shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۰ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام نام و نام خانوادگي : كاظم برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام كلاس: دبستان موضوع انشا : سال گذشته را چگونه گذرانديد؟ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام قلم بر قلب سفيد كاغذ مي گذارم و فشار مي دهم تا انشاء ام آغاز شود. سال گذشته سال بسيار خوبي و پر بركتي مي باشد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام سال گذشته پسر خاله ام زيرچرخ تريلي رفت و له گشت و ما در مجلس ترحيمش شركت كرديم و خيلي ميوه و خرما و حلوا خورديم و خيلي خوش گذشت. ما خيلي خاك بازي كرديم. من هر چي گشتم پسرخاله ام را پيدا نكردم. در آن روز پدرم مرا با بيل زد، بدون دليل! من در پارسال خيلي درس خواندم ولي نتوانستم قبول شوم و من را از مدرسه به بيرون پرت كردند. پدرم من را به مكانيكي فرستاد تا كار كنم برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و اوستاي من هر روز من را با زنجير چرخ مي زد و گاهي موقع ها كه خيلي عصباني مي شد من را به زمين مي بست و دو سه بار با ماشين يكي از مشتري ها از روي من رد مي شد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام من خيلي در كارهاي خانه به مادرم كمك مي كنم. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام مادرم من را در سال گذشته خيلي دوست مي داشت و من را خيلي ماچ مي كند ولي پدرم خيلي حسود است و من را لاي در آشپزحانه مي گذاشت. در سال گذشته شوهر خواهرم و خواهرم خيلي از هم طلاق گرفتند و خواهرم بسيار حامله است و پدرم مي گويد يا پسر است يا دوقلو، ولي من چيزي نمي گويم چون مي دانم كه بچه اي به اين اندازه از هيچ كجاي خواهرم در نخواهد آمد! در سال گذشته ما به مسافرت رفتيم و با قطار رفتيم. من در كوپه بسيار پدرم را عصباني كردم و او براي تنبيه من را روي تخت خواباند و تخت را محكم بست و من تا صبح همان گونه خوابيدم! برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام پدرم در سال گذشته خيلي سيگار مي كشد برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و مادرم خيلي ناراحت است و هي به من ميگويد: كپي اوغلي،ولي من نمي دانم چرا وقتي مادرم به من فحش مي دهد، پدرم عصباني مي شود! در سال گذشته ما به عيد ديدني رفتيم و من حدودا خيلي عيدي جمع كرده ام، ولي پدرم همه آن ها را از من گرفت و آنتن ماهواره اي خريد كه بسيار بد آموزي دارد و من نگاه نمي كنم و پدرم از صبح تا شب شوهاي بي ناموسي نگاه مي كند و بشكن مي زند. پدرم در سال گذشته رژيم گرفته است و هر شب با دوست هايش آب(شراب) و ماست و خيار مي خورند و مي خندند، گاهي وقتا هم آب با چيپس و ماست موسير برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ولی خدایش حرف راست و باید از بچه ها بشنوید:icon_pf (34): اشتباهات مارو بهمون نشون میدهند:shame: 4 لینک به دیدگاه
hilda 13376 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۰ تکراری بود... ولی ممنون:flowerysmile: لینک به دیدگاه
Saman_88 8062 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۰ مرسی تکراری بود ولی با این اسمایلا خیلی قشنگ شده بود ! لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اردیبهشت، ۱۳۹۰ الان چیکار کنم هیچکار لبخند بزن ........... یه بار سرچ کردم یادم رفت ببینم چی جواب داده.......ببخشید:icon_pf (34): خب طرف راست گفته نگفته؟:4chsmu1: لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده