spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ سریع از سردر دانشگاه رد شدم. دیدم داره میدوه دنبالم و داد میزنه: خانم، خانم شلوارتون تنگه!! برگشتم. میگم: چی؟! میگه: شلوارت تنگه. نمیشه بری تو. میگم: آقا من دیروزم با همین شلوار از همین سردر رد شدم! در ضمن شلوار من اونقدرا هم تنگ نیست. (من اصلا شلوار خیلی تنگ نمی پوشم! شبیه همین جین توی عکس پایین بود! ولی خب مانتوم کوتاه بود ) میگه: برید یه شلوار دیگه بپوشید، بعد بیاید! یه لحظه مکث کرده، بعد میگه: به به. انگشتر هم که دستتونه. قیافۀ من اینطوری بود: میگه: هیچ انگشتری به جز حلقۀ ازدواج مجاز نیست. انگشتر رو از دست راستم در آوردم، کردم توی دست چپم! منی که به عمرم چادر سر نکردم و اصلا خوشم هم نمیاد (قصد بی احترامی ندارم به کسانی که به چادر معتقدن)، یکی از بچه های چادری رو دم در خفت کردم. چادرشو گرفتم، سر کردم و دویدم توو. حالا یه طرف چادر داره میکشه به زمین، یه طرفش تا کمرم اومده بالا! خلاصه که واسه خودشون هر روز قانون درست می کنن! به همه گیر میدادن دیروزصبح اول وقت! اینم از مزایای دانشگاه سراسری. ازوبلاگ مینو خانم(شما نمیشناسیدشون) 15 لینک به دیدگاه
Aartemis 6639 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ یه لحظه شک کردم نکنه دختری:w58: من 4 ترم میرفتم دقیقا یه مدل مانتو میخریدم چون تنها مانتویی بود که قدش مناسب بود تا از در حراست رد شم. ترم 5 جلومو گرفتن گفتن مانتوت کوتاهه. میگم چرا 4 ترم پیش اینا نگفتی ؟؟؟؟ منم رفتم یه مانتو خریدم بلند، کلفت، زشت اه اه جنسش یه چیزیه توی مایه سیرابی:w888: حراستیه اینقد حال میکنه منو میبینه که نگو:icon_pf (34): 10 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ سریع از سردر دانشگاه رد شدم. دیدم داره میدوه دنبالم و داد میزنه: خانم، خانم شلوارتون تنگه!! برگشتم. میگم: چی؟! میگه: شلوارت تنگه. نمیشه بری تو. میگم: آقا من دیروزم با همین شلوار از همین سردر رد شدم! در ضمن شلوار من اونقدرا هم تنگ نیست. (من اصلا شلوار خیلی تنگ نمی پوشم! شبیه همین جین توی عکس پایین بود! ولی خب مانتوم کوتاه بود ) میگه: برید یه شلوار دیگه بپوشید، بعد بیاید! یه لحظه مکث کرده، بعد میگه: به به. انگشتر هم که دستتونه. قیافۀ من اینطوری بود: میگه: هیچ انگشتری به جز حلقۀ ازدواج مجاز نیست. انگشتر رو از دست راستم در آوردم، کردم توی دست چپم! منی که به عمرم چادر سر نکردم و اصلا خوشم هم نمیاد (قصد بی احترامی ندارم به کسانی که به چادر معتقدن)، یکی از بچه های چادری رو دم در خفت کردم. چادرشو گرفتم، سر کردم و دویدم توو. حالا یه طرف چادر داره میکشه به زمین، یه طرفش تا کمرم اومده بالا! خلاصه که واسه خودشون هر روز قانون درست می کنن! به همه گیر میدادن دیروزصبح اول وقت! اینم از مزایای دانشگاه سراسری. ازوبلاگ مینو خانم(شما نمیشناسیدشون) مينو خانم كيه؟؟؟ معرفيشون نمي كني؟؟؟ 3 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ به منم يه چند باري بدجور گير دادن يه بارش كه امتحان داشتم حراستيه داخل سالن كارتمو گرفت گفت برو كامل آرايشتو بشور تا بزارم بري سر جلسه!!!:icon_razz::w821: آرايشم زياد نبود بوخودا!:w821: يه بارم به مانتوم گير دادن چون كوتاه بود اسممو نوشتن!:Ghelyon: 4 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ مينو خانم كيه؟؟؟معرفيشون نمي كني؟؟؟ فرع مطلبو ول کردی چسبیدی به اصل مطلب دیگه! 4 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ فرع مطلبو ول کردی چسبیدی به اصل مطلب دیگه! مهمترين جاي اون مطلب مينو خانم بود!!!! 3 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ مهمترين جاي اون مطلب مينو خانم بود!!!! از دست تو سیندی 2 لینک به دیدگاه
Anarchist 1419 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ اینم از مزایای دانشگاه سراسری این از مزایای دانشگاه آزاد اسلامی! 5 لینک به دیدگاه
Cinderella 9897 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ این از مزایای دانشگاه آزاد! :icon_razz: 2 لینک به دیدگاه
saray89 3064 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ چند وقت بود حراستیه خیلی گیر میداد اون روز با دوستم داشتیم رد میشیدیم یهو صدامون کرد خانم خانم بیاین اینجا من و دوستم وایسادیم بهم نیگا کردم که بریم یا بزنیم به چاک اونم هی میگفت بیاین اینجا من یه دستم رو مانتوم بود هی میکشیدمش پایین یه دستم هم رو مقنعه هم هی میکشیدمش جلو (البته از اول جلو بود) دوستم که وضعش خیلی خراب بود حول کرده بود :banel_smiley_52: اخرش نگهبانه گفت بابا کاریتون ندارم بیاین اینجا ماهم رفتم جلو برگشته به دوستم میگه شما دوست ایشونی ( اشاره به من) دوستم هم میگه اره بعد میگه خب چرا بهش نمیگی بند کفشش بازه مردک دیوانه یک ساعت ما رو الاف کرده و با روح و روان دختر مردم (دوستم) بازی کرده که بگه بند کفشت بازه نمیدونه بند کفش من همیشه بازه :w00: ناخوداگاه یاد بابام افتادم چند سال پیش یه مانتو خریده بودم که کوتاه بود جلو بابام پوشیدمش میگم بابا خوبه؟ میگه اره خیلی هم بهت میاد میگم کوتاه نیست؟ میگه نه دو ماه بعد داریم با بابام میریم بیرون و من همون مانتو رو پوشیدم بابام میگه: این چی پوشیدی؟:w00: اخه این مانتو تو میری میخری؟ اخه دخترم تو باید اینجوری لباس بپوشی خب یه خورده رعایت کن دیگه من باید به تو بگم چی بپوش چی نپوش :icon_pf (34)::icon_pf (34): 7 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ داداش سجاد ترمای اول میرفتم عصاب مصاب تعطیل بود یه روز کلاسم دیر شده بود تابستون بود. من تو دانشگاه خیلی سر به زیر بودم. مسئول حراست دانشگاهم از قبل باهام رفاقت داشت. رفتم تو نگهبان گفت با آستین کوتاه نمیتونی بری. نگاه کردم دیدم همه با آستین کوتاه تو دانشگاه میچرخن با لگد زدم میز رفت تو شکمش. دیگه همون شد. تا آخر دوره تحصیل حتی یک بار ازم کارت نخواستن. 5 لینک به دیدگاه
saray89 3064 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ یه لحظه شک کردم نکنه دختری:w58:من 4 ترم میرفتم دقیقا یه مدل مانتو میخریدم چون تنها مانتویی بود که قدش مناسب بود تا از در حراست رد شم. ترم 5 جلومو گرفتن گفتن مانتوت کوتاهه. میگم چرا 4 ترم پیش اینا نگفتی ؟؟؟؟ منم رفتم یه مانتو خریدم بلند، کلفت، زشت اه اه جنسش یه چیزیه توی مایه سیرابی:w888: حراستیه اینقد حال میکنه منو میبینه که نگو:icon_pf (34): نگاری اون روز بعد مدت ها امدم برم بیرون مانتومو که پوشیدم یه حس غریبی بهم دست داد لذت و راحتی پوشیدن یه مانتوی نه خیلی کوتاه با اسودگی خاطر که کسی سرتا پاتو اسکن نمیکنه بعدشم بگه خانم کارتتو بده 2 لینک به دیدگاه
saray89 3064 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ داداش سجاد ترمای اول میرفتم عصاب مصاب تعطیل بود یه روز کلاسم دیر شده بود تابستون بود. من تو دانشگاه خیلی سر به زیر بودم. مسئول حراست دانشگاهم از قبل باهام رفاقت داشت. رفتم تو نگهبان گفت با آستین کوتاه نمیتونی بری. نگاه کردم دیدم همه با آستین کوتاه تو دانشگاه میچرخن با لگد زدم میز رفت تو شکمش. دیگه همون شد. تا آخر دوره تحصیل حتی یک بار ازم کارت نخواستن. عجب!! اگه این راه جواب میده ماهم امتحان کنیم ؟ همین الان نقشه شومش رو در ذهنم طراحی کردم ما استادامون هم با استین کوتاه میان اخیییییی ما عادت کردیم به این چیزا ولی وقتی میبینم حراست به پسرا گیر میده دلم براشون میسوزه 3 لینک به دیدگاه
morta 3323 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ حالا که بحث گیر دادن بذار مام تعریف کنیم ... یه بار با یه دوستام سر یه کاری که کارمون گیر بود .و مجبور بودیم بریم " دانشگاه اصفهان " ... خلاصه با کلی ذوق و شوق رفتیم ... خلاصه با " تیپایی " پرتمون کرد بیرون ... ( البته اگه اون موقع دوستان الانم رو داشتم مشکلم حل میشد ولی ... ) 2 لینک به دیدگاه
mina_srk 1982 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ وایییییییییییی حراست یونی!!!!!!!!!!!ایششششششششششششششش:w00: ما یه خانوم گنجی داشتیم همش به من بدبخت گیر میداد آخه یکی نیس بگه به چی این بچه گیر دادی نه آرایشی داره نه موهاش بیرونه همش میگفت مانتوت کوتاهه و هر روز باهاش دعوا داشتم خب چی کار کنم با مانتو زیر زانو اعتماد به نفسم 0 میشه:( خدا رو شکر بردنش ساختمون اداری 3 لینک به دیدگاه
pme 3474 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ یه لحظه شک کردم نکنه دختری:w58:من 4 ترم میرفتم دقیقا یه مدل مانتو میخریدم چون تنها مانتویی بود که قدش مناسب بود تا از در حراست رد شم. ترم 5 جلومو گرفتن گفتن مانتوت کوتاهه. میگم چرا 4 ترم پیش اینا نگفتی ؟؟؟؟ منم رفتم یه مانتو خریدم بلند، کلفت، زشت اه اه جنسش یه چیزیه توی مایه سیرابی:w888: حراستیه اینقد حال میکنه منو میبینه که نگو:icon_pf (34): اول اين ترم براي منم همين اتفاق افتاد...من كلاً هفته اي سه يا چهار مدل مانتو مي پوشم ، با يه مدل دلم ميگيره اول ترم رفتم يهويي رفتم سراغ اون مانتو دو سالم...نزديك دانشگاه ديدم جمع حراستيا كنار سر در جمعه ساعتم حدود 7.30 بود ...با خودم گفتم چه خبره؟ اول صبحي دارن نقشه ميكشن دسته جمعي؟ از 6 متري موهامو كردم تو كه آتو ندم دستشون. وقتي رسيدم واسه خودم يه طرف ديگه رو نگاه كردم رد شدم، يهو يكيشون برگشت گفت خانوم! گفتم بله؟ گفت مانتوتون كوتاهه! گفتم به نظرتون از 20 روز پيش تا حالا من قد كشيدم؟ دو ساله اين مانتو رو مي پوشم الان كوتاه شده؟ گفت اين هفته پوشيدين؟ گفتم يادم نبود ميزان كوتاهي مانتو هفته به هفته تغيير ميكنه:icon_pf (34): 7 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ عجب!! اگه این راه جواب میده ماهم امتحان کنیم ؟ همین الان نقشه شومش رو در ذهنم طراحی کردم ما استادامون هم با استین کوتاه میان اخیییییی ما عادت کردیم به این چیزا ولی وقتی میبینم حراست به پسرا گیر میده دلم براشون میسوزه لگد مورد نظر باید به اندازه کافی قدرت داشته باشه. اون موقع خیلی گیر بودن. بابا تهران تو خیابون هم بابت آستین کوتاه به من گیر دادن. از قوانین جدید نگفتیم. کافیه رجوع شود به قوانین نظام وظیفه طی 10 سال اخیر. چه سرنوشت هایی که بالا و پایین نشده با همین تغییر قوانین. یه روز میفروختن. یه روز به خاطر چاقی معاف میکردن. یه روز به خاطر لاغری. یه روز مشد 24 ماهه. یه روز میشد 18 ماهه. یه روز دو برادری. یه روز سه برادری. یه روز کفالت. یه روز چیز دیگه. فردا هم چیزی دگر... 3 لینک به دیدگاه
saray89 3064 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ حالا که بحث گیر دادن بذار مام تعریف کنیم ... یه بار با یه دوستام سر یه کاری که کارمون گیر بود .و مجبور بودیم بریم " دانشگاه اصفهان " ... خلاصه با کلی ذوق و شوق رفتیم ... خلاصه با " تیپایی " پرتمون کرد بیرون ... ( البته اگه اون موقع دوستان الانم رو داشتم مشکلم حل میشد ولی ... ) :there: منم دانشجو اونجا نیستم ولی خیلی پیش میاد مجبور شم برم با اعتماد به نفس کامل قیافه دانشجوی همونجا بودن رو به خودم میگیرم و از در میرم تو و سعی میکنم خودمو به ناشنوایی کامل بزنم مخصوصا در روزهای خاص که معمولا کارت میخوان 3 لینک به دیدگاه
داريوش 2148 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ خيلي عذر ميخوام يه سري كه عقب مونده ذهني هستن معمولا از پايگاه معرفي يا استعلام ميشن يه سري بدبخت مجبورن چون بالايي ها نونشون اجر ميكنن يه سري هم عقده اي چون كسي تحويلشون نميگيره و سلام بهشون نميكنن گير ميدن يه سري هم مواجب بگير و چاپلوسي ميكنن براي مراتب ترقي يكدفعه از حراستي به استادي دانشگاه ميرسه بابا من چقدر منفي گرا م:icon_pf (34): 3 لینک به دیدگاه
danielo 15239 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ این از مزایای دانشگاه آزاد اسلامی! از این عکس های تحریک امیز نزارید. مگه نمیدونید من سربازم فکر کنید تو خیابون پیرزن میدیدم امروز.شبیه انجلینا جولی بودند برایم 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده