p mehdi q 6,226 ارسال شده در 28 فروردین 1390 بازم سلام خوبین؟ 1- دختر و پسر همدیگه رو ببینن و بدون اطلاع خانواده مدتی رو باهم باشن و بعد برن به ننه و بابا بگن ما قصد ازدواج داریم؟ 2- دختر و پسر همدیگه رو ببینن و برن به ننه و بابا بگن که میخوان یه مدتی رو باهم باشن تا اگه بهم میخوردن باهم ازدواج کنن؟ 3- ننه و بابا برن برای پسر یه دختری انتخاب کنن و به پسر بگن بیا انتخاب کن 4 - .... پیش آ پیش به خاطر استفاده از کلمه ننه بابا معذرت میخوام 7 نقل قول به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال
الهام. 8,077 ارسال شده در 28 فروردین 1390 گزینه 1و2 صحیح می باشد!!! 2 نقل قول به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال
jonny depp 8,297 ارسال شده در 28 فروردین 1390 هیچکدوم 1 نقل قول به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال
bme.masood 5,832 ارسال شده در 28 فروردین 1390 از اونجایی که هر کار انجام بدم قدرت درمیون گذاشتنش رو با مامان و بابا دارم حتما باهشون حرف میزنم همون معدود شبه دوست ... هم که تا حالا داشتم ، خانواده که هیچ ، فامیل هم خبر داشتن . کلا هیچ کاری مخفی از خانواده مناسب نیست که البته بستگی به جنبه خانواده داره بسیییار شخصا گزینه 2 البته با کمی تغییر . یعنی اینکه من میگم به خانوادم اون اگه خواست بگه اگه خواستم نگه تا یه مدت که مطمئنتر بشیم بعد دیگه باید بگه 6 نقل قول به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال
bme.masood 5,832 ارسال شده در 28 فروردین 1390 هیچکدوم توضیحات بیشتر در صورت امکان نقل قول به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال
jonny depp 8,297 ارسال شده در 28 فروردین 1390 توضیحات بیشتر در صورت امکان آشنایی اینترنتی خیلی مناسبه توش اصلا دروغ نمی گن برای همین ازدواج های اینترنتی خیلی پایداره:45645::smiley (18): 2 نقل قول به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال
bme.masood 5,832 ارسال شده در 28 فروردین 1390 آشنایی اینترنتی خیلی مناسبه توش اصلا دروغ نمی گن برای همین ازدواج های اینترنتی خیلی پایداره:45645::smiley (18): ممنون . بیشتر توضیح نده که خطر داره واسه من 1 نقل قول به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال
p mehdi q 6,226 ارسال شده در 28 فروردین 1390 هیچکدوم گزینه ای نیست .... شماره چهار میگه نگو هیچکدوم 1 نقل قول به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال
jonny depp 8,297 ارسال شده در 28 فروردین 1390 گزینه ای نیست .... شماره چهار میگه نگو هیچکدوم پس باید می گفتم .... ولی گزینه ی ازدواج اینترنتی فراموش کردی بذاری یکی از بدترین نوع ازدواج به نظر من:icon_pf (34): 2 نقل قول به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال
EOS 14,528 ارسال شده در 28 فروردین 1390 به نظرم گزینه 2 مناسب باشه چون هم تحت نظر خانواده هستن و روابط شکلی رسمی داره و این که خانواده طرفین هم دختر / پسر رو بهتر می سنجن البته این که از طریق خانواده آشنا بشن و بعد با هم رابطه داشته باشن برای آشنایی و سنجش همدیگه هم گزینه خوبیه حالا راستش رو بگین نکنه شیطون گولتون زده می خواین یه کارایی بکنین ؟! . 5 نقل قول به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال
p mehdi q 6,226 ارسال شده در 28 فروردین 1390 حالا راستش رو بگین نکنه شیطون گولتون زده می خواین یه کارایی بکنین ؟! . من شیطونی ها مو کردم . دیگه وقته مرد زندگی شدنه 2 نقل قول به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال
Waffen 15,113 ارسال شده در 28 فروردین 1390 از اونجایی که هر کار انجام بدم قدرت درمیون گذاشتنش رو با مامان و بابا دارم حتما باهشون حرف میزنم همون معدود شبه دوست ... هم که تا حالا داشتم ، خانواده که هیچ ، فامیل هم خبر داشتن . کلا هیچ کاری مخفی از خانواده مناسب نیست که البته بستگی به جنبه خانواده داره بسیییار شخصا گزینه 2 البته با کمی تغییر . یعنی اینکه من میگم به خانوادم اون اگه خواست بگه اگه خواستم نگه تا یه مدت که مطمئنتر بشیم بعد دیگه باید بگه 2 نقل قول به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال
bme.masood 5,832 ارسال شده در 28 فروردین 1390 من شیطونی ها مو کردم . دیگه وقته مرد زندگی شدنه بادا بادا مبارک بادا میدونستم با خانوادت راحتی پس موافقی که خیلی خوبه همیشه با خانوادت مشورت کنی ؟ واقعا میگم این یه نعمته که مامان و بابای ادم دوست ادم باشن :aghosh: 5 نقل قول به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال
Waffen 15,113 ارسال شده در 28 فروردین 1390 توام مشکوک میزنی چرا خوب ؟ برچه اساسی به این نتیجه گیری رسیدی ؟ میدونستم با خانوادت راحتی پس موافقی که خیلی خوبه همیشه با خانوادت مشورت کنی ؟ واقعا میگم این یه نعمته که مامان و بابای ادم دوست ادم باشن :aghosh: بسیار بسیار راحتم... فکر کنم یکم بیش از حد... مخصوصا با مادرم و خاله و عموم که مثل پدر مادرم میمونند... کلا منم مثل تو همه چیز رو میگم به خانوادم و اونهام هیچوقت تا حالا برخورد بدی نکردن باهام... در نتیجه هیچ ترسی ندارم... خیلی موافقم... به نظرم باید گفته بشه و خیلی خوبه که از مسائل با خبر باشند... شاید چیزی هست که ما درک نمیکنیم و اونها میبینند... در مورد اون مسئله که فرد مقابل باید خودش در این مورد تصمیم بگیره هم بسیار موافقم... کلا موافقم با این پستت... راستی ار کجا میدونستی با خانوادم راحتم ؟ 4 نقل قول به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال
bme.masood 5,832 ارسال شده در 28 فروردین 1390 بسیار بسیار راحتم... فکر کنم یکم بیش از حد... مخصوصا با مادرم و خاله و عموم که مثل پدر مادرم میمونند... کلا منم مثل تو همه چیز رو میگم به خانوادم و اونهام هیچوقت تا حالا برخورد بدی نکردن باهام... در نتیجه هیچ ترسی ندارم... خیلی موافقم... به نظرم باید گفته بشه و خیلی خوبه که از مسائل با خبر باشند... شاید چیزی هست که ما درک نمیکنیم و اونها میبینند... در مورد اون مسئله که فرد مقابل باید خودش در این مورد تصمیم بگیره هم بسیار موافقم... کلا موافقم با این پستت... تا حالا کسی اینقدر باهم موافقت نکرده بود تو این مسئله همه میگن تو زیادی راحتی و خانوادتون طبیعی نیست اما تا حالا نشده که منو تو کاری مجبور کنن و همیشه بهترین مشاور من بودن . واقعا حس میکنم که خیلی خوب مسائل رو درک میکنن و با خیلی کارهام که همه فکر میکنن باید مخالفت کنن با گرمی برخورد میکنن . باورت میشه الان که دارم این پست مینویسم اشک تو چشام جمع شد ؟ چون 2باره یادم اومد که چقدر دوسشون دارم . . چون میبینم که ازاد فکر میکنی و یاد داری که فکرتو انتقال بدی و ترسی هم ازش نداری اما در کل یه حس درونی بود 3 نقل قول به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال
Atre Baroon 19,624 ارسال شده در 28 فروردین 1390 واقعا میگم این یه نعمته که مامان و بابای ادم دوست ادم باشن :aghosh: دقیقا منم با خونوادم خیلی دوستم بخصوص مامانو برادرم ولی هرموقع حرفامو به مامانم میزنم اخرش دعوامون میشه اخه شروع میکنه به نصیحت کردن و منم اصن خوشم نمیاد و میرم اتاقم ولی باز با این حال مامانم خیلی درکم میکنه و من خیلی راحت میتونم براش تعریف کنم بدون هیچ رودربایستیی فقط اون نصیحته بدش میکنه با برادرم خیلی خوبه....چون قشنگو حسابی درکم میکنه و باهم همدردی میکنه و نظرشو میگه و دعوامونم نمیشه :دی 4 نقل قول به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال
p mehdi q 6,226 ارسال شده در 28 فروردین 1390 بازم سلام خوبین؟ 1- دختر و پسر همدیگه رو ببینن و بدون اطلاع خانواده مدتی رو باهم باشن و بعد برن به ننه و بابا بگن ما قصد ازدواج داریم؟ 2- دختر و پسر همدیگه رو ببینن و برن به ننه و بابا بگن که میخوان یه مدتی رو باهم باشن تا اگه بهم میخوردن باهم ازدواج کنن؟ 3- ننه و بابا برن برای پسر یه دختری انتخاب کنن و به پسر بگن بیا انتخاب کن 4 - .... پیش آ پیش به خاطر استفاده از کلمه ننه بابا معذرت میخوام خب برای جدی تر شدن بحث من به هر کدوم از این حالتها یه ایرادی دارم اولیش که پدر و مادر خبر ندارن ... ممکنه بعد از معرفی شدن هر یک از پسر و دختر به خانواده ها .... خانواده ها با این ازدواج مخالف باشن .... بعدا کلی مشکل درست میشه دومی هم که خانواده ها مطلع باشن ... خب اینطوری صمیمیت به مراتب بیشتر میشه بین دختر و پسر . بعد این باهم بودن به جای رسیدن به شناخت یه عادت و وابستگی رو پیش میاره .... که اجازه نمیده شناخت واقعی حاصل بشه . و شاید بعد ار ازدواج گریبان گیر بشه سومی هم که .... اختیار و دامنه انتخاب برای پسر و دختر خیلی کم میشه حالا بگید ببینم اگه راست میگید؟ 4 نقل قول به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال
Waffen 15,113 ارسال شده در 28 فروردین 1390 یهویی!!!! واسه توام زن میگیرم چقدر سریع به نتیجه میرسی ها... هوش اجتماعیت بالاست... نه... مامانم گفته اگر پسر خوبی باشم برام زن میگیره خودش... خب این ورژن جدیدشه . با اعتقادات خودم بسیار ورژن جذابی بود... خوشمان آمد... تا حالا کسی اینقدر باهم موافقت نکرده بود تو این مسئلههمه میگن تو زیادی راحتی و خانوادتون طبیعی نیست اما تا حالا نشده که منو تو کاری مجبور کنن و همیشه بهترین مشاور من بودن . واقعا حس میکنم که خیلی خوب مسائل رو درک میکنن و با خیلی کارهام که همه فکر میکنن باید مخالفت کنن با گرمی برخورد میکنن . باورت میشه الان که دارم این پست مینویسم اشک تو چشام جمع شد ؟ چون 2باره یادم اومد که چقدر دوسشون دارم . . چون میبینم که ازاد فکر میکنی و یاد داری که فکرتو انتقال بدی و ترسی هم ازش نداری اما در کل یه حس درونی بود نه... خانواده ی منم دقیقا اینطورین... پدرم کمتر... ولی خوب حتی پدرم هم هیچ وقت در مورد چیزی باهام بد برخورد نکرده... منم واقعا خوشحالم که همچین جوی وجود داره... جلوی خیلی اشتباهات رو گرفته همین مسئله... فکر کنم خانواده ی کسانی که اون حس سرد و بی روحی و فاصله بینشون هست طبیعی نیستند... حس درستی بود... منم مثل خودتم در این موارد... من نمی دونم چرا من هر تاپیکی میزنم . دنبال زن دادن پسرای مردمید شما؟!! بسیار کار جالبی بیده خوب... تازه کلیم ثواب داره... 3 نقل قول به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال
bme.masood 5,832 ارسال شده در 28 فروردین 1390 دقیقا منم با خونوادم خیلی دوستم بخصوص مامانو برادرم ولی هرموقع حرفامو به مامانم میزنم اخرش دعوامون میشه اخه شروع میکنه به نصیحت کردن و منم اصن خوشم نمیاد و میرم اتاقم ولی باز با این حال مامانم خیلی درکم میکنه و من خیلی راحت میتونم براش تعریف کنم بدون هیچ رودربایستیی فقط اون نصیحته بدش میکنه با برادرم خیلی خوبه....چون قشنگو حسابی درکم میکنه و باهم همدردی میکنه و نظرشو میگه و دعوامونم نمیشه :دی گاهی نصیحت ها خوبن ، اگه یجوری به ادم دستور ندن بعضیا در ظاهر نصیحت میکنن اما میگن کسی که این کار رو میکنه باید اعدامش کرد ! خب اینکه شد همون دستور ، بگو نکن دیگه ! اگه ادم کسی واسه درد دل نداشته باشه که واقعا زنده بودنش با کرامالکاتبینه ! من که خوشبختانه دوست خوب خیلی دارم . خیلی . مثلا الان زنگ بزنم بهش بگم دلم گرفته 5 دقیقه بعد پایین منتظره ! آخییییییی.....چقد رمانتیک :girl_angel: (+:دی) اذیتم نکن دیگهههههه خو یه لحظه خیلی احساساتی شدم 2 نقل قول به اشتراک گذاری این ارسال لینک به ارسال