EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 تیر، ۱۳۹۰ فکر می کنم از عنوان تاپیک موضوع مورد نظرم مشخص باشه تقریبا تمام دوستان و اطرافیان من حتما با یه جنس مخالف دوست هستن (اشاره ای به میزان صمیمیت و روابط نمی کنم چون این موضوع مد نظرم نیست ) هر وقت ازشون می پرسم که چرا طرفت حتما باید جنس مخالف باشه می گن "یه سری نیاز هست که فقط جنس مخالف می تونه برآورده کنه یه صحبت هایی هست که با جنس مخالفت می تونی خیلی راحت تر بیان کنی " حالا سوالم اینه که به نظر شما : _چرا هر کس باید یه دوست از جنس مخالف داشته باشه !؟ _اصلا این نیاز به جنس مخالف چی هست و از کجا نشات می گیره ؟ _حالا نمی شه نیاز و خلا وجودی با برادر یا پدر یا .... (مادر خواهر و ..... ) پر بشه ؟! 41 لینک به دیدگاه
zahra-d 4993 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 تیر، ۱۳۹۰ _چرا هر کس باید یه دوست از جنس مخالف داشته باشه !؟ هيچ بايدي در كار نيست اين بايد رو يك سري از جوونا ميگن _اصلا این نیاز به جنس مخالف چی هست و از کجا نشات می گیره ؟ نظري ندارم _حالا نمی شه نیاز و خلا وجودی با برادر یا پدر یا .... (مادر خواهر و ..... ) پر بشه ؟! من هميشه تو همه چيز از خواهرام مشورت ميگيرم و تا الانش نيازي براي صحبت با يه جنس مخالف تو خودم نديدم هرچيزي به موقش خوبه به نظرم نياز به جنس مخالف واسه كسيه كه مزدوجيده 19 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 تیر، ۱۳۹۰ _چرا هر کس باید یه دوست از جنس مخالف داشته باشه !؟ _اصلا این نیاز به جنس مخالف چی هست و از کجا نشات می گیره ؟ _حالا نمی شه نیاز و خلا وجودی با برادر یا پدر یا .... (مادر خواهر و ..... ) پر بشه ؟! چرا هرکی فقط باید با هم جنس خودش دوست بشه؟ همونجور که نیاز به دوستی هم جنس هست برعکسش هم لازمه. 19 لینک به دیدگاه
EOS 14528 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 تیر، ۱۳۹۰ من هميشه تو همه چيز از خواهرام مشورت ميگيرم و تا الانش نيازي براي صحبت با يه جنس مخالف تو خودم نديدم هرچيزي به موقش خوبه به نظرم نياز به جنس مخالف واسه كسيه كه مزدوجيده با این حساب هیچ زمان دوست نداشتی که یه مرد توی زندگیت وجود داشته باشه ؟ یا به مردی علاقمند شده باشی که حس کنی دوست داری باهاش صمیمی تر باشی و بتونی باهاش رابطه دوستانه ای برقرار کنی ؟ (نه به عنوان همسر ) چرا هرکی فقط باید با هم جنس خودش دوست بشه؟همونجور که نیاز به دوستی هم جنس هست برعکسش هم لازمه. خب سوال من هم همین بود چرا باید با غیر هم جنس دوست بشه ؟ چه نیازی هست که یه هم جنس نمی تونه بر طرف کنه در حالی که دو تا هم جنس خیلی راحت تر می تونن با هم کنار بیان و شاید اتفاق نظر بیشتری هم داشته باشن ؟ اصلا کدوم یکی از دوستی های زیر مد نظرته ؟ ---------------------------------- به نظر من دو نوع دوستی با جنس مخالف داریم : _ گاهی فقط اون رابطه دوستانه مد نظره که در اصل فرد اصلا براش مهم نیست که طرف مقابلش دختره یا پسره (یعنی جنسیت براش مهم نیست ) و صرفا رابطه ای دوستانه ای که بینشون هست (در یه حد خیلی عادی و معمول ) مهمه _ اما گاهی جنسیت طرف مقابل خیلی مهم میشه و روابط خیلی صمیمانه تر می شه و حتی مطالبی رو که شاید به صمیمی ترین دوست هم جنسش نزنه به دوست پسر/ دوست دخترش می گه 11 لینک به دیدگاه
zahra-d 4993 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 تیر، ۱۳۹۰ با این حساب هیچ زمان دوست نداشتی که یه مرد توی زندگیت وجود داشته باشه ؟یا به مردی علاقمند شده باشی که حس کنی دوست داری باهاش صمیمی تر باشی و بتونی باهاش رابطه دوستانه ای برقرار کنی ؟ (نه به عنوان همسر ) نه يعني يه بار يه اشتباهي كردم اما ديدم واقعا آدمي نيستم كه بخوام پاي اين دوستيا بمونم و حوصله ي اينجور كارارو ندارم و واقعا اصلا نياز ندارم، بعضي وقتا ميگم خوبه ادم يه دوست داشته باشه كه بتونه باهاش مثل دوستيه دوتا دختر صميمي شه اما هيچوقت پسري رو نديدم كه جنبه اين دوستيارو داشته باشه پس ازين عقيدمم صرف نظر كردم 11 لینک به دیدگاه
شب ستیز 660 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 تیر، ۱۳۹۰ متاسفانه الان دوستي با جنس مخالف بين اكثر جوونا به يه هنجار تبديل شده و كسي ك با جنس مخالف رابطه نداشته باشه مورد تمسخر قرار ميگيره حالا ب اشكال مختلف. 12 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 تیر، ۱۳۹۰ متاسفانه الان دوستي با جنس مخالف بين اكثر جوونا به يه هنجار تبديل شده و كسي ك با جنس مخالف رابطه نداشته باشه مورد تمسخر قرار ميگيره حالا ب اشكال مختلف. خوب ببین دوست من هنجارهای یه جامعه روچه چیز میسازند؟ نیازها.درسته؟ این نیازهایی که باعث شده این روابط دوستی ایجادبشه چی هستند؟ چه نیازهایی هستندکه فقط درقالب دوستی قابل رفع اند؟ 7 لینک به دیدگاه
EOS 14528 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 تیر، ۱۳۹۰ نه يعني يه بار يه اشتباهي كردم اما ديدم واقعا آدمي نيستم كه بخوام پاي اين دوستيا بمونم و حوصله ي اينجور كارارو ندارم و واقعا اصلا نياز ندارم، بعضي وقتا ميگم خوبه ادم يه دوست داشته باشه كه بتونه باهاش مثل دوستيه دوتا دختر صميمي شه اما هيچوقت پسري رو نديدم كه جنبه اين دوستيارو داشته باشه پس ازين عقيدمم صرف نظر كردم با این حساب بعد از اون شخص هیچ نیاز یا خلایی رو هم در خودت حس نکردی اما به نظرت افرادی که به این سمت گرایش پیدا می کنن چه نیاز یا کمبودی رو دارن ؟ اصلا می شه اسمش رو کمبود گذاشت ؟ دقیقا این مشکل من هم هست که خیلی خیلی به ندرت پیش میاد که 2 جنس مخالف بتونن تنها به عنوان دوتا دوست و بدون هیچ دید خاص دیگه ای با هم صمیمی بشن و در کنار هم بمونن متاسفانه الان دوستي با جنس مخالف بين اكثر جوونا به يه هنجار تبديل شده و كسي ك با جنس مخالف رابطه نداشته باشه مورد تمسخر قرار ميگيره حالا ب اشكال مختلف. دقیقا اما منظور شما اینه که بیشتر افراد به خاطر این که از جامعه عقب نباشن ! یا مورد تمسخر دیگران قرار نگیرن این کار رو می کنن یا انگیزه خاصی دارن خوب ببین دوست من هنجارهای یه جامعه روچه چیز میسازند؟ نیازها.درسته؟ این نیازهایی که باعث شده این روابط دوستی ایجادبشه چی هستند؟ چه نیازهایی هستندکه فقط درقالب دوستی قابل رفع اند؟ دقیقا من هم منظورم همین بود 6 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۰ به نظر من از اول جدا کردن دختر ا و پسرا اشتباه بوده.همه ی ما تو بچگیمون هم با پسرا بازی میکردیم و دوست بودیم هم دخترا، اگه این روند ادامه پیدا میکرد دیگه الان توی این سن این جور دوستیا برامون عجیب نبود. اگه ما تا قبل ازوداج با هیچ جنس مخالفی به غیر از خواهر و برادر وشاید اقوام نزدیکمون ارتباط دوستانه (نه احساسی )نداشته باشیم...چجوری شناخت پیدا کنیم از غیر همجنس هامون؟ این که تو سن بیست و چندسالگی یه هو چشمات رو باز کنی و ببینی یه غیر همجنس (که همیشه حداقل رابطه رو باهاشون داشتی ) به عنوان همسر کنارته و تو هیچ شناختی از عادات و اخلاقهای این جنسیت نداری خوبه؟ من موافق دوستیای احساسی نیستم اما دوستیهای معمولی خیلی هم خوبه و اگه خود خانما جنبشو داشته باشن پسرای با جنبه هم پیدا میشن. 13 لینک به دیدگاه
afa 18504 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۰ دوستي يعني يه رابطه صميمي و همدل بودن !!!! دوستي دختر و پسر اگه صميميت نباشه كه دوستي ني ، پس اين صميمت مشكل ساز خواهد شد و ضربات روحي اون بيشتر از تسكين خواهد بود ............ از طرفي رابطه همكار و همكلاسي رو هم نميشه گفت رابطه دوستي .......... پس به طور قطع ( البته نظر شخصي منه ) هيچ نيازي به دوستي با جنس مخالف نيس 12 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۰ دوستي يعني يه رابطه صميمي و همدل بودن !!!! دوستي دختر و پسر اگه صميميت نباشه كه دوستي ني ، پس اين صميمت مشكل ساز خواهد شد و ضربات روحي اون بيشتر از تسكين خواهد بود ............ از طرفي رابطه همكار و همكلاسي رو هم نميشه گفت رابطه دوستي .......... پس به طور قطع ( البته نظر شخصي منه ) هيچ نيازي به دوستي با جنس مخالف نيس من با شما مخالفم!! اينكه بخواي بگي به طور قطع اصلا صحيح نيست...دوست بودن با يه جنس مخالف و حدو حدوده اش همه چي به خوده آدم بستگي داره!!! اون رابطه احساسي رو هم كه آدم ميتونه با جنس مخالف داشته باشه رو هم من هم دوست دارم و حسش و نيازش رو تو خودم مي بينم!! نميشه براي اين نوع نياز يه تعريفه كلي ارائه داد مثه نياز به غذا خوردن يا هرچيزه ديگه!! 12 لینک به دیدگاه
afa 18504 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۰ من با شما مخالفم!!اينكه بخواي بگي به طور قطع اصلا صحيح نيست...دوست بودن با يه جنس مخالف و حدو حدوده اش همه چي به خوده آدم بستگي داره!!! اون رابطه احساسي رو هم كه آدم ميتونه با جنس مخالف داشته باشه رو هم من هم دوست دارم و حسش و نيازش رو تو خودم مي بينم!! نميشه براي اين نوع نياز يه تعريفه كلي ارائه داد مثه نياز به غذا خوردن يا هرچيزه ديگه!! من نظر شخصي خودم رو گفتم ........... نبود اين دوستي هيچ خللي در زندگي ايجاد نخواهد كرد !!! صرف يه انرژي مثبت و كارساز اما در مسيري غلط !!! 12 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۰ من نظر شخصي خودم رو گفتم ........... نبود اين دوستي هيچ خللي در زندگي ايجاد نخواهد كرد !!! صرف يه انرژي مثبت و كارساز اما در مسيري غلط !!! مسيرشم ميتونه درستو سالم باشه!!! بستگي داره تفكرت از دوس دختر/پسر بازي چي باشه!!! 11 لینک به دیدگاه
afa 18504 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۰ مسيرشم ميتونه درستو سالم باشه!!! بستگي داره تفكرت از دوس دختر/پسر بازي چي باشه!!! اگه گفتم مسير غلط ، دليل بر روابط ممنوعه و يا غيره ني ......... منظورم خرج احساساته ........ يه زندگي سالم ( زندگي مشترك ) انرژي مثبت يا عشق افزون لازم داره !!!! تجربيات زيادي در اطرافيان ديدم كه اينگونه دوستي ها در زندگي ايندشون مشكلاتي رو ايجاد كرده 10 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۰ دوست دوسته دیگه....آدم دوستای همجنسشو دوس داره...دلش براشون تنگ میشه ...دلش براشون غش میره برا غیر همجنسم همینطور.... اینکه یه دیوار باشه بین دختر پسرا که تا قبل ازواج غیر از سلام و علیک رسمی حرفی با هم نزنن خوبه؟ احتمال ایجاد رابطه ی عاطفی و شکست عاطفی هم وجود داره...ملت دوست نشده هم ممکنه تو یه نگاه عاشق بشن ...اونم احتمال شکست داره و چه بسا بیشتر تجربه ی این احساسات چه ضرری داره؟ من به شخصه ترجیح میدم عاشق بشم و شکست بخورم و تمام این احساسات رو تجربه کنم تا وقتی پیر شدم و یاد خاطراتم افتادم احساس کنم که واقعا زنده بودم و زندگی کردم....تا اینکه تو یه حاشیه ی امن و بدون هیچ شور و هیجان عاطفی ای پیر بشم. 14 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۰ موضوع فوق العاده بحث برانگیزیه. اول مشخص کنم که دوستی با جنس مخالف میتونه تعاریف گسترده ای داشته باشه. مثلا خود شما دوست من هستید. (حالا هستید در لیست دوستانم یا نه؟ ) همسرم هم قبل از ازدواج دوست من بود. خوب بین این دو تفاوت از زمین تا هواست. دوستی در وادی دوستی من و شما با دوستی من و پیمان فرق چندانی نداره. چه بسا من با پیمان راحت تر و صمیمی تر هم باشم. همونطور که شما هم با دوستان هم جنس خودتون صمیمی تر و راحت ترید. که البته من این نوع از دوستی رو لازم میدونم ولی نه دلیلی برای رفع نیازها. بلکه برای ایجاد شناخت بهتر از روحیات جنس مخالف و نحوه تعامل و برخورد با این جنس. آشنایی با علایق، سلایق، عواطف، خطوط فکری و ... اون هم برای اینکه در زندگی آینده با همسرمون بدونیم چطور برخورد کنیم. ولی برای رفع نیازها از نظر من معنی نداره. مگر اینکه منظورتون حالت دوم باشه. در حالت دوم هم من به طور عام پیشنهاد میکنم سراغ این روابط نرید. مگر به قصد ازدواج و با صلاحدید خانواده. برای این حرفم هم یه کوه دلیل دارم. و اما پاسخ به سوالات شما با فرض نوع دوم دوستی: _چرا هر کس باید یه دوست از جنس مخالف داشته باشه !؟_اصلا این نیاز به جنس مخالف چی هست و از کجا نشات می گیره ؟ _حالا نمی شه نیاز و خلا وجودی با برادر یا پدر یا .... (مادر خواهر و ..... ) پر بشه ؟! 1 - به نظرم نیازی نیست همه با جنس مخالف رابطه دوستی داشته باشه. یعنی اجباری در اینکار برای کسی وجود نداره و کلمه باید یه جورایی موضوع رو میپیچونه. در واقع هرکس این نیاز رو در وجود خودش ببینه باید بره دنبال شکل گیری یه ارتباط دوستانه. شما اگر واقعا این حس رو در وجود خودتون نمیبینید حتما یا وقتش نشده یا اینکه تا به حال هیچ شخصی نظرتونو جلب نکرده که البته بعید به نظر میرسه. چون به هر حال این انتخاب نیست. بیشتر به غریزه مربوطه. مگر در شرایط خاص. 2 - این نیاز همونطور که گفتم در سرشت انسان قرار گرفته. در واقع با طبیعت انسان عجین شده. مرد نیاز به زیبایی، آرامش، لطافت، صافی، زلالی و ... زن داره. و زن نیاز به یه امنیت، آرامش، قدرت، و یه تکیه گاه به عنوان مرد داره. چیزی نیست که ما بخوایم انتخابش کنیم. میتونیم این حس رو قوی کنیم و پرورشش بدیم یا سرکوبش کنیم. 3 - خوب طبیعیه که نمیشه این حس رو با کس دیگه عوض کرد. چه برسه به اعضای خانواده. انسان به هر شخصی یک سری تمایلات و احساسات خاص داره. مگه برادر میتونه جای پدر باشه؟ (مگر اینکه در حقت پدری کرده باشه) یا همینطور خواهر میتونه در جای مادر باشه؟ (این هم ممکن نیست مگر با اختلاف سن زیاد و اینکه در حقتون مادری کرده باشه) که البته هیچکدوم نمیتونن به طور کامل جای دیگری رو بگیرن. :icon_gol: 19 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۰ من خودم به شخصه هیچگاه به دنبال اینگونه روابط نرفتم چون شایدنیازداشتم اماانسان گاهی لازمه نیازهاشومدیریت کنه.اگه انسان دائم به دنبال فقط رفع نیاز باشه تفاوتی باددودام نداره. به نظرمن روابط دوستانه وصمیمی هرچندسالم وبدورازافکارزشت میتونه درآینده ضربه محکمی به خانواده وبنیادآن واردکند.شایدبگوییدهیچ ارتباطی وجودندارد.امامن دلایلم رومیگم شماخودتان قضاوت کنید. همه مابه بشروانسان هستیم وناگریزازخطاواشتباه ودارای نواقص عدیده.انسان همواره به دنبال کمال بوده وهست وخواهدبود.ازهرچیزتابه نقطه نهایی آن نرسدقانع نمیشودوهمواره درمسیرتکامل حریص وطمعکاراست.حال یکی تکامل رادرمسیرصحیح میرودشخص دیگردرمسیرنادرست به تکامل میرسد.بحث این است انسان همواره به دنبال چیزی بدون نقص میگرددکه بتواندنواقص خودرابپوشاند. درانتخاب همسرهم اینگونه است.شخص وقتی شخصی رابه عنوان همسرانتخاب میکندقطعاهمسراو دارای نواقص وایرادات فراوان است حال اگراوعادت کندبه ایجادارتباط صمیمی باجنس مخالف اگرببینددوست جدیدش مثلاشنونده خوبی است حال آنکه همسرش گوش شنوانداردباخودنمیگویدخوب همسرم که هست اماچون گوش شنوانداردپس دیگرحرفهایم رابه او نمیگویم وبادوست جدیدم مطرح میکنم.وبه همین ترتیب برای سایر نواقص همسرش درخارج ازخانه به دنبال جایگزین میگردد. نتیجه چه میشود؟ شمابگویید! 8 لینک به دیدگاه
Cannibal 3348 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۰ به نظر من در کل یه جنس داریم و اونم انسانه. دوستی برای هر انسان لازمه و ملاکهای هر شخص و معیارهاش شاید تو ذکر باشه شایدم تو انث. بنابراین بنظر من تا وقتی که به چشم دختر و پسر نیگاه میکنیم، چیز درست و حسابی نمیشه، هرچند بعضی از دوستیها و احساسات ما باید تعاملی از دو جنس باشه مثل ینگ ویانگ. ولی بعضی از دوستیها فقط باید با جنس مخالف باشه ولی نه تو هر سنی. مثلا به نظر من الان تو سن من (17) هیچ نیازی ندارم که دوست دختر داشته باشم(با توجه به نوشته های بالاییم) و ندارم و اون دوستام(تقریبا همه) که دارن، فقط برای تیپشه و بقول معروف کلاس(نه فقط برای دوست من بلکه برای دختره هم) و البته چیزای دیگه ******* (تو روابط سن پائین (یعنی بنظر من تا 23 سالگی) خیلی از دوستیها بخاطر مورد آخره. منظورم آخر آخریست) 9 لینک به دیدگاه
EOS 14528 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۰ به نظر من از اول جدا کردن دختر ا و پسرا اشتباه بوده.همه ی ما تو بچگیمون هم با پسرا بازی میکردیم و دوست بودیم هم دخترا، اگه این روند ادامه پیدا میکرد دیگه الان توی این سن این جور دوستیا برامون عجیب نبود.اگه ما تا قبل ازوداج با هیچ جنس مخالفی به غیر از خواهر و برادر وشاید اقوام نزدیکمون ارتباط دوستانه (نه احساسی )نداشته باشیم...چجوری شناخت پیدا کنیم از غیر همجنس هامون؟ این که تو سن بیست و چندسالگی یه هو چشمات رو باز کنی و ببینی یه غیر همجنس (که همیشه حداقل رابطه رو باهاشون داشتی ) به عنوان همسر کنارته و تو هیچ شناختی از عادات و اخلاقهای این جنسیت نداری خوبه؟ من موافق دوستیای احساسی نیستم اما دوستیهای معمولی خیلی هم خوبه و اگه خود خانما جنبشو داشته باشن پسرای با جنبه هم پیدا میشن. با توجه به چیزی که شما می گی بنابراین باید تمام ازدواج هایی که در دوران مادر و مادر بزرگ ها و یا حتی قبل از اون ها اتفاق می افتاد منجر به شکست و طلاق و .... می شد و یا این که باید می سوختن و می ساختن در حالی که وقتی الان من به ازدواج های اون دوران نگاه می کنم می بینم خیلی زندگی های موفق تری نسبت به نسل حاضر دارن که ادعا می کنن با روابط با جنس مخالف اون ها رو می شناسن دوست دوسته دیگه....آدم دوستای همجنسشو دوس داره...دلش براشون تنگ میشه ...دلش براشون غش میره برا غیر همجنسم همینطور....اینکه یه دیوار باشه بین دختر پسرا که تا قبل ازواج غیر از سلام و علیک رسمی حرفی با هم نزنن خوبه؟ احتمال ایجاد رابطه ی عاطفی و شکست عاطفی هم وجود داره...ملت دوست نشده هم ممکنه تو یه نگاه عاشق بشن ...اونم احتمال شکست داره و چه بسا بیشتر تجربه ی این احساسات چه ضرری داره؟ من به شخصه ترجیح میدم عاشق بشم و شکست بخورم و تمام این احساسات رو تجربه کنم تا وقتی پیر شدم و یاد خاطراتم افتادم احساس کنم که واقعا زنده بودم و زندگی کردم....تا اینکه تو یه حاشیه ی امن و بدون هیچ شور و هیجان عاطفی ای پیر بشم. خب سوال من هم همینه که چرا اگه یه نفر 100 تا دوست هم جنس هم داشته باشه باز هم دوست داره که از جنس مخالف هم دوستی داشته باشه مگه اون شخص براش چی کار می کنه ؟ اگر صرفا فقط به عنوان دوسته که خوب هم جنس هم می تونه دوستت باشه شاید با توجه به این که خیلی نزدیک تره و بهتر می تونه درکت کنه می خوام اون نیازی که اون جنس مخالف می تونه رفع کنه رو بشناسم ؟ با توجه به جواب هایی که می دی "عاشق شدن و دلبستگی به جنس " مخالف مد نظرته ؟ 7 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۰ با توجه به چیزی که شما می گی بنابراین باید تمام ازدواج هایی که در دوران مادر و مادر بزرگ ها و یا حتی قبل از اون ها اتفاق می افتاد منجر به شکست و طلاق و .... می شد و یا این که باید می سوختن و می ساختن در حالی که وقتی الان من به ازدواج های اون دوران نگاه می کنم می بینم خیلی زندگی های موفق تری نسبت به نسل حاضر دارن که ادعا می کنن با روابط با جنس مخالف اون ها رو می شناسن خب سوال من هم همینه که چرا اگه یه نفر 100 تا دوست هم جنس هم داشته باشه باز هم دوست داره که از جنس مخالف هم دوستی داشته باشه مگه اون شخص براش چی کار می کنه ؟ اگر صرفا فقط به عنوان دوسته که خوب هم جنس هم می تونه دوستت باشه شاید با توجه به این که خیلی نزدیک تره و بهتر می تونه درکت کنه می خوام اون نیازی که اون جنس مخالف می تونه رفع کنه رو بشناسم ؟ با توجه به جواب هایی که می دی "عاشق شدن و دلبستگی به جنس " مخالف مد نظرته ؟ بله عزیزم ،به نظر من ازدواج های قدیم درصد زیادیشون ناموفق بوده منتها چون اون زمان طلاق و اعتراض مرسوم نبوده سروصداش در نمیومد و توی امار محاسبه نمیشد و البته مردم با گذشت تر و فداکار تر بودند اما کسانی که از زندگیشون واقعا لذت ببرن خیلی کم بودن،ازداج ها اجباری بوده و خیلیا بعد عقد تازه همدیگه رو میدیدن ،خیلیا کس دیگه ای رو میخواستن اما به خاطر عرف و ... به خواسته ی دلشون نمیرسیدن....این نظر شخصیه من عاشق شدن مد نظرم نیست...دوستی معمولی مد نظرمه ببین من با حرفت از اساس مشکل دارم.شما داری تاکید میکنی به دوستی همجنس و غیر همجنس رو غیر عادی نشونمیدی اما به نظر من هردوش لازمه این نیاز هم که بهش تاکید میکنی نیازی مث نیاز جنسی نیست ، نیاز به اینه که با یه ادم با دیدگاه متفاوت باشی(با اعتقاد به تفاوت دیدگاههای دو جنس )ادمی که مثل خودت و دخترای دیگه نباشه 7 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده