hamed_063 1261 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 تیر، ۱۳۹۰ با سلام خدمت دوستان عزیز . روانشناسی ایمان درباره ی چیستی ایمان از منظر روانی و همچنین چگونگی دست آوردش و هم معیار سنجش آن بحث می کند . ایمان داشتن به امری در وهله ی اول بسیار کلی است چه بسا که کفر ورزیدن یا انکار موضوعی خود یک نوع ایمان منفی است . مثلاً من به روج ایمان دارم یک ایمان مثبت است و اما من به روح ایمان ندارم یک ایمان منفی . یعنی ایمان نداشتن به روح به معنی ایمان داشتن به عدم وجود روح است . به هرحال با طرح یک مثال خواهیم فهمید ایمان حقیقی چیست و یا چه باید باشد . فرض کنید پس از ورود به خانه همه ی اعضای خانواده از پدر و مادر و برادر و خواهر با جدیت به شما می گویند در اتاق خوابتان یک سگ حاری خطرناک وجود دارد . و به شما هم تاکید کنند که نباید به اتاقتان بروید . دلایلی هم بیاورند مبنی بر وجود سگ در اتاق شما . شما در ابتدا باور نمی کنید و گمان می کنید شوخی می کنند اما زمانی که به طرف اتاقتان گام بر می دارید مانع شما شده و با جدیت به شما می گویند نباید این کار را بکنید . پس از اندکی چند نفر دیگر هم از طریق تلفنی همین خبری را که خانواده به شما گفتن ( یعنی وجود سگ در اتاق خواب شما ) را تایید کرده و رفته رفته کل اهالی آن منطقه با باور به این مساله ، باور خویش را به شما هم انتقال می دهند . اما شما نه صدای سگی را در اتاق می شنوید و نه علائمی می بینید و نه اینکه اصلاً سگ را در اتاق دیده اید . دلایل منطقی هم هست مبنی بر اینکه سگ نمی تواند در اتاق شما باشد . و این سوال منطقی در ذهنتان هست که چگونه ممکن است یک سگ در اتاق من باشد ؟ این امر برای شما مشکوک است . اما چون همگی می گویند سگی در اتاق است شما هم مشکوک می شوید . در این لحظه آیا شما به این خبر باور دارید ؟ و آیا باید باور کنید یا خیر ؟ نمیدانید . در اینجا دو فرض است . فرض اول اینکه شما به وجود سگ در اتاق ایمان ندارید در اینصورت باید بدون فوت وقت و بدون هیچگونه تردیدی وارد اتاق شوید . شما در صورتی ایمان به عدم وجود سگ در اتاق دارید که بدون هیچگونه تردید و فکری و بدون ترس و استرس و بازبینی وارد اتاق شوید . پس اگر شما در هنگام ورود به اتاق لحظه ای تردید یا ترس به دلتان راه دهید این نشانگر این است که شما ایمان به عدم وجود سگ در اتاق ندارید . و اما فرض دوم این است که شما ایمان دارید که سگی در اتاق است و در این صورت بدون آزمایش و مشاهده به اتاق نمی روید . در فرض اول سوال این است که هرچند موضوع مشکوک است اما شما از کجا می دانید که سگی در اتاق نیست و دیگران راست نمی گویند ؟ چه چیز سبب شده که شما ایمان داشته باشید که هیچ سگی در اتاق نیست ؟ و در فرض دوم این سوال مطرح است که چگونه به گفته ی دیگران آنقدر اعتماد کرده اید که بدون تحقیق و بدون شک و تردید ایمان آورده اید که سگی در اتاق است ؟ باید بگوییم که هر دو فرض اشتباه است . چه آنکه ایمان داشته باشید سگی در اتاق است و چه آنکه ایمان نداشته باشید . ایمان اساساً امری یقینی است و اگر شکی در آن راه یابد دیگر ایمان نیست . اگر شما ایمان دارید که در اتاق سگی نیست نیازی نیست که از پنجره به داخل اتاق سرک بکشید یا زمانی که میخواهید وارد اتاق شوید به آرامی در را بازی کنید و یا سلاحی همراه خودتان ببرید . انجام دادن هرکدام از این کارها نشانگر آن است که شما مشکوکید و ایمان ندارید و حتی اگر ذره ای ترس در دلتان ایجاد شود زمانی که میخواهید وارد اتاق شوید باز هم نشانگر شک و تردید در شماست نه ایمان به عدم وجود سگ در اتاق . انسانی که به ایمان رسیده است نیازی به آزمایش ندارد و اگر شما به چیزی ایمان دارید نباید در صدد آزمایش کردنش برآیید و اگر آزمایش می کنید یعنی ایمان ندارید و مشکوکید . اکنون شرط عقل این است که شما ابتدا مشکوک باشید و تحقیق کنید و بعد به چیزی ایمان بیاورید . و در مثال فوق تا زمانی که خودتان شخصاً تحقیق نکردید نباید چیزی را قبول یا رد کنید و صرفاً پس از تحقیق دقیق باید ایمان آورده و رد کنید و بعد وارد اتاق شوید . در ضمن ناگفته نماند که کسانی هم که امری را انکار می کنند که سبب تعهدشان می شود همیشه از اینرو انکار نمی کنند که تحقیق کرده اند بلکه در اکثر مواقع از اینرو انکار می کنند که میخواهند از زیر بار تعهد خلاص شوند . مثلاً اگر شما در اتاقتان را بدون تحقیق باز کنید و وارد شوید و جان بقیه اعضای خانواده را هم به خطر بیاندازید دو دلیل دارد : یا بدون تحقیق ایمان به عدم وجود سگ در اتاق پیدا کرده اید که این عقلانی نیست و کاری احمقانه است و یا به موضوع مشکوکید اما برای اینکه خودتان را از زیر بار محدودیتی که در اثر عدم دسترسی به اتاقتان برایتان حاصل شده رها کنید وارد اتاق می شوید که این از موارد نادر است . 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده