sookut 13735 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۹۰ خبط یک میلیارد دلاری ناصر کرمی- ابتدا: بر اساس آنچه که محمدی زاده رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و سلجوقی رئیس سازمان جنگلها و مراتع کشور اعلام کرده اند ایران قرار است با هدف کاهش ورود ریزگردها به ایران با هزینه یک میلیارد دلار در بخشی از کشورعراق که گمان می رود کانون ریزگردهاست، طرح های بیابانزدایی اجرا کند. بنا به دلایلی این اقدام دولت ایران به شدت تردید آمیز است. به این دلیل که هیچ مدرک مستند و کارشناسی که نشان بدهد کانون ریزگردهای ورودی به ایران عمدتاً کشور عراق باشد، وجود ندارد و از سوی دیگر یافته های اقلیم شناختی در حال حاضر نمی توانند ثابت کنند که دوره وقوع این ریزگردها چگونه است و دیگر اینکه دقیقاً کدام مولفه های محیطی باعث می شود چنین حجم عظیمی از خاک بتواند منطقه ای به قطر افزون بر ده هزار کیلومتر(از جنوب صحرای آفریقا تا شمال اسکاندیناوی و کشور سوئد) را در بر بگیرد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام مضاف برآنکه توان اجرایی ایران برای بیابانزدایی در کوتاه مدت نیز با تردید روبروست، به ویژه آنکه بخواهیم عملکرد حوزه مرتبط را در داخل کشور، که قاعدتاً کار آسانتر و بستر فراهم تر بوده، با شرایط دشوارمحیطی که در کشور عراق وجود دارد، مقایسه کنیم. اعطای این یک میلیارد دلار را با توجه به آنچه که گفته شد، صرفاً باید یک حاتم بخشی، به کشور دوست و همسایه تلقی کرد یا خبطی مشکوک که می بایست مورد بررسی و پیگیری نهادهای ذیربط به ویژه سازمان بازرسی کشور قرار گیرد؟ بعد: در یک سال اخیر مکرراً گفته شده که قریب الوقوع ترین فاجعه زیست محیطی در ایران عواقب ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه است. وقوع این فاجعه باعث خواهد شد وزش غبارهای نمک شمال غرب ایران را به بیابان تبدیل کرده و بسیاری از زیستگاه های آن نابود شود. به واقع تدوام روند موجود باعث خواهد شد هم میهنان ما در گستره وسیعی از استان های آذربایجان شرقی و غربی، که استان و حتی زنجان و همدان و اردبیل و قزوین ناچار بشوند برای سکونت، انگار که توفان نوح رخ داده باشد، دشتها را رها کرده و به دامنه های کوهستان پناه ببرند. قبلاً هم گفته شده که آلودگی ناشی از ریزگردها اگر چه فاقد تاثیرات زیست محیطی و بهداشتی نیست، اما هرگز نباید با اثرات مرگبار آلودگی معمول هوای شهرها مقایسه شود، زیرا ریزگردها عبارتند از یک ماده آلی که به خاطر عبور از لایه های هوای بسیار مرتفع و سرد تا حدودی استرلیزه هم شده است، در حالی که آلودگی ناشی از سوخت های فسیلی منشاء شیمیایی داشته و کاملاً با ارگانیسم بدن انسان و دیگر زیستمندان زمین ناسازگار است. بر این مبنا، چرا نباید یک میلیار دلاری را که به عراق تخصیص داده ایم، صرف نجات دریاچه ارومیه کنیم؟ به نظر می رسد این مبلغ برای تامین بخش قابل توجهی از حقابه دریاچه ارومیه کافی بوده و اعطای آن به وزارت نیرو و مردم محلی بتواند آنها را کاملاً مجاب کند به برچیدن شماری از سدهای منطقه، اصلاح دستکاری های خامدستانه و کوته بینانه در نظام هیدروشناختی و باز گرداندن تعدادی از جریان های آبی به داخل دریاچه. قابل توجه است که (بر اساس مقاله دکتر گلابیان درسایت جامعه مهندسان مشاور ایران) با مبلغ یک میــــــلیارد دلار حتی می توان فاز اول طرح رویایی و به ظاهر دست نیافتنی انتقال آب از خزر به ارومیه را اجرا کند. (البته اشاره به این طرح در این وجیزه لزوماً به معنای تایید فنی آن نیست.) سرانجام: چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. در روز دوردستی که نمکزارها دشت های آذربایجان زیبای ما را پوشانده اند، مردم شاید هر چیزی را فراموش کرده باشند، به جز این یک میلیارد دلاری را که واقعاً معلوم نیست به چه دلیل قرار است در عراق هزینه شود. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده