- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۱ مرد اگر بودم نبودنــت را غروب های زمستان در قهوه خانه ی دوری سیگار می کشیدم . نبودنــت دود می شد و می نشست روی بخار شیشه های قهوه خانه . بعد تکیه می دادم به صندلی چشمهایم را می بستم و انگشتانم را دور استکان کمر باریک چای داغ حلقه می کردم تا بیشتر از یادم بروی نامرد اگر بودم نبودنـــت را تا حالا باید فراموش کرده باشم مرد نیستم اما نامرد هم نیستم زنم ونبودنـت پیرهنم شده است...! رویا شاه حسین زاده 8 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۱ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام من یک دخترم.. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بــــــــدان . برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام "حــــــوای\" کسی نـــــمی شــوم که به \"هــــــوای\" دیگری برود ... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام تنهاییم را با کسی قسمت نـــمی کنم که روزی تنهایم بگذارد ... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام روح خـــداست که در مــــــن دمیـــده شده و احســـــاس نام گرفته ... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ... ارزان نمی فروشمش... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام دستــــــهایم بــالیـــن کـــودک فـــردایـــم خـــواهـــد شــــد ... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بـــی حـــرمتـــش نمی کنم و به هــر کس نمی سپارمش ... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام پـــاییــــــز است ... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام باران بی وقفه این روزها هوای عاشقی به سرم می اندازد ... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لبـــــریــــزم از مهـــــر ....... اما استــــــــوار ...... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ســـــودای دلـــم قسمت هر بی ســر و پـــــا نیست .... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام عشق \"حـــوای\" ایرانی با شکــــوه است و بــــــــزرگ .... برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام \"آدمی\" را برای همراهی برمی گزیند ، شریــف ، لایــق ، فروتـــــن و برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام عــــــــــــــــــــــــاشــــــــــــــــــــــــــق .......!!!! 8 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۱ زن که باشی باید آغوش باشی تا هر بغضی بی بهانه در آغوشت دفن شود زن که باشی گاهی باید فراموش کنی که محتاج آغوشــــــــــی 7 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۱ من یک زنم..... دلم برای سختی پوست دستت.. برای بازوهای درشتت.. ته ریش صورتت.. تنگ می شود! گاهی بی بهانه به تو فکر میکنم...بی آنکه دلیلی داشته باشم!! همانطور که تو دلیلی برای خیانت نداشتی 7 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۱ من فاحشه ی بدنام شهرم پذیرفتم که بدکاره ی عالم منم پذیرفتم و شهره ی شهرمنم تو کیستی پس؟ تو کیستی که هر شب مرا به آغوش کشیدی تو کیستی که در پیچیدگی هایم پیچیدی تو کیستی که تنم را خواستی تو کیستی که مرا شهره ی شهر ساختی من پذیرفتم که فاحشه ام.... تو کیستی؟ 8 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۱ كاش ميشد همين امشب سقط كنم جنين رابطه ام را با تو اين روزها نشسته ام و نظاره ميكنم مرگ تدريجي خويش را خون ميخورم خون بكارت احساس به تاراج رفته ام را اين روزها غريبه ميبيني مارا، ميفهمم! درك ميكنم لعنتي ولي باور كن بي صدا شكستنم را! نه آنقدر كه فكر كردي صبور بودم نه با جنبه! فقط ميخنديدم تا تو نفهمي فهميده ام: اين روزها آغوشم تمناي مردي را دارد سيگار برلب كه در خيالش در پي زني ست با كفشهاي پاشنه بلند! كاش كفشهاي من هم پاشنه بلند بود gharibeh22.blogfa.com 6 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۱ دلم از میان این همه آدم فقط یک "مرد "میخواهد... که آغوشش فقط اندازه خودم باشد... 4 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۱ آهای... دخترک برگشت. چه بزرگ شده بود! پس کبریت هایت کو؟! پوزخندی زد . گونه اش آتش بود،سرخ، زرد... میخواهم امشب با کبریت های تو شهر را به آتش بکشم ! دخترک نگاهی انداخت تنم لرزید... کبریت هایم را نخریدند سال هاست تن میفروشم... میخری...؟ 5 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 شهریور، ۱۳۹۱ زن که باشی،عاقبت... یک وقتی ،یک جایی ... به قول شازده کوچولو "دلت اهلیه یک نفر میشود..." 5 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۱ من را همچون تک تک آدم های دور و بر خودت نگاه کن همه ی دل نگرانی هایم مثل تمامی زن هایی است که تو می شناسی شاید کمتر . شاید بیشتر ! دل نگرانی هایی که گاهی مرا تا سر حد بی خود شدن می برد و گاهی هم باز نمی گرداند از نبودنت می ترسم از بودنت دلهره دارم و باز هم می مانم میان بودن و نبودن تو ای کاش می شد لیلی ات باشم. "شهرزاد مشیری" 5 لینک به دیدگاه
!BARAN 4887 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۱ زن زیبائی نیستم*...!! موهائی دارم سیاه که فقط تا زیر گردنم میآید...!! و نه شب را به یادت میآورد...!! نه ابریشم...!! نه سکوتِ شاعرانه...!! نه حتی خیال یک خوابِ آرام...!! ... پوستِ گندمی دارم...!! که نه به گندم میماند...!! نه کویر...!! و چشم هائی...!! ...که گاهی سیاه میزند...!! گاهی قهوه ای...!! دستهایم...!! دست هایم مهربانند...!! و هر از گاهی...!! برایِ تو...!! به یادِ تو...!! به عشقِ تو...!! شعر مینویسند...!! مرا همینطور ساده دوست داشته باش...!! 11 لینک به دیدگاه
!BARAN 4887 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 شهریور، ۱۳۹۱ سرخ میشوی وقتی می شنوی دوستت دارم زرد میشوم وقتی می شنوم دوستش داری.... چهارشنبه سوری راه انداخته ایم سرخی تو از من زردی من از تو! همیشه من می سوزم....و همیشه تو می پری.... حسین پناهی 9 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، ۱۳۹۱ زن که باشی گاهی کم می آوری دست هایی را که مردانگی شان امنیت می آورد و شانه هایی را که استحکام آغوششان لمس آرامش را به همراه دارد. دست خودت نیست زن که باشی گاهی دوست داری تکیه بدهی...پناه ببری...ضعیف باشی... دست خودت نیست زن که باشی گهگهاه حریصانه بو میکنی دستهایت را شاید عطر تلخ و گس مردانه اش لا به لای انگشتانت باقی مانده باشد.!!! دست خودت نیست زن که باشی همه ی دیوانگی های عالم را بلدی... 9 لینک به دیدگاه
!BARAN 4887 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۱ دوستت دارم نه برای آنکه بگویم و نه برای آنکه بشنوند و نه حتی برای اینکه درجمع دوستدارانت باشم دوستت دارم... چون عشقت زیباست زلال است.... عاشقت بودن مرا به اوج می رساند ! مرا به لذتی دست نیافتنی دچار می سازد می خواهم بدانی که تو بخوانی یا نخوانی ، بخواهی یا نخواهی من عاشقت هستم ... و تا انتهای این دنیای پر از تهی هیچ کاری به جزدوست داشتنت ندارم !! هیچ دلیلی برای تنها گذاشتنت ندارم هیچ بهانه ای برای از یاد بردنت حتی برای لحظه ای ندارم ...! و هیچ راهی برای ترک خاطره ات ندارم . پس ، ای زیبای زیبا ترین خاطراتم ! همین کافی ست که من دوستت دارم... فقط می خواهم آن تنها نگاه پاک را از این همه تنهایی دریغ نکنی ....!:girl_yes2: 9 لینک به دیدگاه
!BARAN 4887 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۱ این روزها عشقها مکرر به سراغ آدمها می آیند و زودتر می میرند می شود حتی روزی صد بار عاشق شد و هزار بار فارغ ! دیگر چه جای حرفی هست برای صحبت از عشقهای اساطیری ؟ دست بردار از کهنه های دیروزی ! گذشت دوران قصه هایی که مردمانش خوب زندگی می کردند و در پایان ، خوب هم می مردند !.... می بینی ؟ به همین سادگی است شک نکن ! اینجا که نباشم ... حتماً جای دیگری هستم آرام در آغوش دیگری ! 8 لینک به دیدگاه
!BARAN 4887 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 شهریور، ۱۳۹۱ خدایا… دهانم را بو کن… ببین، بوی سیب نمیدهد! من هیچ وقت حوایی نداشتم که برایم سیب بچیند! میدانی یک آدم بدون حوایش چقدر تنـــــــها میشود؟! میدانی محکوم بودن چقدر سخت است وقتی که گناهی نکرده باشی و حتی سیبی را نبوییده باشی؟! میدانی حوای بعضی از آدم هایت میگذارند و میروند؟! میدانی که میروند و جلوی چشم آدم، حوای دیگری میشوند؟! نمیدانی! تو که حوا نداشته ای هیچ وقت! ولی اگر میدانی و باور کرده ای خستگی ام را، این آدم را ببر پیش خودت… خسته ام از زندگی… دهانم را بو کن…! ببین بوی سیب نمیدهد… 7 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۱ و من زن شـــــدم , " تحملـــی پایــــدار" ... یک دنیــا از سیبـــی گفت که من چیـــدم ! ولی هیچکــــس نگفـــت نشان عشــــق , سیــــب سرخـــی شد که مــــن به آدم دادم!!! 8 لینک به دیدگاه
!BARAN 4887 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۱ من یک زنم . . . نه جنس دوم . . . نه یک موجود تابع . . . نه یک ضعیفه . . نه یک تابلوی نقاشی شده، نه یک عروسک متحرک برای چشم چرانی، نه یک کارگر بی مزد تمام وقت، نه یک دستگاه جوجه کشی. من سعی می کنم آنگونه که می اندیشم باشم، بی آنکه دیگری را بیازارم . . . ورای تمام تصورات کور، هنجارهای ناهنجار، تقدسات نامقدس! باور داشته باش من هم اگر بخواهم می توانم خیانت کنم، بی تفاوت و بی احساس باشم، بی ادب و شنیع باشم، بی مبالات و کثیف باشم. اگر نبوده ام و نیستم ، نخواسته ام و نمی خواهم............ 4 لینک به دیدگاه
!BARAN 4887 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۱ در اینجا ، زن که باشی پاداش کدامین سنگلاخ سنگین است این همه تاول که به پابوس پاهایت آمده اند ! وامانده ای . . . ، وین عجب نیست ؛ از این همه همیشگی ها که ندارند باورت ! میدانم ، و بهتر از من خدا میداند ؛ این ، پاداش جسارت زن بودن نیست ! در اینجا ، زن که باشی . . . مهریه ات آب هم که باشد ! جیره بنده اش می کنند ! اما ، دخترم . . . عزیز دل ای غزال گریز پایِ پای درگِل از حق نه ! از این همه گلایه اما که بگذریم ؛ من مانده ام و این پندار . . . که در روزگار تو انگار . . . رسالت واژگان اصالت عشق را بر نمی تابند ؛ ( دوستت دارم ) ها دیگر قلب کسی را به تپش ـــ و ـــ گونه های کسی را سرخ نمیکند انگار . . . ! نه ! نه ! . . . نه دخترم ! گناه از دوست داشتن نیست ؛ مشکل از تکرار ـــ و ـــ حراج ( واژگان متین ) است در بی امان باد . . . ! اما ، دخترم . . . روشنایی چشمانم باز ، از حق نه ! از این همه گلایه اما ، بیا که بگذریم . . . بگذریم و یادمان باشد ؛ در سال تنها دو روز بازار مهرورزی ، بازار دوست یابی ، کساد است وُ بی رونق ؛ یکی دیروز یکی فردا دختر نازنینم . . . بهترینم به منزلت چشمها ـــ و ـــ فضیلت گوشهایت بسپار ؛ هر مردی در آغاز ، ( در زبان . . . ) بی تو میمیرد !! اما ، خاطرت باشد ؛ ـــ بی تو میمیرم ـــ ، نوای نای هر کس نیست . . . وامق و عذرا شدن ره توشه میخواهد ـــ قاف ـــ جای کرکس نیست . . . هدیه ی ناقابلیست به همه ی دختران عزیزم چه گلعذاران اهل آوای دل چه نازداران بیرون از سایت . چه آنان که شریک شایسته ی زندگی شان را بر گزیده اند . . . چه آنان که به لطف پروردگار ، و در پرتو شمع شبهای فاطمه ( ع ) بر خواهند گزید . . . انشاالله . شاعر برات رفعیی......از سایت اوای دل......(من ک خیلی دوسش دارم) 5 لینک به دیدگاه
!BARAN 4887 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مهر، ۱۳۹۱ زنانگی را دوست دارم به دلیل وسعت و بی کرانگی روح زنانه که همه چیز را می آزماید و مخاطب زشت ترین فحش ها و زیباترین شعرها و گنگ ترین احساسات و مخوف ترین ترسهای مردانه ست... زنانگی یعنی یک منحنی سینوسی ابدی با محور مختصاتی n بعدی و ضرب بی نهایت احساس و تفریق آگاهانه منطق و جمع اضدادی گیج کننده و تقسیم دردناک سلولهای بدن با موجودات آینده ............ 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده