رفتن به مطلب

تفاوت مدیریت صنعتی و مهندسی صنایع


ارسال های توصیه شده

تفاوت مديريت صنعتي و مهندسي صنايع

در ابتدا باید بگویم که این دو رشته شبیه*ترین رشته*ها به همدیگر هستند. این موضوع به دلیل واحدهای مشترک درسی آن*هاست. (البته رشته مهندسی صنایع گرایش تکنولوژی صنعتی، اشتراکات بیش*تری با مهندسی مکانیک گرایش ساخت و تولید دارد:a (10):) در زیر به اختصار به بعضی از واحدهای مشترک درسی مهندسی صنایع و مدیریت صنعتی اشاره شده است:

 

تحقیق در عملیات، ارزیابی کار و زمان، نگهداری و تعمیرات، کنترل پروژه، MIS، کنترل کیفیت آماری، اقتصاد مهندسی و... (لازم به ذکر است که نام بعضی از این دروس در رشته*ها و دانشگاه*های مختلف فرق می*کند، ولی محتوای آن ها یکسان است.)

بعضی از دروسی که" نسبتا" مشترکند : مدیریت تولید – مدیریت کارخانه –( "این دو درس" مجموعا مباحث طرح ریزی ، کنترل موجودی و مواد ، و شبیه سازی را شامل میشود) - آمار کاربردی(6 واحد) - حسابداری(15 واحد) – اقتصاد ( 6 واحد) – مدیریت مالی (3 واحد)

 

بعضی دروس صرفاً مدیریتی که در رشته مهندسی صنایع آن*ها را نمی*خوانند :62:: مبانی سازمان و مدیریت، رفتار سازمانی، منابع انسانی ، روانشناسی صنعتی ، روابط صنعتی، مدیریت بازاریابی،باؠ ?اریابی بین المللی، بهره وری، تحلیل سیستم ( با تحلیل سیستم رشته صنایع فرق دارد ( سیستمهای خرید ، و ...))

 

بعضی از دروس مدیریت صنعتی: 1- آمار و کاربرد آن در مدیریت 1 2- آمار و کاربرد آن در مدیریت 2 3 - اصول حسابداری 1 4 -اصول حسابداری 2 5-اقتصادخرد 6- اقتصاد کلان 7- تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم 8- تحقیق در عملیات 1 9- توسعه اقتصادی و برنامه ریزی 10- جامعه شناسی سازمان ها 11- حسابداری دولتی 12- حقوق اساسی 13- روان شناسی کار 14- روش تحقیق در مدیریت 15- ریاضیات و کاربرد آن در صنعتی1 16- ریاضیات و کاربرد ان در مدیریت 2 17- زبان تخصصی مدیریت 1 18- زبانهای برنامه نویسی 19- سیستمهای اطلاعات مدیریت 20- مبانی سازمان و مدیریت 21 - مبانی مدیریت دولتی 1 22- مبانی آشنایی با سیتمهای عامل 23- مبانی مدیریت دولتی 2 24- مدیریت تطبیقی 25- مدیریت رفتار سازمانی 26- مدیریت منابع انسانی

 

اما در مقابل واحد*های درسی هستند که فقط مهندسین صنایع آن*ها را پاس می*کنند و در رشته مدیریت اثری از آن*ها نیست. مانند: استاتیک:111:، مقاومت مصالح:109:، روش*های تولید 1 و 2، کارگاه جوش، کارگاه ریخته*گری، کارگاه ماشین ابزار 1 و 2، آزمایشگاه فیزیک 1 و 2، آزمایشگاه شیمی، مبانی برق، آزمایشگاه مبانی برق، محاسبات عددی، معادلات، برنامه*نویسی، نقشه*کشی صنعتی 1 و 2، و دروس اختصاصی گرایش*های تولید، تکنولوژی صنعتی، تحلیل سیستم و ایمنی صنعتی مانند: طراحی ایجاد، طراحی قالب و...

این تفاوت*ها در واحدهای درسی خیلی از مسائل را روشن می*کند. همان طور که در بالا دیدید مهندسان صنایع تعداد زیادی واحد عملی پاس می*کنند که غیرمنصفانه است که تاثیر گذراندن این تعداد واحد عملی را نادیده بگیریم. همچنین غیر منصفانه است که تعداد زیاد دروس صرفاً مدیریتی را برای رشته مدیریت صنعتی نادیده بگیریم.

 

این دو رشته شباهت هایی در دروس تخصصی با هم دارند:57:. اما تفاوت های آن ها در این است که در بعضی از جا هایی که مهندس صنایع به بعد فنی توجه دقیقی دارد یک مدیر صنعتی به آن به صورت کلی و کلان نگاه می کند و در عوض به بعد مالی و هزینه یابی و همچنین بعد انسانی در جهت بهره وری که محصول کارایی و اثربخشی است توجه خاصی دارد که نشان دهنده انعطاف پذیری بالای رشته مدیریت صنعتی است.

 

واقعیت این است که مهندسی صنایع ، بازوی اجرایی مدیریت برای بهبود سیستمها است. مدیریت یک دید کلان نسبت به همه وجوه یک سازمان دارد (نظیر مالی و حسابداری، بازاریابی و فروش، تولید، منابع انسانی و...) که مهندسین صنایع چنین دیدگاه جامعی را ندارند. به عبارت دیگر ، مهندسی صنایع ، به عنوان پلی بین مدیریت و رشته های فنی عمل می کند. به همین دلیل است که در رشته مدیریت ، با ابزارها و تکنیک هایی آشنا می شوند که مهندسین صنایع آنها را خیلی عمیق تر مطالعه می کنند و از طرف دیگر ، مهندسین صنایع ، دروس فنی (نظیر فیزیک ، استاتیک ، مقاومت مصالح ، علم مواد ، روشهای تولید، مبانی برق ، شیمی عمومی ، برنامه نویسی کامپیوتر، نقشه کشی صنعتی و ...) را می گذرانند تا بتوانند با کارشناسان رشته های فنی ، ارتباط برقرار نمایند؛ در حالی که دانشجویان رشته مدیریت ، چنین دوروسی را پاس نمی کنند. مهندسین صنایع ، برخی دروس مدیریتی( نظیر اصول مدیریت ، اصول حسابداری ، اقتصاد خرد و کلان) را می گذرانند تا بتوانند دیدگاه هزینه-فایده و اقتصادی را بدست آورند.

 

مهندس صنایع ، کسی است که بتواند حرکت بین کل و جزء را انجام دهد. یعنی از یک طرف ، یک مهندس صنایع باید بتواند همانند یک مدیر ارشد به موضوعات بنگرد. نگرش مدیریت ارشد به هر موضوع عمدتاً از دیدگاه هزینه-فایده و ارتباط آن با سایر وجوه سازمان است. مهم است که مهندسین صنایع بتوانند چنین دیدگاهی داشته باشند.

 

حرکت بین جزء و کل (یا به عبارت دیگر در حد فاصل مدیریت و رشته های فنی ماندن) کاری بس مشکل است. برخی کل نگر شده و دوست دارند مدیر شوند که در این صورت باید سایر جنبه های دانش مدیریت را نیز کسب نمایند تا طبل غازی نشوند. برخی نیز جزء نگر شده و روی یک فیلد متمرکز می شوند. شاید به دلیل مشکل بودن ایفای چنین نقشی است که برخی از کشورها و دانشگاهها ، عطای داشتن رشته*ای با محتوای مهندسی صنایع را به لقایش بخشیده*اند و آنرا بین رشته*های مختلف، تقسیم نموده اند. (همان*طور که در مطلب "مهندس صنایع در اروپا" اشاره کردم، در قاره*ی اروپا اصلاً رشته*ای به نام مهندسی صنایع وجود ندارد!) بنابراین جایگاه مهندسی صنایع و مدیریت صنعتی ، یکسان نیست و اینها حلقه های به هم پیوسته یک زنجیر هستند.

 

در این جا باید اشاره کنم که سازمان*ها را می*توانیم به سه سطح تقسیم کنیم. سطح اول، مدیران ارشد سازمانند. سطح دوم مدیران میانی و سطح سوم مدیران عملیاتی. به نظر من مهندسان صنایع می*توانند در سطوح دوم و سوم و مدیران صنعتی می*توانند در سطح اول فعالیت کنند. (البته باید اشاره کنم که دانش*آموختگان مدیریت صنعتی و مهندسی صنایع، تحت هر شرایطی گزینه*های بهتری نسبت به فارغ*التحصیلا ن رشته*های فیزیک، شیمی، ریاضی، کشاورزی، مامایی و.. برای تصدی این سطوح سه*گانه در سازمان*های تولیدی هستند.)

منبع:وبلاگ مديريت دانشگاه تهران
:ws3:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...