O-N 10553 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۰ چگونه مي شود واقعا؟ من شك دارم. البته اين شك دو طرفه است. ظرفيت در يك طرف ديده مي شود و در طرف ديگر خير... 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۰ اي بابا پسرخاله.... دلم ميتنگوله براتمواظب خودت باش چي بگم از كجا بگم؟! تو چقد شيطون بوديا اون اولا :دي يادته همديگرو add نميكرديم؟! آخرش تو add كردي؟ (آخه اينم خاطره ست؟!!:icon_pf (34):) چرا ترشي فروشي رو اينجا راه ننداختي؟! چيزاي زيادي ازت ياد گرفتم شاد و پيروز باشي :icon_gol: اينجا - اونجا - همه جا - همه وقت مرسی نوش افرین گلم به داشتن دوستان فهمیده وگلی چون شماها افتخار میکنم خب اون موقع تازه وارد بودیم کسی مارو نمیشناخت الان سه سوته بانوان اعدامم میکنن همچین بحثی راه بندازم شنبه بیایی نمایشگاه ازدیدنت خوشحال میشیم:icon_gol: بهترین ارزوهایم برای تو 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۰ چگونه مي شود واقعا؟ من شك دارم. البته اين شك دو طرفه است. ظرفيت در يك طرف ديده مي شود و در طرف ديگر خير... گاهی گمان نمیکنی ومیشود گاهی نمیشود نمیشود نمیشود...:icon_gol: 2 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۰ آخی...آخی... به کجا چنین شتابان... . . . به هر حال .... چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی... به شکوفه ها به باران برسان سلام ما را... ......... امیدوارم هر جا میرید سربلند باشید... 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۰ شما قدرت دارید به خودتان آسیب برسانید یا منفعت. اگر شاد زیستن را انتخاب نکنید، هیچ کس نمیتواند شما را خوشحال کند. خداوند را به خاطر ناخشنودی خود ملامت نکنید! اگر شاد زیستن را انتخاب کنید، هیچ کس نمیتواند شما را غمگین کند... این ما هستیم که از زندگی چیزی میسازیم که هست 4 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۰ شما قدرت دارید به خودتان آسیب برسانید یا منفعت. اگر شاد زیستن را انتخاب نکنید، هیچ کس نمیتواند شما را خوشحال کند. خداوند را به خاطر ناخشنودی خود ملامت نکنید! اگر شاد زیستن را انتخاب کنید، هیچ کس نمیتواند شما را غمگین کند... این ما هستیم که از زندگی چیزی میسازیم که هست 1 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۰ ای بابا هارا به گارداش؟ من تازه باهات آشنا شده بودم ، خیلی چیزا ازت یاد گرفته بودم ، همیشه دنبال این بودم پست بدیو بخونم چون خیلی عالی مینویسی ، از این به بعد باید بگردم پستای قدیمیتو بخونم çok üzüldüm, ama senin için mutluyum seni özleyeceğim ağabey nerede olursan ol, ancak mutlu ve sağlıklı yaşa en kısa zamanda geri dönüş umuduyla görüşmek üzere 2 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۰ titrek bir mum alevinin havaya bıraktığı bulanık bir is, ve göz gözü görmez bir sis değildik biz beni bilimle anla iki gözüm, felsefeyle anla, ...ve tarihle yargıla ... ما در رد تارو نامفهوم برخواسته از شعله یک شمع آن قدر نامفهوم و کدر نبودیم که چشم چشم رو نبینه دو چشم من (عزیز من) من رو با دانسته ها درک کن ، با فلسفه درک کن و با تاریخ در مورد من قضاوت کن... خیلی ترجمه اش سخته 2 لینک به دیدگاه
میلاد 24047 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۰ :pichak29::rose: هی باباااا حالا ماهی یه بار سر بزن خدافس موفق باشی تو دنیا تو آخرتم بری بهشت عسل بخوری 2 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۰ ای باباهارا به گارداش؟ من تازه باهات آشنا شده بودم ، خیلی چیزا ازت یاد گرفته بودم ، همیشه دنبال این بودم پست بدیو بخونم چون خیلی عالی مینویسی ، از این به بعد باید بگردم پستای قدیمیتو بخونم çok üzüldüm, ama senin için mutluyum seni özleyeceğim ağabey nerede olursan ol, ancak mutlu ve sağlıklı yaşa en kısa zamanda geri dönüş umuduyla görüşmek üzere ساغولاسان بی افندی چوک موتلویوم سیزلرکیمین باشاریلی وایدین فیکیرلی دوستلارین صاحیب اولماغینا ان گوزل گونلری سیزلر ایچین سالیخلابرابرارزیلیرام شادیاشا ازاد یاشا منیم گوزل کارداشیم:icon_gol: 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۰ titrek bir mum alevinin havaya bıraktığı bulanık bir is, ve göz gözü görmez bir sis değildik biz beni bilimle anla iki gözüm, felsefeyle anla, ...ve tarihle yargıla ... ما در رد تارو نامفهوم برخواسته از شعله یک شمع آن قدر نامفهوم و کدر نبودیم که چشم چشم رو نبینه دو چشم من (عزیز من) من رو با دانسته ها درک کن ، با فلسفه درک کن و با تاریخ در مورد من قضاوت کن... خیلی ترجمه اش سخته خب احمدکایاست دیگه سالاره دست گلت درد نکنه ماهمینجوریشم قبولت داریم داداش:icon_gol: 2 لینک به دیدگاه
mIn 2294 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۰ یاد تاپیک ترشی فروشی افتادمدلیل خوبی بود برای شناخت خیلیا دوستی ها والبته اذیت کردن هایی مداوم که اخرش با تیغ ارچی گردن زده شد! نامرد اول منتقلش کرد زنگ تفریح بعد حذفش کرد منم دیگه دستم بهش نرسید:icon_pf (44): فک کنم درامد ترشیهای ما ازصادرات نفت بیشتر شده بود :ws28: تیر اون ترشی ها به هر کی که از یه کیلومتری هم رد میشد می گرفت تاپیک هم پایین نمی رفت فکر کن اسپاو لرد و ترشی فروشی 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۰ :pichak29::rose: هی باباااا حالا ماهی یه بار سر بزن خدافس موفق باشی تو دنیا تو آخرتم بری بهشت عسل بخوری خیلی میخوامت میلاد جان هنوزم اون تاپیک رو سیو شده دارم گاهی میبینم ومیخندم وتجدید خاطره میشه حتما سرمیزنم هرفرصتی که دست بده :icon_gol::icon_gol: 2 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 اردیبهشت، ۱۳۹۰ titrek bir mum alevinin havaya bıraktığı bulanık bir is, ve göz gözü görmez bir sis değildik biz beni bilimle anla iki gözüm, felsefeyle anla, ...ve tarihle yargıla ... ما در رد تارو نامفهوم برخواسته از شعله یک شمع آن قدر نامفهوم و کدر نبودیم که چشم چشم رو نبینه دو چشم من (عزیز من) من رو با دانسته ها درک کن ، با فلسفه درک کن و با تاریخ در مورد من قضاوت کن... خیلی ترجمه اش سخته ما اثر شعله لرزان یک شمع که درهوا رها میشود وصدایی که درتاریکی مطلق(تاریکیی که چشم چشم را نمیبیند)قابل شنیدن نیست نبودیم مرا با درک وفهمت درک کن ای دوچشم بینای من(منظورمردمه)با فلسفه بفهم وبا تاریخ مورد استنطاق قرار بده تفاوت را احساس کنید :ws28::icon_gol: 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده