mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آذر، ۱۳۹۱ ابرها به آسمان تکیه می کنند درختان به زمین و انسان ها به مهربانی هم 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آذر، ۱۳۹۱ شیفتگی یعنی محو چشمان کسی شوی اما ندانی چشمهای او چه رنگی هستند! 6 لینک به دیدگاه
ghazal1991 1818 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۱ یادسهراب بخیر آن سپهری که تالحظه خاموشی گفت: تومرایادکنی یانکنی باورت گربشود گر نشود حرفی نیست.. اما نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تونیست.... 5 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۱ دیر گاهی است که تنها شده ام قصه ی غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است باز هم قسمت غم ها شده ام و آیینه ز من بی خبر است که اسیر شب یلدا شده ام من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخها شده ام کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام ... 3 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۱ نرو! من بي تو ميميرم! اين جمله به ظاهر ساده پژواك تمامي فريادهاي بي صدايي است كه در گلويم به زنجير كشيده شده و من قدرت بيان كردنش را ندارم!!! براستي چشمان اشكبار من لرزش پيانو وار اندام ظريف من قلب به خاك و خون كشيده بينواي من هيچ كدام برايت اهميتي ندارد؟؟؟!!! مجنون من يه لحظه تنها يك لحظه به من كه قرار است بعد ازتو چه بر سرم بيايد بيانديش! اين قدر بي مهر اينقدر بي تفاوت سخن نگو و دم از جدايي نزن تو كه بهتر از هركسي ميداني اين رفتار آمرانه تو مرا ديوانه مي كند.... 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۱ ای کاش نقاش چیره دستی بودم تا لحظات با تو بودن را در تابلویی می کشیدم و به هنگام دلتنگی به آن می نگریستم . ای کاش شاعر بودم تا لحظات خوب با تو بودن را در شعری می گنجاندم و به هنگام دلتنگی آن را می خواندم . ولی حال که هیچ یک از اینها نیستم فقط میتوانم بگویم : دوستت دارم... 2 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۱ تو آفتاب لب بام بودی...! تا به شعر من در آمدی پریدی..... 1 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۱ روزها عقربه می شوند بی هوده دور خود می گردند و پست چی ها هیچ وقت در این خانه را نمی زنند این طور که نمی شود باید خودم بیایم سراغت را از ماه بگیرم 1 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آذر، ۱۳۹۱ چقدر حرف هست و من فقط سکوت میکنم آمدنت را سکوت کردم. داشتنت را سکوت کردم. رفتنت را سکوت کردم. انتظار بازگشتت را هم..... حالا نوبت توست... باید در سکوت به تماشا بنشینی سوختنـــــــــم را 1 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۱ دستان سردم گرمای دستان تو را می طلبد چشمان بی فروغم حسرت نگاه تو را به دل دارد پیکره نیمه جانم با هر نفس آغوش تو را کم می آورد و تمامی هستی ام در دیدارت لحظه شماری میکند اما باز هم تو مرا در میان مشغله های روزمر گی ات به فراموشی سپرده ای در برابر سخن های پر تمنای من بی توجه ای!!! کار .... زمان .... درسهایت را بهانه میکنی از یک دیدار عاشقانه سر باز میزنی و مرا در حسرت دیدارت پنهان میداری... لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۱ شب را دوست دارم … چرا که در تاریکــی .. چهره ها مشخــص نیست !! و هر لحظـــــه .. این امیــــد .. در درونــم ریشه می زند … که آمده ای .. ولی من ندیده ام 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۱ وقتی می گویم دیگر به سراغم نیا فکر نکن فــــراموشــــت کردم یا دیگر دوســــتت ندارم نــــــــــــــــــــــــ ـه من فقط فهمیدم وقتی دلت با من نیس بـــــودنت مشکلی را حل نمی کند.... 2 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۱ در دلم آشوب است در و دیوارش سیاه از شعار «من نمی خواهم تو را » کوچه هایش باریک روزهایش تاریک خفقان حاکم دل زندگی هم مشکل تا دل شاد دراین دنیا هست هوس این دل آشفته. . . دریغ گذرعشق به این کوی خرابه. . . هرگز انزوا در دل من جا کرده . . . منصور عقیلی 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۱ در دلم آشوب است در و دیوارش سیاه از شعار «من نمی خواهم تو را » کوچه هایش باریک روزهایش تاریک خفقان حاکم دل زندگی هم مشکل تا دل شاد دراین دنیا هست هوس این دل آشفته. . . دریغ گذرعشق به این کوی خرابه. . . هرگز انزوا در دل من جا کرده . . . منصور عقیلی این منم که در وجود خود تو را می بینم تو هم می بینی و در دالان شب ، گهی کنار من می نشینی آرزو ، گم کرده در خیال تو تکیه گاهی نیست در مدار روشنایی و از تو می پرسم کدامین ره به رویای تو می پیوندد 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۱ در تمام طول شب در ثانیه های عبور سایه تو بود پیشاهنگ چشمان من ای تنهاترین ای معنی عشق 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۱ حس دستان تو عالی است ، حقیقت دارد با تو هر ثانیه ، سالی است ، حقیقت دارد آه اگر راه به روی دل من باز کنی گرچه او تازه نهالی است...حقیقت دارد من عروس غمم و عمر عزیزم همه شب غرق داماد خیالی است ، حقیقت دارد زور و شبهای بلندی که به یاد تو گذشت خسته از دست توالی است ، حقیقت دارد بی هوای نفست ، زمزمه های دل من آتش رو به زوالی است ، حقیقت دارد غم عشق تو دلم را بخدا سوزانده حاصل اش اشک زلالی است ،حقیقت دارد من و دلتنگی و تنهایی و بی همنفسی... جای چشمان تو خالی است ، حقیقت دارد 1 لینک به دیدگاه
ghazal1991 1818 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۱ آدم ها زود پشیمان میشوند… ! گاهی از گفته هایشان، گاهی از نگفته هایشان… گاهی از گفتن نگفتنی هایشان و گاهــــــــــــ ــــی هم از نگفتن گفتنی هایشـــــــان.. 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۱ دیگــر قـــاصِـدک هــا بـِـه دَستـــ مـــا نِـمیرسنــد! چـــون شَــرم دارنــد پِیغــــام چَنــد نَفــــر را بـِــه یـــک مَقصـــد بِبـــَـــرنـــد!! 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۱ خدايــا ... حالـم اصـلا خـوب نيـسـت .. يـك مسكـن قـوي ميخـواهـم ... بـدون تجـويـز روزگار هم مـرگ ميـدهـي ..؟ 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۱ کـــــــــاش می شد .. دنیـــــا را تــــا کرد و گوشــــه ای گذاشت ..، مثل جانماز مــــــــــادر ..! دلم تنگ ِ سکوت است ... 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده