shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۰ واژه قالی و تاریخچه آن از دیدگاه دهخدا قسمي از گليم پرزدار منقش گرانبها که خالي نيز گويند. (ناظم الاطباء). مهمترين محصول صنعتي ايران حاضر قالي و قاليچه دست بافت است . قالي بافي از صنايع بسيار قديم ايران است . ميگويند که اسکندر وقتي براي اولين بار مقبره کوروش بزرگ را بازديد نمود مشاهده کرد که آن با قالي خيلي خوب پوشيده شده و نيز ميگويند که در قصر تيسفون يا طاق کسري در زمان ساسانيان يک قطعه قالي وجود داشته که با جواهر و فلزات قيمتي پوشيده شده بود، ولي شرح اين قالي آنقدر با افسانه آميخته شده که نميتوان آن را کاملاً باور کرد. در آسياي وسطي تکه هاي قالي قديمي پيدا ميشود که متعلق به ادوار قبل از اسلام است .در نقاشيهاي بعضي از نقاشان قرون وسطي در اروپا قالي هائي نشان داده شده که مي بايست ساخت ايران باشد. نمونه هاي اوليه قالي و قاليچه که در موزه ها و گنجينه هاي شخصي است و محققاً ميتوان آنها را به ايران نسبت داد متعلق بزمان قبل از دوره صفويه است . علت اينکه از زمان قديمتر از آن نمونه قالي بدست نيامده آن است که اغلب اشياء صنعتي براي نگاه داشتن ساخته ميشدند و قالي براي استعمال ، و اگرچه قالي نسبتاً بادوام است ، در نتيجه استعمال زياد پس از مدتي کهنه شده از بين ميرود. در قاليهاي قديمي کمتر نوشته اي ديده ميشودکه تاريخ و محل ساخت آن را بطور تحقيق بتوان معين کرد. گمان ميرود که بعضي از اين قالي ها در تبريز در زمان حکمراني سلاطين ترکمان و مغول که قبل از صفويه سلطنت ميکردند ساخته شده باشد. بعضي از قاليهاي قديمي را به اواخر قرن نهم هجري (اواخر قرن پانزدهم ميلادي )نسبت ميدهند، زيرا نقشه هاي آنها خيالي تر و رنگ آميزي آنها با قالي هاي اوائل دوره صفويه فرق دارد. احتمال ميرود که قاليبافي در زمان سلطنت طويل شاه طهماسب به اعلي درجه ترقي رسيده باشد. درجه تکامل صنعت دراين زمان ميرساند که قالي بافي تاريخ قديمي داشته و با اينکه نمونه هائي از ترقي آن در دست نيست معهذا ثابت ميکند که دوره مديدي طول کشيده تا به اين درجه رسيده . چون محل ساخت اغلب قالي هاي اوائل اين عصر معلوم نيست ، معمولاً قالي هاي دوره صفوي را از روي نقشه آنها طبقه بندي مينمايند. در ميان نقشه هاي مختلف و مهمتر از همه طرحي است که در وسط ترنجي دارد. نمونه بسيار مشهور اين قسم نقشه قالي مسجد اردبيل فعلاً در موزه ويکتوريا و البرت در لندن ميباشد. آن فرش قالي بزرگي است که طول آن ده متر و نيم و عرض آن قدري کمتر از 5 متر و نيم است 5/34 فيت و 5/17 فيت ). از روي تخمين معين کرده اند که اين قالي تقريباً 32 مليون گره دارد! دور ترنج مرکزي را نقشهاي کوچکي که به گل شاه عباسي موسوم است احاطه نموده و آن عبارت از نقش مدور يا بيضي شکلي است که وسط آن گل و دور آن را حلقه اي از گل با برگ گرفته در هر گوشه متن قالي يک چهارم ترنجي کشيده شده . يکي از خصائص اين قالي بزرگ نمايش قنديل مسجد ميباشد که در دو سر ترنج کشيده مثل اينکه از آن آويزان است . متن قالي از نقش گل و برگ پوشيده شده و آنها نقش تاک مشبک و پرکاري را با نظم کامل تشکيل ميدهند. گلها با رنگهاي گوناگون خودروي زمينه سرمه اي رنگ برجسته بنظر مي آيد. رنگ قرمز که با زمينه سرمه اي تباين دارد زياد شفاف نيست و مايل برنگ قنديل است . رنگ سبز نيز در اين نقشه از رنگهاي برجسته است . در حاشيه قالي نقشهاي کتيبه اي است که بين آنها گل شاه عباسي ميباشد. مسئله قابل توجه آنکه نقش حاشيه اين قالي روي کاشيهاي ديوار صحن مسجد اردبيل ديده ميشود. در حاشيه اين قالي اسم مقصود کاشاني برده شده است، ولي معلوم نيست که اين شخص سازنده و بافنده قالي بوده يا تقديم کننده آن . تاريخ اين قالي بر طبق اين نوشته 942 ه.ق م (1536 است . اين قالي ازشاهکارهاي صنعت زمان شاه طهماسب ميباشد و تصور ميشود که در تبريز بافته شده باشد زيرا جنس پشم آن اين مطلب را تاييد مينمايد. قاليهاي معروف ديگر اين عصر که داراي طرح ترنج هستند در موزه ها و مجموعه هاي شخصي در تمام دنيا ديده ميشود. از طرحهاي مهم ديگر اين دوره چندين ترنج متصل بهم است و متن قالي را بچندين قسمت منقسم مينمايد. در موزه ويکتوريا و البرت در لندن قالي اي به اين طرح موجود است که از بهترين نمونه هاي اين صنعت محسوب ميگردد. نمونه عالي ديگري در موزه متروپوليتان نيويورک است که حتي از قالي مسجد اردبيل نيز ريزتر بافته شده است . بسياري از قاليهاي خوب اين دوره مظهر استادي و مهارت نقاشان آن عصر است در مجموعه شخصي بارون هتواني يک پارچه قالي وجود دارد و طرح آن بقدري عالي است که اگر عکسي از آن برداشته شود کپيه مينياتور مينمايد و با آن مشتبه ميشود. نظير آن قالي بزرگ ديگري است که نصف آن در موزه صنايع تزييني پاريس و نصف ديگر در کليساي بزرگ کراکو در لهستان ميباشد. بعضي از قالي و قاليچه هاي اوائل عصر صفوي با نخهاي طلا و نقره بافته شده ، رنگ اصلي حاشيه معمولاً با رنگ زمينه آن تباين دارد. در بسياري از قاليهائي که طرح ترنجي دارند تصوير حيوانات نيز نقش شده است و اين طرح حيوانات در بعضي قاليها آنقدر اهميت پيدا کرده که آنها مشهور به نقش حيوان شده اند. يکي از قالي هاي مشهور نقش حيوان که اکنون در موزه متروپليتان نيويورک است در مقبره شيخ صفي الدين در اردبيل بوده است . يکي از اقسام ديگر قالي آنهايي است که به شکاري معروفند زيرا مناظر شکارگاه و صيد روي آنها نقش شده است يکي از مشهورترين اين قاليها در موزه پولدي پزولي در ميلان ايتاليا ميباشد. بافنده آن غياث الدين جامي است که اسم وي روي آن نوشته شده و تاريخ آن 949 ه.ق م (1543 است . شايد مشهورترين قالي هاي بافت ايران قالي شکاري متعلق بدولت اطريش باشد که از ابريشم بافته شده و با نخهاي طلا و نقره زينت يافته است و بر روي هم اين قالي نماينده استادي نقاش آن است نه بافنده ، بعضي از تصاوير آن بقدري به نقاشي هاي سلطان محمد شباهت دارد که جمعي از اهل فن معتقدند که او نقشه اين قالي را تهيه کرده است . قالي هاي ابريشمي ديگر نيز از اين زمان موجود است که معمولاً آن را از کاشان ميدانند. در موزه ملي تهران قالي ابريشمي سفيد بسيار عالي است که ترنج آن سياه رنگ ميباشد. روي اين زمينه روشن درختان انار برنگ سفيد کرم رنگ يا برنگ عاج دارد. پرندگان مختلف قشنگي در ميان شاخهاي درختان نقش شده است . اين قالي قشنگ بعقيده پروفسور پوپ در ربع سوم قرن دهم هجري (ربع آخر قرن 16 ميلادي ) بافته شده و سابقاً در مقبره اردبيل بوده است .قالي نامبرده ببزرگي قاليهائي که شرح داديم نيست و قالي هاي اين دوره را با قاليچه هاي عصر بعد مربوط ميسازد. از قاليهائي که به هرات نسبت داده شده عده اي است که نقشه آنها گل و مو پيچ پيچ ميباشد که در اطراف گل شاه عباسي بزرگ کشيده شده و آن عبارت است از طرح گلي که دور آن حلقه مدور يا بيضي شکل از برگ دارد. نقشهاي اسليمي که شبيه به نواري است که عرض آن مختلف ميباشد در اين نوع قالي و قالي هاي بسيار ديگر اين عصر نيز ديده ميشود. در قالي هاي هرات نقش ماهي نيز ديده ميشود که ببرگ بلند تاشده اي شباهت دارد. يک قالي که به اين سبک بافته شده و احتمال ميرود که از زمان شاه عباس باشد در خزينه امام رضا در مشهدمحفوط است . از اوائل دوره صفوي تا آخر سلطنت شاه عباس ببافتن اين قبيل قالي ها مبادرت ميشد. هرچه زمان ميگذرد، نقشه گل شاه عباسي بزرگتر ميشود. قالي هاي هرات در طرح قالي هاي هند نفوذ مهمي داشته . اولياريوس آلماني که در زمان شاه عباس به ايران مسافرت نموده مينويسد که بهترين قاليهاي ايران در هرات بافته ميشد. دردوره صفويه قالي هاي ابريشمي که نقش گل و برگ تيره رنگ داشت و در بافتن آنها نخهاي طلا و نقره بکار ميرفت تهيه و بعنوان تحف هدايا جهت بعضي از سلاطين اروپا فرستاده ميشد. عده اي از اين قاليها در لهستان پيدا شده و تا چندي قبل بنام قالي هاي لهستاني معروف بود تا اينکه در مقايسه با قاليهاي نظير آن ثابت شد که آن قاليها بافت ايران است يک قطعه قالي نظير قاليهاي فوقالذکر که نقش درخت سرو و بوته گل دارد در مقبره شاه عباس ثاني در قم هست و زير آن اسم نعمت اللّه جوشقاني بافنده آن نوشته شده است با تاريخ 1082 ه. . ق. (1671 م .). قسم ديگري به نام قاليهاي باغي معروف است . عموماً طرح اين قاليها عبارت است از نقشه اي که حوضي در وسط دارد. اطراف آن بوسيله جويها بقسمتهاي مربع مستطيل تقسيم شده و اين قسمتها با نقش گل و گياه تزيين يافته . يک قسم ديگر قالي هايي است که به اسم شاه عباسي يا طرح اصفهان معروف است . در اروپا و آمريکا آنها را به نام قالي هاي گلداني ميخوانند زيرا نقشه بعضي از آنها گلداني است که از آن شاخ و برگ بيرون مي آيد. از خصائص مخصوص اين قسم قالي آن است که از خطوط متوازي که سراسر قالي را گرفته اشکال گل و برگ منشعب ميشود. گلهاي شاه عباسي و اشکال گل و برگ که در اين نوع قالي ديده ميشود شبيه به نقشه بعضي از قاليهاي هرات است . بعضي از اين قالي ها به کرمان نسبت داده ميشوند ولي احتمال ميرود که همان نقشه در جوشقان که از قالي هاي طرح اصفهان در آنجا بافته شده بکار رفته باشد. پروفسور پوپ ميگويد: شايد مطالعه دقيق قاليهاي اوليه بهترين مقدمه براي آگاهي از صنايع ايران باشد زيرا اين صنعت بيش از تمام صنايع خصائص مخصوص و رسوم متنوع قديمي را در بر داشته و مراحل مختلف زندگي و فرهنگ ايران را نشان ميدهد. قاليهاي عالي ايران را شعرا مدح گفته و سياحان تمجيد و تعريف کرده اند. سلاطين کشورها بر آن حسد برده و کشورهاي ديگر از آن تقليد کرده اند. قالي هاي ايران روح حقيقي صنعت اين کشور را مجسم ميسازد. در زمان قاجاريه قالي و قاليچه ايران در خارجه اهميت بسزائي يافت . بزرگترين مرکز قاليبافي ايران در زمان قاجاريه اراک و نواحي اطراف آن بوده است . قاليهاي اين منطقه را تجار قالي به چهار طبقه تقسيم کرده اند. بهترين آنها ساروق نام داشت ، درجه دوم را محال (محل ) و سوم را مشيرآباد و آخرين قسم به نام ليلاهان معروف بود که کرک بلند داشت و اغلب در دهستان ارمني نشين بافته ميشد قالي هاي قديم ساروق از محکمترين قالي هاي ايران بشمار ميرود نقشه آن عبارت است از ترنجي در وسط و زمينه باز که فقط از چند تصوير پوشيده ميشد. رنگهاي آن خوب و به رنگ سرمه اي و قرمز بيشتر اهميت داده شده است . قالي هائي که معمولاً قالي محال ناميده ميشود خيلي ريز بافته نشده ولي منظم و مرتب است . نقشه اينها عموماً گل و برگ است و رنگهاي آن بيشتر به رنگهاي تيره متمايل است . رنگ قرمز متن برجسته و متباين با رنگ سرمه اي حاشيه بوده . قاليهائي که به قالي مير معروف هستند قديم ترين و خوش جنس ترين قالي هائي هستند که در سربند بافته ميشده اند، نقشه آن بوته هاي ترمه اي است . اين بوته ها متن قالي را گرفته و از جهت شباهت به اسم گلابي و بادامي معروف است . حاشيه آن نقشه اي از خطوط راه راه و نقش مو دارد. قالي هاي فراهان کرک کوتاه داشته و اغلب زمينه سرمه اي دارند دو قسم نقشه در آنها ديده ميشود يکي نقشه ماهي که از ماهي هاي کوچکي که گاهي بشکل برگ پيچيده بنظر مي آيد تشکيل يافته و ديگري نقش گلخانه است که از دسته هاي گل مرتب تشکيل شده است . در دوره صفويه کاشان براي قالي هاي ابريشمي معروف بود ولي پس از صفويه تا مدتي صنعت قاليبافي در اين شهر متروک شده بود تا در عصر حاضر قاليبافي در آنجا دوباره برقرار شده رواج يافت قالي هاي کاشان از حيث بافت از بهترين قالي هاي ايران است . کرک آن کوتاه و معمولاً داراي نقش ترنجي در وسط ولچکهائي در گوشه ميباشد و از پشم و ابريشم بافته شده است . جوشقان در دوره قاجاريه براي يک نوع نقشه مخصوص ترنج وسط و اشکال مستطيل معروف مي باشد. اصفهان مرکز قاليبافي مهمي نبوده ولي دستگاه هاي قاليبافي آنجا چند قالي جنس عالي بافته است . و قاليهاي آنجا معمولاً نقش شاه عباسي دارند که ترنج و گل شاه عباسي باشد.قالي هاي قديم کرمان معمولاً زمينه روشن داشته و رنگهاي آن طوري است که منظره روشن به قالي ميدهد. طرح و نقشه آن اغلب عبارت است از درخت زندگي که گاهي درگلدان قرار داده شده و درختان سرو و نقشه گل و برگو تاک پيچ پيچ . بعضي از قاليهاي اعلا در نقشه خود اشکال حيوانات دارند. در رفسنجان و ساير نقاط کرمان نيز قالي بافته ميشد. قالي هاي معروف به شيراز اغلب بوسيله قبائل قشقائي و چادرنشينهاي ديگر بافته ميشود و خيلي نرم و شل است و معمولاً ترنجهاي لوزي شکلي در وسط مکرر شده و رنگهاي آن اغلب جالب است . لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۰ در همدان و دهستان هاي اطراف آن قالي هاي زيادي بافته ميشود. قالي هاي قديم اين ناحيه خصائصمخصوص داشته و با پشم شتر بافته ميشده است . در ملاير قالي هائي بافته ميشد که شبيه قاليهاي همدان و مخصوصاً اراک است . قالي هاي خراسان يا مشهد از حيث جنس خيلي عالي است و سطح آنها از گلهاي مناسب پوشيده شده و طرح ترنجي در وسط دارند و درنقشه بعضي از آنها تصوير حيوانات ديده ميشود. قبائل چادرنشين نواحي خراسان قاليهائي مي بافند که بنام قالي ترکمن يا بخارا معروف است . زمينه اين قاليها قرمز تيره و نقش آنها از يک سلسله کثيرالاضلاع تشکيل يافته و به اسم نقشه پاي فيل موسوم است . قاليهاي بلوچ نيز بوسيله چادرنشينان بافته ميشود و مانند قالي هاي ترکمن ولي از آنها شل تر و نرمتر است . آذربايجان از قرنها پيش براي صنعت قاليبافي مشهور است . در تبريزهمه جور قالي بافته ميشود. قالي هاي کهنه تبريز اغلب داراي رنگ قرمز و نقشه ترنجي هستند ولي نقشه مخصوصي نيست که بتوان آن را نقشه تبريز گفت . قالي هاي هريس از بهترين قاليهاي تبريز است . قاليهاي گوراوان در قريه گوراوان و اطراف هريس بافته ميشود. قاليهاي قره جه در ناحيه قره داغ در شمال تبريز بافته ميشود ومعمولاً کوچک و بشکل کناره هستند. در زنجان در دوره قاجاريه قاليهاي کوچک بافته ميشد که بواسطه بکار رفتن رنگهاي جوهري در آنها مرغوب نبود. استعمال اين گونه رنگهاي مصنوعي و شيميائي که در دوره قاجاريه مرسوم گرديد ضرر و لطمه بزرگي بشهرت قالي هاي ايران دردنيا وارد آورد خوشبختانه استعمال رنگهاي جوهري قدغن شده است . از حيث تنوع در نقشه ، رنگآميزي و مهارت در بافتن ، قالي و قاليچه ايران حتي در دوره قاجاريه که صنعت رو به پستي رفته بود در دنيا نظير نداشت قالي خوب ايران مانند قطعه شعر زيبائي است که بافنده آن مانند شاعر جمال طبيعت را ترجمه و بصورت شي زيبائي درآورده که هم قشنگ و هم قابل استفاده است . (ازترجمه تاريخ صنايع ايران تاليف ويلسن صص 188 - 217). سينگر سارجنت نقاش معروف آمريکائي گفته : تمام نقاشي هاي دوره تجدد (رنسانس ) ايطاليا ارزش يک تخته قالي ايراني را ندارد: نه پرد بلبل اندر باغ جز بر بسد و مينا نه پويد آهو اندر دشت جز بر قالي پرنون رودکي اي زهدفروشنده تو از قال و مقالي با مرکب و با ضيعت و با سندس و قالي ناصرخسرو هرچند که پشم است اصل هر دو بسيار به است از پلاس ، قالي ناصرخسرو آن کل عفريت روي با همه زشتي قالي بافد همي و ايضاً محفور سوزني چون مرا سندس است و استبرق شايد ار قالي مرندي نيست خاقاني خونت براي قالي سلطان بريختند ابله چرا نخفتي بر بورياي خويش سعدي گر آزاده اي بر زمين خسب و بس مکن بهرقالي زمين بوس کس سعدي-بوستان لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۰ تاریخچه فرش آذربایجان شرقی (تبریز) آذربايجان شرقي در شمال غربي ايران قرار دارد از شمال به دره رود ارس و قفقاز و از غرب به درياچه اروميه و استان آذربايجان غربي، از جنوب به استانهاي آذربايجان غربي و زنجان و از شرق به استان گيلان و اردبيل محدود است. شهرهاي مهم آن، سراب،اهر، مراغه، مرند و ميانه مي باشد. آب و هوا آذربايجان شرقي كلاً سرد و خشك بوده كوهستاني بودن منطقه و عرض جغرافيايي بالا از عوامل برودت قسمت اعظم استان و كمي ارتفاع و اثرات ملايم كننده درياي مازندران از عوامل اعتدال پاره اي از مناطق استان به شمار مي روند. به طور كلي آب و هواي معتدل، كوهستاني بودن منطقه و ساير اختصاصات طبيعي و جغرافيايي، تبريز و نواحي آن را براي كشاورزي و دامداري مستعد ساخته و فراورده هاي دامي خود مردم هنردوست و صنعتگر آن را به جانب صنايع دستي بويژه هنرهاي دستي از جمله فرشبافي سوق داده است. سرزمين آذربايجان بنابه اسناد تاريخي و يافته هاي باستان شناسي با قدمتي در حدود (عصر ديرينه سنگي) يكي از مناطق باستاني ايران محسوب مي شود. شايد مهم ترين حادثه در تاريخ آذربايجان در قرن يازدهم اتفاق افتاده باشد چه در اين زمان تركان سلجوقي بر ايران غلبه كردند و ايالات آذربايجان و همدان را به عنوان اقامتگاه دائمي خود برگزيدند. در اندك زماني در اين دو ناحيه زبان تركي جايگذين زبان فارسي و عربي شد و تبريز نيز بصورت شهر ترك زبان درآمد كه تاكنون نيز بهمين حال باقي مانده است. در قرن چهاردهم و هفتم و هشتم هجري، زمان سلطه مغول، اين ايالت رشد فوق العاده اي يافته و تقريباً به صورت مركز سياسي و فرهنگي ايران در مي آيد. قالي بافي مي بايست در آذربايجان ريشه كهن داشته باشد. تأمين مواد اوليه و سهولت دستيابي به ضرورتهاي اين حرفه نسبت به ساير مناطق ايران بيشتر بوده و تبريز را نه تنها بازار فرش بلكه بازار مناسبي براي ساير توليدات در قرون ميانه ساخته بود. تبريز از زمان هلاكوخان مغول از مراكز عمده توليد و دادوستد قالي بوده است. پا به پاي شهر هرات (در خراسان قديم و حاليه افغانستان) قالي بافي در آن مراحل تكاملي خود را مي پيموده است. بخصوص در زمان صفويان با ايجاد كارگاههاي بزرگ قالي بافي، بافندگان طراز اول گردهم آمده به بافت نمونه هاي ارزنده اي دست يافتند كه از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره كرد: قالي مشهور مسجد اردبيل (1539م) كه اكنون در موزه ( ويكتوريا و آلبرت) لندن از آن نگهداري مي كنند. قالي ديگري كه مربوط به همين مسجد بوده و آن نيز در شهر لندن (مؤسسه دوين است. يك تخته قالي كه به امپراطور چالز كوئينت( Charles Quint) تعلق داشته است دو تخته قالي بسيار زيباي موزه پولدي (Poldi) ميلان كه اولي مربوط به سال 1522 م و داراي امضاي غياث الدين جامي و دومي مي بايست بدون ترديد مربوط به نيمه دوم قرن 16 باشد. مدت چندين قرن از قالي ايران به عنوان كالاي تجاري استفاده مي شد ولي ميزان اين تجارت ناچيز بود تا اينكه در قرن 15، مردم كشورهاي مغرب زمين آنرا شناختند و براي آن ارزش قايل شدند و از قرن 17 به بعد هم پس از آنكه قالي ايران به خارج از كشور راه يافته بود صنعتكاران تبريز با دريافت سليقه مردم اروپا و آمريكا دست به بافتن قالي هايي زدند كه بازار آن كشورها را به خود اختصاص دادند. تبريز كه در موارد بسياري همواره علمدار نهضتهاي مختلفي بوده است در اعتلاي هنر فرشبافي ايران نقش به سزايي داشته و رونق دوباره و احياي هنر فرشبافي را در اواخر دوره قاجاريه و اوايل سلطنت پهلوي و راهيابي فرش ايران را به بازارهاي جهان و گسترش اين حرفه در تمام نقاط ايران را تنها مرهون هوش و ذكاوت بازرگانان و قاليبافان صبور اين منطقه بايد دانست. 1 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۰ تاريخ طراحي فرش تبريز طراحي قالي آن هم در تبريز به خاطر بروز حوادث تاريخي و تحولات اجتماعي سياسي دست خوش تغييرات و فراز و نشيب هايي بوده است و گاه اين تحولات باعث قدرت گرفتن و اهميت يافتن نقش شهر تبريز در عرصه هنر طراحي فرش گرديده است كه مختصراً به آن اشاره مي كنيم. پايه ريزي مدارس و مكاتب فرهنگي و هنري كه حتي در عصر پر آشوب تيمور نيز ادامه يافت شهر تبريز را همراه با شهرهاي آباد ماوراءالنهر، قطبي پر جاذبه در دنياي قديم ساخت. پس از سقوط هرات به دست شاه اسماعيل صفوي، تبريز پايتخت پر قدرت ايلخانيان و مكتب دوم هنرهاي ايراني، مركز شايسته اي براي تجمع هنرمندان و نشر آثار بي نظير فرهنگي و هنري در دنياي آن روز مي شود. حضور نقاشان بزرگ ايراني نظير بهزاد و سلطان محمد و همچنين كتابخانه سلطنتي در تبريز، به رشد شكوفايي هنرهايي نظير كتاب آرايي و نقاشي كمك بسيار كرد. در اين مكتب، هنر طراحي فرش، بدون ترديد جاي خاصي داشته و طرحهاي آن بوسيله نقاشان بزرگي كه در تبريز زندگي مي كردند ترسيم مي شد و همينطور اين موقعيت ويژه باعث شد كه هنرمندان طراح قالي در تبريز با اهتمام بيشتري به اين هنر بپردازند. مكتب دوم هنر ايران در تبريز عمر چنداني نيافت و اين پايگاه هنري به قزوين و اصفهان منتقل شد. در آغاز كه هنوز فرش جنبه كالاي تجاري نيافته بود، توسط نقاشان و مينياتوريستها طراحي مي شد كه عمدتاً به سفارش سلاطين و افراد ثروتمند بود و به مرور زمان كه تجارت فرش رونق گرفت و با ورود اروپائيان در دوره صفويه و خواستار شدن آنان از فرشهاي ايراني با طراحي سنتي، طراحي فرش به شكل شغلي خاص، ابتدا با حمايت سلاطين صفوي و سپس بصورت شغلي مستقل درآمد و تبريز محل مناسبي براي اين هنر اصيل گرديد. بعدها انتقال پايتخت و جنگها و آشوبهاي بسيار، تا حدودي از رونق شهر تبريز كاست ولي اين شهر قبل از هر شهر ديگري در دوره قاجار شروع به تجديد حيات در زمينه طراحي نقشه فرش كرد. از آنجا كه شهر تبريز، شهري تقريباً مرزي محسوب مي شود، با كشورهاي همجوار ارتباط فرهنگي و اقتصادي داشت و همچنين روح نوجويي و پيشرفتي كه در اين شهر وجود داشت باعث گرديد كه به زودي هنرهاي مختلف، از جمله هنرهاي گذشته و به خصوص فرش در آنجا احياء شود. با ايجاد شعباتي از كمپاني هاي خارجي خريدار فرش و طهور تجار ايراني، بازارهاي خارجي به روي فرش تبريز گشوده شد. شهر تبريز به علت سابقه قبلي بافت فرش و طراحي آن و نزديكي به كشورها و بازارهاي خارجي شرايط مساعدي براي بافت فرشهاي مختلف و با كيفيت خوب داشت. طراحي فرش تبريز با پيروي از گذشته پر رونق خود، كم كم به شكل رشته اي قابل ارائه در آموزشكده ها و كارگاههاي طراحي قالي درآمد تا اينكه پا به پاي مدرسه هنرهاي زيباي تهران، مدرسه صنايع مستظرفه تبريز با وضعيت مشابهي تأسيس و شروع به فعاليت كرد. اين مؤسسه فرهنگي به زودي محل كار و فعاليت هنرمندان برجسته تبريز در رشته هاي مختلف هنري گرديد. بسياري از هنرمندان برجسته تبريز نظير ميرمنصور و رسام ارژنگي و برخي از طراحان بزرگ ديگر تبريز در آن زمان در ايجاد اين مدرسه و اعتلاي هنر طراحي سنتي و طراحي قالي به شيوه كنوني تلاش فراواني نمودند و همينطور در طراحي فرشهاي با ارزش كه براي كاخ هاي سلطنتي و عمارات حكومتي بافته مي شد، مشاركت داشتند 1 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۰ ساختار ريز بافت ترين فرشهاي ايران در تبريز بافته مي شود. گره با قلاب و از نوع متقارن (تركي) و پودگذاري بصورت دو پوده (مانند كليه نواحي ترك زبان) است. تار فرش تبريز اغلب پنبه اي و بسياري مستحكم و با دوام و پود و پرز پشم است. اما فرشهاي ابريشمي نيز بصورت گل ابريشم، تمام ابريشم و يا چله ابريشم بافته مي شود و قاليچه هاي چله ابريشم تبريز در نوع خود از بهترين فرشهاي ايران است كه قسمت عمده ابريشم آن از خراسان و تهران تهيه مي شود. قسمت عمده پشمي كه در صنعت قاليبافي تبريز مورد استفاده قرار مي گيرد از منطقه ماكو، كه كوهپايه باريكي است، تهيه مي گردد. ماكو در شمال غربي ايران بين تركيه و جمهوري نخجوان كه جزء اتحاد جماهير شوروي سابق است، قرار گرفته است. پشم ماكو مرغوب است ولي قدري خشن تر و زبرتر از مناطق ديگر شمال غربي و غرب كشور است. همين مختصات سبب شده كه قاليهاي تبريزي قدري خشن شود. زماني بخشي از پشم تبريز از اروميه و مهاباد، دشت مغان. خوي و سلماس نيز تأمين مي شد. در مورد پرز فرشهاي تبريز بايد به اين ويژگي اشاره كنيم كه حالت ظاهري اين پرزها نه درخشان است و نه ابريشمين، و اين موردي است كه درباره ساير گونه هاي فرش ايران نيز صادق است. اين عدم شفافيست و خشكي را نمي توان به كيفيت به پشم نسبت داد كه كاملاً عكس اين قضيه است و پشمها بخصوص وقتي كه از ماكو و يا از دشت طالش آورده مي شوند داراي كيفيت بسياري عالي هستند. اين پديده را در قالي هاي جديدي كه داراي بافت بسيار ظريفي هستند و حتي در قالي هاي قديمي نيزمي بينيم. عدم شفافيت و خشكي اين قاليها ناشي از رنگرزي آن و استفاده از آب شور تبريز است كه داراي نمك فراواني است. نخ هاي پود قالي هاي تبريز، از دو رشته تشكيل شده اند: يكي از آنها ضخيم و ديگري نازك است. اولين رشته (سفيد يا خاكستري) كه براي حجيم كردن كردن قالي و انعطاف پذيري آن در نظر گرفته شده است بصورت كشيده از ميان نخ هاي تار كه در دو سطح زير و رو قرار دارند عبور مي كند. رشته دوم نيز كه غالباً به رنگ آبي نفتي يا قرمز است، از ميان همين تارها مي گذرد. با اين تفاوت كه نخ هاي تاري را كه رشته پود اول از هم جدا كرده بطور محكم به يكديگر پيوند مي دهد. يعني رشته نخ هاي تارهاي زيرين در رو و تارهاي رويي در زير قرار مي گيرند. با توجه به پشت قالي ها، متوجه مي شويم كه قالي هاي جديد تبريز، با قالي هاي قديمي آن تفاوت دارند، زيرا كه پشت قالي هاي جديد بيش از قالي هاي قديمي داراي خطوط برجسته تري است. اگر قالي هايي را كه براي گره هايشان از خامه نازكتري استفاده مي كنند مستثني كنيم، قالي هاي تبريز بطور قابل توجهي،ضخيم، سنگين و بادوام هستند. قالي هايي كه در تبريز بافته مي شوند از لحاظ رج شمار به شرح زير هستند: 25×25، 30×30، 35×35، 40×40، 50×50، 60×60 ( گره در هر پنجره 7 سانتي متري). نوع 25×25 قاليهاي ارزان قيمت است كه براي فروش در بازار بافته مي شود. نوع 30×30 نوعي معمولي و بازاري است. 35×35 معمولاً نوعي است كه شركتهاي اروپايي سفارش مي دهند تا مطابق با سليقه و با طرح مورد علاقه شان بافته شود. رج شمارهاي بالاتر فرشهايي با فشردگي و تراكم بالا نظير فرش هاي ابريشمي هستند. تقسيمات حاشيه در تبريز خارج از معيارهاي قديمي و سنتي مي باشد و به نوعي طراحان آن را متحول ساخته و كم و زياد ميكنند. به طور كلي در اكثر مناطق مخصوصاً تبريز، اندازه بندي حاشيه را بدين گونه انجام مي دهند كه پهناي كل حواشي حدوداً يك ششم كل عرض فرش باشد و در محدوده مشخص شده براي حاشيه، پهناي حاشيه اصلي دو برابر حاشيه فرعي باشد. حاشيه معروف تبريز، حاشيه سماوري يا توسباغي است كه در آن دو اسليمي در كنار هم قابي را تشكيل داده اند كه شكل سماور را تراعي مي كند. به نقش سماور هراتي نيز مي گويند. قالي هاي قديمي تبريز داراي حاشيه هاي با قاعده تر و متناسب تري بودند. حاشيه اين قاليها معمولاً بسيار عريض است و رنگ آن با رنگ زمينه تفاوت دارد. اين حاشيه ها هم داراي نقش هاي آشفته پيچيده اي از شاخه هاي گلدار است كه در بين آن برگهاي بزرگي از نخل با فاصله معيني از يكديگر قرار گرفته اند. كاربرد كتيبه در طرح هاي امروز حاشيه تبريز، رواج زيادتري دارد و استفاده از گل فرنگ در درون اين كتيبه ها نيز ديده مي شود. همچنين طراحان تبريزي نوعي حاشيه كار مي كنند كه در آن نقشهاي حاشيه اصلي وارد حاشيه هاي فرعي شده و يا گاهي طرحهاي حاشيه فرعي داخل حاشيه اصلي مي شوند كه نام حاشيه مرافل برآن نهاده اند. در كل حاشيه قاليهاي غني و پربار است و اين حاشيه تا هفت عدد قاب ثانوي مي تواند داشته باشد كه با ظرافت خاصي مزين به برگهاي چرني يا گل هايي هستند كه توسط زينت هاي مارپيچي يا شاخه هاي كوچك گل دار به هم متصل شده اند. ترنج نقشي است كه در وسط فرش قرار مي گيرد و شكل آن ممكن است دايره، بيضي، لوزي و يا چند پره باشد. اندازه ترنج در فرشهاي تبريز معمولاً تا حدودي بزرگتر از حد معمول است و ترنج هاي اين شهر از تنوع و گوناگوني زيادي برخوردار هستند و انواع نقش مايه ها را در آنها مي توان پيدا كرد، ازجمله نقوش پرندگان و حيوانات مختلف و دسته گل هاي فرنگ كه شامل گل هاي طبيعي هستند در متن ترنج تبريز ديده مي شود. گلدان و نقوش زير خاكي نيز از عمده نقش هاي ترنج هاي تبريز هستند. طراحان تبريز همه نوع ابداع و نوآوري را در لچك ها بوجود آورده اند به طوري كه لچك هاي اين شهر نسبت به ساير شهرها متنوع تر و رنگارنگترند. حركت آزادانه اسليمي ها كه باعث ايجاد اشكال قابي شكل و تودرتو مي شوند در لچك قالي هاي تبريز مانند ساير مناطق كاربرد فراوان دارند. هم چنين به كارگيري اسليمي هاي دهن اژدري با شاخه هايي مزين با برگهاي نوك تيز در تبريز رايج مي باشد و به طور كلي اكثر اسليمي ها از جمله خرطومي، دهن اژدري، ساده و شكسته، گلدار، اسليمي هاري در طرح هاي فرش تبريز به خوبي نمايانگر است و شايد تبريز به علت تنوع طرح هايش تنها شهري باشد كه از اين همه اسليمي ها در قاليهاي لچك و ترنج و حاشيه و خصوصاً متن استفاده مي كند لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۰ تجهيزات اختصاصي دار تبريزي دار تبريزي يا عمودي را از اين رو تبريزي مي نامند كه ظاهراً در تبريز اختراع شده است. در شهر تبريز انواع ديگر دار استفاده نمي شود چون اين دستگاه ساده است و به كار بردن آن آسان و در عين حال ارزان نيز هست. در اغلب مراكز قاليبافي واقع در شهرهاي شمال غربي و مركزي ايران نيز اين نوع دار به كارمي رود. اين دار نسبت به دار روستايي از چندين لحاظ برتري دارد. كار خسته كننده كلاف كردن چله ها و گره زدن آنها به تير فوقاني و دوختن قسمت بافته شده قالي به تير زيرين در اين دستگاه حذف گرديده است. هنگام پايين كشيدن قالي مي توان با بيرون كشيدن چهارگوه از شكاف باهوها چله ها را به سرعت رها ساخت. به اين ترتيب قالي پايين مي آيد و قسمت بافته شده را طوري بر روي دار قرار مي دهند كه به سهولت مي توان آن را مورد بازرسي قرار داد قلاب تبريزي در شهر تبريز كارد مخصوص به كار برده مي شود كه با كاردهاي ديگر اختلاف مهمي دارد. اين كارد تركيبي است از يك تيغه تيز و قلابي شبيه قلاب دكمه انداز كه در انتهاي تيغه تعبيه شده است. از قلاب براي گره زدن و به جاي گره زدن بوسيله دست، و از تيغه براي بريدن نخ پس از بستن گره استفاده مي كنند. در سراسر ايران نوعي شيوه قاليبافي تقلبي رواج يافته كه به شهرت نيك قالي ايران بسيار لطمه زده است. اين روش زيان آور اين است كه به جاي گرفتن دو رشته تار و بستن گره به آن، گره را به چهار تار مي بندند، به اين ترتيب فرشي كه بافته مي شود تنها نصف گره هايي را كه بايد داشته باشد دارد. شهر تبريز يكي از مراكز معدود قاليبافي است كه اين بيماري در آن شايع نشده است علت اين امر به اين دليل است كه قاليبافان تبريز چون براي بستن گره به جاي انگشت از قلاب استفاده مي كنند، بستن گره با قلاب امكان پذير نمي شوند. نتيجه اين مصونيت به طور كلي به نفع قاليبافان تبريز تمام مي شود طرح های رایج امروزه در تبريز همه نوع طرح را مي توان پيدا كرد كه البته بررسي همه آنها امكان پذير نيست و به زمان زيادي احتياج دارد هر چند با گسترش طرح ها و نقش ها در نقاط مختلف كشور، ديگر نمي توان به طور يقين طرحي و يا نگاره و موتيفي را متعلق به نقطه اي خاص دانست و به همين ترتيب نمي توان فرش منطقه اي را با ديدن طرحي و يا نگاره اي تشخيص داد. به طور مثال در تبريز نمونه فرشهايي بافته مي شود كه جدا از بافت و رنگبندي، داراي طرحي از منطقه كرمان است كه در تبريز به طرح كرمان قلم مشهور است. به طور كلي طرح و نقشه فرش هاي تبريز بيشتر از سليقه خريداران تبعيت مي كند. طراحان تبريز اگرچه در اصول از طرح هاي معروف و قديمي پيروي مي كنند اما به اين طرح ها جان مي دهند و زيبايي مي بخشند و نوآوري دارند. در طبقه بندي كه شركت سهامي فرش ايران از لحاظ طرح و نقش فرشها صورت داده نقشه هاي قالي ايراني در 19 بخش طبقه بندي شده است كه شهر تبريز نيز به جهت تنوع طراحان و كثرت آنها در اغلب اين بخش ها آثار و نمونه هايي دارد از جمله نقشه آثار باستاني و ابنيه اسلامي نقشه شاه عباسي، نقشه اسليمي، نقشه افشان، نقشه بندي خشتي، طرح درختي، طرح شكارگاه، نقشه قابي، طرح گلفرنگ، طرح گلداني و طرح ماهي درهم (هراتي) به خصوص لاك پشتي و همينطور طرح محرابي و نقش محرمات و طرح هندسي و قاليها و قاليچه هاي تصويري و طرح بوته اي رنگ بندي در تبريز و اكثر مناطق آذربايجان بر روي نقشه شطرنجي، به شيوه كدگذاري و شماره نويسي رنگبندي مي شود و هر طراح و رنگ بند براي خود مسطوره اي دارد و براي هر رنگ شماره اي در اختيار دارد كه بر روي نقشه نوشته مي شود. اغلب فرشهاي ايران داراي رنگهاي بخصوص هستند كه بيشترشان در محل بافت متداول است و با توجه به رنگها مي توان محل بافت را تا حدودي تشخيص داد. ولي در تبريز برخلاف ديگر نقاط ، رنگهاي متنوعي براي بافت فرشها مورد استفاده قرار مي گيرد. رنگ فرش تبريز مانند طرح آن از سليقه هاي مختلف سفارش دهندگان پيروي مي كند اما داراي هماهنگي خاص است. 80 درصد اهميت فرش تبريز مربوط به رنگ و بافت آن است. قالي تبريز به جهت تنوع توليد كه به خاطر كسرت طراحان و تنوع طرحهاست در زمينه رنگ نيز متنوع تر و گسترده تر از نقاط ديگر مي باشد. كمتر جايي را مي توان سراغ گرفت كه به اندازه تبريز داراي تنوع رنگي باشد. اين تنوع رنگ در تبريز تا جائيست كه حتي به جرأت مي توان گفت كه هنوز بعضي از اين رنگها نامگذاري نشده است. تبريز علاوه بر رنگ، اكثر سبكهاي بافتي هم كه ديگر نقاط كشور دارند، آزمايش كرده است. سبكهايي مانند تك پود، لول باف، نيم لول، سنه باف و... و در تمام اين نوع بافتها، ابتكار و تغيير و تحول به عمل آورده است. در گذشته طرحهاي اصيل تبريز داراي رنگهايي با تضاد زياد بوده است. مثلاً در كنار يك رنگ، رنگي ديگر كه هيچ سنخيتي و تشابهي با آن نداشت آورده مي شد. ولي امروزه بدليل افزايش تعداد رنگها و نزديك شدن آنها به يكديگر رنگبنديها داراي تضاد كمتري مي باشند .به طور كلي رنگبندي فرش تبريز را مي توان در سه بخش خلاصه كرد: رنگبندي كه در آن رنگها داراي كنتراست بالايي با يكديگر هستند كه اكثراً در طرحهاي اصيل گذشته رايج بوده است. استفاده از رنگهايي با والورهاي متوسط كه فاصله رنگها از يكديگر كمتر شده و تضاد رنگها نيز به همان نسبت كاهش يافته است. بكارگيري تناليته هاي رنگي نزديك به هم و مشابه كه در زبان تركي به اين رنگها (أولورنگ) مي گويند و نام ديگرش (كهنه رنگ) مي باشد. به عنوان مثال در كنار يك رنگ كرم، رنگ قهوه اي روشني بكار مي رود كه بسيار مشابه كرم است اين روش به فرش حالت كهنگي و يكنواختي مي بخشد. اكثر توليدات فرش تبريز امروزه از نظر رنگبندي از نوع دوم و سوم هستند. با توجه آنچه گفته شد فرشهاي تبريز داراي تنوع رنگي بسيار است اما با اين حال باز هم رنگهاي خاصي وجود دارند كه بعضي از فرشهاي تبريز را به خوبي از ديگر فرشها متمايز مي كند كه شايد تنها استفاده كننده اين رنگها تبريز باشد. مثلاً در تبريز نسبت به مناطق ديگر خاكستري هاي رنگي به وفور ديده مي شود. امروزه در فرش تبريز علاوه برخاكستريهاي رنگي، از رنگهاي صورتي و پوست پيازي زياد استفاده مي شود. در فرشهاي قديم تبريز رنگهاي مورد استفاده شامل رنگ كرم، روناسي، قهوه اي، آبي، سورمه اي و ... بوده است. در حال حاضر رنگهاي مورد مصرف در صنعت فرش تبريز، اكثراً رنگهاي شيميايي و از نوع كرمي و آنيليني مي باشد كه از خارج كشور تأمين مي شود. گرچه بعضاً و بويژه در فرشهاي هنري از رنگهاي طبيعي نيز استفاده مي شود. نكته قابل ذكر ديگر اينكه امروزه رنگ فرشهاي تبريز را بازار خارجي تعيين مي كند و آنها در انتخاب رنگ فرشهاي مورد نظرشان روانشناسي رنگ را مد نظر قرار مي دهند كه اين امر باعث نزول نگرش روانشناسي رنگ طراحان و نقاشان داخلي شده است رنگرزي تبريز اولين مركز قاليبافي ايران است كه مواد رنگي كشورهاي مغرب زمين در آن كاملاً رسوخ يافته است و رنگهاي جديد جانشين رنگهاي قديمي شده است. با بررسي گذشته پر فراز و نشيب صنعت فرشبافي مي توان دريافت كه تبريز همواره قطب مهم توليد فرش بوده و متعاقب آن در صنعت رنگرزي نيز از سابقه طولاني برخوردار است و در طي گذشت زمان در زمينه تكنولوژي و تكنيك رنگرزي به پيشرفت و تكامل رسيده است. در زمان اوج هنر و صنعت فرش بافي، يعني در دوران پادشاهي صفويه در تبريز مراكز مهم فرشبافي داير گرديد و در كنار آن كارگاههاي رنگرزي كه غالباً رنگرزي گياهي را انجام مي دادند تأسيس و گسترش يافت. با گسترش روابط ايران و كشورهاي ديگر از جمله اروپائيان صنعت رنگرزي نيز دست خوش تحولات و پيشرفتهاي روز افزوني شد و تاكنون نيز ادامه داشته است. سهولت و سرعت و ارزاني رنگرزي با رنگهاي اروپايي در مقايسه با شيوه معمول در ايران كه مستلزم صرف هزينه و وقت زيادتر بود مردم تبريز را مجذوب خود كرد. در تبريز از رنگهاي كرمي و آنيليني ،رنگهاي تركيبي كارخانه هاي خارجي كه با بيكرمات پتاسيم تثبيت مي شود، هر دو استفاده مي شود كه رنگهاي آنيليني فقط در قالي هاي ارزان قيمت مصرف دارد ابعاد قالي تبريزي از كوچكترين تا بزرگترين اندازه بافته مي شود معمولاً قالي هاي تصويري تبريز داراي قطعه كوچك يا متوسط هستند و قالي ها ابريشمي هم غالباً در اندازه ها بزرگ مي باشند توزيع جعرافيايي هريس وگراوان بخشايش سراب قراجه اهر مرند مهربان شربيان - وضعيت فعلي از اول قرن حاضر سه عنصر موجب كاهش كيفيت و درجه زيبايي قالي هاي تبريز شده است: صنعتي كردن فزاينده توليد پذيرفتن رنگهاي مصنوعي و غالباً نيز از نوع متوسط آن حالت مبهمي كه اين قالي ها پيدا كرده اند و آن نيز ناشي از تقليد طرح هايي است كه به ساير طبقه هاي قالي تعلق دارند. با اين همه قالي هاي قابل تحسين مثل قالي هاي سهند را مي يابيم كه تا حدي يادآور نقش قالي هاي هرات مي باشند. در محصول جديد قالي تبريز، خارج از قالي هاي ابريشمين، شاهد تنزلي در تكنيك و استفاده از مواد اوليه هستيم و تعداد گره قالي نيز كاهش يافته است. ضمناً از ويژگي قالي هاي جديد، پرز بلندتر آنها، رشته نخ پنبه اي ضخيم تر آنها براي تار و پود و گاهي پشم ظريفتر براي گره هاي آن است. مشخصات مثبتي كه قالي تبريز را از بافته شهرهاي ديگر ايران متمايز مي كند بطور كلي عبارتند از: گره: هر تخته از قالي تبريز (به استثناي فرآورده هاي غير معمول) با گره تركي بافته مي شوند و هر قالي كه با اين گره بافته نشده باشد نمي توان آنرا تبريزي محسوب كرد. دو پوده بودن: قالي تبريز دو پوده است و معمولاً پرز آن كوتاهتر و نازكتر و سبكتر از اغلب بافته هاي غير عشايري ايران است. طراحي : طراحي قالي هاي تبريز عالي و بافت آن بسيار دقيق است. به اين جهت قالي چنان منظم و جا افتاده از كار در مي آيد كه حالت قالي ماشيني را پيدا مي كند. كوتاهي پرزهاي قالي تبريز اين دقت ماشيني را نمايان تر جلوه مي دهد. مواد اوليه: پشم ناحيه ماكو مخصوصاً پشمي كه از دباغ خانه هاي تبريزبدست مي آيد از پشمي كه در ساير شهرها براي قاليبافي به كار مي رود خشن تر است و در نتيجه قالي هاي تبريز مانند قاليهاي مشهد و كرمان مخملي نيست. رنگ: رنگهايي كه در قاليهاي تبريز به كار مي رود اغلب تند و خام است. لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۰ جغرافياي فرش آذربايجان ويژگيهای تاريخی و جغرافيايی : آذربايجان به دو شكل آذربايگان و آذربادگان نيز در منابع و ماءخذ تاريخی ايران ضبط شده است. فردوسی از آن به نام آذرآبادگان ياد كرده است. در منابع عربی به صورت آذربيجان و در منابع ارمنی آذربايقان هم ضبط شده است و در منابع پهلوی به صورت آتورپاتكان است. قوم ماد پس از مهاجرت به ايران كم كم قسمتهای غربی نجد ايران ازجمله آذربايجان را تصرف كرد. مقارن اين ايام دولت هايی در اطراف آذربايجان وجود داشتند. از جمله دولت آشور در شمال بين النهرين و دولت هيتی در آسيای صغير و دولت اورارتور در محل ارمنستان فعلی و اقوام كادوسی در گيلان و كاسيها در حوالی كوههای زاگرس. بعد از تاسيس دولت ماد، آذربايجان به ماد كوچك در مقابل ماد بزرگ مشهور شد. بعد از غلبه اسكندر مقدونی به ايران، سرداری به نام آتورپات در آذربايجان به پا خاست و نگذاشت كه آن سرزمين به تصرف يونانی ها درآيد. از آن به بعد به اين سرزمين آتورپاتكان گفتند. وی از طرف مردم به پادشاهی نيز انتخاب شد. بعد از سلطنت دولت سلوكی نيز وی در سلطنت آذربايجان باقی ماند و مانع از نفوذ تمدن يونان به آذربايجان شد. حكومت جانشين آتروپات در آذربايجان در زمان اشكانيان نيز ادامه يافت. آذربايجان در حال حاضر درشمال غرب ايران قرار دارد و از شمال با جمهوری آذربايجان و از مغرب با تركيه هم مرز است. قالی آذربايجان (سوابق توليد و تجارت): منطقهء آذربايجان به دليل وسعت مراتع، زمينهای كشاورزي، آب و هوای طبيعی و كوهستانی همواره در توليد قالی از موقعيتی ممتاز بهره مند بوده است. شهر تبريز در ميان كليه مراكز قاليبافی اين خطه دارای مقام و اعتبار به سزايی است. تبريز همگام با هرات در زمان جانشينان هلاکو مركز مهم داد و ستد قالی بوده است. بخصوص در زمان حكومت صفويان با ايجاد كارگاههای بزرگ قاليبافي، قاليبافان طراز اول در اين شهر گرد آمدند و به بافت فرشهای بسيار نفيسی پرداختند كه امروزه بسياری از آنها زينت بخش موزه های بزرگ جهان است. در واقع پس از انتقال پايتخت صفويان از هرات به تبريز، دومين مكتب هنری ايران ( مكتب تبريز) بنيان نهاده شد و به دنبال آن استقرار بيشماری از هنرمندان، از هر صنف و حرفه ای باعث شد كه شهر تبريز به عنوان كانون هنر ، مورد توجه بسياری قرار گيرد و در اين ميان هنر فرشبافی نيز با استقرار نقاشان و طراحان زبده ای چون بهزاد و سلطان محمد دو چندان رشد يافت. تبريز كه در بسياری موارد همواره پرچمدار بسياری از نهضت بود، در اعتلا و گسترش جهانی نام فرش ايران نقش مهمی را ايفا كرد و رونق و احيای هنر قاليبافی ايران در اواخر دوره قاجار و اوايل سلطنت پهلوی و راهيابی فرش ايران به بازارهای جهان و گسترش اين حرفه در ساير نقاط ايران تا حدود زيادی مرهون بازرگانان و تجار و قاليبافان آذربايجاني به ويژه تبريزی است و اين موضوع بيش از سوابق تاريخی آذربايجان در قاليبافی برای آذربايجانيها مايه فخر و مباهات است. در واقع فرش ايران كه در زمان سلسله صفويان به اوج شهرت رسيده بود، به دنبال هجوم افغانها و آشفتگيهای پس از آنها تنزل يافت و تنها در زمان قاجار تا حدی خود را بازيافت و صدور فرش ايران بعنوان كالای تجارتی از راه آذربايجان و تركيه به اروپا آغاز شد و آنگاه كه ذخيره فرش ايران به ويژه در آذربايجان رو به پايان بود، با همت بازرگانان تبريزی در ساير شهرهای بزرگ، قاليبافی عمری دوباره يافت كه در اين ميان مشهد، كرمان، كاشان، اراك و همدان نقش مهمی را بعهده داشتند. تبريز از نيمه دوم قرن نوزدهم و براساس منابع ازحدود دههء آخر قرن سيزدهم هجری قمری توسط بازرگانان اين شهر به امر صادرات قالی به استامبول و سپس به كشورهای اروپايی پيشقدم شد. سيسيل ادواردز در اين مورد در كتاب خود به نام (قالی ايرانی) نوشته است: (داد و ستد اين كالا در دست بازرگانان تبريزی بود كه مردمانی سرشناس و مايه دار بودند. تجارت خانه های ايشان شعبه هايی هم در استامبول داشت. معاملات اصلی ايشان عبارت از خريد اجناس كارخانه های مغرب زمين و حمل آن به ايران از طريق راه طرابوزان بود). صادرات قالی ايران از طريق تبريز تا آن حد برای دولت ايران پر افتخار و مهم جلوه نمود كه تصاويری از اين رويداد بر روی اولين كارت پستالهای زيبايی كه در اواخر دوره قاجار چاپ شده بود، نقش بست و به اقصی نقاط جهان ارسال گرديد. همزمان با شروع اقدامات بازرگانان تبريز در امر صادرات قالی به بازارهای جهاني، تجار و بازرگانان شهرهای مختلف كشور برای وسعت بخشيدن به فعاليتهای خود و استفاده از امكانات و تسهيلات تجاری پايتخت به تهران مراجعت نمودند و در قسمتهای مختلف بازار تهران موجبات ترويج و توسعه هنر قاليبافی را فراهم آوردند. همچنين در مناطق مختلف كشور مخصوصا" اراك (سلطان آباد)، تبريز، همدان و كرمان با در نظر گرفتن سليقه كشور های مصرف كننده، اقدام به تهيه قالی در اندازه های مختلف نمودند كه بيشترين قاليهای آذربايجان و همدان از طريق استامبول به كشورهای آلمان و انگليس و قاليهای سلطان آباد و كرمان از طريق بندر عقبه در شمال دريای احمر كه امروزه جزو كشور اردن هاشمی است و بندر عباس در جنوب به ايالات متحده آمريكا صادر می گرديدند. به استناد ارنست اورسل سياح فرانسوي، در سالهای 1882 ميلادی بازار فرش فروشان تهران از جالب ترين بازارهای دنيا بود كه در آن قاليهای زيبا در اندازه و نقشه های مختلف برای هر نوع قدرت خريد به معرض فروش گذاشته می شد. از بزرگترين صادركنندگان فرش تبريز كه اولين پرچمدار صادرات فرش ايران نيز بودند و برخی خود در توليد فرش نيز دستی داشتند می توان به حاج يوسف قاليچی، حاج عبدالله قاليچی، حاج ميرزا جعفراسلامبولچی، حاجی صمدقره قاليچی، ميرزا علی اصغر و ميرزا علی اكبرو اسماعيل قاليچی ( فرزندان شادروان حاج عبدالله قاليچی)، صدقيانی، ايپكچی، حاج محمد ممقانی، محمد اف، ديلمقانی، آواكيان، كاسباريان و اردوبادی اشاره نمود. اغلب صادركنندگان تبربزی به همراه ديگر صادركنندگان فرش ايران در شهر استامبول و در سرايی به نام سرای (والده خان) دفتر تجارت خود را تاسيس كردند كه به مرور ايرانيهای ديگر هم در اين مكان گرد آمدند. از تجاری كه در اين سرا دفتر كار داشتند می توان از شادروانان كرباسی، ديلمقانی، اعرابی، صدقيانی، شالچی، حاج رضا شهلا و همچنين خانواده معروف قاليچی ( حاج يوسف، حاج عبدالله و فرزندانش) نام برد. گفته می شود حاج عبدااله قاليچی و فرزندش ميرزا علی اكبر تنها تجار فرش بودند كه در اولين نمايشگاه بين المللی وين كه در سال 1892 تشكيل شده بود شركت كردند و مقادير زيادی فرش بفروش رساندند. پس از جنگ جهانی دوم كه در سال 1939 ميلادی شروع شد، بسياری از افراد مذكور به تبريز مراجعت نمودند و سرای والده خان نيز تعطيل گشت. اما گفته می شود بقايای اين سرا كه به صورت ويرانه ای درآمده هنوز در استامبول موجود است. مراكز مهم قاليبافی آذربايجان: در يك طبقه بندی كلی می توان مراكز مهم قاليبافی استان آذربايجان را به سه گروه با ويژگيهای خاص تقسيم نمود: الف) گروه قاليهای شهری باف آذربايجان كه عمدتا" در غرب اين استان قرار دارند و مهمترين آنها عبارتند از: 1- تبريز و اطراف آن مانند اسكو، 2- مرند، 3- مراغه، 4- خوي، 5- اروميه الف) گروه قاليهای محلی و روستايی آذربايجان كه مهمترين آنها عبارتند از روستاهای 1- هريس، [شهرستان هريس يكي از شهرستانهاي استان آذربايجان شرقي است كه با شهرستان سراب – اهر و بستان آباد همسايه بوده. پيشينه تاريخي محوطه : قدمت محوطه تاريخي كه به نام نهر علي در منطقه هريس مشهور است با توجه به سفالهاي سطحي، به دوره تاريخي اشكاني و ساساني بر ميگردد. براي تعيين قدمت و لايه نگاري تپه نهر علي گمانه زني صورت گرفت و يك دوره استقرار كوتاه مدت اشكاني، به دست آمد و باز با توجه به تكه سفالهاي به دست آمده قدمت تپه را ميتوان به دوره پارت و ساساني تخمين زد.] 2- گراوان، 3- بخشايش، 4- شربيان، 5- مهربان و همچنين شهرهای اردبيل، سراب، مشكين شهر و كيلبر كه عمده قاليهای اصيل آنها از لحاظ طرح و رنگ و بافت در كنار قاليهای محلی و روستايی ايران كه دارای نقوش ساده تر و هندسی است قرار می گيرند. ج) فرشهای عشايری آذربايجان كه در راس آنها می توان فرشهای عشاير شاهسون را نام برد. هرچند در كنار اين عشاير، ساير كوچندگان استان به ويژه عشاير ارسباران نيز به توليد انواع دستبافها و زيراندازهای زيبا مانند گليم و ورنی اشتغال دارند، اما دستبافهای گره دار عشاير شاهسون، (همچنين تا حدودی عشاير افشار آذربايجان) از شهرت بالايی برخوردارند. لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۰ ويژگي هاي قالي در آذربايجان غربي ويژگي ها: از دارهاي قاليبافي مورد استفاده در مناطق شهري باف، مي توان از دار تبريز و يا گردان نام برد. اين دارها از ابداعات خاص مردم تبريز است،ابزار دارقاليبافي با نام هايي متفاوت وداراي شباهتهايي يکسان با ديگر مناطق است.دار تبريز از چهار چوبي ساده شامل دو سره تشکيل شده که در شبستر به نورد بالا و پايين و در اردبيل به آت لوق و اوست لوق و در مواردي نيز به ارئين بالا و پايين موسومند که دويان يا بانلق(راست روها) آنها را به هم اتصال مي دهند.براي استحکام بيشتر دار از دو ستون به عنوان تکيه استفاده مي شود که محل اتصال آن با سره بالا "کولفه" ناميده مي شود. تنظيم دارها به وسيله کوجي و هاف انجام پذير است و بافنده روي الواري که در اصطلاح محلي به خرچي ته بند معروف است مي نشيند و با پيشرفت کار بافت با شل کردن گره ها قالي را پايين مي کشند .کار چله کشي(بوي چکماخ) و پايين کشيدن قالي که نيازمند تخصص بيشتري است ،توسط استاد کار و يا خليفه انجام مي پذيرد. ابزار قاليبافي نيز با نامهاي متفاوت و مشابه با ديگر مناطق است در اصلاح محل قلاب (فرش پيچاخي) و شانه که براي بيرون آوردن پرز چشم و آماده کردن خامه براي پرداخت استفاده مي شود به نام(قاشين يا دراخ) و سيخ پود کشي(ارقاج شيشي) ناميده مي شود. پشم: قسمت عمده پشم مورد نياز آذربايجان در خود منطقه بخصوص ماکو، خوي،مهاباد،سردشت مغان و اروميه تامين مي شود. چرا که آذربايجان از مراکز گله داري و پرورش گوسفند است. پشم گوسفند ماکو و خوي بيشتر سفيد رنگ بوده و از نظر لطافت و بلندي الياف و شفافيت بسيار مرغوب است و پشم گوسفندان مهاباد و اروميه الوان است. گوسفندان دشت مغان داراي پشمي زبر و در قالي هاي درجه 2 مصرف دارند در خوي و ماکو پشم گوسفندان را دوبار در سال مي چينند .پشم بره در اصطلاح محلي گوزم و پشم ميش و گوسفند سالخورده را که زبر است،چندر مي گويند. ريسندگي پشم هابيشتر به دست زنا ن با چرخ هاي کوچک دستي انجام مي پذيرد که در محل جهره( کلافچه ) ناميده مي شود و نخ خام را که براي لا کردن و تابيدن شماره مخصوص دارد،در اختيار کارگاه هاي نخ تابي يا متوچي خانه قرار مي دهند. در اصطلاح محلي نخ تار را بويلون ،پود زير را يوقون ارقچ يا تير و پود رو را نازک ارقچ يا پود مي نامند. درخشندگي و ظرافت قاليهاي تبريز از جمله ويژگي هاي خاص است که علت آن را در پرداخت و کوتاهي پرزخامه هاي بافته شده بايستي جستجو کرد.چنان چه تبريزيان نيز به هنگام پرداخت پرز خامه را بسيار کوتاه ميکنند.نتيجه اين عمل، صرفه جويي در مقدار پشم مصرفي ،درخشندگي و چشم نوازي نقشه است. گره مورد استفاده در بافت فرشهاي تبريز، گره ترکي است واحد اندازه گيري گره رجشمار است که برخلاف ديگر مناطق 7 سانتي متر است و ذرع آن نيز برخلاف ذرع معمول در تهران 112 سانتي متر است که آرشين ناميده مي شود. واحد معاملات متر مربع است،ليکن مقياس ديگر به نام قاليچه نيز که برابر 2ذرع مربع تبريز ويا 35 پونزه ويا دو آرشين و 3پونزه (گره برابر 7سانتي متر ) است نيز مورد استفاده است. گرچه سيستم متر يک نيز رواج کامل دارد.ليکن هنوز تجاري که از ابهام اين روش اندازه گيري سود مي برند به استفاده از آن مقيد و مصرند چه در تبديل مساحت قالي به واحد قاليچه کسري به ضرر بافنده محاسبه مي شود. هر پونزه تقريبا 7 سانتي متر است و يک ذرع (112 سانتي متر) براي 16 پونزه مي باشد. قاليهاي توليدي داراي حداقل 12 بافت يا گره و حداکثر 80 بافت يا گره (دريک پنجه) و يا در 7 سانتي متر است و شمارش گره ها در طول انجام مي گيرد.البته بايد توجه داشت تعداد گره در هر پنجه معياري است که بيشتر جنبه نظري دارد تا واقعي. عمل بافندگي در خانواده ها بوسيله افراد مختلف خانواده وبيشتر توسط خانم ها انجام مي پذيرد در کارگاه هاي کوچک اين عمل به صورت کنترات صورت مي پذيرد،بدين نحو که مصالح از طريق کنترات در اختيار مسئول کارگاه که اصطلاحا دار گردان ناميده مي شود(شبيه همدان) سپرده مي شود و وي در ازاي هر قابال(15 هزار ريشه) اگر فرش 40 رج باشد و جه دريافت مي داد. تکبافان به افرادي اطلاق مي شود که برپا داشتن 1تا 3دار در محل سکونت خود و با مدد گرفتن از افراد خانواده و تهيه مواد اوليه به طور شخصي به توليد مي پردازند. اين توليدات که به علت فقدان سرمايه کافي صاحبان آنها از مرغوبيت خوبي برخوردار نيستند ارزان ترين مواد اوليه را در بر مي گيرند.خامه انها از پشم دباغي شده است و به بهاي نازلي رنگين مي شود. رجشمار آنها تنها در موارد استثنايي از 22 رج در گره متجاوز است و قطع آنها همان قطع هاي متداول 2در 3 و 2/5 در 3/5 متر است و طرح ها لچک ترنج شاه عباسي و بخصوص افشان است. بخشايش - گراوان : بخشايش از نظر توليد کناره هاي زيبا و دلفريب که بازي رنگهايي با مايه هاي آبي و قرمز نخودي و آجري آنها را از زيبايي خاصي برخوردار مي سازند و در بين مناطق حوزه هريس داراي مرتبه اي والاست . نقشه هاي بزرگ گياهي که از نقش هاي هريس الهام گرفته اند،برخلاف توليدات سراب در سرتاسر متن تکرار مي شوند. پشم شاه وزن که داراي درخشندگي و استحکام بسياراست عامل اصلي شناخت توليدات گراوان از بخشهاي ديگر است. مداليون درقاليهاي گراوان آنقدر بزرگ است که گاه براي حفظ توازن متن تا مرکز حاشيه داخلي مي رسد. تاروپود تمام قاليهاي هريس و توابع گراوان،سراب مهربان و بخشايش از پنبه است و نخها اصولا زمخت هستند . در بعضي قاليچه ها مثل قاليچه هاي بولوردي ،به طور استثنا به جاي يک پود،دو پود از بالاي رديف گره ها مي گذرد ،يکي کشيده و پنهان و ديگري به رنگ آبي که از پشت قالي قابل رويت است. گره حاکم در منطقه ترک بافت است که تراکم آن از 1000 تا 600 گره در دسيمتر مربع مي رسد. در برخي از قاليچه ها که از سفتي و زمختي بيشتري برخوردارند اين تعداد گره از 1500 تا 1000 گره در دسيمتر مربع در تغيير است. قاليبافان اين مناطق برحسب عادت به هنگام چيدن پرز آنها را بلندتر مي چينند و به اصطلاح آنها را پرگوشت مي گيرند.درشت بافي و زمختي از صفات ظاهري و مشخصه فرشهاي هريس،گراوان،بخشايش و مهربان است. قاليچه هاي بزرگ در قطع 3/5 در 2/5 متر و 4در 3 و کناره هاي 3در 1 ذرع و4در 1 ذرع اندازه هاي متعارف هريس و مناطق اطراف است و رجشمار معمول نيز بين 18 تا 25 گره در هررج(7 سانتي متري) است. خوي،مرند،مراغه: قالي وقاليچه هايي که در خوي بافته مي شوند از نظر جنس تابع زنجان است يعني فرشي است استخواني و سفت که با زحمت حمل مي شود و با همان طرح و رنگ بندي قاليچه هاي زنجاني است.در خوي نوعي قاليچه نامرغوب نيز تهيه مي شود که در بازار تجارت به آن موصل مي گويند و ارزان ترين نوع در بازار جهاني است. محصولات مرند و مراغه تشابه بسيار نزديکي به قالي زنجان دارد . تيره هاي شاهسون و عشاير آذربايجان نيز محصولاتشان با الهام ازنقوش حوالي تبريز مي شود. در اروميه و شهرهاي اطراف،کمتر به قالي و قاليچه پرداخته مي شود که داراي جنس نامرغوبي است و در بازار به موصل زنجان معروف است که در تبريز به فروش مي رسد. لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۰ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام قالیکده برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام مرکز ملی فرش ایران برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام شرکت سهامی فرش برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام فرش برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام استاد فرش امروز برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام سایت علمی پژوهشی فرش ایران برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام سایت اطلاع رسانی فرش ایران برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام اتحادیه تولید و صادر کنندگان فرش ایران برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام اتحاديه فرش دستبافت ايران در ژاپن لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده