رفتن به مطلب

خنده دارترین وصیت نامه ای که تا حالا دیدین


ارسال های توصیه شده

خنده دارترین وصیت نامه ای که تا حالا دیدین

 

بسم الله الرحمن الرحيم

 

انالله و انا اليه راجعون

 

اينجانب ل فرزند ر در صحت عقل وصيت
مي‌كنم
:

 

كفن و دفن

ماده
۱ -
پيكرم با رعايت تمامي شعائر مذهبي به خاك
سپرده شود. نماز ميت اقامه شود و از عر زدن بالاي كفن باز شده‌ام دريغ نشود. از اين
كارهايي كه توي قبر مي‌كنند اعم از شانه تكان دادن و به پهلو خواباندن و ورد خواندن
توي گوش، كلهم انجام شود
.

ماده
۲ -
مراسم سوم و هفتم و چهلم و سال و الخ با
رعايت تمام جزئيات و دعوت از يك... ارزان قيمت جهت سخنراني در وصف خدمات من به
كارگران، در مسجد برگزار شود
.

تبصره يك: از اين مسجدهايي كه مراسم را با ميز و
صندلي برگزار مي‌كنند نباشد. قشنگ هياتي كنار هم بنشينند و چاي و خرمايشان را
بخورند
.

تبصره دو: براي سخنراني دكتر ف.ر را پيشنهاد مي كنم
.

ماده
۳ -
شام
و نهار مراسم ها بنا به صلاحديد پدرم باشد. اصراري ندارم
.

تبصره يك: اگر تصميم
به غذا دادن گرفته شد مرغ نباشد كه يكي سينه بخواهد و يكي ران و خلاصه پسرها با اين
حرفها وسط مراسم عزاي من خودشان را خراب كنند و كركر بخندند. كباب كوبيده بدهيد و
عزيز مراقب باشد دخترها هره كره نكنند
.

تبصره دو: سهم بچه‌ها را كامل بدهيد
.

ماده
۴ -
من را در امامزاده ج دفن كنيد. اگر امامزاده ج جا نداشت هر جا غير از
بهشت زهرا. با اين قبرهاي سري دوزي شده بهشت زهرا كه شبيه كارخانه تدفين است و مرده
ها شبيه مواد خام توليدش هستند حال نمي كنم
.

ماده
۵ -
واضح است كه مواد بالا
تماما جهت جلب رضايت خاطر والدينم است. آنها مي‌توانند در هر كدام از اين مواد دخل
و تصرف كنند
.

تبصره يك: اگر آنها آنقدر از خودگذشته بودند كه عميقا دلشان
بخواهد بنا به اعتقاد من با جنازه‌ام رفتار كنند عرض مي كنم كه اصولا اهميتي ندارد
.
مي‌توانند هربلايي سر جنازه‌ام بياورند جز اينكه مثل قرتي‌ها بسوزانندش
.

تبصره
دو: بد نيست به گزينه اهدا به باغ وحش پارك ارم جهت سير كردن شيرهاي گرسنه هم فكر
شود
.

ماده
۶ -
اگر «م» در تمامي مراسم‌ها در صف مقدم نبود تبصره يك ماده 7 و
همچنين ماده 10 اجرا نشوند
.

 

ارث

ماده
۷ -
تمام چيز مثقال اموالم در
اولين فرصت فروخته شود و به مصرف مسافرت و خوش‌گذراني والدينم برسد. در واقع من در
تمام اين سالها فقط به اين دليل مستقل نشدم كه شرايط عياشي در خانه پدري مهيا بود و
با توجه به اينكه مي دانم كارهاي من با اعتقادات والدينم نمي خواند از طريق اين ارث
مي خواهم عامدا «نديد گرفتنشان» را جبران كنم
.

تبصره يك: اگر والدينم مكه،
كربلا، نجف و كلا مكان‌هاي مذهبي را براي خوشگذراني انتخاب كردند بدون سئوال و جواب
و گوش دادن به توجيهاتشان پس گرفته و به «م» برسد تا او عياشي كند
.

تبصره دو
:
اگر او هم ور حاج جبارش ورم كرد و خواست سرمايه‌گذاري كند سهمم به مصرف گربه‌هاي بي
خانمان شهر تهران برسد. (منظور اين است كه با اموال من سرمايه‌گذاري دنيوي و اخروي
نشود. في‌المجلس در راه عيش و نوش به جريان بيافتد
.)

تبصره سه: «م» خباثت را
كنار بگذارد و به جاي فراهم كردن شرايط اجراي تبصره اول به پدرم ياد بدهد كه عياشي
فقط كباب باد زدن توي باغ نيست. مي تواند تا قبل از عملي شدن پيش برود و در صورت
نياز او را با آق رضا كرجي آشنا كند
.

ماده
۸ -
عينكم به خانم «س» برسد كه در
زمان زنده بودنم دهنم را زد بسكه پرسيد چند خريدي و از كجا و آيا قسطي هم مي‌شود
.

تبصره: در صورتي كه عرضه نداشت آقاي «ع» ساده دل را براي ازدواج متقاعد كند
بهتر است برود بميرد، مثل حالاي من. عينكم هم به همان مصرفي كه در تبصره دوم ماده
۷
آمده برسد
.

ماده
۹ -
كتابخانه‌ام به همسر آقاي «الف-م» برسد كه رندانه عاشق تير
و تخته‌اش شد بي‌آنكه به كتابهايم توجهي نشان بدهد و حتي گفت «چه چيزهايي مي‌شود
توش چيد» و وقتي من گفتم كريستال؟ چشم‌هايش برق زدند
.

ماده
۱۰ -
كتاب‌ها،
فيلم‌ها و تمامي وسايل اتاقم به «م» برسد. به اين شروط
:

بند يك: پس از مرگم او
اولين نفري باشد كه وارد اتاقم بشود و تمام گوشه موشه‌ها را خوب نگاه كند كه گندي
به جا نگذاشته باشم
.

بند دو: چون هيچ ضمانتي وجود ندارد مراما قول بدهد كه
حافظه كامپيوترم را بپكاند يا لااقل فايل‌هاي عكس بندگان خدا را پاك كند
.

بند
سه: لوازم بهداشتي كه توي جعبه‌‌اي در كمدم قرار دارد را يا به مصرف برساند و يا به
هر ترتيب از آن خانه دور كند
.

بند چهار: نرود توي مايه‌هاي «رفيق از دست داده
»
تا از مرگ من نردباني بسازد براي تور كردم مادام خ. در اين صورت مش قل و زمبه است
.

بند پنج: سيم كارتم را بفروشد و با پولش يك حال مختصري به آقاي «م-موتورساز
»
بدهد كه زندگي را براي جفتمان هدف‌دار كرد
.

بند شش: بي‌خيال سهمش از اين
دوربينه بشود و آن را يك جوري برساند به بيچاره‌هايي كه جلوي در سينما زار مي‌زنند
و فكر مي‌كنند تنها دليل فيلم نساختن‌شان نداشتن امكانات است. مخصوصا براي خنده
برساند به دست اينهايي كه قصد دارند يك فيلم عرفاني مدرن بسازند. اينهايي كه در
ادبيات بيضايي را ميپرستند و مونولوگ آخر گرگدن‌ يونسكو را حفظ كرده‌اند. خودش
مي‌داند
.
:ws28:
:ws28:

  • Like 10
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...