رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

کسی این دور و بر نیس آب قند بده به استاد:ws3: چه دل پری:icon_pf (34):

 

یک فندک بده کوروش جان از طعم شیرین و آب قند بدم میاد :ws3:صد تا فندک دارم هیچوقت هیچ کدومشون گاز نداره :icon_pf (34):

لینک به دیدگاه
یک فندک بده کوروش جان از طعم شیرین و آب قند بدم میاد :ws3:صد تا فندک دارم هیچوقت هیچ کدومشون گاز نداره :icon_pf (34):

 

یه فندک دارم 3شعله سال 89 با دلار 800یا نهایت 1000بود فک کنم، خریدم دوتومن از بازار تو شهرستان:ws3: عالیه ینی هرکار بگی میشه باهاش کرد:ws28: تو اون تاپیک اردوینو عکسش هس

لینک به دیدگاه
یه فندک دارم 3شعله سال 89 با دلار 800یا نهایت 1000بود فک کنم، خریدم دوتومن از بازار تو شهرستان:ws3: عالیه ینی هرکار بگی میشه باهاش کرد:ws28: تو اون تاپیک اردوینو عکسش هس

 

بابا یک فندک خواستیم بحثو بردی تو اقتصادو ارز :ws28: الان یک فنر پیدا کردم دو تا سیم میزنم سرش میکنم تو پریز سرخ میشه با اون روشن میکنم، دلار به درک بشه صد هزار تومن ولی چیز خوب دیگه گیر نمیاد

بعد از 12 سال به سرم زد یکم دوباره استروئید بازی کنم ، یعنی بگو یک چیز درست مگه پیدا میشه ؟ سال 82 یادمه برندهایی بود آدم حال میکرد الان میگی یا اصلا نمیدونن چیه یا به قدیمیا میگی میگن بابا دوازده سیزده ساله دیگه این برندها تو ایران پیدا نمیشه ..... یک انسولین رگولار ز داروخانه گرفتم انگار آب توش ریختن ، 40 واحد میزنی انگار نه انگار ، قدیم همین رو 10 واحد میزدی میتکوند آدمو ....

حالا اسپم نکنیم این ممده میاد خشتکمونو سر چوب میزنه پرچم نواندیشان میسازه .....

اسم دونی نداره تالارتون ؟

لینک به دیدگاه
سلام دوست محترم من

شروع مجدد خیلی زود تموم شد متاسفانه که البته با آسیب فیزیکی چند نفر همراه بود

دوستان صنایع ما دو خانم بودن و یک آقا که قرار شد خودشون تیمشون رو ببندن ، خیلی هم تلاش کردن ولی نمیدونم چه سری هستش که کار عملیاتی تو این کشور سر انجام نداره .... یک تیم بستن که افرادش لنگه همونایی بودن که خودم به پستم میخوردن و ملاک دوستان صنایع فقط کمی با من تفاوت داشت ، تو افرادی که انتخاب کرده بودن سابقه کاری و معدل تحصیلی و محل تحصیل رو مد نظر گرفته بودن که واقعا برای خودم این چیزا غیر قابل هضمه ، ولی گفتم تو کارشون دخالت نکنم آزادانه کارشونو جلو ببرن .......

فقط بالا سرشون نگاه میکردم و این تیم هم ماشاالله اگر پا میداد غروری داشتن که فازشون جوری بود انگار گرومن هستن ، ملاک خود من برای تیم اصلا این چیزا نیست و اصلا طرفم سیکلم نداشته باشه مهم نیست و من کار میخوام ولی همونطور که گفتم دخالت نکردم ، اینا رفتن کلی متریال گرفتن زدن کوبیدن نخورد به هم و یکم بادشون خوابید به چه کنم چه کنم افتادن ، اومدن درخواست جلسه کردن و رفتیم نشستن گرفتاریشونو گفتن و منم فقط گوش کردم چون مدیر بچه های صنایع بودن و تو مدیریت جلسه هم دخالتی نکردم و فقط گفتم آخرش من چیکار کنم ؟ خب مشکلو حل کنید ، رفتن دوباره یکهفته بعد اومدن گفتن نمیخونه و انداختن گردن مدیر و مدیر انداخت گردن تیم و دعواشون شد :icon_pf (34): بازم چیزی نگفتم و فقط گفتم مگه نمیگید نتیجه تلاشتون درسته و از اصل آشو دوغو قوانین مهندسی میگید ؟ خب به هم وصلش کنید ببینید ایراد از کیه چرا همش رو وایت بردو کاغذید ؟ مدیران که همون دوستان صنایع باشن ، نمیدونم انگار گرخیده باشن کلا اعتماد به نفسشونو از دست داده بودن و ترس داشتن و نمیفهمم چرا ، هیچی دیگه با کمک یکی از دوستانم به هر ترتیبی بود (هر چند میدیدیم اشتباهه ولی هیچی نگفتیم) کجو کوله به هم متصل کردن و زمان استارت هم همه فاصله گرفتن انگار قراره موشک تست کنیم و در آخر هم یکی از مهندسین اعظم و علامه مکانیک :icon_pf (34): به شدت سوخت و یکی از علامه های دیگه هم به تیر غیب گرفتار شد و الانم چار چرخشون بالاست و بیمه رو بغل کردن

من هم طبق روال سیگارمو روشن کردم رفتم بالای یک تپه و واقعا برام سواله که چرا مدیران به کار و تیمی که خودشون بستن و تصمیماتی که گرفتن اعتماد نداشتن ؟ واقعا برام سواله چون رهبری این تیم با این خانما و همکارشون آقای گوشکوبیان بود ولی چرا دقیقا نمیدونستن چی بستن ؟ اگر به هر دلیلی متوجه شدن راه درست نیست چرا با قدرت و محکم نگفتن نه وقت تست نیست و تیمو تغییر بدن یا هر تصمیم دیگه ؟ چرا ترس تو کلامشون موج میزد ؟ هیچی هم بهشون نگفتم و واقعا تمام اون مهندسیا توقع اینو داشتن فرز رو بردارم تا کیلومترها دنبالشون کنم ولی دو روز فقط میرفتم میدیدم صف کشیدن و همون آقایون پر ادعا که ادعای خدایی میکردن سرشونو انداختن پایین و زیر چشمی مثل بز منو نگاه میکننو پچ پچ میکنن ،فقط دو روز میرفتم تو کانکس یک چایی میریختم یک سیگار روشن میکردم و نگاشون میکردم و واقعا برام سوالهای زیادی مطرح بود ، مدیرا که صنایع هستن اومدن حرف بزنن نگاشون کردم فقط ، وسط حرفشون پشیمون میشدن حرفو قطع میکردن میرفتن ، هنوزم دکشون نکردم و یک کلمه حتی داد هم نزدم و هر روزم فقط میرم تو این آفتاب خودم و دوستم مثل اسب بالا پایین میپرمو ساختو سازو انجام میدم ....حتی دیروز هم به حسابداره گفتم 4 روز دیگه حقوقشونو بده و حرفی هم نزدم ، میخوان باشن میخوان نباشن ، من بهشون نگفتم برید که تازه حق داشتم اون الکترود رو تو حلقشون کنم ....... راستش دیگه خسه شدم مهندس ، قدیما تنها کار میکردم و فقط چند تا جوشکارو چمیدونم تانکر ساز میگرفتم و فقط فشار کارم زیاد بود اما انجام میشد اما این چند سال کف کردم واقعا و واقعا خسته شدم هی اره بدم تیشه بگیرم ........ یک سوال فقط از دو تا قدرتی و یکی از مکانیکا پرسیدم که واقعا نمیدونید این پاتیل عایق نیست و هر کی از یک متریش رد بشه کباب میشه ؟

نمیفهممشون ..... یک جرقه میپره رو خشتکشون چنان کولی بازی در میارن یهو میوفتن میمیرن انگار خمپاره خوردن ، یدونه سیم چین دستشه یکم در رفته گوشه ناخنشونو بریده انگار رفته رو مین ، واقعا درکشون نمیکنم چون هیچ تصویر و مفهوم درستی از مهندسی ندارن فکر میکنن کشکه ، توهین نباشه بهشون :| ولی ایران به درد این میخوره همون خارجی ها بیان پلنتو ستاپ کنن بعد این مهندسین بیان راه برن بشن اپراتور و کنترل کنن بعدشم برن دنبال کارشون ، همینو بس واقعا..... خسته شدم دیگه ....... احساس میکنم پیر شدم چون نه دیگه خودم حوصله دارم مثل قدیم از دیوار راست برم بالا نه اینکه کار با این عزیزان جلو میره ..... این کار آخرم بود و فقط میخوام آرامش داشته باشم

یارو که سوخت زنگ زده اصلا معلوم نیست چی داره بلغور میکنه و واقعا دیگه کشش ندارم داشت حرف میزد گفتم بابا تو آزادی قطع کردم

طرف متخصص مثلا انفجاره بعد رفته یک قسمت نرم که مشت بزنی نصف کوه میریزه رو علامت زده گفتم بیا برو جون مادرت کوتاه بیا این دیگه میزنه یهو همه رو دفن میکنه ، آخه اینجا انفجار میخواد ؟ میزنی یهو حفره باز میشه همه کوه میریزه رو سرمون ، اینو یک بیل بزنه همش میریزه ........ عین لورل هاردین این دو تا.

گاهی به خودم فحش میدم چرا برگشتم تو این مملکت ، مرض داشتم ، زد به سرم ، چرا آخه.... زندگیمونو داشتم میکردم و هر آتیشی هم میخواستم میسوزوندم چرا اومدم تو این دیوونه خونه ؟ من نمیفهمم چرا طرفی که نصف عمرشو پشت میز نشسته و به قول خودش معدلش فلانه تازه میگه یکی دو سال کار یادمون بده ؟ بعد میگیم باشه جهنم بیا ، وقتی میاد دو تا هم جرقه میزنه پشیمون میشه که چرا دستش اوف شد یا موهاش خراب شد و همونم از زیرش در میره میگه کاش میرفتم یک رشته دیگه ، بابا تو باید بری آرایشگر بشی ...... این همه وقت برای چی بوده ؟ به پیر به پیغمبر این دوست ما یک چک نمیتونه بنویسه امضاشم خط خطیه ، خط میزنه میده من مبلغ بزنم بعد عین گربه از سوراخ لوله میره تو نه محاسبات میفهمه چیه و نه شبیه سازی سه بعدی و این چیزا بعد کار تحویل میده با آدم حرف میزنه ...... با ملاقه میره تو کوره بوی کز خوردن ابرو و موهاش میپیچه و از رنگ مذاب بهت میگه چه خبره ، نه یو وی میزنه نه ......... یک پاتیلو یک ماهه دارن محاسبه میکنن بعد دادن برای ساخت یک تن و هفتاد کیلو خطا داره ..... تازه ضخامتشم کمه خب واقعا نمیفهمم دیگه عربی بگم ، فرانسوی بگم ، آلمانی بگم به چه زبونی بگم ......... فقط خسته ام خسته

 

راز بقا درست کردم و فقط میتونم بگم خسته ام

واقعا متاسفم ،خیلی خیلی متاسفم . کمی احساس گناه میکنم چون شاید اگر تایید و حرفهای من نبود شما بهشون اعتماد کامل نمیکردین و میشد فاجعه رو یه جوری بهتر راست و ریسش کرد . ولی خب هیچ کدوم از کارهایی که میگین گروه مهندسی صنایع شما کردن به شخصه مورد تایید من هم نیست . درسته باید فرصت داد به آدمهایی که کار عملیاتی نکردن ولی خب وقتی که طرف از کاری که انجام داده خودشم مطمئن نیست ،یعنی فقط غروره که بهش اجازه میده همه چی رو نادیده بگیره. نمیدونم جملاتم شاید پس و پیش باشه ،تمرکزم رو این حرفهایی که گفتین بهم ریخته ،بابت همین شرمنده اگه خیلی منسجم نیست .حداقل میبایست قبل از اجرای نمونه یه بررسی میکردن ،یعنی چی اصلا درک نمیکنم بدون در نظر گرفتن شرایط و با اون همه تردید چطور تونستن رو کاری صحه بذارن ؟ نه ایمنی رو در نظر گرفتن نه هیچ چیز دیگه .نمیدونم شاید خواستن برای یکبار هم که شده خودشون رو اثبات کنن .اما به چ قیمتی !!!تازه تیمی که تازه تاسیس شده باید تیم بودنشون رو اثبات کنن ،وقتی اینها همدیگه رو تایید نمیکردن شاید بهتر بود یه رویه دیگه ای در قبالشون گرفته شه.معدل بیستی که فقط سرش تو درس بوده و همه توانش به حفظ کردن دروس موجوده خب ارزشی نداره .مثلا در مورد خودم درسته که 4 ترم اول که دروس عمومی و دروس کم اهمیت تر بود کل معدلم رو جابجا کرد و همینطور ترمای بعدی ولی از کارهاییکه بجای رفتن سر درس این کلاسها میکردم واقعا راضیم .تقریبا برای هر درس یه پروژه عملی کار میکردم تو کارخونه ها میرفتم .مطلب ترجمه میکردم .حتی یادگرفتن زبان فرانسه رو به نشستن تو کلاس اون درسها ترجیح میدادم و به نظرم این شد که من اگر یه جا درخواست کار میدادم تا مدت ها بعدش هم رزومه م فعال بود و دست به دست میچرخید و هنوز هم هست بعد 4-5 سال از آخرین درخواست کاری که دادم و بهم زنگ میزنن ،با اینکه معدلم جالب نیست .البته خب نه اینکه من بگم خیلی کارم خوبه ،نه مسلما خیلی کارهای بیشتری هم بود که میتونستم انجام بدم .مثلا غبطه میخورم که چرا اون موقع که بهم گفتن دفتر نمایندگی یه شرکت رو بهم بسپارن قبول نکردم فقط بخاطر اینکه کار آموزی داشتم .یا چرا زودتر و بیشتر نرفتم کار عملیاتی بکنم و کارهای دیگه ای که نکردم ،خلاصه که نمیگم من خیلی تاپم ،اصلا بحث من نیست این فقط یه مثال بود......من در این جایگاه که هیچ نقشی در پروژه شما ندارم واقعا ناراحتم و مسلما نمیتونم حس شما رو درک کنم .هرچند دعوت به خوشبینی شاید تو این اوضاع و با شرایط موجود مسخره بنظر بیاد و حتی هنوز خودمم فعلا نمیتونم باورش کنم ولی مطمئنم شما به عنوان فردی که تجارب عملیاتی زیادی دارین با انواعی از شکست ها تا به حال دست و پنجه نرم کردین ،شما بودین که ساختین ،از اول از نو ،با دست های خودتون با توان و تلاش خودتون ،عصاره وجود شما با تلاش عجین شده و من فکر میکنم این خستگی یه خستگی موقته .این چیزی که در حرفهای شما هست جنسش بریدن نیست .فقط خستگیه .فقط به یه تایم برای شارژ شدن نیاز دارین .واقعا دردناکه که دونه دونه متخصصین ناامید بشن و شما نباید ناامید بشین .یه استراحت موقت به خودتون بدین و برای کاری که ذره ذره وجودتون اون رو فریاد میزنه انرژیتون رو جمع کنید و شما مطمئنم اینبار هم با وجود همه لورل هاردی ها میتونید اینکارو به سرانجام برسونید ...

لینک به دیدگاه

اسم دونی نداره تالارتون ؟

 

بقیه قسمتهای صحبتاتون فکر میکنم ب من ربطی نداره ولی این قسمت اگر در مورد تالار صنایع هست یه پاتوق کوچکی بود قبلنا

پاتوق بچه صنايعي هاي گل ...

لینک به دیدگاه
واقعا متاسفم ،خیلی خیلی متاسفم . کمی احساس گناه میکنم چون شاید اگر تایید و حرفهای من نبود شما بهشون اعتماد کامل نمیکردین و میشد فاجعه رو یه جوری بهتر راست و ریسش کرد . ولی خب هیچ کدوم از کارهایی که میگین گروه مهندسی صنایع شما کردن به شخصه مورد تایید من هم نیست . درسته باید فرصت داد به آدمهایی که کار عملیاتی نکردن ولی خب وقتی که طرف از کاری که انجام داده خودشم مطمئن نیست ،یعنی فقط غروره که بهش اجازه میده همه چی رو نادیده بگیره. نمیدونم جملاتم شاید پس و پیش باشه ،تمرکزم رو این حرفهایی که گفتین بهم ریخته ،بابت همین شرمنده اگه خیلی منسجم نیست .حداقل میبایست قبل از اجرای نمونه یه بررسی میکردن ،یعنی چی اصلا درک نمیکنم بدون در نظر گرفتن شرایط و با اون همه تردید چطور تونستن رو کاری صحه بذارن ؟ نه ایمنی رو در نظر گرفتن نه هیچ چیز دیگه .نمیدونم شاید خواستن برای یکبار هم که شده خودشون رو اثبات کنن .اما به چ قیمتی !!!تازه تیمی که تازه تاسیس شده باید تیم بودنشون رو اثبات کنن ،وقتی اینها همدیگه رو تایید نمیکردن شاید بهتر بود یه رویه دیگه ای در قبالشون گرفته شه.معدل بیستی که فقط سرش تو درس بوده و همه توانش به حفظ کردن دروس موجوده خب ارزشی نداره .مثلا در مورد خودم درسته که 4 ترم اول که دروس عمومی و دروس کم اهمیت تر بود کل معدلم رو جابجا کرد و همینطور ترمای بعدی ولی از کارهاییکه بجای رفتن سر درس این کلاسها میکردم واقعا راضیم .تقریبا برای هر درس یه پروژه عملی کار میکردم تو کارخونه ها میرفتم .مطلب ترجمه میکردم .حتی یادگرفتن زبان فرانسه رو به نشستن تو کلاس اون درسها ترجیح میدادم و به نظرم این شد که من اگر یه جا درخواست کار میدادم تا مدت ها بعدش هم رزومه م فعال بود و دست به دست میچرخید و هنوز هم هست بعد 4-5 سال از آخرین درخواست کاری که دادم و بهم زنگ میزنن ،با اینکه معدلم جالب نیست .البته خب نه اینکه من بگم خیلی کارم خوبه ،نه مسلما خیلی کارهای بیشتری هم بود که میتونستم انجام بدم .مثلا غبطه میخورم که چرا اون موقع که بهم گفتن دفتر نمایندگی یه شرکت رو بهم بسپارن قبول نکردم فقط بخاطر اینکه کار آموزی داشتم .یا چرا زودتر و بیشتر نرفتم کار عملیاتی بکنم و کارهای دیگه ای که نکردم ،خلاصه که نمیگم من خیلی تاپم ،اصلا بحث من نیست این فقط یه مثال بود......من در این جایگاه که هیچ نقشی در پروژه شما ندارم واقعا ناراحتم و مسلما نمیتونم حس شما رو درک کنم .هرچند دعوت به خوشبینی شاید تو این اوضاع و با شرایط موجود مسخره بنظر بیاد و حتی هنوز خودمم فعلا نمیتونم باورش کنم ولی مطمئنم شما به عنوان فردی که تجارب عملیاتی زیادی دارین با انواعی از شکست ها تا به حال دست و پنجه نرم کردین ،شما بودین که ساختین ،از اول از نو ،با دست های خودتون با توان و تلاش خودتون ،عصاره وجود شما با تلاش عجین شده و من فکر میکنم این خستگی یه خستگی موقته .این چیزی که در حرفهای شما هست جنسش بریدن نیست .فقط خستگیه .فقط به یه تایم برای شارژ شدن نیاز دارین .واقعا دردناکه که دونه دونه متخصصین ناامید بشن و شما نباید ناامید بشین .یه استراحت موقت به خودتون بدین و برای کاری که ذره ذره وجودتون اون رو فریاد میزنه انرژیتون رو جمع کنید و شما مطمئنم اینبار هم با وجود همه لورل هاردی ها میتونید اینکارو به سرانجام برسونید ...

سلام

نه دوست گل من شما چرا شرمنده باشید ، این طبیعیه که هر کس راهی به ذهنش میاد رو ارائه بده و منم از این بابت از شما بی نهایت ممنونم ، میدونید قصه چیه ؟ دوستان صنایع باور مغرورانه ای داشتن که مدیریت و رهبریشون کاملا درسته و اختیار کامل خواستن تا گارانتی کار و تصمیماتشون باشه که خفن تحویل بدن ، مهندسین دیگه هم که کلا تو ماورا بودن و غرورو ادعا در حد گرومن ، فقط و فقط الان حس خوبی ندارم برای اینکه سرشونو انداختن پایین ، چند روز بعد از موضوع مدیر ارشد که از خانمهای صنایع بود زنگ زد گفت چرا شما فقط نگاه کردی به تیرو تخته ها و حتی تو چشای هیچ کدوم از ما هم نگاه نکردی و هیچی نگفتی ؟ این نگاه کردن و سکوتت از صد تا فحش بدتره ، حتی پای تلفن هم فقط گفتم همین که سلامتید همتون خودش جای شکر داره و اون دو نفرم خدارو شکر آسیب جدی ندیدن چند روز دیگه راه میوفتن و قطع کردم ، چی بگم ؟ تحقیرش کنم؟ بگم خودتون گفتید اختبار کامل یادتونه ؟ حالا زنگ زدی میگی چرا هیچی نگفتی ؟....کل ناراحتی من از بابت کار و خسته شدنم یکطرفه که تماما مال خودمه و خودمو درگیر میکنه و طرف دیگه یکم ناراحتم راستش برای اینکه چرا اونجوری سرشون پایین بود و غرورشون شکسته شد .....من چند مورد پروژه دیگه بهم خورد رد کردم و دیگه اینجا کاری نمیکنم ولی اینا........ من کامنتی روی کارشون نذاشتم و بهشون اعتماد به نفس دادم که محکم باشن و غرور کاذبشون پیش خودشون ، تو تنهاییشون یا جمع دوستانه خودشون بشکنه چون میدونستم اینکاره نیستن ولی احساس کردم این غرور جلوی منی که مثل خودشون یک آدمم بشکنه صورت خوبی نداره ، من اصلا ادعایی ندارم ولی با همین اندک تجربه چند کلمه با طرف حرف بزنم میفهمم عیارش چنده ، روز اول وقتی همه چیز رو تو ابعاد بزرگ دیدن و دستو پاشون به لرزه افتاد دیدم که مال این حرف ها نیستن ولی غرور کاذب و فاز علامه بودن داشتن و گفتم بذار برن تو دل کار ، وسطاش میبینن از طرفی مدیرای صنایع هم هدایتشون میکنن و میبینن چه خبره و غرورشون میخوابه و بعد با آزادی و اعتماد به نفسی که در اختیارشون هست هم یاد میگیرن هم کار اوکی میشه ، برای همین اکثر اوقات میرفتم بالای کوه و تو محوطه نمیموندم که خطاهاشون تابلو و باعث تمسخر غریبه ها بشه و میگفتم خودش میبینه گند زده یواشکی جمعش میکنه و خرد هم نمیشه ، اما اشتباه میکردم و غرور کاذبشون بیشتر شد و مدیران هم بدتر از اینا و همه چیو بر اساس استدلال خودشون رهبری میکردن .... اخراجشون نکردم ، حقوقشونو امضا کردم حسابداره بده و اصلا به روی خودمم نیاوردم که احساس سر خوردگی پیدا کنن ، خودشون میدونن بمونن یا برن ولی هیچ برخوردی باهاشون نکردم .... نمیدونم کی میفهمن کت تن کیه ولی من در جایگاهی نیستم بخوام فاز تربیت بگیرم براشون ، خودشون میدونن که بالاخره این غرور مسخره رو کنار بذارن یا نه به قول خودشون برن دنبال کار دیگه ........ مهندس مکانیک ارشدشون که بقیه مکانیکا زیر دستش بودن میگفت من اشتباه کردم این رشته رو خوندم چیه بابا پدر آدم در میاد به سرم زده برم یک فروشگاه اینترنتی بزنم .......خب من واقعا کامنتی برای این عزیز ندارم و احساس میکنم ناتوانم در مقابل تفکرش

مردم عجیبی داریم میشیم ..........

لینک به دیدگاه

سلام

نه دوست گل من شما چرا شرمنده باشید ، این طبیعیه که هر کس راهی به ذهنش میاد رو ارائه بده و منم از این بابت از شما بی نهایت ممنونم ، میدونید قصه چیه ؟ دوستان صنایع باور مغرورانه ای داشتن که مدیریت و رهبریشون کاملا درسته و اختیار کامل خواستن تا گارانتی کار و تصمیماتشون باشه که خفن تحویل بدن ، مهندسین دیگه هم که کلا تو ماورا بودن و غرورو ادعا در حد گرومن ، فقط و فقط الان حس خوبی ندارم برای اینکه سرشونو انداختن پایین ، چند روز بعد از موضوع مدیر ارشد که از خانمهای صنایع بود زنگ زد گفت چرا شما فقط نگاه کردی به تیرو تخته ها و حتی تو چشای هیچ کدوم از ما هم نگاه نکردی و هیچی نگفتی ؟ این نگاه کردن و سکوتت از صد تا فحش بدتره ، حتی پای تلفن هم فقط گفتم همین که سلامتید همتون خودش جای شکر داره و اون دو نفرم خدارو شکر آسیب جدی ندیدن چند روز دیگه راه میوفتن و قطع کردم ، چی بگم ؟ تحقیرش کنم؟ بگم خودتون گفتید اختبار کامل یادتونه ؟ حالا زنگ زدی میگی چرا هیچی نگفتی ؟....کل ناراحتی من از بابت کار و خسته شدنم یکطرفه که تماما مال خودمه و خودمو درگیر میکنه و طرف دیگه یکم ناراحتم راستش برای اینکه چرا اونجوری سرشون پایین بود و غرورشون شکسته شد .....من چند مورد پروژه دیگه بهم خورد رد کردم و دیگه اینجا کاری نمیکنم ولی اینا........ من کامنتی روی کارشون نذاشتم و بهشون اعتماد به نفس دادم که محکم باشن و غرور کاذبشون پیش خودشون ، تو تنهاییشون یا جمع دوستانه خودشون بشکنه چون میدونستم اینکاره نیستن ولی احساس کردم این غرور جلوی منی که مثل خودشون یک آدمم بشکنه صورت خوبی نداره ، من اصلا ادعایی ندارم ولی با همین اندک تجربه چند کلمه با طرف حرف بزنم میفهمم عیارش چنده ، روز اول وقتی همه چیز رو تو ابعاد بزرگ دیدن و دستو پاشون به لرزه افتاد دیدم که مال این حرف ها نیستن ولی غرور کاذب و فاز علامه بودن داشتن و گفتم بذار برن تو دل کار ، وسطاش میبینن از طرفی مدیرای صنایع هم هدایتشون میکنن و میبینن چه خبره و غرورشون میخوابه و بعد با آزادی و اعتماد به نفسی که در اختیارشون هست هم یاد میگیرن هم کار اوکی میشه ، برای همین اکثر اوقات میرفتم بالای کوه و تو محوطه نمیموندم که خطاهاشون تابلو و باعث تمسخر غریبه ها بشه و میگفتم خودش میبینه گند زده یواشکی جمعش میکنه و خرد هم نمیشه ، اما اشتباه میکردم و غرور کاذبشون بیشتر شد و مدیران هم بدتر از اینا و همه چیو بر اساس استدلال خودشون رهبری میکردن .... اخراجشون نکردم ، حقوقشونو امضا کردم حسابداره بده و اصلا به روی خودمم نیاوردم که احساس سر خوردگی پیدا کنن ، خودشون میدونن بمونن یا برن ولی هیچ برخوردی باهاشون نکردم .... نمیدونم کی میفهمن کت تن کیه ولی من در جایگاهی نیستم بخوام فاز تربیت بگیرم براشون ، خودشون میدونن که بالاخره این غرور مسخره رو کنار بذارن یا نه به قول خودشون برن دنبال کار دیگه ........ مهندس مکانیک ارشدشون که بقیه مکانیکا زیر دستش بودن میگفت من اشتباه کردم این رشته رو خوندم چیه بابا پدر آدم در میاد به سرم زده برم یک فروشگاه اینترنتی بزنم .......خب من واقعا کامنتی برای این عزیز ندارم و احساس میکنم ناتوانم در مقابل تفکرش

مردم عجیبی داریم میشیم ..........

به نظر من شما باید ازشون توضیح بخواهید ،اینکار به نفع خود اونها هم هست تا بالاخره بتونن یه کار مفیدی انجام بدن .اینجور بی تفاوت بودن نسبت به ماجرا هیچ تاثیری نداره ،شاید برای کوتاه مدت موثر باشه ولی باعث هیچ چیزی نمیشه که اونها بخوان از غرورشون کوتاه بیان نه چیزی یاد بگیرن .من فکر میکنم بهتره شما ازشون بخواهید که همه مستنداتی رو که روی پروژه کار کردن تا به اون نتیجه برسه که باید تست کنن و کار نهایی شده رو بازبینی کنن و بفهمن اشکال کارشون از کجاست .اتفاقا باید غرورشون بشکنه تا بفهمن نمیتونن همچین اشتباهی رو مرتکب بشن ،اگر اتفاقات به مراتب بدتری می افتاد چی ؟ اگر اون ترکشه بجای آسیب سطحی ،یه آسیب جبران ناپذیر بجا میذاشت چی ؟ با اینکارتون شما به اونها لطف میکنید .باور کنید و من از شما میخوام به این موضوع فکر کنید.همین که متوجه بشن ایرادات کاریشون کجاها بوده ،چرا دچار این اشتباهات شدن یه کار بزرگه و یه تجربه بزرگ براشون میشه ...

لینک به دیدگاه
بابا یک فندک خواستیم بحثو بردی تو اقتصادو ارز :ws28: الان یک فنر پیدا کردم دو تا سیم میزنم سرش میکنم تو پریز سرخ میشه با اون روشن میکنم، دلار به درک بشه صد هزار تومن ولی چیز خوب دیگه گیر نمیاد

بعد از 12 سال به سرم زد یکم دوباره استروئید بازی کنم ، یعنی بگو یک چیز درست مگه پیدا میشه ؟ سال 82 یادمه برندهایی بود آدم حال میکرد الان میگی یا اصلا نمیدونن چیه یا به قدیمیا میگی میگن بابا دوازده سیزده ساله دیگه این برندها تو ایران پیدا نمیشه ..... یک انسولین رگولار ز داروخانه گرفتم انگار آب توش ریختن ، 40 واحد میزنی انگار نه انگار ، قدیم همین رو 10 واحد میزدی میتکوند آدمو ....

حالا اسپم نکنیم این ممده میاد خشتکمونو سر چوب میزنه پرچم نواندیشان میسازه .....

اسم دونی نداره تالارتون ؟

 

همه چی به اقتصاد و ارز برمیگرده برادرمن:ws3: بریم اونور تو اون تالار بحث میکنیم:ws3:

لینک به دیدگاه
به نظر من شما باید ازشون توضیح بخواهید ،اینکار به نفع خود اونها هم هست تا بالاخره بتونن یه کار مفیدی انجام بدن .اینجور بی تفاوت بودن نسبت به ماجرا هیچ تاثیری نداره ،شاید برای کوتاه مدت موثر باشه ولی باعث هیچ چیزی نمیشه که اونها بخوان از غرورشون کوتاه بیان نه چیزی یاد بگیرن .من فکر میکنم بهتره شما ازشون بخواهید که همه مستنداتی رو که روی پروژه کار کردن تا به اون نتیجه برسه که باید تست کنن و کار نهایی شده رو بازبینی کنن و بفهمن اشکال کارشون از کجاست .اتفاقا باید غرورشون بشکنه تا بفهمن نمیتونن همچین اشتباهی رو مرتکب بشن ،اگر اتفاقات به مراتب بدتری می افتاد چی ؟ اگر اون ترکشه بجای آسیب سطحی ،یه آسیب جبران ناپذیر بجا میذاشت چی ؟ با اینکارتون شما به اونها لطف میکنید .باور کنید و من از شما میخوام به این موضوع فکر کنید.همین که متوجه بشن ایرادات کاریشون کجاها بوده ،چرا دچار این اشتباهات شدن یه کار بزرگه و یه تجربه بزرگ براشون میشه ...

 

اون کارو خودم تموم کردم و اینا هم هر روز میان ازش هی فیلمو عکس میگیرن ، بگیرن خوش باشن ، الان سیستم کامل شده و اگر خودشون بفهمن همین الان جلوشونه با کاری که کردن بذارن کنار هم و تشخیص بدن مشکلا چی بوده .....

مدیران صنایع هم به نظر من اگر میخوان درست یک تیمو رهبری کنن باید کمو بیش یا از تخصص ها چیزی یاد بگیرن یا دسترسی به مرجع درستی داشته باشنو برای خودشون جور کنن که هر مهندسی هر مزخرفی بهشون گفت با طنابش نرن تو چاه ، در وحله اول اونا باید یقه مهندسین زیر دستشونو بگیرن و بعد من یقه صنایع ها رو ، خب خود بچه های صنایع هیچ اعتماد به نفسی ندارن ، نمیتونن تصمیم قاطع بگیرن و مواردی که گفتم تو پستای قبلیم ، من هر چی بگم فقط تحقیرشون کردم ولی به جای اینکار ترجیح میدم واقعا دیگه کار تیمی نکنم و مثل سابق تنها کار کنم ، این دوستان مطمئن باشید دنبال فراگیری نیستن و اگر بودن همونجا که من سکوت کردم میگفتن آقا بذار ما خودمون گند زدیم خودمون میریم درستش میکنیم ، حتی شده متخصص بیاریم ولی جمعش میکنیم ، این چیزی بود که دوست داشتم بشنوم ، خطا کردید فدا سرتون منم تو عمرم زیاد بز آوردم ولی چرا عین لشکر شکست خورده شدید ؟ از اون بدتر هنوزم دنبال اینید که چرا فلانی نگفت مهندس ؟ هنوز دنبال پرستیژید ؟ بابا کاره کنفرانس نیست که کت شلوار تنمون کنیم مزخرف تحویل ملت بدیم ، هنوز عبرت نگرفتید و ........... با ترکه و چوب که نمیشه وادار کرد به یاد گیری ، بچه کوچیکن مگه ؟ اونم نفهمیدید که خودتون درستش کنید ؟ به جهنم ولی دیدید که خودم شروع کردم به ساخت ، بازم یعنی نفهمیدید بیاید بگید کمک کنیم ؟ کجای کارو میتونیم انجام بدیم ؟ خرابکاری شماست بابا ، همش عشق اینو دارید یک جمله ده کلمه ای بگید که توش 8 تاش لاتینه دو تای دیگه هم مهندسه ........ نمیفهمم این کلاس چه کوفتیه آخه ، با یک مشت کودک طرفم مگه بیام همه رو به خط کنم با چوب بزنم رو دستشون ، فهمو شعور رو تو این سن اگر نداشته باشن که دیگه ........... من فقط نخواستم خردشون کنم و غرورشون لگد مال بشه ، حداقل من این کارو نکنم برن جای دیگه بشکنه به خودشون مربوطه ......

من ایمان دارم که هر کسی باید خودش بخواد و اگر نخواد و فقط دنبال قاتل بروسلی باشه هیچ اتفاقی نخواهد افتاد ...طرف میگه چرا سکوت کردی از صد تا فحش بدتره ولی درکش اینقدر نیست که به جای این حرف بره با دو همکار دیگش که مدیر این تیمن یک جلسه بذاره بعد بیاد بگه آقای فلانی میخوایم درستش کنیم ، خطا بوده ، اشتباه بوده هر چی بوده الان میخوایم درستش کنیم ، مثل یک مربی فوتباله دیگه ، حالا بیاد به من بگه چرا هیچی نگفتی از فحش بدتره ، خب گیریم من همه رو تیر بارون میکردم اصلا ، کار درست میشد ؟ کارو برید جمع کنید دادو بیداد من چیزیو حل نمیکنه ....... فهم و درکه و متاسفانه باید بگم کاریش نمیشه کرد ، من صبرم خیلی زیاده ، اینقدر زیاده که اطرافیانو هم کلافه میکنم ، اینقدر صبر دارم که دو سال هم این کار طول میکشید ولی میدیدم دارن به هر دری میزنن حال میکردم ، حتی اگر موفقم نمیشدن ، میگفتم حداقل میبینم دارن زمینو زمانو به هم میدوزن ، وقتی خراب شد اومدم دیدم همه لش کردن یک گوشه عین لشکر ترکیده و هیچ ایده و نظری نیست ، همه میندازن گردن هم ، بابا شما یک گروهید مسخره ها چرا گردن هم میندازید ، به خودم میگن چیکار کنیم ، به قول بابام آخه بلبلی اگر قرار بود خودم بگم چیکار کنید و چه شکلی انجام بدید دیگه شماها رو میخواستم چیکار آخه ؟ چند کار کارگر روزمزد میگرفتم کمک دستم باشن خودم انجامش میدادم دیگه ، شما وقتی خراب کردید باید نظرات و ایده هاتونو میاوردید میگفتید داریم تلاش میکنیم مشکلو حل کنیم و اینا چطورن شدنیه یا نه .....

قرار نیست یاد بگیرن دوست من ، ته ته چیزی که براشون هدف تاپه اینه که کارمند باشن و حقوقشونو بگیرن ، اپراتور باشن و خلاصه چیزای اینشکلی ....خب منم مخالفتی ندارم

لینک به دیدگاه
اون کارو خودم تموم کردم و اینا هم هر روز میان ازش هی فیلمو عکس میگیرن ، بگیرن خوش باشن ، الان سیستم کامل شده و اگر خودشون بفهمن همین الان جلوشونه با کاری که کردن بذارن کنار هم و تشخیص بدن مشکلا چی بوده .....

مدیران صنایع هم به نظر من اگر میخوان درست یک تیمو رهبری کنن باید کمو بیش یا از تخصص ها چیزی یاد بگیرن یا دسترسی به مرجع درستی داشته باشنو برای خودشون جور کنن که هر مهندسی هر مزخرفی بهشون گفت با طنابش نرن تو چاه ، در وحله اول اونا باید یقه مهندسین زیر دستشونو بگیرن و بعد من یقه صنایع ها رو ، خب خود بچه های صنایع هیچ اعتماد به نفسی ندارن ، نمیتونن تصمیم قاطع بگیرن و مواردی که گفتم تو پستای قبلیم ، من هر چی بگم فقط تحقیرشون کردم ولی به جای اینکار ترجیح میدم واقعا دیگه کار تیمی نکنم و مثل سابق تنها کار کنم ، این دوستان مطمئن باشید دنبال فراگیری نیستن و اگر بودن همونجا که من سکوت کردم میگفتن آقا بذار ما خودمون گند زدیم خودمون میریم درستش میکنیم ، حتی شده متخصص بیاریم ولی جمعش میکنیم ، این چیزی بود که دوست داشتم بشنوم ، خطا کردید فدا سرتون منم تو عمرم زیاد بز آوردم ولی چرا عین لشکر شکست خورده شدید ؟ از اون بدتر هنوزم دنبال اینید که چرا فلانی نگفت مهندس ؟ هنوز دنبال پرستیژید ؟ بابا کاره کنفرانس نیست که کت شلوار تنمون کنیم مزخرف تحویل ملت بدیم ، هنوز عبرت نگرفتید و ........... با ترکه و چوب که نمیشه وادار کرد به یاد گیری ، بچه کوچیکن مگه ؟ اونم نفهمیدید که خودتون درستش کنید ؟ به جهنم ولی دیدید که خودم شروع کردم به ساخت ، بازم یعنی نفهمیدید بیاید بگید کمک کنیم ؟ کجای کارو میتونیم انجام بدیم ؟ خرابکاری شماست بابا ، همش عشق اینو دارید یک جمله ده کلمه ای بگید که توش 8 تاش لاتینه دو تای دیگه هم مهندسه ........ نمیفهمم این کلاس چه کوفتیه آخه ، با یک مشت کودک طرفم مگه بیام همه رو به خط کنم با چوب بزنم رو دستشون ، فهمو شعور رو تو این سن اگر نداشته باشن که دیگه ........... من فقط نخواستم خردشون کنم و غرورشون لگد مال بشه ، حداقل من این کارو نکنم برن جای دیگه بشکنه به خودشون مربوطه ......

من ایمان دارم که هر کسی باید خودش بخواد و اگر نخواد و فقط دنبال قاتل بروسلی باشه هیچ اتفاقی نخواهد افتاد ...طرف میگه چرا سکوت کردی از صد تا فحش بدتره ولی درکش اینقدر نیست که به جای این حرف بره با دو همکار دیگش که مدیر این تیمن یک جلسه بذاره بعد بیاد بگه آقای فلانی میخوایم درستش کنیم ، خطا بوده ، اشتباه بوده هر چی بوده الان میخوایم درستش کنیم ، مثل یک مربی فوتباله دیگه ، حالا بیاد به من بگه چرا هیچی نگفتی از فحش بدتره ، خب گیریم من همه رو تیر بارون میکردم اصلا ، کار درست میشد ؟ کارو برید جمع کنید دادو بیداد من چیزیو حل نمیکنه ....... فهم و درکه و متاسفانه باید بگم کاریش نمیشه کرد ، من صبرم خیلی زیاده ، اینقدر زیاده که اطرافیانو هم کلافه میکنم ، اینقدر صبر دارم که دو سال هم این کار طول میکشید ولی میدیدم دارن به هر دری میزنن حال میکردم ، حتی اگر موفقم نمیشدن ، میگفتم حداقل میبینم دارن زمینو زمانو به هم میدوزن ، وقتی خراب شد اومدم دیدم همه لش کردن یک گوشه عین لشکر ترکیده و هیچ ایده و نظری نیست ، همه میندازن گردن هم ، بابا شما یک گروهید مسخره ها چرا گردن هم میندازید ، به خودم میگن چیکار کنیم ، به قول بابام آخه بلبلی اگر قرار بود خودم بگم چیکار کنید و چه شکلی انجام بدید دیگه شماها رو میخواستم چیکار آخه ؟ چند کار کارگر روزمزد میگرفتم کمک دستم باشن خودم انجامش میدادم دیگه ، شما وقتی خراب کردید باید نظرات و ایده هاتونو میاوردید میگفتید داریم تلاش میکنیم مشکلو حل کنیم و اینا چطورن شدنیه یا نه .....

قرار نیست یاد بگیرن دوست من ، ته ته چیزی که براشون هدف تاپه اینه که کارمند باشن و حقوقشونو بگیرن ، اپراتور باشن و خلاصه چیزای اینشکلی ....خب منم مخالفتی ندارم

در برابر این حرفهای شما ،فقط میشه سکوت کرد و اینکه حق با شماست ،حرفاتون کاملا درسته... یه جایی به بعد دیگه انرژی ای برای تیمی کار کردن نمی مونه جایی که شاید در واقع از اول هم تیمی تشکیل نشده ....

فقط یه مورد اینکه سیگار گزینه خیلی مناسبی برای دور شدن از اوضاع نیست ،یه توصیه صرفا دوستانه س ولی امیدوارم جدی بگیریدش .سلامتی از هر چیزی مهمتره تحت هر شرایطی ...

و موفق باشید ...:a030:

لینک به دیدگاه
در برابر این حرفهای شما ،فقط میشه سکوت کرد و اینکه حق با شماست ،حرفاتون کاملا درسته... یه جایی به بعد دیگه انرژی ای برای تیمی کار کردن نمی مونه جایی که شاید در واقع از اول هم تیمی تشکیل نشده ....

فقط یه مورد اینکه سیگار گزینه خیلی مناسبی برای دور شدن از اوضاع نیست ،یه توصیه صرفا دوستانه س ولی امیدوارم جدی بگیریدش .سلامتی از هر چیزی مهمتره تحت هر شرایطی ...

و موفق باشید ...:a030:

ممنونم از وقتی که گذاشتید و با حوصله راهنمایی کردید .

در رابطه با سیگار هم نه برای فکر شلوغ سیگار نمیکشم ، این سیگار از تو ترافیک گیر کردن شروع شد و تبدیل به عادت شده که تو جلسات و خلوت خودم که فکر میکنم سیگار بکشم ، ولی حق با شماست چیز واقعا مزخرفیه ....

بازم از شما ممنونم .... سلامتو برقرار باشید :icon_gol::icon_gol::icon_gol:

لینک به دیدگاه
به خدا من بعد از ده دوازده سال کار صنعتی آخرش نفهمیدم این مهندسی صنایع کارش چیه

این طراحی ها و حمل و فلان بهمان همه متخصص خودشو داره

و من موندم مثلا طراحی یک پلنت متانول رو .................. خب دقیقا چیشو میخواد طراحی کنه ؟ :ws38:

سلام. اینقد ازم یاد کردی که در اولین فرصت خدمت رسیدم که ممنونت باشم. راستش یوزر قبلی ام که بود پسوردش یادم رفته. سیستم هم ایمیلمو میخواست که بهش میدادم و تایید نمیکرد. خلاصش دست به دامن آقا مهدی عارف شدم که ایشونم خیلی زحمت کشید ولی آخرش اون یوزرم فعال نشد. اجازه خواستم که با یوزر جدید فعال بشم که شدم.

خدمت شما عرض سلام و ادب و احترام دارم و طبق معمول از خواندن مطالبت خیلی لذت بردم.

نمیدونم خبر داری یا نه. رشته تخصصی من روانشناسی کار یا همون روانشناسی صنعتی ست. این موردی که راجع بهش گفتگو میکنید, رشته ای است که در ایران نه استاد متخصص داره و نه کارگاههای ویژه داره .یه سری مطالب آکادمیک رو روخوانی میکنن و امتحان میدن و میشن مهندس صنایع. البته من دقیقا در جریان کار این رشته در ایران نیستم چون کل دوره تحصیلی ام در ترکیه بوده که با اینجا فرق داره.

در هر حال من برگشتم که هم ادای احترام کنم و هم اینکه جدا دلم براتون تنگ شده بود. خواهرم هم خدمت شما سلام دارن و انگار گفتگویی هم داشتین که ایشان هم بخاطر حمایتتون از من از شما تشکر کردند.

راجع به این رشته خیلی حرفا میشه زد که اگه ادامه پیدا کنه , منم هستم. سپاس

لینک به دیدگاه

در تمام دانشگاههای صنعتی در سایر کشور ها برای تربیت مهندس صنایع سه فاکتور اصلی رو در کنار دروس آکادمیک به دانشجو میآموزند. این سه تا فاکتور : ساختار صنفی, رفتار صنفی وتربیت صنفی هست که به دانشجو کمک میکنه که بعد از فارغ التحصیلی در قالب یک مهندس صنایع مطمئن بتونه کار بکنه. این سه فاکتور به مهندس صنایع میآموزه که او قادر باشه که دانش و علومی رو که فراگرفته, معماری کنه.

یعنی معمار دانش خویش باشه.

لینک به دیدگاه
سلام. اینقد ازم یاد کردی که در اولین فرصت خدمت رسیدم که ممنونت باشم. راستش یوزر قبلی ام که بود پسوردش یادم رفته. سیستم هم ایمیلمو میخواست که بهش میدادم و تایید نمیکرد. خلاصش دست به دامن آقا مهدی عارف شدم که ایشونم خیلی زحمت کشید ولی آخرش اون یوزرم فعال نشد. اجازه خواستم که با یوزر جدید فعال بشم که شدم.

خدمت شما عرض سلام و ادب و احترام دارم و طبق معمول از خواندن مطالبت خیلی لذت بردم.

نمیدونم خبر داری یا نه. رشته تخصصی من روانشناسی کار یا همون روانشناسی صنعتی ست. این موردی که راجع بهش گفتگو میکنید, رشته ای است که در ایران نه استاد متخصص داره و نه کارگاههای ویژه داره .یه سری مطالب آکادمیک رو روخوانی میکنن و امتحان میدن و میشن مهندس صنایع. البته من دقیقا در جریان کار این رشته در ایران نیستم چون کل دوره تحصیلی ام در ترکیه بوده که با اینجا فرق داره.

در هر حال من برگشتم که هم ادای احترام کنم و هم اینکه جدا دلم براتون تنگ شده بود. خواهرم هم خدمت شما سلام دارن و انگار گفتگویی هم داشتین که ایشان هم بخاطر حمایتتون از من از شما تشکر کردند.

راجع به این رشته خیلی حرفا میشه زد که اگه ادامه پیدا کنه , منم هستم. سپاس

به به :icon_gol: سلام ببین کی اومده :hapydancsmil:

ببین کی اومده :ws28: ایول :ws3: یکی از بچه های کار درست انجمن دوباره اومد

مخلصیم رفیق ........ دلم برای اون تاپیکهای روانشناسیت تنگ شده بود

یعنی فکم افتاد دیدمتا

اینجا پسورد رو ریکاوری نمیکنه ، منم قبل از این شناسه یکی دیگه داشتم ریکاوری نکرد اینو ساختم

لینک به دیدگاه
به به :icon_gol: سلام ببین کی اومده :hapydancsmil:

ببین کی اومده :ws28: ایول :ws3: یکی از بچه های کار درست انجمن دوباره اومد

مخلصیم رفیق ........ دلم برای اون تاپیکهای روانشناسیت تنگ شده بود

یعنی فکم افتاد دیدمتا

اینجا پسورد رو ریکاوری نمیکنه ، منم قبل از این شناسه یکی دیگه داشتم ریکاوری نکرد اینو ساختم

راستی این عکس آواتارم رو بخاطر شما زدم که البته همین امروز ازش عکس گرفتم و....

یه شاخه ریخته گری مال اون قدیماست که هنوزم دارمش. عکس زیاد واضح نیست شرمنده.

لینک به دیدگاه
راستی این عکس آواتارم رو بخاطر شما زدم که البته همین امروز ازش عکس گرفتم و....

یه شاخه ریخته گری مال اون قدیماست که هنوزم دارمش. عکس زیاد واضح نیست شرمنده.

 

ببین اصلا حال میکنم ، اون دو سال پیشم حال میکردم یکی رو پیدا کردم کار عملیاتی انجام میده ، الان این عکس پروفایلی که گذاشتی یک لذتی برام داره در حد گرومن ، دمت گرم ....

این پروژه ای که تو همین تاپیک بحثش بود هم ساختن سوپر الوی های تخیلی بود که محدوده ذوبشون از 2500 درجه به بالاست ، یک کوره آرک البته های ولتاژ (برعکس کوره های ذوب فولاد) ساختیم که 55 هزار ولت شارژشه و صاعقه میزنه همه فرار میکنن :ws28: خوف داره و وقتی ران میشه تن آدم میلرزه ، توش تنگستن رنیوم آلیاژ میکنم یا روتینیوم تنگستن و............ مثل کره تنگستنو ذوب میکنه

دو دقیقه بیشتر جریان بمونه خود پاتیل ذوب که نقش بوته رو داره هم ذوب میشه ....... تا 3700 درجه رفتم خودم ترسیدم ادامه بدم ....

این عکسی که گذاشتی عیارش چی میگه ؟

اصلا بیا تو تالار بابام :ws28: مهندسی شیمی که ارث بابامه رو ذوب بازی حرف بزنیم ....... چون میخوام یک ماکت جنگنده بسازم رادیو کنترلی و اتفاقا در به در دنبال یک جفت موتور توربو جت یا فن کوچیک هستم که حداکثر بیست کیلو رو بتونه بکنه ببره بالا ......

لینک به دیدگاه
ببین اصلا حال میکنم ، اون دو سال پیشم حال میکردم یکی رو پیدا کردم کار عملیاتی انجام میده ، الان این عکس پروفایلی که گذاشتی یک لذتی برام داره در حد گرومن ، دمت گرم ....

این پروژه ای که تو همین تاپیک بحثش بود هم ساختن سوپر الوی های تخیلی بود که محدوده ذوبشون از 2500 درجه به بالاست ، یک کوره آرک البته های ولتاژ (برعکس کوره های ذوب فولاد) ساختیم که 55 هزار ولت شارژشه و صاعقه میزنه همه فرار میکنن :ws28: خوف داره و وقتی ران میشه تن آدم میلرزه ، توش تنگستن رنیوم آلیاژ میکنم یا روتینیوم تنگستن و............ مثل کره تنگستنو ذوب میکنه

دو دقیقه بیشتر جریان بمونه خود پاتیل ذوب که نقش بوته رو داره هم ذوب میشه ....... تا 3700 درجه رفتم خودم ترسیدم ادامه بدم ....

این عکسی که گذاشتی عیارش چی میگه ؟

اصلا بیا تو تالار بابام :ws28: مهندسی شیمی که ارث بابامه رو ذوب بازی حرف بزنیم ....... چون میخوام یک ماکت جنگنده بسازم رادیو کنترلی و اتفاقا در به در دنبال یک جفت موتور توربو جت یا فن کوچیک هستم که حداکثر بیست کیلو رو بتونه بکنه ببره بالا ......

عیارش در حد 14 هستش. اینو یادگاری دارمش. دارم میام تالار شیمی. راستی تو گروه که زدم همین حالا یه تاپیک زدم با عنوان اندر احوالات مهندسی و مهندسان. اینو بخونش. اینکه راجع به مهندسان صنایع گفته بودی, همون باعث شد اون مطلب رو بگم. یه نگاه بهش بنداز.

لینک به دیدگاه
، یک کوره آرک البته های ولتاژ (برعکس کوره های ذوب فولاد) ساختیم که 55 هزار ولت شارژشه و صاعقه میزنه همه فرار میکنن :ws28: خوف داره و وقتی ران میشه تن آدم میلرزه ، توش تنگستن رنیوم آلیاژ میکنم یا روتینیوم تنگستن و............ مثل کره تنگستنو ذوب میکنه

دو دقیقه بیشتر جریان بمونه خود پاتیل ذوب که نقش بوته رو داره هم ذوب میشه ....... تا 3700 درجه رفتم خودم ترسیدم ادامه بدم ....

.....

حتما مثلث استاندارد IEC61111 رو هم رعایت نمیکنی نه؟ راستی این کوره فک کنم اصوات مافوق صوت هم تولید میکنه و احتمالا چون قابل شنیدن و اندازه گیری هم نیست, خیالتونم راحته دیگه. :ws28:

لینک به دیدگاه
حتما مثلث استاندارد IEC61111 رو هم رعایت نمیکنی نه؟ راستی این کوره فک کنم اصوات مافوق صوت هم تولید میکنه و احتمالا چون قابل شنیدن و اندازه گیری هم نیست, خیالتونم راحته دیگه. :ws28:

 

کسی رو نگیره بکشه بقیه رو بی خیال رعایت نمیکنیم ، اصلا این استانداردو کی میدونه ؟ وزارت صنایع میدونه ؟ نه بابا ........ اتفاقا وقتی اوایل روشن میکردم همسایه ها فکر میکردن میخواد بارون بیاد و ملتو سرکار میذاشتم ، و خوابو برای همسایه ها حروم کردم .... فلز میوفتاد بین آرک و صاعقه و صدای بدی داشت انکار چک میزنی ولی خیلی وحشتناک ، الانم روشنش میکنم کارخونه های اطراف کش شلوارشونو میجون ، درست میگی وقتی قوس چرخشی میشه انگار یک اف 14 اومده تو ارتفاع پست با پس سوز روشن داره میره ، یک ابر قارچ شکل تو پر هم بالای محوطه رو میگیره چشم چشمو نمیبینه که بخار فلزه و خیلی رعب آور میشه ، باید براش یک سیستم بذارم نره تو جو و فلز هم پرت نشه ، آلیاژ نیکل میزدم کلی از نیکله بخار شده بود 500 متر اونور تر عین پنبه چسبیده بود به درو دیوار....... ولی وقتی قوس چرخش نداشته باشه نور زیاد و صدای غرش خیلی بلند داره ....... فقط کنترلش کردم از فاصله طرفو نگیره بکشه سمت خودش ولی دویست متریش که تابلو هست میری سرت درد میگیره و کاملا میفهمی ، انگار تو یک حالت مگنت شدید میوفتی ، ولی زمانش کمه دو دقیقه کلا روشن میشه و ده بیست تن مذاب میده ......

کلا باهاش نمیشه فلزاتی که زیر 2300 درجه دمای ذوب دارن رو ریخت چون خیلی بخار میشه ...

نیکل پیکلو با همون اینداکشن میریزم ، تو این نیکل ریختم اصلا مهلت نمیده باباشو در میاره .... جون میده مولیبدنو تنگستنو تانتالیوم و رنیومو این چیزا بریزی

اما خوراک یک کاره که بهت خصوصی میگم ...

لینک به دیدگاه
کسی رو نگیره بکشه بقیه رو بی خیال رعایت نمیکنیم ، اصلا این استانداردو کی میدونه ؟ وزارت صنایع میدونه ؟ نه بابا ........ اتفاقا وقتی اوایل روشن میکردم همسایه ها فکر میکردن میخواد بارون بیاد و ملتو سرکار میذاشتم ، و خوابو برای همسایه ها حروم کردم .... فلز میوفتاد بین آرک و صاعقه و صدای بدی داشت انکار چک میزنی ولی خیلی وحشتناک ، الانم روشنش میکنم کارخونه های اطراف کش شلوارشونو میجون ، درست میگی وقتی قوس چرخشی میشه انگار یک اف 14 اومده تو ارتفاع پست با پس سوز روشن داره میره ، یک ابر قارچ شکل تو پر هم بالای محوطه رو میگیره چشم چشمو نمیبینه که بخار فلزه و خیلی رعب آور میشه ، باید براش یک سیستم بذارم نره تو جو و فلز هم پرت نشه ، آلیاژ نیکل میزدم کلی از نیکله بخار شده بود 500 متر اونور تر عین پنبه چسبیده بود به درو دیوار....... ولی وقتی قوس چرخش نداشته باشه نور زیاد و صدای غرش خیلی بلند داره ....... فقط کنترلش کردم از فاصله طرفو نگیره بکشه سمت خودش ولی دویست متریش که تابلو هست میری سرت درد میگیره و کاملا میفهمی ، انگار تو یک حالت مگنت شدید میوفتی ، ولی زمانش کمه دو دقیقه کلا روشن میشه و ده بیست تن مذاب میده ......

کلا باهاش نمیشه فلزاتی که زیر 2300 درجه دمای ذوب دارن رو ریخت چون خیلی بخار میشه ...

نیکل پیکلو با همون اینداکشن میریزم ، تو این نیکل ریختم اصلا مهلت نمیده باباشو در میاره .... جون میده مولیبدنو تنگستنو تانتالیوم و رنیومو این چیزا بریزی

اما خوراک یک کاره که بهت خصوصی میگم ...

خوب میتونی با استفاده از فیوز لینک جریان رو محدودش بکنی.اگه بتونی با آزمون و خطا استاندار فیوز رو بدست بیاری فک کنم بشه.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...