رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

سلام حالا ک تصمیمت واسه شمال استان جدی تر میگم:

بنظر من شهرستان ماکو گزینه مناسبیه..چه از لحاظ طبیعت چه میراث فرهنگی و...این شهرستان از ی طرف به رودخانه قره سو و کشور ترکیه ووصل..کلا این شهر توی ی دره قرار داره...حتی خونه هایی ک تو طبیعت داره هم دیدنی..همگی تو دامنه کوهه..احساس میکنی خونه ها میخوان اوار ن رو سرت:ws3:

تفرجگاهاش:گُوزلو،دره باغی،سودره سی،چنگیز خان بولاغی،چشمه های ک تو ماکو هستش،سد ماکو،غارخزانگاه،کوه قره داغ...

آدرس دقیق و عکسی از اینارو فک کنم بتونی از نت گیر بیاری...:w16:

 

:ws37:

 

 

ساگولایسز:a030:

اگه طبیعتش اونجوری که تو ذهن منه باشه... آرزومه برم اونجا زندگی کنم.:ws37:

از تهران بدم میاد:w000:

 

یعنی میشه بشه خدااااایا ؟!!!!!:ws37::ws37::ws37:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 6.4k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ساگولایسز:a030:

اگه طبیعتش اونجوری که تو ذهن منه باشه... آرزومه برم اونجا زندگی کنم.:ws37:

از تهران بدم میاد:w000:

 

یعنی میشه بشه خدااااایا ؟!!!!!:ws37::ws37:

خواهش الیرم...اهوم تهران داریخمالیدههههه..اما بو شهرلر دده گالماخ چتینده:ws37:

من گیچیمه ارومیه دن اشیه قویورام(اله بو استاندا)حوصلم قاچیر:hanghead:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
ساگولایسز:a030:

اگه طبیعتش اونجوری که تو ذهن منه باشه... آرزومه برم اونجا زندگی کنم.:ws37:

از تهران بدم میاد:w000:

 

یعنی میشه بشه خدااااایا ؟!!!!!:ws37::ws37::ws37:

 

چرا از تهرون بدت میاد ؟ :w000:

 

زندگی تو تهران سخته، ولی تو شهرستان سخت تره !

 

خواهش الیرم...اهوم تهران داریخمالیدههههه..اما بو شهرلر دده گالماخ چتینده:ws37:

من گیچیمه ارومیه دن اشیه قویورام(اله بو استاندا)حوصلم قاچیر:hanghead:

 

دوزدی تهران داریخدیریر، آما یاشاماخ تهران دا آیری شهرلردن چوخ حاسات دی :w16:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
چرا از تهرون بدت میاد ؟ :w000:

 

زندگی تو تهران سخته، ولی تو شهرستان سخت تره !

 

 

 

دوزدی تهران داریخدیریر، آما یاشاماخ تهران دا آیری شهرلردن چوخ حاسات دی :w16:

 

تهران هاراسی یاخچی دی؟:sigh:

نه آرامش، نه زندگی.... فقط گره قاچاسان....هش موقع دا یتیشمیاسان.:sigh:

 

البته با الهه خانوم موافقم. شهرهای دیگه هم سختی های خودش رو داره.

مثلا تو تهران اذیت شدن خواهرزداه توسط دایی ها جزء لذتهای کوچیکه نه بزرگ.:ws28:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
تهران هاراسی یاخچی دی؟:sigh:

نه آرامش، نه زندگی.... فقط گره قاچاسان....هش موقع دا یتیشمیاسان.:sigh:

 

البته با الهه خانوم موافقم. شهرهای دیگه هم سختی های خودش رو داره.

مثلا تو تهران اذیت شدن خواهرزداه توسط دایی ها جزء لذتهای کوچیکه نه بزرگ.:ws28:

 

چرا ... اگه به طرف چیزی که میخوای بدویی بهش میرسی !

 

اتفاقا خیلیا از شهرستان برای پول در آوردن میان تهران :w16:

 

زندگی در حالت کلی سخته، مهم نیست کجا زندگی کنی. هر جا که بری یه خوبیایی داره و یه سختیایی :w02:

 

این لذت من چقد معروف شد :ws28::ws28::ws28: الان من مظهر خشونت انجمنم :ws28:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

سلام بر آذربایجای های عزیز :icon_gol:

واااااااای چقد باحالین شوماها... :hapydancsmil:

شرمنده مثل مهمون ناخوانده ها اومدم تو :icon_redface:

این آقا عباس رفیقمه. دیدم اومده اینجا, منم کنجکاو شدم پریدم تو . هه

به شخصه احترام خاصی برای تبریزی ها و ارومیه ای های عزیز قائلم.:icon_gol:

آدم های بافرهنگی هستن.

یکی از هم دانشگاهی های من ارومیه ای هستش. تا حالا دو بار واسم سوغات آورده:gnugghender:. پسر خون گرمیه.

از همینجا براش آرزوهای خوب میکنم. :w16:

موفق باشی آقا رضا.ن :a030:

 

ببخشید ترکی بجز چند لغت, بلد نیستم چیزی بگم.:hanghead:

زحمتو کم میکنم.

پیروز باشید دسته جمعی :icon_gol:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

اوشاخلااااااااااار تپه حسنلودان تاپان وسالار هاردادیلار؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من تازالیخدا تاریخ دیرین ترکان ایرانی اوخورام .اوردا یازیب چوخ وسالار تاپیلیب ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  • Like 1
لینک به دیدگاه

پان کیست؟ انتشارات پینار٫ یا حداد عادل؟

 

حداد عادل را در زنجان از نزدیک دیده بودم و به سخنرانی اش گوش داده بودم ، حدادی که اسمش را اینگونه بزرگ و او را صاحب قلم معرفی می کنند را اگر شما هم از نزدیک دیده بودید ، خود قضاوت می کردید که سیاستمداران و دولت مردان این مملکت چه قدر تو خالی و به دور از شعور سیاسی و فرهنگی به سر می برند.اینان که یک شبه و با افکار نژاد پرستی بر راس امور می نشینند و بر ملت حکومت می کنند چه کسانی هستند !

 

در زنجان در ساختمان بورس و اوراق ساعت ۱۱.۵ صبح حداد عادل سخنرانی داشت و بنده نیز به عنوان ناشر فعال از طرف یک دوست دعوت شده بودم و کارت دعوت داشتم خالی از لطف ندیدم به آنجا سری بزنم.به آنجا رفتم زمان ورود به ساختمان تمام اشیاء ، کیف دستی ، موبایل و هر چه به همراه داشتیم را از ما گرفتند و بازرسی بدنی شدیم . سپس وارد سالن شده و در ردیف سوم نشستم .

 

بعد از شروع ابتدا چند نفر از مدیران شروع به دادن گزارش ، آمارو بازدهی شرکتها کردند که همه ناراضی بودند و اعلام می کردند که نسبت به پیشرفت صنعت تورکیه چه قدر عقب مانده و افت کرده اند.

 

خلاصه نوبت به حداد عادل رسید پشت تریبون که رفت یک دستش را روی میز خوابوند و شروع کرد به خنده های به ظاهر از ته دل و مضحک وبچه گانه ، همه فقط نگاه می کردند ، خشکشان زده بود ، از دولتمدار اینگونه رفتار غیر قابل باور بود .دقایقی به همین منوال خندید بعد که آرام شد علت خندیدنش را اینگونه بیان کرد : این زنجانیها آدم رو دعوت می کنند بعد خودشان می آیند صحبت می کنند و باز دوباره غش غش خندیدٰ ، باور کنید کسی تکان نمی خورد و همه شوکه شده بودند ، خلاصه بعد از خنده یک دفعه فریاد کشید آقا چرا تورکیه ؟ چرا همش مملکتمون رو با تورکیه مقایسه می کنید ؟ بگید افغانستان ،مگه تورکیه کیه ؟…

 

و امروز این آدم تو خالی با نهایت پررویی فقط ۳۵٫۰۰۰٫۰۰۰ تورک را هیچ می انگارد و در شروع سال تحصیلی شعر زبان فارسی را تقدیم فرزندانمان می کند ، خودش را به خریت می زند با حس شدید نژاد پرستی و پان فارسیستی به این همه انسان توهین می کند و وجودشان را فرهنگشان را زبانشان را دربرابر زبان فارسی ناچیز و نادیده می گیرد!،و متاسفانه ما نیز به ناچار آن را می خریم ٰ، جلد می گیریم ، به فرزندمان توصیه می کنیم ، خوب بخواند ، حفظ کند ،شاگرد اول شود ، ۲۰ بگیرد و باعث افتخار گردد.

 

آری همیشه و هر زمان اینگونه بوده است ، هر چه دادند خوردیم ، امر کردند اطاعت کردیم ، نابغه های زبان فارسی شدیم ، شاگرد اول های کلاس شدیم ، به خاطر لهجه مان به ما خندیدند از ما خواستند لهجه مان را عمل کنیم و ما برای اینکه تحقیر نشویم مانند آنها صحبت کردن را برای کتمان هویتمان تمرین کردیم و با زکاوت زیباتر از آنها صحبت کردیم ، مجبور شدیم ۲ زبان را همزمان در ذهنمان تجزیه و تحلیل کنیم سپس به زبان بیاوریم و به خاطر آن ٰ، کتک خوردیم ، جریمه شدیم ، اخراج شدیم ، تحقیر شدیم و گاهی ناچار از مدرسه فرار کردیم ، تاریخ اجدادمان را با تحریف و تخریب به نام تاریخ ایران به خوردمان دادند و ما به ایرانی بودنمان بالیدیم ، ما حتی ۱۵ سال پیش نمی دانستیم ، فرهنگ لغت داریم ، دستور زبان داریم ، تاریخ داریم ، فقط تعداد کمی کتابهای شعر و نوحه داشتیم و آن را دارایی خود می انگاشتیم .

 

ما را غریبانه از ما دور کردند شعورمان را بر ضد فرهنگ خودمان بکار گرفتند و خودکمان را با دست خودمان سرکوب کردند، اگر آزربایجانی نبود صدا و سیمای ایران شکل نمی گرفت ، نمی توانست عرض اندام کند ، اما از طریق همان صدا و سیما همیشه به تکرار مارا هویت ما را به باد مسخره گرفتند و ما را خنداندند ، غافل از اینکه این سیاست شوونیستی هدفی فراتر از خنداندن داشته است او غیر مستقیم به ملت نشان می داد که تورک حقیر است و فرزندانمان برای فرار از تحقیر از معرفی کردن خود و از تورک بودن خود فرار می کردند و خود را بچه تهران می خواندند.و ندانسته سیاست آسیمیلاسیونی فارس را رهنمون می شدند.

 

اما امروز با بیدار شدن شعور ملی و سیاسی ملت خوشبختانه سریع از روی افکار شوونیستی فارس پرده برداشته و از راههای مختلف اهداف ضد بشری و افکار نژاد پرستی اشخاصی مانند حداد عادل را رو می کنند .

 

دیروز انتشارات پینار را به جرم پان تورکیستی ، فرقه گرایی و …. با برنامه ی از پیش تعیین شده و دقیق فلج می کنند ، مجوز نشر را ابطال می کنند، که شما چرا کتاب تورکی غیر مجازچاپ کردید؟

 

بعد از یک سال بازی دادن که کاملا منجر به ورشکستگی انتشارات از نظر مادی و معنوی گردد بنده را به دادگاه می کشند تا به حبس بیندازند، بعد از یک سال اعلام تعلیق آن هم شفاهی یکباره بعد از رو شدن پرونده متوجه می شویم که مجوز یک سال است ابطال شده است و اینها با وعده تشکیل جلسه و تجدید نظر و لغو تعلیق مرا به بدترین وضعیت مالی دچار کردند. اینجاست که احساس می کنی دنیا دور سرت می چرخد و تو کاری نمی توانی بکنی ، زیرا به کدام قانون ، به کدام دادگاه و به کدام قاضی می توان اعتماد کرد ، همه جا حاکم اوست خودش قانون است و خودش دادگاه، او حق وتو دارد چون می تواند، در برابر ملتی که برای خود چیزی ندارد!. دارد اما اختیارش را ندارد ، قانون ، قاضی ، دادگاه ، حکومت و کسی که در راس باشد و بگوید بیایید درست قضاوت کنید، و حق مارا ، ملت ما را این قدر راحت ضایع نکنید ، اینجاست که خلع را با وجودت حس می کنی ، اگر من هم حاکمی ،دولتی داشتم ، کسی داشتم برایش دردم را بگویم و او مرا و زبان مرا می فهمید ٰ،اینگونه زیر پا له نمی شدم و به ناچار مانند جسم بی جان زندگی نمی کردم .

 

مرا محکوم به چاپ غیر مجاز کتاب کردند و من اجازت خودشان نشانشان دادم ٰ، گفتند تو مگر نماینده باکو هستی که کتابهای آنجا را ترجمه می کنی ، گفتم من کتابهای انگلیسی ترجمه شده و چاپ شده زیاد دارم ، اما خود گفتند خود پذیرفتند ٰ، خود جلسه تشکیل دادند ، خود ابطال مجوز کردند و من فقط چرا چرا کردم ؟

 

اینجاست که ملت طاقتشان طاق می شود ، این ملت فهمیده اند زیر یوغ ا ستعمار بودن نتیجه ای جز این نخواهد داشت ، آیا باز بپذیریم که ما را تورک خر خطاب کنند ، ثروتمان را به غارت ببرند ، فرزندانمان را آسیمیله کنند ، یا نه از هر طریقی شده به فکر باز گرفتن حقوق انسانی مان باشیم امروز که در عصر بیداری به سر می بریم در قرن اتم ، کدام سازمان و کدام دادگاه با وجود این همه ظلم به دادمان رسیده است ؟ چه کسی هست بیاید حقایق را در یک ترازو قرار دهد و مشخص کند که آیا انتشارات پینار با تلاشهای شبانه روزی اش و بدون دریافت کمکی از دولت ، با وجود اجازه انتشار به خاطر چاپ کردن کتاب تورکی پان تورک هست یا نه؟ ایا حداد عادل با وجود توهین علنی به شعور این همه ملت و اقوام ساکن در ایران پان محسوب می شود یا نه؟

 

اینک ملت باید خود قاضی شوند و تشخیص یدهند پان کیست؟ حداد عادل یا انتشارات پینار ؟…

 

شریفه جعفری

مدیر مسئول انتشارات ابطال شده ی پینار

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 5 هفته بعد...
آخی بیلیسن واقعا ترک چوخدی انجمنده من تعجب الیرم با :w58:

 

اله من دیـن سوزدو با فریماه افاده بیده فیکر الیلر بو تاپیکه گلسلر شخصیتدره ینر اشایا!:banel_smiley_4:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...