shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۰ مواد اولیه مورد استفاده درفرش پنبه : گیاهی است که دارای ساقه سبک و کوتاه و شاخه های نازک ، برگهای درشت با گلهای زرد یا سرخ رنگ می باشد که به میوه آن غوزه می گویند که 3 تا 5 ترک دارد . غوزه پس از رسیدن شکافته شده و از میان آن دانه هایی به همراه رشته ها یا تار های سپید رنگی نمایان می شود . تار های پنبه همگی یک اندازه نبوده و طول تار ها متفاو ت است .الیاف پنبه به طور کلی از سلولز تشکیل شده اند اثرات مواد بر الیاف پنبه پنبه در آب متورم شده و پس از خشک شدن تمام آبی را که جذب کرده از دست می دهد . آب و دما با همدیگر به میزان بیشتری روی الیاف پنبه اثر گذاشته و از استقامت آن می کاهد .پنبه تنها لیفی است که که جذب رطوبت باعث استحکام بیشتر آن می شود ولی اگر زمان زیادی تحت تاثیر رطوبت باشد الیاف میوسند و از بین می روند محلول اسیدی رقیق و سرد روی الیاف پنبه اثری ندارد ولی اسید های قوی و گرم پنبه را به کلی از همگسیخته می کند . چنانچه پنبه را تحت تاثیر محلول های رقیق اسیدی قرار دهند و بدون شستن خشک کنند همان اثر اسید های قوی را به وجود می آورد محلولهای رقیق قلیایی حتی در حالت جوش تا ثیر زیادی روی پنبه ندارد . ولی اگر محلول های قلیایی خیلی قوی باشند بویژه در حالت جوش بر روی پنبه تا ثیر گذارند برای سفید کردن پنبه از کلر یا مشتقات آن استفاده می شود . پنبه برای سفید شدن باید حدود یک تا دو ساعت درون محلول بماند و با هوا در تماس نبا شد ابریشم نخستین زادگاه ابریشم را کشور چین می دانند ابریشم از کرمهای گونا گونی به دست می اید که بهترین آنها ابریشم معمولی با نام بوم بیکس است که از درخت توت تغذیه می کند . در ایران تولید ابریشم در گذشته در نواحی ساحلی دریای خزر و استان خراسان رواج داشته است . ماده ابریشمین به صورت دو رشته از دو سوراخ ریز که در بخش زیرین لب کرم جای دارد بیرون آمده با یکدیگر مخلوط می شوند و بلا فاصله در برابر هوا خشک می گردند . بعد از گذشت یک هفته از تنیدن پیله آن را وارد بخار گرم 70 تا 80 درجه نموده و در مراحل بعدی تار سفید و نرم را از آن می گیرند اثر مواد بر ابریشم با جو شاندن زیاد ابریشم در آب از جلا و دوام آن کاسته می شود . از همین رو باید زمان پختن و و رنگ کردن ان نباید از به درجه جوش برسد ابریشم در محلول رقیق اسید ها مقداری اسید جذب می کند و واین با عث جلای بیشتر آن می شود .اسید سو لفوریک غلیظ به ویژه در گرما ابریشم را حل می کند . اسید کلرید ریک غلیظ ابریشم را به سرعت حل می کند اگر ابریشم در دمای معمو لی با زمان 2 تا 3 دقیقه در محلول قوی اسید فرمیک گذاشته شود متورم شده پس از خشک کردن نزدیک به ده درصد طول آن کوتاه می شود . ابریشم در مقابل اکسیژن و آفتاب برای مدت طولانی همانند پشم کم کم سست و کم دوام می شود ابریشم در مقابل حرارت از پشم مقاوم تر است و در دمای 175 درجه تجزیه می شود پشم پشم از الیاف حیوانی است که از بدن گوسفند به دست می اید . پشم گوسفندان از نظر مر غوبیت به چند دسته تقسیم می شوند: گوسفندان با پشم کاملا ظریف اصل این نژاد این گوسفندان مرینوس است که از اسپانیا به دیگر مناطق منتقل گردیده است . گوسفندان با پشم نسبتا ظریف .گوسفندان با پشم بلند . گوسفندان با پشم ضخیم که این نوع پشم در صنعت قالی با فی از کاربرد مطلو بی برخوردار است . گوسفندان آمیخته پشمی . معمولا الیاف بلند ونازک پشمی که قطر آنها در طول یکسان باشند از بهترین نوع پشم است پشم نقاط مختلف بدن گوسفند از نظر قطر و بلندی الیاف یکسان نیست اثر مواد بر پشم برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام حدود آسیب دیدن الیاف پشم با اسید به غلظت آن درجه حرارت و مدت زمان آن بستگی دارد اسید سو لفوریک گرم و غلیظ پشم را کاملا متلاشی می کند .اسید نیتریک الیاف پشم را زرد رنگ و سپس در خود حل می کند . پشم در مقابل سایر اسیدها مقاوم است الیاف پشم به سبب داشتن کراتین در مقابل بازها حساس هستند . اثر قلیاها در پشم بستگی به عواملی نظیر درجه حرارت و غلظت قلیا دارد . الیاف پشم در سود سوز اور حل می شوند محلول غلیظ آب اکسیژنه با عث خراب شدن الیاف پشم می شود . از محلول رقیق آ ب اکسیژنه برای سفید کردن پشم استفاده می شود .نور باعث شکسته شدن الیاف پشم و زبر و خشن کردن و همچنین عوض شدن رنگ آن می شود ................... 2 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت، ۱۳۹۰ گلیم بافی مقدمه: اختلاف شرايط اقليمي در مناطق مختلف ايران (كوهستان، دشت و دمن، كوير) عامل تأثيرات و تغييرات در شرايط زندگي است. اين تغييرات به نوبه خود تأثير فراوان در همه مسائل، آداب و رسوم، سنن و هنرهاي دستي كه بافت گليم نيز يكي از آنهاست دارد. بهتر بگوييم يكي از عوامل تنوع و گوناگوني بافتهاي ايران مختلف تهيه مي شود. رختخواب پيچ (چادرشب)، خورجين و سجاده نمونه هايي از آنهاست. گليم را مي توان از د وجهت بررسي كرد: يكي از نظر بافت و ديگري از نظر نقش. بافت گليم در ايران چندان گليم را به طريق سوماك مي بافند. در بعضي نقاط، رنگ خاصي بيشتر استفاده مي شد، يكي از علل اساسي آن امكان رشد گياه رنگي مخصوص در آن سرزمين بوده است كه براي تهيه آن رنگ مورد استفاده قرار مي گرفت اما اكنونا مكان تهيه رنگها در بازار بيشتر شده است و تقريباً مي توان گفت كه رنگها در همه جا متنوع است. نقوش گليم به دليل تكنيك خاص بافت، بيشتر به صورت اشكال هندسي است، با وجود اين محدوديت، آن چنان تنوع و قدرت هنري وسيعي دار دكه حتي در كتب هنري بين المللي ديده شده كه دست بافت روستايي ايراني (كسي كه تحصيلي در زمينه فرم و رنگ ندارد) در مقايسه با كار هنري يك هنرمند (كسي كه تحصيلو تجربه در زمينه هنر دارد) داراي ارزش هنري بيشتري است. نكته جالب توجه اين است كه، به دليل امكانات و تسهيلات ارتباطي كه به مرور زمان بين روستاها و شهرها ايجاد شده است، بافندگان، امكان برخورد و آشنايي با دست بافتهاي يكديگر را نيز پيدا كرده اند، اين موضوع باعث مي شو دكه هنگام بافت، نقوشي از مناطقي كه گذر كرده اند به ذهنشان مانده باشد و يا شبيه آن نقوش را در گليم خود بياورند. براي مثال ديده شده است كه نقشهايي شبيه به هم، هم در بافتهاي آذربايجان و هم در كردستان و يا جاهاي ديگر نزديك به اين نقاط بافته شده است. از آثار و نوشته هاي مورخان و جهانگردان پيداست كه بافتن جزوا ولين هنرها و صنايع قبيله هاي پراكنده انسانها بوده است. مي توان گفت بافتن پارچه و گليم تقريباً ا زيك زمان رواج يافته است. حتي مي توان گفت كه انسان پيش از آنكه دست به ساختن خانه بزند، اقدام به بافتن كرده است. براي بافتن پارچه از الياف ظريف تر و براي بافتن گليم از الياف ضخيم تر استفاده مي شده است. در سال 1949 در سرزمين روسيه يك قطعه قالي به نام قالي (پازيريك) به حال انجماد، پيدا شد كه مربوط به 350 تا 500 سال قبل از ميلاد مسيح بوده است و به اين ترتيب وجود قالي و گليم در تمدنهاي باستاني فلات ايران ثابت گرديد. فرش ياد شده داراي 3600 گره متقارن در هر دسيمتر مربع مي باشد. نقش آن قالي بيانگر اين است كه براي رسيدن به چنين مهارتي در قالي بافي لازم است كه بافنده ا زيك سنت حداقل هزارساله برخوردار باشد. بدين ترتيب تاريخ پيدايش هنر گليم بافي و قالي بافي در ايران حدوداً بين 1500 تا 2000 سال قبل از ميلاد تعيين شد. از آنجايي كه گليم زودتر از قالي بافته شده تاريخ گليم بافي به 3000 سال پيش از ميلاد عنوان شده، كه تاريخ آغاز نساجي است و از وسايل بافتي كه از بهشهر به دست آمده تاريخ آن متعلق به 600 سال قبل از ميلاد است و نشان مي دهد كه از موي بز و گوسفند استفاده مي شده است، اما در مورد پارچه مشخص نيست ك هاز همين الياف استفاده مي كردند يا نه. در تپه هاي سيلك كاشان نمونه بافت پارچه متعلق به 4700 سال پيش به دست آمده است. در حال حاضر گليم وسيله اي است كه به عنوان زيرانداز و پرده در چادرها و محلهاي عمومي نظير قهوه خانه ها و نيز در تهيه لوازم زندگي و كار، مانند رختخواب بند (چادرشب)، سجاده، خورجين، جوال ديوارهاي چادر، جل اسب، پشتي، سفره و ... استفاده مي شو دكه در اين مقوله توضيح داده شده است. 2 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 فروردین، ۱۳۹۲ [table] [tr] [td] .برخی اصطلاحات در فرش [/td] [/tr] [/table] فرش كلمهای است عربی و به هر آنچه كه گستردنی باشد گفته ميشود معادل فارسی آن قالي، قاليچه و ... ميباشد. پشم ليف پروتئينی و مجعد است كه روی پوست گوسفندان ميرويد و بر اثر سوختن بويی مشابه بوی موی سوخته از خود متصاعد مينمايد و پس از دور كردن شعله خاموش ميشود و خاكستری نرم و پودر مانند باقی ميگذارد. كرك الياف ظريف لابلای موی بز يا شتر است و ليكن در فرش، به الياف ظريف و بلند پشمی (مانند پشمهای گوسفندان نژاد مرينوس در استراليا و يا بلوچ) كرك گفته ميشود. پشم بهاره پشمی است كه طی روزهای آخر زمستان يا اول بهار، قبل از بارش اولين باران بهاری بر روی گوسفندان چيده شده باشد كه بخاطر داشتن لطافت و طول زياد و نداشتن خار و خاشاك از پشم پاييزه مرغوبتر است. خامه اصطلاحاً در هنر فرشبافی به نخ پشمی مورد استفاده برای پرزهای فرش است كه به صورت دو لا تهيه ميشود خامه گفته ميشود. متريك واحد اندازهگيری ضخامت خامه پشمی مورد مصرف در قاليبافی است. به عدد طولی خامه پشمی يك لا بر حسب متر كه وزن آن يك گرم باشد ميگويند لذا هر چه عدد متريك بيشتر بشود خامه پشمی يك لا ظريفتر ميگردد. متداولترين اعداد متريك در خامهها 3 الی 10 ميباشند. ابريشم الياف بسيار بلند پروتئينی هستند كه كرم ابريشم برای توليد پيله در اطراف خود ترشح ميکند. دنير واحد اندازهگيری ضخامت الياف ابريشم است و به وزن 9000 متر ليف ابريشمی بر حسب گرم گفته ميشود لذا برعكس عدد متريك هر چه عدد دنير بيشتر شود ليف ابريشمی ضخيمتر ميگردد. دنير 60 الی 160 در قاليبافی مصرف دارد و ظريفتر از آن (كمتر از دنير 60) را در پارچهبافی استفاده مينمايند. پنبه الياف سلولزی است كه از غوزه گياه پنبه به دست ميآيد و بر اثر سوختن بوی كاغذ سوخته از خود متصاعد مينمايد و پس از دور شدن از آتش خاموش ميشود و خاكستری نرم و پودر مانند باقی ميگذارد. نمره به تعداد كلافهای (hank) 840 ياردی (يك يارده = 44/91 سانتيمتر) نخ پنبهای يك لا در يك پوند (يك پوند = 59/453 گرم) ميگويند و معمول] نمره نخ يك لای پنبهای مورد استفاده در قاليبافی 5، 10، 20 و بعضاً 40 ميباشد. تار (چله) نخهايی هستند نازك، چند لا شده و پرتاب كه معمولاً از جنس پنبه بوده و برای بافت فرش بايستی بر روی دار بطور عمودی نصب گردند و وظيف آن نگهداری گرههای فرش ميباشند. جنس چلهها برای فرشهای ريزبافت به منظور برخورداری از استحكام لازم، ابريشمی انتخاب ميشوند و در فرشهای بافت مناطق عشايری و روستايی جنس چلهها را به جهت مقاومت بيشتر در برابر سرما و رطوبت و همچنين ايجاد نرمی و انعطاف لازم در فرش كه برای كوچ كردن امری ضروری است از پشم انتخاب مينمايند. گرهزدن به تاباندن خامههای پشمی يا ابريشمی به دور چلههای فرش در حين بافت گره زدن ميگويند. ذرع واحد اندازهگيری طول فرش از قديم ميباشد كه در مناطق فارسيباف معادل 104 سانتيمتر و در مناطق كرمانيباف 108 سانتيمتر و در مناطق آذريباف 112 سانتيمتر است. چارك به 4/1 ذرع، چارك گفته ميشود كه در مناطق فارسيباف 26 سانتيمتر است و در مناطق آذريباف 28 سانتيمتر است. گره ذرعي به 16/1 ذرع و يا به 4/1 چارك گره ذرعی ميگويند كه در مناطق فارسيباف 5/6 سانتيمتر و در مناطق آذريباف 7 سانتيمتر است. رج به رديف طولی و عرضی گرهها رج ميگويند. رجشمار به تعداد رجهای بافته شده (يا گرههای زده شده) در يك گره ذرعی رجشمار ميگويند. اندازه گره ذرعی بستگی به سبك بافت فرش (آذری يا فارسي) دارد. ريشه به پايه و اساس هر چيزی ريشه گويند كه در فرش پايه و اساس را جفت چلهها (يك چله زير و يك چله رو) يعنی همان ريشهها انجام ميدهند. بديهی است كه اگر ريشههای فرش (جفت چلهها) را از ساختمان فرش خارج كنيم آن فرش كاملاً از هم گسيخته ميشود و اين ريشهها هستند كه پس از نصب بر روی دار امكان بافت را ميسر ساخته و ابعاد و رجشمار فرش را مشخص مينمايند. طول پرز به ارتفاع پرزهای فرش گفته ميشود. چله كشي به نصب تار بر روی دار جهت بافت فرش به صورتی كه تارها يك در ميان زير و رو باشند چلهكشی ميگويند چلههای زير در پشت فرش قرار گرفته و توسط بدنههای پرز پوشانده ميشوند و چلههای رو نيز در داخل فرش قرار ميگيرند عمل چلهكشی به سه روش فارسی وآذری و يا تلفيقی انجام ميشود. کمانه چوب يا قطعهای لولهای شكل است كه محل چلههای زير و رو را در فرش تغيير ميدهد و باعث ميشود تا يك رديف ضربدری در چند سانتيمتری دم بافت بوجود آيد. سه لا گرد (سه لا سه گرد) در مناطقی مانند كاشان و اصفهان و ... به منظور ايجاد استحكام در چلهها ابتدا نخهای نازك چله را در سه گروه و در جهت عقربههای ساعت (s) تاب ميدهند سپس اين سه گروه را روی هم گذاشته و به منظور باز نشدن تاب اوليه در جهت عكس عقربههای ساعت (z) ميتابند. بديهی است هر چه تعداد لاها و تاب نخ بيشتر شود استحكام نخ نيز بيشتر ميشود. پود پودها نيز معمولاً از جنس پنبه ميباشند و به صورت افقی در بافت فرش استفاده ميشوند و وظيفه آن نگهداری چلهها در كنار يكديگر ميباشد پودها را معمولاً به جهت رويت بهتر (در لابلای چلهها) و رفع جمعشدگی رنگ ميكنند كه اين رنگرزی نيز به دليل مقرون به صرف بودن و آسانتر بودن بانيل صورت ميپذيرد. پودها بسته به محل عبور آنها از بالا يا زير ضربدری و يا ضخامت آنها به انواع زير تقسيم ميشوند. پود زير (پود ضخيم) در اين نوع پود كه نخها در يك جهت تابيده ميشوند هر چه تعداد لاهای نخ و مقدار تاب آن كمتر باشد بهتر است پود زير ضخيمتر ميباشد و از زير ضربدری چلههای فرش به طور مستقيم عبور داد ميشود. پود رو ( پود نازك) در اين نوع بايستی از تعداد لاها و تاب بيشتری استفاده شود تا پود ضمن نازك بودن از استحكام لازم نيز برخوردار باشد پود نازك از بالای ضربدری عبور داده ميشود و پس از دور زدن چلههای زير و رو بر روی پود زير به شكل زيگزاگ قرار ميگيرد. ابزار بافت به وسايلی كه برای بافت فرش مورد استفاده قرار ميگيرند گفته ميشود كه اهم آنها عبارتند از: دار: به دستگاه قاليبافی كه از چوب يا فلز تهيه شده باشد اصطلاحاً دار گفته ميشود كه اجزا آن عبارتند از: سردار زيردار و راست روها. دارها بسته به نحوه قرار گرفتن بر روی زمين به انوع زير تقسيم ميشوند: الف) دارهای افقي: دارهايی هستند كه به موازات سطح زيمين نصب ميشوند و بافنده برای بافت بايستی روی آن بنشيند لذا عوارض حادی در انحنای ستون فقرات و شكل لگن خاصره ايجاد ميشود. دارهای افقی مورد استفاده در خانوادههای كوچنشين فاقد راستروها ميباشند تا عمل نصب و حمل و نقل به سهولت انجام شود. ـ حاشيه: معمولاً به دو شكل باريك و پهن اطراف طرح مركزی فرش را ميپوشاند و وجود يك حاشيه پهن در ميان حاشيههای باريك باعث ميشود تا تعداد آنها فرد باشد. ـ زمينه: بخشی است در ميان فرش كه گلها و اجزا طرح بر روی آن نقش بستهاند و اغلب در رنگهای لاكي، كرم و سرمهای انتخاب ميشود. ترنج: به بخش مركزی فرش كه معمولاً مدور يا بيضی شكل است ترنج گفته ميشود. سرترنج: معمولاً در ابتدا و انتهای طرح ترنج قالبی به همراه اجزا طرح كشيده ميشود كه اصطلاحاً به آنها سرترنج ميگويند لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده