EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۰ يک پسر کوچک از مادرش پرسيد: چرا گريه ميکنی؟ مادرش به او گفت: زيرا من يک زن هستم. پسر بچه گفت: من نمي فهمم. مادرش او را در آغوش گرفت و گفت: تو هيچگاه نخواهي فهميد. بعدها پسر از پدرش پرسيد: چرا مادر بي دليل گريه مي کند؟ پدرش تنها توانست بگويد:تمام زنها براي هيچ چيز گريه ميکنند. پسر بزرگ شد و به يک مرد تبديل گشت ولي هنوز نمي دانست که چرا زن ها بي دليل گريه مي کنند. بالاخره سوالش را براي خدا مطرح کرد . او از خدا پرسيد: خدا يا چرا زنها به آساني گريه مي کنند؟ خدا گفت: زماني که زن را خلق کردم مي خواستم که او موجود به خصوصي باشد بنابراين شانه هاي او را آنقدر قوي آفريدم تا بار همه ي دنيا را به دوش بکشد و همچنين شانه هايش آنقدر نرم باشد که آرامش بدهد. من به او يک نيروي دروني قوي دادم تا توانايي تحمل زايمان بچه هايش را داشته باشد و وقتي آنها بزرگ شدند توانايي تحمل بي اعتنايي آنها را نيز داشته باشد. به او توانايي دادم که در جايي که همه از جلو رفتن نا اميد شده اند او تسليم نشود و همچنان پيش رود. به او توانايي نگهداري از خانواده اش را دادم، حتي زمانيکه مريض يا پير شده است بدون اينکه شکايتي بکند. به او عشقي داده ام که در هر شرايطي بچه هايش را عاشقانه دوست داشته باشد حتي اگر آنها به او آسيبي برسانند. به او توانايي دادم که شوهرش را دوست داشته باشد و از تقصيرات او بگذرد و هميشه تلاش کند تا جايي در قلب شوهرش داشته باشد به او اين شعور را دادم که درک کند يک شوهر خوب هرگز به همسرش آسيب نمي رساند به او اين توانايي را دادم که تمامي اين مشکلات را حل کرده و با وفاداري کامل در کنار شوهرش بماند. و در آخر به او اشکهايي دادم که بريزد.اين اشکها فقط مال اوست وتنها براي استفاده اوست در هر زماني که به آنها نياز داشته باشد او به هيچ دليلي نياز ندارد تا توضيح دهد چرا اشک ميريزد. خدا گفت:مي بيني پسرم زيبايي يک زن در ظاهر او نيست بلکه زيبايي يک زن در چشمان او نهفته است زيرا چشمان او دريچه ي روح است و در قلب او جايي که عشق او به ديگران در آن قرار دارد. 8 لینک به دیدگاه
Mr. Specific 43573 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۰ بسیار زیبا هیچوقت قدر پدر و مادر رو نخواهیم فهمید.. مگر زمانی که از اونها فاصله بگیریم این تجربه منه که دارم در مسیر جبران زحمات اونها قدم برمیدارم... 6 لینک به دیدگاه
EOS 14528 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 خرداد، ۱۳۹۰ بسیار زیبا هیچوقت قدر پدر و مادر رو نخواهیم فهمید.. مگر زمانی که از اونها فاصله بگیریم متاسفانه این حقیقتیه که اکثرا دیر بهش می رسیم و گاهی اون قدر دیر می شه که فرصت جبران از دست رفته و فقط آه حسرت و پشیمانی باقی می مونه 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده