Javid Maleki 11668 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ تو هم نخند شقی باز می افتی پات میشکنه هاااااااااااااااا 5 لینک به دیدگاه
HaMeD-GibsoN 1859 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ بهار به دماغ کی خندیدی دماغت گنده شد؟؟؟؟ 5 لینک به دیدگاه
armin.eleman 5393 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ پات شکسته؟:confused: شرمنده اسم تاپیک رو این شقی اجق وجق زده بود متوجه نشدم :icon_pf (34): 3 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ خواسته درس عبرتی بشه برای جوونها 2 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ اعتقادی ندارم در ضمن تلافی درسته نه طلافی 3 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ کاملا معتقدم ! نشده تا به حال منع کسی رو بکنم و به سرم نیومده باشه :icon_pf (34): راستی بهار جون امیدوارم پات رو هر چه زود تر از شر گچ خلاص کنی خیلی درد بدیه با گچ به اون سنگینی راه رفتن 2 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ کاملا معتقدم !نشده تا به حال منع کسی رو بکنم و به سرم نیومده باشه :icon_pf (34): راستی بهار جون امیدوارم پات رو هر چه زود تر از شر گچ خلاص کنی خیلی درد بدیه با گچ به اون سنگینی راه رفتن مرسی طلا جونم 2 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ شکستگی های زنجیره ای ! ایشالا پای هر دو زودی خوب بشه:w139: 2 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ شکستگی های زنجیره ای ! ایشالا پای هر دو زودی خوب بشه:w139: روزی که علی گچشو باز کرد من گچ گرفتم 2 لینک به دیدگاه
maryam_alien 9904 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ آخی پات شکسته؟ نازی!! ایشالا خوب میشه زودتر :aghosh: 3 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ آخی پات شکسته؟ نازی!! ایشالا خوب میشه زودتر :aghosh: مرسی مریم جونم 3 لینک به دیدگاه
داريوش 2148 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 خرداد، ۱۳۹۰ اميدوارم حالتون هر چه زودتر خوب شه و به كارهاي روز مرتان برسيد در كل شكستگي خيلي دردناكه 3 لینک به دیدگاه
محسن2115 294 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ :ws28::ws28::ws28::ws2::ws2::ws2::ws2: به به به به.ببین اون خوب نخندیده اگه از ته دل بخندی که چیزی توش ننمونه گرفتار نمیشی. تازه مثل این کارتونا پاشو با یه وزنه ببندید بعد وزنه رو بذارید نزدیک پاش و یکی بیاد سر بخوره بخوره به وزنه بیفته رو پاش دوباره بخندیدی. اذیتش کنین بذاری دنبالتون کنه.بعد بخندبد.:ws28::ws28: 3 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ برای منم پیش اومده وقتی به چیزی خندیدم سرم اومده. 2 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 خرداد، ۱۳۹۰ :ws28::ws28::ws28::ws2::ws2::ws2::ws2:به به به به.ببین اون خوب نخندیده اگه از ته دل بخندی که چیزی توش ننمونه گرفتار نمیشی. تازه مثل این کارتونا پاشو با یه وزنه ببندید بعد وزنه رو بذارید نزدیک پاش و یکی بیاد سر بخوره بخوره به وزنه بیفته رو پاش دوباره بخندیدی. اذیتش کنین بذاری دنبالتون کنه.بعد بخندبد.:ws28::ws28: خیلی بد جنسی 3 لینک به دیدگاه
morta 3323 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ مطلب جالبی بود ... حالا یه داستان بگم البته واقعی ... یه نفر تعریف میکرد تو جنگ ( ایران و عراق ) که بوده ، با یکی از هم رزماش داشتن پس از حمله به جایی ، اون جارو میگشتند و ... نفر دوم ( که همون هم رزم نفر اول هستش ) یه عراقی رو میبنه که ترکش از توی سرش گذشته بوده و فکش حالت خیلی بدی پیدا کرده بوده ، خلاصه این " نفر دوم " شروع به خندیدن به جنازه ی عراقی میکنه و مسخرش میکنه ... "نفر اول"م بش میگفته نخند ، خوب نیسست ولی .. . چند وقت بعد" نفر دوم " کشته میشه ... "نفر اول " میره سراغ جنازش میبنه ... که نفر دوم به طرز خیلی مشابهی مثل عراقی با گذشتن ترکش از تو فک و جمجمش کشته شده بود ... ==> خب اول کار گفتم این داستان واقعی ... دلیلش این که اون " نفر اول " ، پدر خودم هست و این داستانم شوخی نبود ... 3 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 خرداد، ۱۳۹۰ من سال 79 یکی از همبازیای پسرم دستش شکست اومدم گفتم چه چندشه دو هفته نشد دست خودم همونجوری شکسست:icon_pf (34): تو دبیرستان که بودم به دوستام میگفتم مگه میشه ادم درس نخونده بیاد سر کلاس مگه میشه شب امتحان خوند الان خودم دقیقا همونجوری شدم و حس شدیدا بدیه در کل ادم به هر چی بگه سرش میاد:icon_pf (34): 2 لینک به دیدگاه
محسن2115 294 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 خرداد، ۱۳۹۰ برای منم پیش اومده وقتی به چیزی خندیدم سرم اومده. خب .الحمدلله.خدا رو شکر. خیلی بد جنسی قبول کن نمیشه بهار.بدجنسی حال میده. مطلب جالبی بود ... حالا یه داستان بگم البته واقعی ... یه نفر تعریف میکرد تو جنگ ( ایران و عراق ) که بوده ، با یکی از هم رزماش داشتن پس از حمله به جایی ، اون جارو میگشتند و ... نفر دوم ( که همون هم رزم نفر اول هستش ) یه عراقی رو میبنه که ترکش از توی سرش گذشته بوده و فکش حالت خیلی بدی پیدا کرده بوده ، خلاصه این " نفر دوم " شروع به خندیدن به جنازه ی عراقی میکنه و مسخرش میکنه ... "نفر اول"م بش میگفته نخند ، خوب نیسست ولی .. . چند وقت بعد" نفر دوم " کشته میشه ... "نفر اول " میره سراغ جنازش میبنه ... که نفر دوم به طرز خیلی مشابهی مثل عراقی با گذشتن ترکش از تو فک و جمجمش کشته شده بود ... ==> خب اول کار گفتم این داستان واقعی ... دلیلش این که اون " نفر اول " ، پدر خودم هست و این داستانم شوخی نبود ... راستش ما از قدیم شنیدیم از هر چی بدت بیاد سرت میاد نه از چیزی که خوشت میاد ومیخندی.ولی حالا شما میگید چشم.:w410: لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده