alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 تیر، ۱۳۹۰ حب برگشت ناپذیری فقز به آنتروپی که وابسته نیست! پس آدایاباتیک بودن چی؟ 1 لینک به دیدگاه
EVF 5465 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۹۰ مهندسان بیاین جواب بدید....با موبایلم پست دادن باحاله ها... 3 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 تیر، ۱۳۹۰ مهندسان بیاین جواب بدید....با موبایلم پست دادن باحاله ها... آنتروپی یک خاصیت ترمودینامیکی است و میزان تغییراتش به نوع فرایند وابسته نیست انتروپی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام است یعنی یک شاخص اساسی زمان است. از دیدگاه برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام انتروپی با برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام که برای انجام کار در دسترس نیست، ارتباط دارد. انتروپی اندازهٔ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ( برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ) یا برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام است که در حال بررسی است. انتروپی معیاری از اشتباهات تصادفی است که در هنگام انتقال یک برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام به وجود میآید. بنابراین میتواند معیاری از برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام سیستم ارسال پیام باشد. انتروپی معیاری از تعداد برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام است که یک سیستم میتواند داشته باشد، بدون آنکه برای یک برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام که فقط کمیتهای ماکروسکوپیک (مثلاً برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و...) آن را مشاهده میکند، متفاوت به نظر برسد. ویکی پدیا 4 لینک به دیدگاه
EVF 5465 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 تیر، ۱۳۹۰ آنتروپی یک خاصیت ترمودینامیکی است و میزان تغییراتش به نوع فرایند وابسته نیست انتروپی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام است یعنی یک شاخص اساسی زمان است. از دیدگاه برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام انتروپی با برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام که برای انجام کار در دسترس نیست، ارتباط دارد. انتروپی اندازهٔ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ( برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ) یا برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام است که در حال بررسی است. انتروپی معیاری از اشتباهات تصادفی است که در هنگام انتقال یک برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام به وجود میآید. بنابراین میتواند معیاری از برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام سیستم ارسال پیام باشد. انتروپی معیاری از تعداد برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام است که یک سیستم میتواند داشته باشد، بدون آنکه برای یک برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام که فقط کمیتهای ماکروسکوپیک (مثلاً برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و...) آن را مشاهده میکند، متفاوت به نظر برسد. ویکی پدیا جملات قرمز رنگ درست هستند حالا یه مثال بزن در ضمن از خودتون بنویسید 5 لینک به دیدگاه
EVF 5465 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 تیر، ۱۳۹۰ من تعریفی از آنتروپی رو می گم این نقل قول مستقیم از بزرگان علم ترمودینامیک هست از دانشگاه mit: فرض کنید شما پشت دیواری ایستاده اید و پشت این دیوار باغی وجود دارد با تعداد درخت های نامعلوم ، در همین دسته تعدادی از پرندگان به سوی باغ پرواز می کنند و به داخل باغ می روند،شما نمی دانید که پرنده ها روی چه تعداد درخت و روی هر درخت چه تعداد پرنده نشسته اند(شاید همگی روی یک شاخه و روی یک درخت نشسته اند و ...) حال در همین هنگام تعدادی از چرنده ها به بیرون باغ پر می زنند.... شما فقط این را درک می کنید که بی نظمی تا حدی کاهش یافته! اما نه حالت نظم را می دانید و نه چیز دیگر را... حرارت دادن یا گرفتن مانند اضافه و یا کم کردن تعداد پرنده هاست.... امید وارم درک کرده باشید. 5 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۰ من تعریفی از آنتروپی رو می گماین نقل قول مستقیم از بزرگان علم ترمودینامیک هست از دانشگاه mit: فرض کنید شما پشت دیواری ایستاده اید و پشت این دیوار باغی وجود دارد با تعداد درخت های نامعلوم ، در همین دسته تعدادی از پرندگان به سوی باغ پرواز می کنند و به داخل باغ می روند،شما نمی دانید که پرنده ها روی چه تعداد درخت و روی هر درخت چه تعداد پرنده نشسته اند(شاید همگی روی یک شاخه و روی یک درخت نشسته اند و ...) حال در همین هنگام تعدادی از چرنده ها به بیرون باغ پر می زنند.... شما فقط این را درک می کنید که بی نظمی تا حدی کاهش یافته! اما نه حالت نظم را می دانید و نه چیز دیگر را... حرارت دادن یا گرفتن مانند اضافه و یا کم کردن تعداد پرنده هاست.... امید وارم درک کرده باشید. الان اینجا خود آنتروپی چی شد؟ چرنده پر می زنه؟! بی نظمی کاهش؟! 2 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۰ من تعریفی از آنتروپی رو می گماین نقل قول مستقیم از بزرگان علم ترمودینامیک هست از دانشگاه mit: فرض کنید شما پشت دیواری ایستاده اید و پشت این دیوار باغی وجود دارد با تعداد درخت های نامعلوم ، در همین دسته تعدادی از پرندگان به سوی باغ پرواز می کنند و به داخل باغ می روند،شما نمی دانید که پرنده ها روی چه تعداد درخت و روی هر درخت چه تعداد پرنده نشسته اند(شاید همگی روی یک شاخه و روی یک درخت نشسته اند و ...) حال در همین هنگام تعدادی از چرنده ها به بیرون باغ پر می زنند.... شما فقط این را درک می کنید که بی نظمی تا حدی کاهش یافته! اما نه حالت نظم را می دانید و نه چیز دیگر را... حرارت دادن یا گرفتن مانند اضافه و یا کم کردن تعداد پرنده هاست.... امید وارم درک کرده باشید. لطفا متن انگلیسی 2 لینک به دیدگاه
EVF 5465 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۰ الان اینجا خود آنتروپی چی شد؟چرنده پر می زنه؟! بی نظمی کاهش؟! متن انگلیسی لطفا؟ وا؟؟؟ به بیرون باغ پر می زنند مهندس!!! در مورد متن انگلیسی هم باید بگم... من اینو فارسی شنیدم! چون فک کنم استادمون ایرانی بوده دیگه که رفته اونجا! من گفتم طرف خارجی هست؟؟ استاد خودمون بود که الانم هرزگاهی میاد ایران. 3 لینک به دیدگاه
Mr. Specific 43573 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۰ وا؟؟؟به بیرون باغ پر می زنند مهندس!!! در مورد متن انگلیسی هم باید بگم... من اینو فارسی شنیدم! چون فک کنم استادمون ایرانی بوده دیگه که رفته اونجا! من گفتم طرف خارجی هست؟؟ استاد خودمون بود که الانم هرزگاهی میاد ایران. جالب بود مثالتون 1 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 خرداد، ۱۳۹۱ پروفسور ون وایلن یک اشتباه کرده که به نظر من کوچیک نیست و اونهم اینکه در آغاز کتاب ترموش فرایند های شبه تعادلی رو آورده و فکر کنم 7 یا 8 فصل بعدش اسمی از فرایند های بازگشت پذیر آورده و به شکل گنگی فهمونده که فرایندهای بازگشت پذیر همون فرایندهای شبه تعادلی اند.که اگر اینطور نبود الان خیلی از مخاطبای ما مشکلی سر انتروپی نداشتن.یادم میآد خودم از مهندس قهاری استاد ترموم سؤال کرده بودم انتروپی همون بی نظمیه که ایشون هم متاسفانه یچیزایی سرهم کردن و تلویحا گفتن آره و نه!و چیزی که به مخاطب کمک کنه نرسوندن در نهایت. اما توضیحات بنده که تجربه کاملا شخصیه بندس: پیرزنی عصا بدست رو در نظر بگیرید که قراره از پله های زیادی با شیب تند بالا بره.میشه این خانوم خودشو(به صحبت عوامانه)و انرژیشو(به لفظ علمی)تلف کنه و عجله کنه و با آهنگ نسبتا تندی بره بالا که البته در توانش هست و میبینه و یا اینکه بجاش خیلی آروم آروم بره بالا در طی یک ربع ساعت به جای 3 دقیقه فرضا با طمانینه و بطئی و تدریجی.در حالت اول ممکنه پیرزن وسطای پله ها دیگه انرژیش تموم شه یا حتی تلف شه خودش اما در حالت دوم درسته که فرایند طولانی تره اما چی؟خیلی save کرده از انرژیش. اگر مثال سیلندر پیستون ون وایلن یادتون باشه میتونیم یک سری وزنه روی پیستون یک سیلندر بذاریم و با میخ بالای پیستون و نیگر داریم و سپس 2 مدل باهاش برخورد کنیم،اول اینکه میخ رو ورداریم تا پیستون ناگهانی وزنه ها رو ببره بالا یا اینکه آروم آروم و یکی یکی وزنه ها رو از رو پیستون ورداریم و پیستون جزء جزء بره بالا.یعنی مثلا 4 تا وزنه 100 کیلویی بذاریم بالاش و هر بار یکی رو ورداریم یا اینکه یه وزنه 400 کیلویی بذاریم بالاش و یهویی ورداریمش. در حالت اول سیستم (گاز درون سیلندر) چند تغییر بر محیط به جا میگذاره(ون وایلن میگه 2 تغییر اما بعدش موضوع رو پیچیده میکنه پس من میگم چند تغییر): 1-کار بر اون انجام میده 2-گرمای فوق العاده زیادی ازش به محیط بیرون سرایت میکنه اگر که عایق نباشن سیلندر یا پیستون 3-جداره سیلندر و پیستون اصطکاک ویسکوز(لزج)بر سیال اعمال میکنه و انرژی سیال اتلاف میشه. بنابرین میبینید که فرایند ناگهانی انرژی تلف میکنه از سیال.وبرگردوندن سیستم به حال و روز اولش ممکن نیست چرا که فرضا کار بر سیستم انجام بدیم و پیستون رو فشار بدیم و دوباره متراکم کنیم گازو و ببریمش به نقطه اولش اما گرمای از دست رفته رو چی؟(اگه گرما بهش بدیم خودش باعث برخورد مولکول ها به هم و در نتیجه اتلاف انرژی در مقیاس دیگه ای میشه.) اتلاف انرژی به دلیل ویسکوزیته رو چی؟ اما اگر فرایند شبه تعادلی باشه دیگه این داستان ها رو نداریم نه لزجت خودشو نشون میده نه فرایند برق آساست که گرما تولید شه و اینکه باز هم میتونیم با انجام یک فرایند آهسته(شبه تعادلی)سیستم رو به نقطه اولش برگردونیم.آمدن لفظ برگشت پذیر یا ناپذیر از اینجاست. برای همینه که همه فرایند های خود به خودی که در طبیعت یافت میشه بازگشت ناپذیرند.چراکه به سرعت انجام میشند.یک فنجان قهوه داغ(اگه تلخ باشه بهتره!)رو در فضای اتاق میگذاریم به سرعت سرد میشه و به محیط گرما میده و قابل برگشت به نقطه اولش نیست. پس طبق تعریف فرایندی بازگشت پذیره که :"هیچ تاثیری بر محیط یا سیستم نگذاره". اما سؤال شده که چرا واحد انتروپی انرژیه؟ اولا واحد انتروپی انرژی در واحد دماست(انرژی[ژول] تقسیم بر کلوین)نه انرژی تنها در واقع میزان انرژی که به ازای یک اختلاف دمای بوجود آمده از دست رفته مدنظره و دوم اینکه پس چی باشه واحدش طبق توضیحاتی که دادم. اما آیا انتروپی بی نظمیه؟بله معیاری از بی نظمی است. .به نظر من اغتشاش یا همون درهمی که در مکانیک سیالات داشتیم لفظ مناسبتریه نسبت به بی نظمی برای برگردان فارسی آنتروپی و مفهوم رو خیلی قشنگتر میرسونه. >>یعنی مثلا قهوه داغ اغتشاش ایجاد کرده در محیطش و مولکول های محیط رو توسط گرما آشفته کرده تعریفی که پروفسور سنجل میده از انتروپی از دید ترمودینامیک آماری Entropy (from a statistical thermodynamics point of view): can be viewed as a measure of molecular disorder, or molecular randomness. The entropy of a system is related to the total number of possible microscopic states of that system, called thermodynamic probability p, by the Boltzmann relation, expressed as S = k ln p where k is the Boltzmann constant. آنتروپی میتواند به عنوان معیاری از اغتشاش مولکولی یا تصادف مولکولی لحاظ شود. آنتروپی یک سیستم توسط رابطه بولتزمن به تعداد کلی حالات ممکن میکروسکپی آن سیستم،که احتمال ترمودینامیکی p گفته میشود،مرتبط است.رابطه بولتزمن به صورت S = k ln pنشان داده میشود که k ثابت بولتزمن است. * اما به لحاظ ترمودینامیک کلاسیک Entropy (from a classical thermodynamics point of view) is a property designated S and is defined as dS = (δQ/T)int rev. یک خاصیت است که با S نشان داده میشود و به صورت انتگرال dS = δQ/T بسته تعریف میشود. در عین حال به حرفای بنده بسنده نکنید و حتما بخش"عواملی که باعث بازگشت ناپذیری فرایند میشوند" رو از فصل"قانون دوم ترمودینامیک" ون وایلن بخونید که شامل:اصطکاک،انبساط آزاد،انتقال گرما به دلیل اختلاف دمای محدود و اختلاط دو ماده میشوند. منبع: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام من فقط کپی پیست کردم رد یا تایید نمیکنم. لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۱ میشه گفت آنتروپی همون فلفله که نبین چه ریزه بخور ببین چه میکنه.طبق تعریف آنتروپی اغتشاش در مقیاس مولکولی است. پس میشه این معادل(فلفل)رو براش به زبان ساده و ملموس لحاظ کرد. در واقع به زبان ساده انتروپی همون انرژیه که ما آدما گاهی اوقات میگیم انرژی بده فاز بده...وقتی فلفل میخوریم راه میفتیم در واقع اغتشاشی تو ما راه میندازه و معادل مولکول هاست که ریزن اما اغتشاششون اثر مهمی از اونها به جا میذاره. باز هم به نظرم انتروپی بد معادل شده تو فارسی که میگن بینظمی،شاید واسه همینه که خیلی از اساتید ترمو دوست ندارن به دانشجوهاشون این معنی رو القا کنن.تحلیل هایی راجع به آنتروپی جهان و... اینها شده که من واردش نمیشم اما به عنوان یه مثال روشن میگم: میگن فاصله مدار زمین به دور خورشید پیوسته در حال کاهشه و این معنیش اینه که زمین داره همینطور بیشتر گرم میشه(اثر گاز های گلخانه ای).این تو فارسی معنی شده که زمین به سمت بی نظمی میره،خوب این بد ترجمه ای هست.در واقع وقتی این معنی ارایه میشه مخاطب بیشتر به بینظمی هندسی توجه میکنه در حالی که اگر معنی بشه "در اثر گرما در حال اغتشاش بیشتر و بیشتر هست و آب شدن یخ های قطبی و...(که البته تحت تاثیر گاز های گلخانه ای ناشی از فعالیت های انسانی هم هست)" معنی به سادگی القا میشه. در این مثال اگر سیستم را زمین بگیریم گرمای گاز های گلخانه ای تولیدی در اثر نور خورشید آنتروپی منتقله از محیط به سیستم اند و گرمای گاز های گلخانه ای تولیدی توسط فعالیت های انسانی آنتروپی تولیدی توسط خود سیستم خواهد بود. وقتی یک فنجان قهوه داغ در اتاق خنکی قرار میگیره گرماشو به اتاق میده:1- از طریق جابجایی آزادNatural Convection یعنی مولکول های هوای اتاق نزدیک فنجان که خود از طریق رسانش گرم شده آرام آرام مغشوش و گرم میشند و انرژی از دست داده شده قهوه و فنجان رو دریافت میکنند(دریافت آنتروپی توسط محیط=هوی اتاق)2-از طریق سطح آزاد قهوه با هوا جالب است که اغتشاشی که ذکر کردم برای مثال قهوه(قسمت اول پاراگراف بالا)درست همان اغتشاش و درهمی است که نقش انتقال مومنتوم(تکانه)و انرژی رو در لایه مرزی آرام( لایه ای) داره که همه انتقال ها(مومنتوم و انرژی)در مقیاس مولکولی است.و جای تعجب است که چرا به راستی در اینهمه مدت تلاشی نشده که بجای آنتروپی از لفظ "اغتشاش " به جای "بی نظمی" استفاده بشه. پس بی جهت خودتون رو در رابطه با مفهوم آنتروپی سردرگم نکنید،آنتروپی همون انرژی است که انتقال پیدا میکنه و نوع انرژیش هم در اکثر موارد به شکل گرماست.(تقریبا همیشه) منبع: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بازم رد یا تایید نمی کنم 2 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۱ مقالاتی در مورد ارتباط سوره والعصر با مفهوم آنتروپی در نت هست. مطلب پیش رو یکی از آنهاست که توسط آقای هادی اعلایی دبیر فیزیک نوشته شده. قانون دوم ترمودینامیک از گذشته مورد بحث فلاسفه و متافیزیسین ها بوده است. در نوشتار حاضر ابتدا مروری به بیان اصل افزایش آنتروپی و نیز مفهوم آنتروپی خواهم داشت. سپس خواهم کوشید این مفهوم را در بعد متافیزیک بسط دهم. هدف از این نوشتار این بوده که نگاهی نو ارائه کنم و در انتها نیز با این نگاه برخی از مفاهیم دینی را مرور خواهم کرد. اصل افزایش آنتروپی: افزایش آنتروپی، یک اصل پذیرفته شده در تمام رویدادهای فیزیکی جهان است. (اصل) مفهومی است که اثبات نمی شود و تا آنجا اعتبار دارد که نقیضی برای آن نباشد و چون افزایش آنتروپی در تمام رویدادهای گذشته مشاهده شده، می توان با استفاده از استقرا آنرا در مورد تمام پدیده های فیزیکی بسط داد. آنتروپی یک مفهوم ترمودینامیکی است که می توان آنرا به عنوان بی نظمی در نظر گرفت. با استفاده از ترمودینامیک آماری، رابطه بین آنتروپی سیستم و تعداد حالات امکان پذیر میکروسکوپی سیستم که ((احتمال ترمودینامیکی P)) نامیده می شود به وسیله رابطه بولتزمان چنین نشان داد: s=k.lnp در آن ثابت بولتزمان است. که در آن k=1.3806*10^-23ثابت بولتزمان است. بنابراین ازدیدگاه میکروسکوپی هنگامی که بی نظمی و سردرگمی مولکول (یعنی احتمال مولکولی) افزایش می یابد، آنتروپی سیستم نیز افزایش می یابد. بنابراین آنتروپی، اندازه بی نظمی مولکول بوده و بی نظمی مولکولی یک سیستم تحت هر فرایند واقعی افزایش می یابد. بنابراین طبق قانون دوم ترمودینامیک فرایندهای واقعی که در جهان روی میدهد، همگی در جهت افزایش آنتروپی و بی نظمی است. همچنین فرآیند ایده آل (آیزنتروپیک) فرایندی است که آنتروپی در آن ثابت بماند. به طور کلی در توصیف قانون اول و دوم ترمودینامیک می توان گفت که (قانون اول کمیت انرژی مبادله شده طی فرایند و قانون دوم جهت فرایند را بدست می دهد) از فیزیک تا متافیزیک: آنچه مورد بحث دانشمندان قرار گرفته، گستره قانون دوم در بعد ماده است، در حالیکه فلاسفه بروی نتایج ناشی از بسط قانون دوم در حیطه متافیزیک بحث میکنند. در این نوشتار خواهم کوشید تا مفهوم آنتروپی را در بعد مجرد انسان (روح) به کار برم! پیش از آن لازم نمی دانم در اثبات روح یا بعد مجرد انسان بحث کنم و فقط به ذکر مثالی بسنده می کنم. به عنوان مثال کامپیوتر را در نظر بگیرید.کامپیوتر از دو بخش سخت افزار چون صفحه کلید، صفحه نمایش، مدارها و I.Cها و...؛ و بخش نرم افزار شامل برنامه های که برای استفاده بروی آن نصب می شود، تشکیل شده است. همه اجزای سخت افزار وقتی قابلیت کارایی می یابد که نرم افزارهای کاربردی بروی آن نصب شود تا یک سیستم در جهت رسیدن به هدفی مشخص مورد استفاده قرار گیرد. در واقع شاید بتوان گفت که نرم افزارها، روح کامپیوتر هستند!... یک فرض نادرست: اگر عالم را به عنوان یک سیستم بسته در نظر بگیریم (سیستم بسته یا ایزوله سیستمی است که با بیرون تبادل انرژی ندارد.) بنابر اصل افزایش آنتروپی هر فرایند واقعی که در سیستم روی می دهد در جهت افزایش آنتروپی یا بی نظمی انرژی خواهد بود. از آنجایی که انرژی قابل تبدیل به دو صورت حرارت و کار است، افزایش بی نظمی سبب می شود قابلیت انرژی برای انجام کارمفید (که مطلوب است)، به صورت اتلاف حرارت کاهش یابد. بنابر فرض بسته بودن سیستم، نتیجه ناراحت کننده ای بدست می آید: عالم (فیزیک و متافیزیک) طی هر فرایندی همواره در حال افزایش بی نظمی است. خواهیم دید که چگونه این فرض نادرست است. نیکی و بدی: هیچگاه به این اندیشیده اید که چرا برای درک یک مطلب دشوار نیاز به تمرکز دارید؟ و یا در حین مطالعه حواستان پرت می شود؟ برای پاسخگویی به سوالاتی از این قبیل به بحث بیشتری نیاز است که از حوصله این نوشتار خارج است و دراین بخش تا حد نیاز به آن اشاره می شود. دانشمندان با آزمایشهایی نشان داده اند که حالتهایی چون اندیشیدن بیشترین انرژی الکترومغناطیسی را در مغز انسان ایجاد میکند و حالتهای چون شهوت کمترین انرژی را ایجاد می کند. با تعمیم این نتایج در بعد متافیزیک انسان می توان گفت که مغز انسان در حرکت به سمت نیکی، میدان الکتورمغناطیسی با انرژی بالاتری را ایجاد میکند. به عبارتی حرکت به سمت نیکی کار مفید می طلبد. حال بر اساس مفهوم آنتروپی، انرژی با تراز بالا را به عنوان انرژی منظم و انرژی با تراز پایین را به عنوان انرژی نامنظم در نظر بگیرید. با فرض بسته بودن عالم، نتیجه ای که از اصل افزایش آنتروپی گرفته می شود این است که طی هر فرایندی عالم در حال افزایش آنتروپی است وبه بیانی دیگر، در حال حرکت به سمت بدیهاست. بنابراین، انسان که در آغاز دارای روح پاک (و در تعبیر دیگر لوح سفید) است، بر اثر اعمال خود از پاکی روح خود می کاهد و متاسفانه هیچ راه بازگشتی به حالت ابتدایی وجود ندارد. چرا که حتی در شرایط ایده آل نیز آنتروپی ثابت می ماند و کاهش نمی یابد. قرآن کریم چه نیکو به این مطلب اشاره کرده است: ان الانسان لفی خسر خسران در لغت به معنی نقص در سرمایه است. ضرر بر دوگونه است یکی آنکه در معامله ای سود نکند و دیگر آنکه آنچه دارد نیز در معامله از دست بدهد. خسران معنای دوم را در بر می گیرد. تناقض اساسی: بنابر آنچه گفته شد نتیجه میگیریم که انسان دائما در حال میل به بدیها (اموری با آنتروپی بیشتر) است. اما در عمل این نتیجه با موارد نقض بسیاری رو بروست. چه بسیار انسانهایی که همه عمر خود را صرف امور باطل کردند ولی ناگهان متحول شدند و در باقی عمر رو به نیکی نهاده اند. از نمونه های مشهوری که همگی می شناسیم فضیل عیاض است که عمری به راهزنی مشغول بود و ناگهان بر اثر شنیدن آیه ای از قران برمی گردد. نمونه های بسیاری چون فضیل وجود دارد که حتی نام بردن آن دشوار است، چه رسد به شرح ماوقع بر آنها. بنابریان فرض اولیه نادرست بوده که ما را به نتیجه ای نادرست رسانده است. یعنی عالم (ماده و مجرد) یک سیستم بسته نیست و اگر به یک منبع انرژی نامتناهی متصل نباشد تا از آن انرژی بگیرد، آنتروپی روح دائما در حال افزایش خواهد بود که نادرستی آنرا دیدیم. پس عالم را یک سیستم باز در نظر می گیریم. موضوعی که وجود دارد علمی نبودن اطلاعات ما در مورد مجرد انسان است و این اساسا از تفاوت فیزیک با متافیزیک نشات می گیرد. به عبارتی روح انسان قابل شناخت از طریق متغییرهایی چون چگالی، انرژی و ... نیست و تمام آنچه که درباره انرژی و آنتروپی روح گفتیم فقط از باب تشبیه وتقریب ذهن به مفهوم مورد نظر است. پس تاکنون به این نتیجه رسیدیم که عالم مجرد نیز چون عالم ماده یک سیستم بسته نیست. پرسشی که اکنون مطرح می شود اینست که روح آدمی با چه منبع انرژی ای ارتباط دارد؟ انسانی که با افعالش دائما در حال افزودن بر ظلمت نفس خود است، چگونه می تواند ناگهانی متحول شود و مسیر خود را عوض کند؟ خداوند، ضرورت عالم: موضوعی که من به دنبال اثبات آن نیستم، پاسخ پرسشهای فوق است، چرا که آنرا اثبات ناپذیر می دانم. پاسخ پرسشهای فوق متشکل از سه حرف است : خدا، اله، God. فرقی نمی کند! همگی اسمهای یک ذات است که وجودش در عالم ضروری و بر آن مقدم است. نکته قابل توجه اینست که به همه نشانه ها می توان به وجود او پی برد ولی با هیچ استدلال فلسفی نمی توان آنرا ثابت کرد. نیازی هم به اثباتش نیست. او ثابت است ما باید خود را ثابت کنیم. شناخت ما از وجودش قابل بیان برای دیگری نیست چه برسد به اثبات! به هر روی ادامه مطلب را با قبول ضرورت خدا در عالم ادامه می دهم. درک این ضرورت شاید ما را از ادامه بحث بی نیاز کند. در ادامه خواهم کوشید برخی از باورهای روانشناختی نسبت به خدا را با آنچه تا کنون بیان کرده ام، توضیح دهم. در بیان برخی باورها: با اصلاح فرض اولیه، به این نتیجه رسیدیم که عالم یک سیستم باز است و وجود خدا یک پیش فرض اساسی برای شکل گیری عالم است. این مفهوم همان است که فلاسفه ما آنرا واجب الوجود خوانده اند. حال می توان تناقضاتی که وجود داشت، را برطرف کرد. توجه کنید که با تغییر و تحول افراد قانون دوم نقض نمی شود، چون عالم یک سیستم باز است. با نگاهی که در مطالب فوق به دنبال ارائه آن بودم، شاید بهتر بتوان به معنی این قسمت از آیه 35 سوره نور را فهمید :(الله نورالسموات والارض...) حال چرا چنین می شود که ناگهان فردی چنین تغییر می یابد و دیگری این گونه نیست؟ پاسخ همان است که خداوند جل جلاله فرموده (الله یهدی من یشا...) این نوری است که از جانب خداوند به انسانی داده می شود، او که خود نور السموات والارض است. : (هر که را خداوند نور نبخشد، هرگز روشنی نخواهد یافت.) با نگاهی که از بسط مفهوم آنتروپی پیدا کردیم، بد نیست برخی مفاهیم چون عبادت و توبه و... را مروری کنیم. عبادت خداوند یعنی اتصال به منبع انرژی. پس آنجا که خداوند می فرماید : (ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون) عبادت او نه از باب تکلیف است بلکه همه تکالیف لطف است که در پی اصلاح آدمی است. در بیان حقیقت توبه باید ابتدا معنی عبارتی را بیان کنم که شاید آنرا بسیار تکرار میکنیم : (لا حول و لا قوه الا بالله) این عبارت توحیدی خلاصه همه آنچه است که تا کنون نوشته ام. هیچ نیرویی برای میل به سمت نیکی وجود ندارد مگر آنکه از سوی خداوند باشد و این در حالی است که آنچه ما انجام می دهیم به سوی بدی گرایش دارد. قرآن کریم چه نیکو به این مطلب اشاره کرده: ما اصابک من حسنه فمن الله و ما اصابک من سیئه فمن نفسک. یعنی : (هر چه از انواع نیکویی به تو رسد از جانب خداست و هر بدی رسد از نفس توست.) پس هر فعل ما رو به افزایش بدی است مگر عمل صالح که نیت و مقصد آن خداست. نتیجه آنکه انسان دائما در حال خسران است: بسم الله الرحمن الرحیم والعصر. ان الانسان لفی خسر. الا الذین آمنوا و عمل الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر. همه اینها مقدمه ای بود تا معنی توبه بیان شود. چنانچه از نیز بر آمد، هر بدی که سبب کدورت نفس می شود، از کرده خود انسان است. حال که سیستم روح را یک سیستم باز فرض کردیم می توان توبه را بازگشت به سوی خدا و اصلاح آنچه سبب کدورت شده، معنی کرد تا شاید سیستم روحی ما با تبادل انرژی به حالتی با آنتروپی کمتر برسد. آیه آنقدر این معنی را زیبا بیان کرده که ما را از هر توضیح دیگری بی نیاز می کند: (پس هر که بعد از ستمی که کرده توبه نمود و کار خود را اصلاح نمود، از آن پس خدا او را خواهد بخشید که خدا بخشنده مهربان است.) **************** من خود می دانم که برای قبول هر اثباتی برای خدا باید پیش فرضی را پذیرفت و اصولا هیچ استدلالی را نمی توان پذیرفت مگر پیش فرض آن خدا باشد، علاوه بر این راهیست که خود آنرا پیموده ام. بنابراین برای پذیرش آنچه فلاسفه ما دراثبات خداوند بیان فرموده اند، باید حکم را ابتدا به عنوان فرض پذیرفت. از نظر من این استدلالها تنها به این کمک می کند که معرفت خود را نسبت به خداوند عمق دهیم. در نوشته حاضر هرگز تلاشم بر این نبوده که خدا را از راه مفاهیم جدیدی ثابت کنم، تنها می خواستم نگاهی نو را بگشایم که البته شاید برای برخی کمابیش نو نباشد. منبع: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
mohammadreza soltani 47 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 خرداد، ۱۳۹۴ همه ما انتروپی رو با کلمه بی نظمی و افزایش انتروپی رو با افزایش بی نظمی می شناسیم.ولی چند روز پیش نظر جدیدی دیده شد با این مضمون: انتروپی در سیستم های ترمودینامیکی به معنی تلاش سیستم برای رسیدن به حالت پایدار و درواقع فرار از حالت جدید پیش آمده برای سیستم است.هرچند که خود با افزایش بی نظمی همراه است.یعنی درواقع تلاش سیستم برای رسیدن به حالت پایدار و نظم موردنظر. البته به نظرم تحلیل انتروپی در شیمی محض و ترمودینامیک کمی متفاوته. نظری بود که دادم انشاا... دوستان حتما تصحیح می کنن. میلاد با سعادت ابالفضل العباس مبارک باد... 1 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 خرداد، ۱۳۹۴ همه ما انتروپی رو با کلمه بی نظمی و افزایش انتروپی رو با افزایش بی نظمی می شناسیم.ولی چند روز پیش نظر جدیدی دیده شد با این مضمون:انتروپی در سیستم های ترمودینامیکی به معنی تلاش سیستم برای رسیدن به حالت پایدار و درواقع فرار از حالت جدید پیش آمده برای سیستم است.هرچند که خود با افزایش بی نظمی همراه است.یعنی درواقع تلاش سیستم برای رسیدن به حالت پایدار و نظم موردنظر. البته به نظرم تحلیل انتروپی در شیمی محض و ترمودینامیک کمی متفاوته. نظری بود که دادم انشاا... دوستان حتما تصحیح می کنن. میلاد با سعادت ابالفضل العباس مبارک باد... سلام...بله اتفاقا دیشب من هم مطلبی خواندم با این مضمون که درسته که ما همیشه میگیم بی نظمی بیشتر میشه، اما وقتی چند ماده شیمیایی را مخلوط میکنیم تا ترکیب جدید ایجاد بشه، برخی از آنها منظم تر میشن که کاشف آن یعنی آقای پریگوژین به این سیستم های خودبخودی نظم یافته، ساختار های زایل کننده یا dissipative structures عنوان داده و به همین دلیل حتی جایزه نوبل هم دریافت کرده. 1 لینک به دیدگاه
shayan1989 523 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 تیر، ۱۳۹۵ سلام نمودار های T-s (آنتالپی - دما) برای فرآیند های هم فشار ، هم حجم ، هم دما ، بی دررو را در حالت برگشت پذیر چه شکلی هست ؟ کسی می دونه ؟ 1 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 تیر، ۱۳۹۵ فک کنم آنتروپی همان میل ذاتی برای برگشت به عقب هستش. اگه درسته بگید تا بیشتر توضیح بدم. 2 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 تیر، ۱۳۹۵ سلام.ببخشید سوالتون رو با تاخیر دیدم. منظورتون آنتروپی هست فکر کنم. فصل آنتروپی هر کتاب ترمودینامیکی را که مطالعه کنید اطلاعات خوبی در این مورد خواهید یافت. یک تصویر از ون وایلن برایتان قرار می دهم .امیدوارم مفید باشد. 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده