رفتن به مطلب

پیرامون قرار عمومی در نمایشگاه کتاب...


HaMiD.CFD

ارسال های توصیه شده

بچه ها 3.30 در محل مورد نظر با هم بودن فکر کنم 30 تایی میشدیم

 

طبق لیست رسمی که در آخرین لحظات رویت شد

دقیق 39+1 نفر بودیم:ws3:

 

البته به چشم من که 139 نفر بودیم:persiana__hahaha:

جای همه دوستایی که دوست داشتن بیان و نبودن رو هم خالی کردم!

مثل سمن ،مریم، لیلی و حسین تی:ws37::icon_gol:

  • Like 10
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 948
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

منم عزیز دلمو رویت کردم :icon_pf (17):

_______________________

 

 

پندو موعظه های شیخ بسیار جذاب بود :ws3:

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بقیش با شما :ws28:

 

خواستگاری هم کردیم دیگه عزیزمی

خیلی خوش گذشت

 

 

تازه حاج اسی هم بی عمامه رویت شد:ws3:

خلع لباس کامل:ws3:

  • Like 12
لینک به دیدگاه
کسی از شماها کتاب هم خرید؟ :banel_smiley_4:

 

بله

همه آزمون های روانی رو که می خواستم در عرض 3 سوت از یه غرفه(1 ساعت تمام طول کشید تا به غرفه برسم تو ترافیک!!)خریدمbliss.gif

ولی در انتها افقی شدمflat.gif

  • Like 7
لینک به دیدگاه

اینخده زیاد بودیم خودمون شده بودیم جاذبه دیدنی اون قسمت نمایشگاه

هر کی می اومد زل می زد:w58: ببینه اینا همه با هم چه نسبتی دارن:persiana__hahaha:

تازه نگران ریختن کمیته برای تجمع 50 نفر هم بودیم:persiana__hahaha:

13 نمایشگاه رو به در کردیم خلاصه

عکس زنونه ام انداختیم تازه:persiana__hahaha:

  • Like 12
لینک به دیدگاه

نه از عکس خبری هست نه از داستان .................. :banel_smiley_4:

 

چه معنی میده این همه اسپم ....:icon_pf (34):تو این قبیل تاپیکا نباید بین عکس یا داستان ها فاصله بیافته .. مزش میره .. ... یه خورده طاقت بیارین چن مین اسپم نکنین خواهشا ..

 

تا اومدن محمد صبر میکنم که اسپما و اون یکی تاپیکو پاک کنه ...

 

البته اگه خودتون اسپمای خودتونو پاک کنین ... امشب میزارم .. /:icon_gol:

  • Like 11
لینک به دیدگاه
با سلام

قرار امروز برگزار شد یا نشد رو من نفهمیدم

ماشاا... انقدر هماهنگ بودیم که من یک نفر رو هم نتونستم پیدا کنم!

معمولا یک نفر به نمایندگی وای می ایسته جلوی ایستگاه مترو یا یک پلاکاردی چیزی(ما که سوادشو نداریم!) میگیرند

دستشون که بگند ما اینجا جمع شدیم:ws3:

ما که چیزی ندیدیم:w00:

خودمون تک و تنها رفتیم چرخیدیم و 2ساعته برگشتیم خونه،بسیار هم ناراحت شدم...

نه شماره ای نه چیزی...

یک نفر رو هم که میشناختیم قشنگ ما رو پیچوند...:banel_smiley_4:

مهم نیست

کسانیکه رفتن سر قرار تعریف کنند ببینیم چی شده...

من از حمید عزیز خیلی معذرت میخوام.:hanghead:

حمید جان من قصدم پیچوندن شما نبود،نمیدونستم محل قرار رو نمیدونی .

و فراموش کردم زنگ بزنم بهت.ای کاش خودت اون موقع که منتظر بودی زنگ میزدی بهم

امیدوارم منو ببخشی.....................................

:rose::hanghead:

  • Like 6
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...