alborzrad 2116 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 خرداد، ۱۳۹۰ احسان رستگار در وبلاگ منتقد مستقل نوشت: پنج شنبه 29 اردیبهشت، گزارشی از فلاح خبرنگار واحد مركزی خبر در لندن، از صدا و سیما پخش شد با عنوان «دموكراسی انگلیسی با طعم باتوم». ماجرا این بود كه یك فیلم نامه نویس انگلیسی در اعتراض های خیابانی انگلیس شركت و چندین ضربه باتوم نوش جان كرده و سرش هم چندین بخیه خورده است. وقتی این گزارش را دیدم از طرفی خوشحال شدم كه این گزارش ثابت كرد كه حتی كشورهای داعیه دار مردم سالاری و آزادی بیان هم بسیاری از اوقات دروغ می گویند و آن طور كه ادعا می كنند نیستند. ولی از طرف دیگر با خود گفتم كه این فیلم نامه نویس انگلیسی باید به دو علت بس خداوند را شاكر باشد؛ یكی این كه باتوم به سرش خورد و به جای دیگرش نخورده و دومی این كه می تواند هر آن چه بر سرش آمده را با خبرنگاران خارجی، خبرنگاران داخلی و هر رسانه مكتوب یا دیداری و شنیداری دیگری در میان بگذارد و آنان نیز پوشش دهند. تصورش هم مشكل است كه مثلاً در كشور ما یك خبرنگار ایرانی یا خارجی بتواند آزادانه گزارش تهیه كند. یا گزارشی تهیه كند و آن گزارش ها از صدا و سیما پخش شوند. یا مردم بتوانند آزادانه با آن خبرنگاران رسمی صدا و سیما درد دل كنند یا پس از تهیه گزارش، اتفاقی برای آن خبرنگار نیفتد. خلاصه این «یا» ها همگی بیانگر این است كه وقتی ما با بلندگو و دوربین رسمی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و با ظاهر خبرنگارمان (فلاح) -كه از چند ده متری داد می زند كه ایرانی است- و با در نظر گرفتن خصومت های ایران و انگلستان، باز هم اجازه داریم كه گزارش تهیه كنیم، با همه مصاحبه بگیریم و هیچ اتفاقی هم برایمان نیفتد و بعد بیاییم با افتخار این گزارش ها را پخش كنیم و گمان كنیم كه چهره زشت دموكراسی دروغین غرب را نمایان كرده ایم، در واقع دهان كجی به وضعیت آزادی بیان خودمان كرده ایم، چرا كه در ایران اگر شخصی بخواهد گزارش تهیه كند، از چند جای خودجوش، نیمه خودجوش و نهادهای رسمی بر سرش خراب می شوند كه "چه می كنی، مجوزت را نشان بده، برای كدام سازمان جاسوسی گزارش می گیری و با كدام شبكه ی ضد انقلاب همكاری داری"؟ هرچند دموكراسی انگلیسی با طعم باتوم نشان دهنده فقدان دموكراسی به معنای واقعی كلمه در كشوری مانند انگلستان است، ولی همین كه می توان این فقدان دموكراسی را به تصویر كشید و دولت مربوطه هم اجازه دهد كه به تصویر كشیده شده و پیرامون آن گزارش هایی تهیه شود، خود نشان دهنده محترم بودن دموكراسی و آزادی بیان در آن جاست. اگر كمی از پرونده های خاطرات، دیده ها و شنیده ها را بیرون بكشیم، شاید بتوانیم گزارش، فیلم كوتاه و مستندهای گوناگونی با عناوین شبیه «دموكراسی ایرانی با طعم هفت میوه» یا طعم های دیگر را تهیه كنیم اما این جاست كه مواجه می شویم با واقعیتی به نام «دموكراسی ایرانی با طعم ورود ممنوع»! 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده