Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 خرداد، ۱۳۹۰ البته که نه ولی به هر حال این یه دوره از زندگیه و همه تجربه ش میکنن اگه که قراره بره ...با فکر کردن راجع به همه این چیزایی که میگی فقط روزگار براش سخت تر میگذره و بیشتر عذاب میبینه دوره ی فوق العاده مسخره ایه... من فقط مشکلم زمانشه وگرنه به نظرم سختیش زیاد اهمیتی نداره... ولی زمان خیلی ارزشمندی از بین میره... اوهوم... حیف که توی نظام به ملت مشروبات الکلی نمیدن... خیلی کمک میکنه که به همین نتیجه ای برسند که شما فرمودید... 3 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 خرداد، ۱۳۹۰ داداش ادر... داداش ادر... میخوای برات خاطرات دوران سربازی تعریف کنم ؟ 1 لینک به دیدگاه
eder 13732 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 خرداد، ۱۳۹۰ سلام eder عزیز زیاد غصه نخور درسته که دو سال باید سختی بکشی ولی باور کن می ارزه........ این و از همه کسایی که رفتن و برگشتن بپرس . . بابابزرگم 85 سالشه هنوزم از خاطرات خدمتش میگه ان شاالله به سلامت بری و برگردی. واقعا ذهن آدم خیلی عجیبه ! چیز که مسلمه توی خدمت اتفاقات بیشماری پیش میافته که به نظر من 90 % شون بدن اما آدما سعی میکنن خفت ها و بدبختی هایی رو که کشیدن فراموش کنن به همین دلیل دیگه صحبتی ازشون نمیکننن و اونقدر خاطرات خوب رو بیاد میارن که یادشون میره اصلا چقدر بد بختی کشیدن ! از پدر بزرگت بپرس چه بلاهایی سرت اومد تو خدمت! تو اون 2 سال چه چیزایی رو از دست دادی ؟ چند نفر رو دیدی که جلوت خودکشی کردن ؟ خونوادت در نبودت چقدر سختی کشید و کار ها بدوش پدرت افتاد؟ اینا رو بپرس شاید خاطرات بدش هم دوباره زنده بشه من فکر کردم واقعا میشه... خیلی خوب بود اگر میشد خوب... من حتی حاظرم هر دوتا کلیه رو بدم و برم دیالیزی بشم ولی دو سال از زندگیم رو از دست ندم... میدونی چقدر میشه کار کرد توی اون دو سال ؟ خیلی نامردیه... بعد دختر خانوم های محترم میشینند و با خیال راحت درسشون رو میخونند میرند دانشگاه بعد ما باید همش نگران سربازی باشیم... :shame: از شدن میشه .... ولی ارزش نداره رااه هایه راحت تری هم هست ........ 3 لینک به دیدگاه
eder 13732 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 خرداد، ۱۳۹۰ داداش ادر... داداش ادر... میخوای برات خاطرات دوران سربازی تعریف کنم ؟ آره آره .... خاطره ی اون سرهنگه رو بگو که حرف الکی میزد یه تیر خرجش کردی 3 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 خرداد، ۱۳۹۰ دوره ی فوق العاده مسخره ایه... من فقط مشکلم زمانشه وگرنه به نظرم سختیش زیاد اهمیتی نداره... ولی زمان خیلی ارزشمندی از بین میره... اوهوم... حیف که توی نظام به ملت مشروبات الکلی نمیدن... خیلی کمک میکنه که به همین نتیجه ای برسند که شما فرمودید... البته دوست عزیز من منظوری نداشتم متاسفم اگه جوری حرف زدم که شما برداشت دیگه ای ازش بکنین قصدم فقط به نوعی دلداری به دوستمون بود وگرنه چیزایی رو که میگید کاملا باهاش موافقم و میدونم که حقه وقتی کاری نمیشه کرد و باید تسلیم شد حداقل بهتره با روحیه باز واقعیت رو قبول کرد تا تحمل شرایط برامون راحتتر باشه در هر حال امیدوارم اوضاع و شرایط خیلی راحت تر و بهتر از تصوراتتون باشه و به سلامت دوره رو تموم کنید و برگردید و خاطرات خوبی براتون بمونه تا بعد ها به نوه هاتون تعریف کنید. 2 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 خرداد، ۱۳۹۰ واقعا ذهن آدم خیلی عجیبه !چیز که مسلمه توی خدمت اتفاقات بیشماری پیش میافته که به نظر من 90 % شون بدن اما آدما سعی میکنن خفت ها و بدبختی هایی رو که کشیدن فراموش کنن به همین دلیل دیگه صحبتی ازشون نمیکننن و اونقدر خاطرات خوب رو بیاد میارن که یادشون میره اصلا چقدر بد بختی کشیدن ! از پدر بزرگت بپرس چه بلاهایی سرت اومد تو خدمت! تو اون 2 سال چه چیزایی رو از دست دادی ؟ چند نفر رو دیدی که جلوت خودکشی کردن ؟ خونوادت در نبودت چقدر سختی کشید و کار ها بدوش پدرت افتاد؟ اینا رو بپرس شاید خاطرات بدش هم دوباره زنده بشه از شدن میشه .... ولی ارزش نداره رااه هایه راحت تری هم هست ........ چه راه هایی ؟ بگوووووووووووووووووووووو... :shame: آره آره .... خاطره ی اون سرهنگه رو بگو که حرف الکی میزد یه تیر خرجش کردی از اونا ندارم... ولی آتروس که داشت میرفت چندتا خاطره براش تعریف کردم که توی تاپیکش هست... اون خاطره رو برات بگم که دوستم خودش رو دار زد ؟ یا اون یکی پسره که شب با تیر زده بود تو مغز خودش ؟ یا اون یکی که سربچه ها رو شب کرد ها میبریدن ؟ یا اون یکی که پسر داییم با ماشین نیروی انتظامی چپ کرد بعد 20 میلیون ازش گرفتند ؟ اینقدر خاطره دارم از اون دوران که نگو... البته دوست عزیزمن منظوری نداشتم متاسفم اگه جوری حرف زدم که شما برداشت دیگه ای ازش بکنین قصدم فقط به نوعی دلداری به دوستمون بود وگرنه چیزایی رو که میگید کاملا باهاش موافقم و میدونم که حقه وقتی کاری نمیشه کرد و باید تسلیم شد حداقل بهتره با روحیه باز واقعیت رو قبول کرد تا تحمل شرایط برامون راحتتر باشه در هر حال امیدوارم اوضاع و شرایط خیلی راحت تر و بهتر از تصوراتتون باشه و به سلامت دوره رو تموم کنید و برگردید و خاطرات خوبی براتون بمونه تا بعد ها به نوه هاتون تعریف کنید. من اصلا برداشت بدی نکردم دوست عزیز... اصلا هم ناراحت نشدم... من بیشتر داشتم سر به سر ادر میزاشتم... شما اصلا صحبتی نکردید که ناراحت کننده باشه... 2 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 خرداد، ۱۳۹۰ سلام رضا جانمرسی بخاطر دلداریت ... چیزی نبود که بخوام از دوستام قایمش کنم .... تازه وقتی بهت میگن برو چند وقت دیگه کارت معافیت میاد در خونتون من لیسانسم .... ولی جدیدا درجه ها رو کاهش دادن ... اگه آشنا داشته باشی حداکثر ستوان 3 میشی میدونم شماها خیلی سختی کشیدین .... ظلم به تمام معنا بوده ... یکی از دوستام تو سپاهه ... هر وقت اراده کنم برام امریه رو اوکی میکنه .... ولی مطمئن باش من به این نظام ظالم خدمت نمیکنم نه بعنوان سرباز معمولی و نه بعنوان امریه بگیر ایشالا یه روزی با هم یه کاری میکنیم که هیچ کس به زور نره خدمت توکلم بخداست ... حقمو ازشون میگیرم درسته Eder جان.... حق داری ولی از طرفی با اعصاب خوردی نمیشه کاری کرد... :rose: در مورد درجه ها هم میدونم..... نگاه کن الان یه مشکل داری و یه تفکر و تلاش برای حل مشکل خب........ پس چرا میخوای بیخودی حرص بخوری تا بدتر بشه؟؟ یه فکری بردار.... تلاشت رو کن. توکلت هم به خدا باشه. درست میشه ان شاء‌الله نمیدونم نظام و فلانی و این یکی و اون یکی رو هم ولش کن.... تو خودتی و اگه میلیارد سال هم بگذره خودتی..... چیکار به دیگران داری عزیزم؟؟ ولشون کن..... تلاش خودت رو انجام بده ولی آرام باش توکلت هم از دست نده درست میشه..... مطلب دیگه اینکه من یا بقیه بچه ها که خدمت رفتند سختی کشیدند رو ولش کن مهم اینه بعد از خدمت چی بدست آوردی؟؟!!!! خدمت سربازی هم که اسمش روشه: خدمت وظیفه عمومی.... یکی با کسر خدمت راحت میشه یکی با معافی و یکی هم باید بره خدمت..... در هر حال چهار ساله نه دوسال.... یک سال از زندگی عقب میمونی واسه شروعش. دو سال خودشه. یک سال هم بعد از خدمت دردسر داری...... به هر حال ان شاء‌الله درست میشه...... :rose: 1 لینک به دیدگاه
hilda 13376 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 خرداد، ۱۳۹۰ ایشالله درست شه ... کاش من میشد به جات برم سربازی روحیم عوض شه ... 1 لینک به دیدگاه
Saman_88 8062 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 خرداد، ۱۳۹۰ نگران نباش ! تو این مملکت خر تو خر از این اتفاقا زیاد میفته ! 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده