shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ از صحیح بودن این واقعه اطمینانی ندارم اما بسیاری از داستان های خیالی نوشته میشوند تا انسانیت را بیاد انسان فراموش کار بیاورند انسانیت را بیاموزیم از آنانی که خود را کاملتر و سالمتر از آنها میدانیم دوستان پاک چند سال پيش در جريان بازي هاي پارالمپيك (المپيك معلولين) در شهر سياتل آمريكا 9 نفر از شركت كنندگان دو100متر پشت خط آغاز مسابقه قرار گرفتند. همه اين 9 نفر افرادي بودند كه ما آنها را عقب مانده ذهني و جسمي مي خوانيم برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام آنها با شنيدن صداي تپانچه حركت كردند. بديهي است كه آنها هرگز قادر به دويدن با سرعت نبودند و حتي نمي توانستند به سرعت قدم بردارند بلكه هر يك به نوبه خود با تلاش فراوان مي كوشيد تا مسير مسابقه را طي كرده و برنده مدال پارالمپيك شود ناگهان در بين راه مچ پاي يكي از شركت كنندگان پيچ خورد . اين دختر يكي دو تا غلت روي زمين خورد و به گريه افتاد هشت نفر ديگر صداي گريه او را شنيدند ، آنها ايستادند، سپس همه به عقب بازگشتند و به طرف او رفتند يكي از آنها كه مبتلا به سندروم داون(عقب ماندگي شديد جسمي و رواني) بود، خم شد و دختر گريان را بوسيد و گفت : اين دردت رو تسكين ميده . سپس هر 9 نفر بازو در بازوي هم انداختند و خود را قدم زنان به خط پايان رساندند. در واقع همه آنها اول شدند. تمام جمعيت ورزشگاه به پا خواستند و 10 دقيقه براي آنها كف زدند 3 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ عسلم تیچراری بود ولی ارزش دوباره خوندنو داشت. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده