست نمی شویم. · به محض رد کردن خروجی مورد نظر در اتوبان جفت پا روی ترمز می رویم و با اعتماد به نفس کامل دنده عقب می گیریم. · برای بچه خردسالمان هر روز چیپس و پفک و نوشابه می خریم ولی نمی دانیم آخرین بار کی یک لیوان شیر خورده است. · فاصله ظرف جمع آوری زباله تا در خانه مان 50 متر است ولی ترجیح می دهیم کیسه را همان روبروی خانه داخل بوته های کنار پیاده رو پرت کنیم. · پشت شیشه ماشین می نویسیم "میروم تا انتقام مادرم زهرا بگیرم" ولی ناموس مردم در کوچه و خیابان از دستمان در امان نیستند. · در تاکسی مکالمات تلفنی خود را با صدایی کاملا رسا انجام می دهیم بدون اینکه متوجه باشیم تاکسی حریم خصوصی افراد نیست و حقوق دیگران را نباید تضییع کرد. · در ترافیک سر چهارراه با دیدن پسر بچه ای دوره گرد محبتمان گل می کند و یک هزاری به او می دهیم و او بی آنکه بخواهد تا شب پول مواد مخدر پدرش را جور می کند. · آخرین باری که کتابی را ورق زده ایم مربوط به سالها پیش می شود. · حاضریم به هر قیمتی ولو ثبت نام در دانشگاه مجازی دوقوزآباد سفلی مدرک بگیریم و میلیونها خرج کنیم ولی بعد از فارغ التحصیلی تنها چیزی که به دردمان نمی خورد همان مدرک است. · برای اینکه وارد محدوده طرح بشویم روی پلاک ماشین لنگ خیس می اندازیم تا دوربین شماره پلاک را ثبت نکند. · بیشترین جستجویمان در موتورهای جستجو مثل گوگل مربوط اعضای تناسلی و یا انواع مسائل جنسی است! · یک شب را بدون ماهواره نمی توانیم سر کنیم ولی شبهای متعدد بدون اینکه چند دقیقه ای با همسر خود گفتگو کنیم می خوابیم. · برای ماشین پنج میلیونی که اقساطی خریده ایم، سه میلیون لوازم اضافی وصل می کنیم ولی پول رفتن به دندانپزشک برای معالجه دندان خرابمان را نداریم. · برای سه روز تعطیلی صندوق ماشین و باربند را تا خرخره پر می کنیم و با شش نفر راهی شمال می شویم و از سه روز تعطیلی را دو روز در ترافیک جاده چالوس و هراز و فیرزوکوه می مانیم. ولی نمی دانیم دریاچه گهر کجاست! · روز آشتی با طبیعت (13 فروردین) چنان بلایی به سر طبیعت می آوریم که تا یکسال خودش را پیدا نمی کند. · بقیه اش را شما بنویسد _هر مناسبتی که پیش میاد به امریکا و انگلیس بد و بیراه می گیم اما 4 کلمه انگلیسی بلد نیستیم که بفهمیم رئیس جمهورشون چی داره میگه. 40 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ همشو گفتی دیگه. چی بگیم سجاد جان؟ ما همینیم. همین شدیم. الا اقل من که اینم. بقیه رو نمیدونم. شاید وضعیت من فقط خرابه. 11 لینک به دیدگاه
الهام. 8079 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ بخواي از اين چيزا بگي تمومي نداره... اصل بدبختيمون اينه كه هيچوقت خودمونو مقصر نميبينيم هميشه تقصيرو ميندازيم گردن دولت و حكومت و همسايه بغلي و ... فكر مي كنيم خيلي زرنگيم! 12 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ همشو گفتی دیگه. چی بگیم سجاد جان؟ ما همینیم. همین شدیم. الا اقل من که اینم. بقیه رو نمیدونم. شاید وضعیت من فقط خرابه. خب اگه واقعا همینیم پس نباید اعتراض داشته باشیم! چه حقی رو میتونیم برای خودمون قایل باشیم وقتی دوست نداریم احترام خودمون وشان شخصیت خودمون حفظ بشه البته ابوالفضل جان جسارت نباشه منظورم کلیت قضیه هست کافیه یه نگاه کوچیکی به کامنت های پستهای سایتی مثل بالاترین که اعضای نخبش ادعاشون میشه کاربلدترین ادمای روی زمین هستن بکنیم خداییش حال ادم از هرچی مسلک واعتقاد وایسم وتئوری هست به هم میخوره رفتار مردم هم که قربونشون برم من تا قاطی یه جمع میشه اسمون وریسمون رو بهم میبافن واز هفت جدواباد مسئولین نمیگذرن(از نقدهای فیلسوف مآبانه بگیر تا فحش وفحاشی وتوهین) اما دریغ از یک جو عمل اما دریغ از ذره ای تغییر دررفتارهای نهادینه شده که همه هم میدونن اشتباه هست ومعترفند ولی تو عمل چیز دیگه ای نشون میدن چی بگم؟ 13 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ خوب ما از زیر بوته که نیومدیم. ما همه حاصل همین سیستم هستیم. برای همینه اکثرا هم این واکنش های مشابه رو داریم. اگر همین الان هر کسی محیطش رو عوض کنه و توی یه فرهنگ دگه ادامه زندگیش رو بگذرونه 50 درصد قضیه حله. وگرنه تا وقتی سیستم همینه هی فقط بگیم کافیه که از خودمون شروع کنیم نه این که موثر نیست ولی کافی هم نیست. 15 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ قلم از لوازم التحریر است ؟ مسلما" هست ؛ امٌا : وبلاگ نويسي هنر نيست ! مگر اينكه ...... نمیدانم تحصیلات عالی داشته است یا حتٌی از فرط هوش و استعداد بسیار زیاد به تحصیلات عالی هم نرسیده است . می گوید تحصیلات عالی چه اهمیٌت دارد ؟ می پرسم : پس چه اهمٌیت دارد ؟ نمیدانم آیا تحصیلاتش معتبر اند ُ یا از آن مدارکی دارد که افتد و دانی ؟ و اگر معتبر اند ازدانشگاه چندم جهان اخذ کرده است ؟ و همه ی اینها هیچ ! حالا از این علم و تخصصی که مثلا" کسب کرده است چه بهره ای می برد و به خصوص چه بهره ای به جامعه ای که هزینه اش را پرداخته است می رساند ؟ اگر این هزینه برای یک فایده نبوده است پس چه بوده است ؟ میگوید دولت به من کار نمی دهد ( که البته من به ضرورت ایجاد اشتغال از سوی دولت اعتقاد دارم ، و لی تا کی باید نشست و دست روی هم گذاشت که دولت زنگ خانه را به صدا در آورد و بگوید بفرما ، اینهم یک کار راحت و نان و آبدار برای شما ! مگر دولت چقدر كارمند مي خواهد و مگر همه ي اجدادت هم كارمند دولت بوده اند و به امٌيد دولت مي نشسته اند تا خداي نا خواسته ... )، يارانه مي دهند ، وبلاگ مفت تا دلت بخواهد مي دهند ، امٌا ... امٌا با اين وبلاگ مفت چه مي كني ؟ مي نشيند مي نويسد كه ساركوزي بيسواد است ، براون نا مطلع و باراك اوباما نادان ! مي پرسم يعني شما دانا تر از اين سه نفري ؟! يعني ميليون ها نفر مردم كشورهاي پيشرفته جهان كه به اينان راي مي دهند نادان و احمق اند ؟ ! و همه را تو ميفهمي كه در ۲۰ - ۳۰ سالگي بر سر سفره پدرت نشسته اي و بعد هم به موبايل بازي و نوشتن اين كه « قلم از لوازم التحریر است » !!! با بد گفتن و بد نوشتن از در و دیوار به کجا رسیده ای ؟ چه چیزی کسب کرده ای ؟ چه چیزی را تغییر داده ای ؟ . گیریم همه بد مطلق ! تو خود چه کرده ای ؟! چه می توانی بکنی ؟ بیچاره پدر و مادرت ... نویسنده بزرگ و محترمی که انشتین و ادیسون به تو حسادت می کنند ! یک عدد نان پختن ، یک عددآجر روی آجر دیگری نهادن شرف دارد بر هزاران صفحه نوشته بی فایده ( و حالا من ننوشتم مخرٌب ! ) مذبوحانه نوشتن دردی را دوا نمی کند ؛ امٌا مشارکت در ساختمان سازی سبب هم فایده است و هم سربلندی ! به عمل کار برآید به سخندانی نیست . برای میهن و رشد و توسعه قلم می زنی !!! برو کشورهای پیشرفته تر راببین ! آنجا هزارنفر کار می کنند و یک نفر انتقاد ؛ِ و نه این که یک نفر کار بکند و هزار نفر انتقاد ! ... و آن انتقاد نیز سازنده است ؛ِ مبتنی بر دانش و بینش استِ . منتقد هزار صفحه می خواند تا یک صفحه تحلیل و تفسیر ارائه دهد و نه این که هزار صفحه بنویسد بدون آنکه شاید حتی یک صفحه هم نخوانده باشد! . ابتدا دانائی ! این است قلم ؛ قلمی که نکته مثبت را می نگاردو نه منفی را . ... و متاسفانه برخی از ما سالها به دبستان و دبیرستان رفتیم بدون آنکه تابلوی بالای سرمان را بخوانیم که نوشته است : توانا بود هرکه دانا بود با انتقادات مداوم از دشمن ، و بعدا" از دوست ! و نهایتا" هم ازپدر و مادر به هیچ کجا نمی رسیم مگر به همینجا ! برای رسیدن ، توانائی لازم است و برای توانائی نیز دانائی : برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی ... نقل از وبلاگ اقای ایت اللهی! 14 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ خب اگه واقعا همینیم پس نباید اعتراض داشته باشیم!چه حقی رو میتونیم برای خودمون قایل باشیم وقتی دوست نداریم احترام خودمون وشان شخصیت خودمون حفظ بشه البته ابوالفضل جان جسارت نباشه منظورم کلیت قضیه هست کافیه یه نگاه کوچیکی به کامنت های پستهای سایتی مثل بالاترین که اعضای نخبش ادعاشون میشه کاربلدترین ادمای روی زمین هستن بکنیم خداییش حال ادم از هرچی مسلک واعتقاد وایسم وتئوری هست به هم میخوره رفتار مردم هم که قربونشون برم من تا قاطی یه جمع میشه اسمون وریسمون رو بهم میبافن واز هفت جدواباد مسئولین نمیگذرن(از نقدهای فیلسوف مآبانه بگیر تا فحش وفحاشی وتوهین) اما دریغ از یک جو عمل اما دریغ از ذره ای تغییر دررفتارهای نهادینه شده که همه هم میدونن اشتباه هست ومعترفند ولی تو عمل چیز دیگه ای نشون میدن چی بگم؟ خوب دیگه حرفی نمیمونه. من چند وقتی هست که به این نتیجه رسیدم همین وضعیت خوبه. اگر خوب نبود که من نوعی یه کاری کرده بودم. 7 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ خوب ما از زیر بوته که نیومدیم.ما همه حاصل همین سیستم هستیم. برای همینه اکثرا هم این واکنش های مشابه رو داریم. اگر همین الان هر کسی محیطش رو عوض کنه و توی یه فرهنگ دگه ادامه زندگیش رو بگذرونه 50 درصد قضیه حله. وگرنه تا وقتی سیستم همینه هی فقط بگیم کافیه که از خودمون شروع کنیم نه این که موثر نیست ولی کافی هم نیست. درسته که سیستم مارو تربیت کرده و تا ساختارهای اصلی اصلاح نشه اجزا نمیتونن کاری از پیش ببرن. ولی آیا واقعا لیاقتش رو داریم؟ اصلا همین روال برامون بهتر نیست؟ آیا همین سیستم با ما سازگاری بیشتری نداره؟ بحث بر سر عامه مردمه. نه یه قشر خاص. اونا یا تو زندان هستن یا خارج از کشور و یا خونه نشین. من نوعی از عامه مردمم که از وضعیت موجود رضایت قلبی دارم. حالا هرچند که اعتراض کلامی بکنم اونم در جمع دوستان هم فکر خودم تا وقتی که عمل نکنم یعنی راضی هستم. تا وقتی هم که راضی هستم و هیچ حرکتی نمیکنم خوب چیزی عوض نمیشه. 9 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ متن طولانی بود و من علیرغم اینکه اکثر متن های طولانی را نمیخونم،این متن را خوندم. به نظرم اصلا بحث لیاقت یا عدم لیاقت نیست. بحث توانستن و نتوانستن است. از نظر من مردم ایران لیاقت دموکراسی را دارند،اما توانایی فهم و عملی کردن آن را فعلا ندارند. . . . این عدم توانایی هم به خیلی چیزها بر میگرده: باورهای هزاران ساله و انسان های پر از قداست و غیر قابل نفوذ، غرور بیجای ناشی از بهترین دین و بهترین فرهنگ،قدرت بیش از حد سرکوبگر در القای ترس حتی در خانه و محافل خصوصی و......... 17 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ متن طولانی بود و من علیرغم اینکه اکثر متن های طولانی را نمیخونم،این متن را خوندم. به نظرم اصلا بحث لیاقت یا عدم لیاقت نیست. بحث توانستن و نتوانستن است. از نظر من مردم ایران لیاقت دموکراسی را دارند،اما توانایی فهم و عملی کردن آن را فعلا ندارند. . . . این عدم توانایی هم به خیلی چیزها بر میگرده: باورهای هزاران ساله و انسان های پر از قداست و غیر قابل نفوذ، غرور بیجای ناشی از بهترین دین و بهترین فرهنگ،قدرت بیش از حد سرکوبگر در القای ترس حتی در خانه و محافل خصوصی و......... اسی جان اتفاقا به نظر من این موضوع چندان هم به دین مربوط نیست. مگه همه آدمای دور و بر من دیندار هستن؟ همه عرق خور و خانم باز و قمار باز و ... این افراد هیچ ارتباطی با مذهب ندارن. حتی برخی از اونها خدا رو هم قبول ندارن. ولی اکثر این صفات رو میشه در اونها جستجو کرد. 9 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ متن طولانی بود و من علیرغم اینکه اکثر متن های طولانی را نمیخونم،این متن را خوندم. به نظرم اصلا بحث لیاقت یا عدم لیاقت نیست. بحث توانستن و نتوانستن است. از نظر من مردم ایران لیاقت دموکراسی را دارند،اما توانایی فهم و عملی کردن آن را فعلا ندارند. . . . این عدم توانایی هم به خیلی چیزها بر میگرده: باورهای هزاران ساله و انسان های پر از قداست و غیر قابل نفوذ، غرور بیجای ناشی از بهترین دین و بهترین فرهنگ،قدرت بیش از حد سرکوبگر در القای ترس حتی در خانه و محافل خصوصی و......... خب توانایی زمانی حاصل میشه که بدونیم وقتی همه ادعا(حداقل درگفتار)دارن که میدونن وعمل نمیکنن به نظر من این ریشش چیزی بالاتر از عدم توانایی هست این چیزایی که میگی حداقل تو دوقرن اخیر کرارا تکرار شده وانگار ماداریم یه منحنی تکرار شونده سینوسی رو درطول زمان تجربه میکنیم با اون عواملی هم که میگی موافقم ولی اونا هم خواست اکثریت هست وشاید به قول ولتر وقتی همه اشتباه فکر میکنند همه درست فکر میکنند! 8 لینک به دیدگاه
الهام. 8079 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ اسی جان اتفاقا به نظر من این موضوع چندان هم به دین مربوط نیست. مگه همه آدمای دور و بر من دیندار هستن؟همه عرق خور و خانم باز و قمار باز و ... این افراد هیچ ارتباطی با مذهب ندارن. حتی برخی از اونها خدا رو هم قبول ندارن. ولی اکثر این صفات رو میشه در اونها جستجو کرد. مگه فرهنگو داريم؟؟؟ مهم داشتنش نيست...از بس بهمون گفتن بهترينيم مغرور شديم حتي به چيزاي نداشتمون! 6 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ بی پرده بگم. ما اخته شدیم. بی خاصیت شدیم. انگل شدیم. دیگه به فکر مداوای خودمون نیستیم. این لجنی که داریم توش زندگی میکنیم رو پذیرفتیم. حتی دوسش داریم. یاد گرفتیم تو لجن چطوری باید انگل تر بود تا از بین نریم. داریم با مقتضیات لجن خودمونو هماهنگ میکنیم. این زندگی لجنی و انگل بودن جزئی از ما شده. من خودمو میگم به کسی بر نخوره. 10 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ جناب مهندس سجاد به این مثال و مقایسه توجه فرمایید در یه کشور ازاد ( چون گریزی به ازادی هم داشت ) مردم خیلی هم وغمشان رفتن به مرخصی ویا به عبارتی مسافرتی است چند روزه . اصولا این مسافرت رفتن معیار و مقیاس رفاه است و مثلا اگه از یکی بپرسی میخوای با این پول چیکار کنی قبل از هر چیزی میگه میخام دوهفته فلان جا برم . در حالیکه میتونه یه سری مبل درست حسابی برای خونه اش بخره اینکار رو نمیکنه و به مسافرت میره . خب حق داره.دلش این رو ترجیح میده و شاید ان دوهفته براش انرژی اور باشه در ایران اصولا این مسافرت رفتن مث خارج محلی از اعراب نداره نه اینکه نیست اما پول اگه بیاد اول صرف چیز های دیگه میشه دلش میخواد مبل بخره یا یه ابگرمکن بخره و بقیه مثالاش هم خودت گفتی الان سوال اینه که کدوم حق دارند ؟ کدام راه درست میرن ؟ ایا میتوان گفت اون اروپایی کار درستی میکنه وایرانیه اشتباه ؟ یعنی اگه ما [/url]لیاقت آزادی نداریم چون : پول را صرف خرید وسائل منزل کرده ایم ؟؟؟ نظر مبارک شما چیه ؟؟ 4 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ بی پرده بگم. ما اخته شدیم. بی خاصیت شدیم. انگل شدیم. دیگه به فکر مداوای خودمون نیستیم. این لجنی که داریم توش زندگی میکنیم رو پذیرفتیم. حتی دوسش داریم. یاد گرفتیم تو لجن چطوری باید انگل تر بود تا از بین نریم. داریم با مقتضیات لجن خودمونو هماهنگ میکنیم. این زندگی لجنی و انگل بودن جزئی از ما شده. من خودمو میگم به کسی بر نخوره. منم تا حدزیادی این فرض رو قبول دارم نمیگم همه همینجورین ولی این مسئله تبدیل شده ه فرهنگ ما ما اولین چیزایی که یاد میگیریم وتوذهنمون پرورش میدیم اصول رذالت هست حالا از کجا به اینا میرسیم یه نگاه کوچولو به دوروبرمون خیلی چیزارو مشخص میکنه 6 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ اسی جان اتفاقا به نظر من این موضوع چندان هم به دین مربوط نیست. مگه همه آدمای دور و بر من دیندار هستن؟همه عرق خور و خانم باز و قمار باز و ... این افراد هیچ ارتباطی با مذهب ندارن. حتی برخی از اونها خدا رو هم قبول ندارن. ولی اکثر این صفات رو میشه در اونها جستجو کرد. اونیکه به قول شما قمار باز و عرق خور شده،از روز اول که اینجوری نبوده،بوده؟ اعتقاد قلبی مردم نسبت به دین، اصلا قابل مقایسه با سال 57 نیست. من وقتی میگم دین،منظورم یک باور آسمانی نیست،بلکه یک ابزار است که حاکمان ایران در طول تاریخ آنرا برای سلطه به عوام به کار بسته اند. این صفاتی که در این تاپیک بهش اشاره شد همش به خاطر عدم آموزش یک فرهنگ مناسب از کودکی به ایرانی و به جای آن آموزش دروسی مثل دینی و تاریخ اسلام یا حتی انقلاب سفید است. به نظر من 90 درصد تقصیر این بدبختی ها بر گردن حاکمان بر ایران در طول تاریخ است،10 درصد تقصیر مردم است. نمونه اش هم دو ملت کره شمالی و جنوبی،ملتی از یک نسل و همه با هم فامیل. کره جنوبی کجاست و کره شمالی کجاست........ 10 لینک به دیدگاه
الهام. 8079 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ بی پرده بگم. ما اخته شدیم. بی خاصیت شدیم. انگل شدیم. دیگه به فکر مداوای خودمون نیستیم. این لجنی که داریم توش زندگی میکنیم رو پذیرفتیم. حتی دوسش داریم. یاد گرفتیم تو لجن چطوری باید انگل تر بود تا از بین نریم. داریم با مقتضیات لجن خودمونو هماهنگ میکنیم. این زندگی لجنی و انگل بودن جزئی از ما شده. من خودمو میگم به کسی بر نخوره. كاملا موافقم! به خيال خودمون "هرچي انگل تر، موفق تر!" 4 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ خب توانایی زمانی حاصل میشه که بدونیموقتی همه ادعا(حداقل درگفتار)دارن که میدونن وعمل نمیکنن به نظر من این ریشش چیزی بالاتر از عدم توانایی هست نمیشه عمل کرد،برای عمل کردن یک شرایطی باید مهیا باشه یا نه؟ شما مردم مصر را نگاه کن،با چند تا کشته اندک تونستند کشورشان را آزاد کنند. اما مردم سوریه نمیتونن،بیش از هزارتا کشته هم داده اند. تفکر وحشیان متکی به تحجر ناب را نمیشه با منطق جلوش ایستاد. اگر امروز مردم ایران به دنیای مجازی و اینجور ادعاها روی آورده اند،چون واقعا نمیتوانند در عمل کاری کنند. اون شاه مُـــرد که گفت من صدای انـــقلاب شما مردم ایران را شنیدم. این طرف میگه،بزنین چهار تا سوسک و خش و خاشاک را له کنین !!!! 11 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ اونیکه به قول شما قمار باز و عرق خور شده،از روز اول که اینجوری نبوده،بوده؟ اعتقاد قلبی مردم نسبت به دین، اصلا قابل مقایسه با سال 57 نیست. من وقتی میگم دین،منظورم یک باور آسمانی نیست،بلکه یک ابزار است که حاکمان ایران در طول تاریخ آنرا برای سلطه به عوام به کار بسته اند. این صفاتی که در این تاپیک بهش اشاره شد همش به خاطر عدم آموزش یک فرهنگ مناسب از کودکی به ایرانی و به جای آن آموزش دروسی مثل دینی و تاریخ اسلام یا حتی انقلاب سفید است. به نظر من 90 درصد تقصیر این بدبختی ها بر گردن حاکمان بر ایران در طول تاریخ است،10 درصد تقصیر مردم است. نمونه اش هم دو ملت کره شمالی و جنوبی،ملتی از یک نسل و همه با هم فامیل. کره جنوبی کجاست و کره شمالی کجاست........ خوب اشکال از دین که نبوده احیانا. البته نمیخوام بحث تاپیک منحرف شه. ولی ذات دین که خراب نبوده. اونی که دین رو دستمایه اهداف خودش کرده مشکل داشته. در واقع اون کسی که اعتقاد و باور انسانها رو نردبان رسیدن به مقاصد شومش قرار میده خرابه دیگه. و البته در این وادی ما هم تا حدود زیادی این فرد رو همراهی میکنیم. 6 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۰ جناب مهندس سجاد به این مثال و مقایسه توجه فرماییددر یه کشور ازاد ( چون گریزی به ازادی هم داشت ) مردم خیلی هم وغمشان رفتن به مرخصی ویا به عبارتی مسافرتی است چند روزه . اصولا این مسافرت رفتن معیار و مقیاس رفاه است و مثلا اگه از یکی بپرسی میخوای با این پول چیکار کنی قبل از هر چیزی میگه میخام دوهفته فلان جا برم . در حالیکه میتونه یه سری مبل درست حسابی برای خونه اش بخره اینکار رو نمیکنه و به مسافرت میره . خب حق داره.دلش این رو ترجیح میده و شاید ان دوهفته براش انرژی اور باشه در ایران اصولا این مسافرت رفتن مث خارج محلی از اعراب نداره نه اینکه نیست اما پول اگه بیاد اول صرف چیز های دیگه میشه دلش میخواد مبل بخره یا یه ابگرمکن بخره و بقیه مثالاش هم خودت گفتی الان سوال اینه که کدوم حق دارند ؟ کدام راه درست میرن ؟ ایا میتوان گفت اون اروپایی کار درستی میکنه وایرانیه اشتباه ؟ یعنی اگه ما لیاقت آزادی نداریم چون : پول را صرف خرید وسائل منزل کرده ایم ؟؟؟ نظر مبارک شما چیه ؟؟ خب اشنای غریب منو که میشناسی کاش میگفتی طرف بحثم با کی هست! به هرحال درمثل محل مناقشه نیست من نمیتونم اینو صاحب حق بدونم چون انتخاب خاصی داشته یا خارجی رو صاحب حق چون رفتار متضادی داشته بحث بر سر کلیت انتخاب هاست مجموعه رفتارهایی که الگوهای رفتاری اجتماع رو تشکیل میدن اینایی که نقل شد ومتاسفانه یا خوشبختانه هیچکدومشو من ننوشتم نمونه هایی از رفتارهاس والبته هرکدام تحت تاثیر یکسری پارامترها که ریشه درباورها فرهنگ تاریخ اعتقادات وخصوصیات جغرافیایی ونژادی ما دارن اینکه بتونیم مقایسه رو انجام بدیم مستلزم رسیدن به شرایط رفاهی حداقل مشابه ونه لزوما برابر هست چیزی که الان ما دهمین اقتصاد دنیا از لحاظ وخامت اوضاع دربازه سه ساله اخیر هستیم دیگه تو هیچ جای دنیا دزدی وتجاوز ودروغ نمیتونه قابل قیاس نباشه درمترقی ترین کشورهای دنیا هم همین مسایل شاید حتی با شدت بیشتری رخ بده ولی بازخورد مردمشون به اونا چی هست؟ قضیه بیمارانی که ول میشدن یادتونه؟تو یکی از کشورهای اروپایی وزیر بهداشتش به خاطر کمتر از این استعفا داد ولی اینجا عاشقان خدمت حتی از عذرخواهی هم ابا میکنند کتک زدن بچه دبستانی توسط معلمش هم توسط وزیر محترم به اسراییل نسبت داده شد ولی خود ماها چقدر ازاین تجربیات داشتیم نکنه معلم های ماهم اسراییلی بودن؟ بیایید باورکنیم یکجای کارمان فارغ از هررنگ وبویی میلنگد! 8 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده