Nima32 196 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۰ پارسی یا فارسی؟ ( معضلى هفتادساله براى شناخت فرهنگ ایران) فارس حتى نام اصلى زبان ما نیست بلكه عربى شده «پارسى» است زیرا عرب زبان ها قادر به تلفظ حرف «پ» نیستند و این حرف را در بسیارىاز واژه هاى پارسى همچون اسپند، پیروز و غیره به «ف» تغییر داده اند. ایرانیان بایداز کلمه اصیل و غیر تحریف شده پارس که همه دنیا ما را با ان می شناسند استفادهکنند. چندین ماه پیش كه موزه بریتانیا در لندن میزبان نمایشگاهى كم نظیر ازآثار باستانى ایران با عنوان «The World of Ancient persia» (دنیاى ایران باستان) بود طبیعتاً بسیارى از ایرانیان مقیم انگلستان و حتى دیگر كشورهاى اروپایى، دوستانغیرایرانى خود را تشویق مى كردند تا از این نمایشگاه بازدید كنند. بسیارى از همینغیرایرانیان ابراز شگفتى مى كردند كه چرا افرادى كه اهل ایران هستند آنها را بهدیدار از نمایشگاهى درباره Persi ترغیب مى كنند؟! این ابهام در سال گذشته، زمانى كهایرانیان براى كاربرد عنوان Persian Gulf در نقشه هاى نشنال جئوگرافیك پافشارى مىكردند نیز به وجود آمد. بسیارى از غربیان با تعجب مى پرسیدند: «مدت هاست كهكشورى به نام Persia وجود ندارد. كشورهاى حاشیه این آبراه هم همه عرب هستند؛ پس چهدلیلى براى كاربرد Persian Gulf وجود دارد؟»!... از آنجا كه این قضیه بامسائل بسیار مهمى درباره فرهنگ و تاریخ ایران در سطح بین الملل پیوند دارد جا داردكه در همین جا به آن پرداخته شود سال ها است كه بحثى در بین است كه «ایران» و «زبان پارسى» را در زبان انگلیسى به چه نامى باید خواند؟ به روال گذشته:Persian و Persia یا آنگونه كه در سال هاى اخیر رواج یافته: Iran و Farsi؟ بحث و جدل در این زمینه، شاید به طور جدى به حدود پانزده سال پیش بازگردد. به زمانى كه احسانیارشاطر مقالاتى در نشریه «مطالعات ایرانى»، فصلنامه رهاورد، ماهنامه پارس و... بهچاپ رساند و در ادامه، تعدادى انگشت شمار از چهره هاى علمى و فرهنگى ایران در خارجاز كشور، موضوع را پى گیرى كردند. از آن زمان تاكنون بارها و بارها صفحات نشریات وتارنماهاى ایرانى در برگیرنده مطالبى از سوى موافقان و مخالفان كاربرد Iran/Persia و Farsi/Persian در زبان انگلیسى بوده است. ولى شاید هنوز آن طور كه باید و شایدموضوع به روشنى بیان نشده است. از آنچه تاكنون انتشار یافته برمى آید كه گروهى ازایرانیان مى پندارند كه طرفداران كاربرد نام Persia و صفت Persian مى خواهند از اینعناوین در زبان پارسى بهره جویند. (و مثلاً بگویند: من اهل پرشیا هستم!) گروهى دیگربر این باورند كه Persia و Persian تنها مربوط به هزاران سال پیش است و امروزهدلیلى براى كاربرد آن وجود ندارد. در این نوشتار كوشش شده این موضوع براى همه علاقهمندان و به ویژه هم میهنانى كه زمینه اى نسبت به آن ندارند شكافته شود و تا حدامكان ابهامات موجود در این باره برطرف گردد بیشتر كشورها و زبان هادر هر فرهنگ، نام ویژه خود را دارند. براى مثال، آلمانى ها زبان خود را «دویچ» (Deutsch) مى نامند، ما آن را «آلمانى» مى خوانیم و انگلیسى زبان ها از واژه German استفاده مى كنند. مردم یونان، فنلاند، هندوستان و ژاپن كشور خود را «الاس»، «سومى»، «بهارات» و «نیپون» مى نامند ولى در سطح بین المللى Greece، Finland، India، Japan نامیده مى شوند. این تفاوت در نامگذارى زبان ها و كشورها به دلایلتاریخى در بیشتر فرهنگ ها و جوامع، به ویژه آنهایى كه داراى پیشینه تاریخى خاصىهستند دیده مى شود. «ایران» و «زبان پارسى» هم از این قاعده مستثنا نیستند. حدود ششصد سال پیش از میلاد مسیح، زمانى كه یونانیان با هخامنشیان در ارتباط بودندنامPersis را كه برگرفته از محل سكونت پادشاهان این سلسله بود به كشور ما اطلاقكردند و ما هم متقابلاً (گرچه یونانیان كشورشان را Ellas مى خواندند) نام «یونان» كه در اصل تنها نام سواحل شرقى ****و آنها بود را به تمام سرزمین شان اطلاق كردیم. واژه یونانى Persis از همان دوران به عنوان نام رسمى كشور ما در اسناد و نوشته هاىمغرب زمین به كار برده شده و تنها در سده هاى بعد، هر كشور با توجه به ویژگى هاىزبان خود در آن تغییرات كوچكى داد: فرانسه زبان ها آن را Perse، آلمانى زبان ها آنرا Persien و انگلیسى زبان ها آن را Persia و یا دیگر معادل هاىآن)خواندند. از آن زمان تا سال 1935چه زمانى كه ایران از شمال هند تا روددانوب گسترش یافته بود و چه زمانى كه محدود به سرزمینى در خراسان فعلى بود به عنواننام رسمى كشور«Persia» در زبان هاى غربى مورد استفاده قرار گرفت. به تبع افتخاراتعلمى، فرهنگى و سیاسى كه ایرانیان در دوران باستان و دوران اسلامى از آن خودساختند، بار معنایى خاص یافت تا اینكه در سال ۱۳۱۳/۱۹۳۵ دولت وقت ایران به دستوررضاشاه در عملى ناگهانى، بخشنامه اى به سفارتخانه هاى خارجى در تهران ارسال كرد واز آنان درخواست كرد كه در مكاتبات خود به زبان هاى غربى از نام Iran استفادهكنند. به نظر مى رسد كه دو موضوع، انگیزه اصلى این تصمیم بوده است. ۱- گروهى تصور كرده و مى كنند كه Persia تنها برگیرنده استان فارس است. حال آنكهچنانچه در ابتداى همین مقاله به طور ضمنى اشاره شد نام كشورها در گذشته عموماً و بهدلایل تاریخى از نام یك منطقه یا نژاد گرفته مى شده ولى در گذر زمان معناى اصلى خودرا از دست داده و معناى فراگیرترى پیدا مى كرده است. ۲- عمل دولت وقت ایراندر تغییر نام، مصادف با كشورگشایى آدلف هیتلر و ادعاى وى مبنى بر برترى آریایى هابر سایر نژادها بود و برخى از دولتمردان ایران نیز مى پنداشتند كه نظر به معناىلغوى نام ایران، مردم جهان در برخورد با آن بلافاصله به آریایى بودن ایرانیان پىخواهند برد اما نتیجه كار كاملاً برعكس از آب درآمد و از رهگذر اقدامشتابزده دولت وقت ایران، پیامدهاى ناگوار فرهنگى یكى پس از دیگرى نصیب ایرانشد: در غرب (به استثناى تعدادى بسیار معدود) هیچكس متوجه ارتباط Iran با Persia نبوده و نیست و از آن گذشته به دلیل شباهت بسیار زیاد میان نام غربى ایران وعراق (Iran-Iraq) اغلب ایران با این واحد عربى تازه تاسیس در غرب ایران، اشتباهگرفته مى شود. از اینها گذشته تغییر نام Persia به Iran در زبان هاى غربى، تقریباًهمزمان با فروپاشى امپراتورى عثمانى و پدیدآمدن تعداد زیادى واحد سیاسى جدید درمنطقه بود. لذا از همان زمان تاكنون، بسیارى Iran را هم یكى از همین كشورهاى جدیدمى پندارند و نمى دانند كه همان پرشیاى سابق است. در یك كلام با تغییر نام، یك شكافبزرگ میان ایران و كلیه سوابق فرهنگى اش در ذهن مردم دنیا پدید آمد بعدها درسال ۱۹۵۹ به كوشش تعدادى از شخصیت هاى سیاسى و فرهنگى ایران شورایى با حضور احسانیارشاطر، سیدحسن تقى زاده، دكترى على اكبر سیاسى، عیسى صدیق، عبدالله انتظام و حسینعلا تشكیل شد كه این شورا پس از بررسى موضوع، به اقدام نادرست رضاشاه در تغییر نامكشور در زبان هاى خارجى پى برد و نتیجه بررسى خود را به دولت ایران ارائه كرد. دولتنیز استفاده از نام Persia را بدون مانع اعلام كرد ولى به دلایلى كه بر نگارنده همروشن نیست «Persia» رسمیت كامل نیافت. در برخى از مقالات اشاره شده به «دلیلنارضایتى محافل بین المللى از تغییرات پى درپى نام كشور»، ولى براساس قوانین بینالمللى، هر كشورى حق دارد نام رسمى خود را خودش انتخاب كند. مثال زنده كشور برمهاست كه طى سالیان اخیر بارها تغییر نام داده است و همه آن را پذیرفته اند. بایداضافه كرد كه هنوز بخشنامه اى مبنى بر عدم اعتبار نام Persia در زبان هاى خارجىصادر نشده و این نام گرچه در عرصه سیاست امروز كمتر مورد استفاده قرار مى گیردهمچنان از اعتبار قانونى برخوردار است و خوشبختانه روز به روز ایرانیان وغیرایرانیان بیشترى از آن در زبان هاى اروپایى استفاده مى كنند. صرفنظر ازبحث در زمینه نام ایران در زبان هاى غربى، نام زبان پارسى (فارسى) در غرب همواره Persian (یا دیگر برابرهاى آن: Persan، Persisch و غیره) بوده است ولى در بیست وششسال اخیر به طور فزاینده اى در زبان انگلیسى از عبارت Farsi و نه Persian استفادهمى شود. ظاهراً در میان جمعیت كثیرى كه در پى انقلاب ۱۳۵۷ به خارج از كشوركوچ كردند گروهى از این موضوع كه نام انگلیسى زبانشان Persian است بى خبر بودند ودر محاورات خود با بیگانگان همان نام بومى زبان، یعنى Farsi را به كار مى بردند. ازاین رو این واژه نامأنوس در زبان انگلیسى قدرى معمول شد. جالب اینجا است كه Farsi حتى نام اصلى زبان ما نیست بلكه عربى شده «پارسى» است زیرا عرب زبان ها قادربه تلفظ حرف «پ» نیستند و این حرف را در بسیارى از واژه هاى پارسى همچون اسپند،پیروز و غیره به «ف» تغییر داده اند. این تغییر در بسیارى از دیگر واژه ها كه داراىحروف «ژ»، «گ» و «چ» هستند نیز رخ داده است. به هر رو Farsi نامى است كههنگام سخن گفتن به زبان خودمان از آن استفاده مى كنیم ولى Persian نامى است كه قرنها است در انگلیسى به آن داده شده است؛ همانگونه كه نام بومى زبان یونانى «Elinika» و نام انگلیسى آن «Greek» است. همینطور در مورد زبان هاى ارمنى، اسپانیایى، آلمانى،سوئدى و... كه نام بومى شان با نام انگلیسى شان متفاوت است. استفاده از Farsi بهجاى Persian در انگلیسى به همان اندازه نادرست و مضحك است كه در این زبان براى خلیجپارس به جاى Persian Gulf بگوییم Farsi Gulf! یك انگلیسى زبان هنگام برخورد باعبارت Persian Language حتى اگر شناخت چندانى از تاریخ و فرهنگ ایران نداشته باشدمى تواند این زبان را با بسیارى از جنبه هاى معروف كشورمان در غرب همچون Persian Cat, Persian Miniature, Persian Poetry, Persian Carpet, Persian Gulf و... ارتباطدهد در صورتى كه عبارت Farsi Language حداكثر تنها براى برخى از ملل خاورمیانه اىروشن است و هیچ سابقه اى در فرهنگ غرب ندارد. البته به دلیل استفاده از Farsi درمتون انگلیسى در سال هاى اخیر هستند افرادى كه آن را به عنوان زبان رسمى ایرانبشناسند ولى براى آنها هم این واژه تنها «اسماً» شناخته شده و هیچ بار معنایىندارد شمارى نیز در حال تبلیغ این ایده اند كه در انگلیسى باید زبان رسمىایران را Farsi نامید و براى پارسى اى كه در افغانستان و تاجیكستان بدان سخن گوینداز Dari استفاده كرد و براى همه اینها Persain!! در صورتى كه تفاوت میان پارسىایران و پارسى افغانستان و تاجیكستان به هیچ وجه در آن حد نیست كه براى آنها نامهاى گوناگون به كار برده شود. براى مثال اگر یك مصرى عرب زبان را با یك قطرى عربزبان روبه رو سازیم بسیار دشوار به مفهوم سخنان یكدیگر پى خواهند برد ولى هیچ كس درانگلیسى به زبان هاى این دو نمى گوید Qatari و Egyptian! هر دو Arabic هستند. چهبرسد به ایرانیان و افغانى ها و تاجیكان كه كاملاً متوجه سخنان یكدیگر هستند. اینایده در اصل از سوى كسانى مطرح شد كه نگران گسترش این زبان در كشورهاى مختلف آسیایىو پیوند میان پارسى زبانان بودند. چندى پیش به طور اتفاقى برنامه اى جدید ازتلویزیون دویچه وله (DW) آلمان را تماشا مى كردم كه گویندگان، زبان پارسى با لهجهافغانى صحبت مى كردند و كاملاً آشنا و قابل فهم براى ما. در پایان برنامه عبارت DW Dari Service بر صفحه تلویزیون خودنمایى كرد و خدا را شكر كه از هیچ كس هم صدایىبرنمى خاست كه این زبان پارسى است كه «درى» مى نامیدنش و در هیچ كجاى دنیا نام لهجهرا به اصل زبان نمى دهند! برنامه هاى دویچه وله را دنبال كردم و دریافتم كه ازكاربرد Persian Gulf براى خلیج پارس نیز خوددارى مى كنند و آن را The Gulf (خلیج) مى نامند. گویى هیچ خلیج دیگرى در دنیا وجود ندارد. به نظر مى رسد كه یك سیاستضدایرانى پنهان و خزنده رسانه ها و مراكز فرهنگى غرب را دربرگرفته كه روز به روز همدامنه آن گسترده تر مى شود مسائل مربوط به نام كشور و زبان حدوداً از سالهاى پایانى دهه ۱۳۶۰ به همت شمار اندكى از چهره هاى علمى و فرهنگى ایران در نشریاتپارسى زبان مطرح شد كه ظاهراً تاثیر چندانى در پى نداشته است! در سال ۱۳۷۱/۱۹۹۲دفتر تجارت استرالیا در پى اعتراض تعدادى از ایرانیان مقیم آدلاید به استفاده ازواژه Farsi از سوى این دفتر طى نامه اى به وزارت امور خارجه این پرسش را مطرح كردكه «زبان فارسى در انگلیسى به چه نامى باید خوانده شود؟ Farsi یا Persain.» فرهنگستان ضمن پاسخ به این دفتر بیانیه محكمى صادر كرد و در آن به واقعیاتى اشارهكرد كه از دید بسیارى از ایرانیان پنهان مانده بود: «در طرح تبدیل Persian به Farsi سوءنیتى از جانب محافل معینى استشمام مى شود و انتظار مى رود تا دولتایران مراقب این جریانات باشد تا توطئه با قوت تمام خنثى گردد.» ولى با نهایت تاسففرهنگستان تنها به چاپ بیانیه در فصلنامه خود مبادرت ورزید و هیچ گونه اقدام عملىدر این زمینه روا نداشت. در سال گذشته نیز زمانى كه براى جلب حمایت و درخواستهمكارى سردبیر فصلنامه به فرهنگستان رفته بودم با برخورد باورنكردنى او روبه رو شدمكه حتى از اختصاص چند دقیقه وقت براى صحبت در این زمینه خوددارى كرد! در چنینشرایطى كه فرهنگستان زبان و ادب فارسى (مسئول مقابله با چنین مسائلى) حتى براى آنچهخود نیز سابقاً اعلام داشته هیچ ارزشى قائل نیست گروهى كوچك از ایرانیان مقیم داخلو خارج دست به كار شده اند كه كوشش هایشان نتایج بسیار مثبتى را هم در پى داشتهاست. از آن جمله اعتراضات پى در پى و مستدل به صداى آمریكا (VOA) در سال 1383 بودتا در نهایت این سازمان را واداشت كه نام بخش پارسى خود را از Farsi Service به Persian Service تغییر دهد. ولى در نهایت این پشتیبانى نهادهاى دولتى ایراناست كه این كوشش ها را به نتیجه مورد نظر خواهد رساند. دست كم ارسال بخشنامه هایىبه سفارتخانه هاى ایران در خارج، سفارتخانه هاى خارجى در تهران، نشریات انگلیسىزبان چاپ ایران، بخش انگلیسى شبكه چهار و شبكه خبر، دانشكده هاى زبان، خوددارىوزارت ارشاد از صدور مجوز به نشریات نرم افزارها و دیگر محصولاتى كه در نوشته هاىانگلیسى شان از Farsi به جاى Persian استفاده شده و درخواست تصحیح آن و.... مىتواند بخشى از اقدامات رسمى در این زمینه باشد در جهت حفظ منافع ملى و ساختآینده اى درخشان بر پایه آنچه از گذشته به یادگار مانده- علاوه بر كوشش هاى عملى- شایسته است كه همچنان به كاربرد نام Persia و صفت Persian در زبان هاى غربى وفاداربمانیم. كسى در رویاى بازگشت كوروش و داریوش و یا خیال پردازى با قالى هاى خوش نقشو نگار، خرابه هاى پارسه، مینیاتور و گربه نیست ولى همین ها جزیى از میراث غنى وكهن ما هستند كه چنانچه آگاهانه به آن نگاه كنیم مى توانند ما را در ساخت آینده اىدرخور، بس یارى دهند. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده