رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

viewpost-left.png

[TABLE=class: cms_table, width: 640]

[TR]

[TD]خب بچه های خوب اینم از قصه دوم....:ws3:

بیاید ببینم کی درست میگه:w02:

 

 

 

یکی بود یکی نبود...

 

mocantina.gifبا بچه ها داشتیم تو فروم میخندیدیم

 

 

 

 

1.gifعادل اومد زد تو پرم

 

3ztzsjm.gif واسم کری میخوند براش کری میخوندم

42kmoig.gif بزن بزنمون شروع شد !

 

 

 

 

 

:cryingf: عصبانیم کرد

 

 

 

 

spiteful.gif خودش قند تو دلش آب شد

 

 

 

th_running1.gif دویدم رفتم به آق داداشم که کوروش باشه گفتم

 

 

 

 

63izs7n.gif:ws37: این داداش کوروشه اینم منم

 

 

 

 

126fs4147532.gif داداشم گفت حالشو جا میاره

 

 

 

 

 

l034.gif عادل خان تا فهمید فرار کرد

[TABLE=class: cms_table, width: 640]

[TR]

[TD]129fs4468377.gif داداشم بالاخره حالشو جا آورد

 

بقیشو دیگه نمیدونم !!!!:ws37:

 

127fs4585254.gif عادل خان رفت بزرگترشو بیاره...

 

 

146fs495919.gif داداشم هرچی منتظر موند نیومدن

 

 

 

145fs780093.gif تا بالاخره سر و کله عباس آقا پیدا شد

elivg5ddfqdy8k5mocf0.gif داداشم حسابشو رسید

 

 

 

 

Just_Cuz_19.gif:w02:49lpmxx.gif منم کلی تشویقش کردم

 

 

 

 

 

:ws42::ws42: تا بالاخره هر دوتاشون تسلیم شدن و فرار کردن:w02:

th_running1.gifth_running1.gif

 

 

 

 

:vi7qxn1yjxc2bnqyf8v:w42::vi7qxn1yjxc2bnqyf8v ماهم کلی جشن گرفتیم

 

[TABLE=class: cms_table, width: 640]

[TR]

[TD]129fs3647527.gif

15_9_171.gif اینم منم که خیلی خوشحالم:ws3:[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

[/TD]

[/TR]

[/TABLE]

 

 

به به به....

میبینم کــــــــــــــــــه ی روز نبودم ، خوب داستان سازی کردین:ws47:.....

پس کوروش جان داش شومان؟؟؟ هه

عادل خان رفت بزرگترشو بیاره، داداش بزرگشو یعنی " عباس:w139:"و آورد!!!

ههه

خیلی باحالین. ایول....:w31:

خوب منم برم فکر کنم ی داستان بسازم....:ws49:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

جفت پا میپرم تو حلق طرف و به فعالیت خودم ادامه میدم :2i1d1co:

درضمن یه داداشم پیدا میکنم دل و روده طرف رو دربیاره برام بیارش :Ghelyon:

چقدر لطیفم من :hapydancsmil:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

خوب کی حاضره واسه این قصه بگه؟؟؟

پاشه واسته....

 

روزی روزگاری.....

:ws3:

:ws33:سنسور؟؟؟؟

:w00:

:putertired:

:ws51::w74:

:mornincoffee:

:putertired:

:Welcome1:

:wht:

:95:

:thk::ffuzma2nlljlasbauln

:100::ws17:

:w66:

:TAEL_SmileyCente:

:w155:

:dancegirl2:

:sad0::w821::w36:

:Ghelyon:

 

::babygirl:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
جفت پا میپرم تو حلق طرف و به فعالیت خودم ادامه میدم :2i1d1co:

درضمن یه داداشم پیدا میکنم دل و روده طرف رو دربیاره برام بیارش :Ghelyon:

چقدر لطیفم من :hapydancsmil:

 

خیلی لطیفی، بپا خش برنداری....خخخخخ

عباس خوبه ها!!!! بامعرفته، بگم داداشت شه؟؟؟؟؟؟:ws3:

 

آواتارتو میبینم یاد خودم میفتم. تو ی فروم دیگه، همین عکس اسکار جیگر، آواتارمه. بهم میگن " اسکار قهرمان!!! " .....خخخخ

خیلی باحاله کارتونش...

  • Like 2
لینک به دیدگاه

من :mrsbeasley:

 

 

 

خوب کی حاضره واسه این قصه بگه؟؟؟

پاشه واسته....

 

روزی روزگاری.....

:ws3: یه پسر بازیگوشی به اسم عادل بود

:ws33:سنسور؟؟؟؟ قرار بود راجع به سنسور برا استادشون تحقیق ببره:vahidrk:

:w00: ولی بلد که نبود:sigh: برا همین عصابش حسابی خراب بود:ws3:

:putertired: صبح تا شب پای نت پوستش کنده شد ولی...

:ws51::w74: هیچی پیدا نکرد

:mornincoffee:

:putertired: شب و روز بیدار بود پای نت ولی....

:Welcome1: تا اینکه گشت و گشت و گشت تا به انجمن نو اندیشان برخورد کرد:w02:

:wht:

:95:

:thk::ffuzma2nlljlasbauln اومد توش دید جای باحالیه:ws3: حالا مگه دیگه از پای نت بلند میش:ws28:

:100::ws17: خلاصه توی انجمن حسابی داشت بهش خوش میگذشت

:w66: تا اینکه اومد خودشو توی انجمن به بچه ها معرفی کرد

:TAEL_SmileyCente: چه استقبالی ازش شد:hapydancsmil::hapydancsmil:

:w155: عباس آقا...

:dancegirl2: مهناز جون و سودی جون همه ازش استقبال کردن در حد المپیک:ws28:

:sad0::w821::w36: اونقدر که دیگه عادل خان از خوشحالی در پوست خودش نمیگنجید که دوستای به این خوبی پیدا کرده:ws3:

:Ghelyon: خلاصه کیفش کوک بودااااا:ws3:

 

::babygirl:

اینم امضاشه: عادل بر وزن صابر:ws28:
  • Like 2
لینک به دیدگاه
من :mrsbeasley:

 

 

 

اینم امضاشه: عادل بر وزن صابر:ws28:

 

هوووووررررررررراااااااااا ........:girl_angel::dancegirl2:

خیلی باحال بود. آره 90درصد همین بود. :ws3:

یکی دو جاش جا افتاد، الان میگم.

ههه

ممنون:icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
من :mrsbeasley:

 

روزی روزگاری.....

:ws3:

یه پسر بازیگوشی به اسم

عادل بود ==> عادل هستم

:ws33:سنسور؟؟؟؟ قرار بود راجع به سنسور برا استادشون تحقیق ببرهvahidrk.gif

:w00: ولی بلد که نبودsigh.gif برا همین عصابش حسابی خراب بود:ws3:

:putertired: صبح تا شب پای نت پوستش کنده شد ولی... ==> فقط 3ساعت....خخخخ

:ws51:w74.gif هیچی پیدا نکرد

:mornincoffee: رفت ی چای داغ زد...

:putertired: شب و روز بیدار بود پای نت ولی....

:Welcome1: تا اینکه گشت و گشت و گشت تا به انجمن نو اندیشان برخورد کرد:w02:

wht.gif

:95: ==> به نواندیشان دخول کرد

:thk:ffuzma2nlljlasbauln.gif اومد توش دید جای باحالیه:ws3: حالا مگه دیگه از پای نت بلند میش:ws28: ==> جوابشو پیدا کرد، صفحه کلیدو ترکوند...

:100::ws17: خلاصه توی انجمن حسابی داشت بهش خوش میگذشت

w66.gif تا اینکه اومد خودشو توی انجمن به بچه ها معرفی کرد

:TAEL_SmileyCente: چه استقبالی ازش شدhapydancsmil.gifhapydancsmil.gif

w155.gif عباس آقا...

dancegirl2.gif مهناز جون و سودی جون همه ازش استقبال کردن در حد المپیک:ws28:

:sad0:w821.gif:w36: اونقدر که دیگه عادل خان از خوشحالی در پوست خودش نمیگنجید که دوستای به این خوبی پیدا کرده:ws3:

Ghelyon.gif خلاصه کیفش کوک بودااااا:ws3:

 

::babygirl:

 

 

اینم امضاشه: عادل بر وزن صابر:ws28:

 

آره دیگه اینم امضامه...خخخ

امضا:عادل بر وزن قادر:babygirl:

 

ممنون مهناز جان:icon_gol:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
آره دیگه اینم امضامه...خخخ

امضا:عادل بر وزن قادر:babygirl:

 

ممنون مهناز جان:icon_gol:

 

 

 

خواهش میکنم:w02::ws53:

 

عادل جان بر وزن قادر جان:ws28:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
انا عادل... 913.gif

انا صابر... 904.gif

انا قادر.... 903.gif

انا طالب.... 901.gif

انا ....... 914.gif

 

امضا:mihanu%20(27).gif

 

 

خیییییییلییییییییییییییییییی باحال بود :ws47::ws47::ws47::ws47::ws47:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
به به به....

میبینم کــــــــــــــــــه ی روز نبودم ، خوب داستان سازی کردین:ws47:.....

پس کوروش جان داش شومان؟؟؟ هه

عادل خان رفت بزرگترشو بیاره، داداش بزرگشو یعنی " عباس:w139:"و آورد!!!

ههه

خیلی باحالین. ایول....:w31:

خوب منم برم فکر کنم ی داستان بسازم....:ws49:

 

از خدات باشه من داداش بزرگت باشم w000.gif

  • Like 2
لینک به دیدگاه
خوب کی حاضره واسه این قصه بگه؟؟؟

پاشه واسته....

 

روزی روزگاری.....

:ws3:

:ws33:سنسور؟؟؟؟

:w00:

:putertired:

:ws51::w74:

:mornincoffee:

:putertired:

:Welcome1:

:wht:

:95:

:thk::ffuzma2nlljlasbauln

:100::ws17:

:w66:

:TAEL_SmileyCente:

:w155:

:dancegirl2:

:sad0::w821::w36:

:Ghelyon:

 

::babygirl:

 

میگم عادل جون خسته نشی یه وقت اینقد داستانای سخت سخت میسازی ؟ :ws3:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
خیلی لطیفی، بپا خش برنداری....خخخخخ

عباس خوبه ها!!!! بامعرفته، بگم داداشت شه؟؟؟؟؟؟:ws3:

 

آواتارتو میبینم یاد خودم میفتم. تو ی فروم دیگه، همین عکس اسکار جیگر، آواتارمه. بهم میگن " اسکار قهرمان!!! " .....خخخخ

خیلی باحاله کارتونش...

 

من قبول میکنم داداش بشم , به شرطی که طرف اهل دعوا نباشه :ws28:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
بیا!!! بعد هی برو از عادل طرفداری کن:whistle:

 

:ws28::ws28:

 

نمک کو ندارد نشان از پسر / تو بی خانه نامش ننامش پدر

 

چی شووووووووووووووودددد :ws28:

 

از اولش استعداد شعر حفظی نداشتم TAEL_SmileyCenter_Misc%20(305).gif

  • Like 2
لینک به دیدگاه
بیا!!! بعد هی برو از عادل طرفداری کن:whistle:

 

:ws28::ws28:

 

هاااااااا چرا بین ما اختلاف میندازی؟؟؟؟:w000:

عباس جان ==> بی تو هرگز // با تو عمری:ws49:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
هاااااااا چرا بین ما اختلاف میندازی؟؟؟؟:w000:

عباس جان ==> بی تو هرگز // با تو عمری:ws49:

 

والا, اینجا همه میدونن منو عادل یک روحیم در دو جسم icon_pf%20(17).gif

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...