El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۰ آغا وقتی از مامانش داشته تخلیه میشده گفته یا علی و دست قابله رو گرفته و اومده بیرون و رو به مامانش کرده گفته دمت گرم خیلی خوش گذشت فقط 5 شنبه شبا جام ناراحت بود ؛ شما چی میگین اینجا؟ اینا همه واقعیته 4 لینک به دیدگاه
terajedi21 2134 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۰ ثمره ی خود فریبیه ادم تا کی میتونه خودش رو گول بزنه اینا همش خزعبله عقاید مزخرفیه که باید تیشه به ریشه دوانده اش زد!ملت عوام ما مستعدترین ملت در زمینه باورهای غیر قابل باور هست!همینطور راه خودش رو هم ادامه میده فرقی هم نمی کنه هر قشری رو این مرض به دست خود علاج!در بر میگیره جوان فشن!خشن دانشجو دانشمند استاد دانشگاه دکتر پروفسور... 3 لینک به دیدگاه
Anarchist 1419 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۰ زمانی کفر گفتن به خدا بزرگترین کفر و حرف اندیشمندان افکاری خرافی بیش نبود، ولی خدا مرد و تمام آن کفر ها مردند و آن عقاید (عقاید مذهبی) به تمامی خرافات و کفر به زمین شدند... فردریش نیچه 1 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۰ به گمانم شما خیلی از این بحث خرافات نه تنها توی جامعه بلکه بیشتر شاید توی محیط های کوچک تر اذیت شده باشی. چون قبلا توی تاپیک های دیگه هم این بحث رو عنوان کردین. چیزی که خیلی راحته قبوله این مسائل و راحت تر از اون نفی و منکر شدنشونه. اما هنرمند واقعی کسیه که مرز بین این دو رو و مرز بین حقیقت و اشتباه رو متوجه بشه. اگه کسی به دعا خوندن و نوشت اعتقاد داره و ازش انرژِی مثبت می گیره، بزار این کار رو تا جاییکه به بقیه ضرر نرسونده ادامه بده. اگر کسی قرآن رو قبول داره . پیرو اون به چشم زخم اعتقاد داره، تا جاییکه کاسبی نمی کنه ازش و ضرری به کسی نمی رسونه بزار که فکر کنه می تونه انرژی منفیش روی شما اثر بزاره. من خودم چشم زخم الان دیگه برام هیچ اهمیتی نداره ولی اگه ببینم کسی قلبش با این نوع فکر آروم می گیره و آب ریختن پشت مسافرش بهش انرژی مثبت و قوت قلب می ده باهاش کل کل نمی کنم!! به امید روزی که مرز بین حق و باطل، خرافات و حقیقت معلوم باشه. راستی من همیشه از این که روزی به جایی برسم که فکر کنم حق مطلق با منه و دیگران در اشتباه محضند خیلی می ترسم. اینم خرافست آیا؟ 3 لینک به دیدگاه
Anarchist 1419 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۰ به گمانم شما خیلی از این بحث خرافات نه تنها توی جامعه بلکه بیشتر شاید توی محیط های کوچک تر اذیت شده باشی. چون قبلا توی تاپیک های دیگه هم این بحث رو عنوان کردین. چیزی که خیلی راحته قبوله این مسائل و راحت تر از اون نفی و منکر شدنشونه. اما هنرمند واقعی کسیه که مرز بین این دو رو و مرز بین حقیقت و اشتباه رو متوجه بشه. اگه کسی به دعا خوندن و نوشت اعتقاد داره و ازش انرژِی مثبت می گیره، بزار این کار رو تا جاییکه به بقیه ضرر نرسونده ادامه بده. اگر کسی قرآن رو قبول داره . پیرو اون به چشم زخم اعتقاد داره، تا جاییکه کاسبی نمی کنه ازش و ضرری به کسی نمی رسونه بزار که فکر کنه می تونه انرژی منفیش روی شما اثر بزاره. من خودم چشم زخم الان دیگه برام هیچ اهمیتی نداره ولی اگه ببینم کسی قلبش با این نوع فکر آروم می گیره و آب ریختن پشت مسافرش بهش انرژی مثبت و قوت قلب می ده باهاش کل کل نمی کنم!! به امید روزی که مرز بین حق و باطل، خرافات و حقیقت معلوم باشه. راستی من همیشه از این که روزی به جایی برسم که فکر کنم حق مطلق با منه و دیگران در اشتباه محضند خیلی می ترسم. اینم خرافست آیا؟ هرچی دروغ بزرگتر باشد، باور کردنش راحت تر است. لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۰ این متن رو دوستی برای من میل کرده بود: ایران كه بودم یه دوستی داشتم به اسم نوید كه ۲ سال پیش جلو در خونشون کامیون لهش کرد و در ۲۵ سالگی جوانمرگ شد. پارسال كه ایران بودم رفتم سراغ پدر و مادرش، هر دو تا شون ۳۰ سال پیرتر شده بودن، به قول خودشون کمرشون شکسته بود. کارشون شده بود گریه زاری، خوندن فاتحه، دادن نذر، حاضر دائمی تمامی جلسات قرآن بودن، آخر هفته پول بود كه به قرآن خوانها میدادن كه سر قبرش قرآن بخونن. میگفتن مردن پسرشون اینا رو به خدا نزدیک کرده برای اینکه خواست خدا بوده. اینو داشته باشین، یک سال پیش همین بلا تو هلند سر یه هم خیابانی کافر اومد. اونم بچه نازنینش با ماشین جلوی در خونه تصادف کرد اما باباش به جای فاتحه خوندن شروع به نامه نگاری با شهرداری و شورای شهر و کار رو کشید به روزنامه ها و آخرش ثابت کرد كه این خیابون از نظر شهرسازی برای بچه ها امن نیست. نتیجه این شد كه کلی سرعتگیر و تابلو هشدار دهنده نصب شد تا دیگه این اتفاق تکرار نشه. فرق قضیه رو دارین؟ سال 77 وقتی میخواستم کنکور بدم تو صفحات اخر جزوه اینده سازان(اگر اشتباه نکنم) به صورت طنز به مسئله ترافیک تهران والودگی های زیست محیطی اون پرداخته بود واین مسئله رو با فرض یک مریض روبه موت-تهران-وتعدادی دکتر-مسئولان مرتبط با این مسئله-تشریح کرده بود درقیل وقال بحث این دکترهای اشنا به همه چیز تهران نفس اخررو کشید واونا هنوز برسرتوافق روی مسئله اینکه ایا چه چیزی خوب هست وچه چیزی بد برای ایجاد گام اول اصلاح مونده بودن! حالا بازار داغ خرافات وسواستفاده از احساسات عمومی همین حکایت رو داره متاسفانه وقتی احساسات با منطق کنترل نشن وبه این پروسه اجازه ریکاوری وبازیابی داده بشه میتونه مصداق های خیلی خوبی برای خودش بسازه حکایت دیوارکج ورسیدن به ثریاست ما یک باوری رو به خورد عموم میدیم! بعد روی همین اصل اشتباه فرضیه های درستی بنا میکنیم...خب دوست عزیز من اگر تو دروغ اول رو باور کنی دیگه برات پذیرفتن حتی حقایق بعدی بسیاراسان ودلپذیرخواهد بود همین اتفاق برای یکی ازدوستان خود من هم افتاد اونم شب عروسیش(چندتا ازدوستان درجریان این قضیه هستند) موقعی که عروس وداماد رو با ماشین داشتن میگردوندن داداش دادماد مست سوار بر موتورسیکلت میره زیر تریلی ودردم جان میده حالا این دوست من شده یه پا شیخ! اما هنوز همون مشکلات(نداشتن فرهنگ موتورسواری وعدم استفاده از کلاه ایمنی!-گردوندن عروس به عنوان تابلوی ماازدواج کردیم درسطح شهر وایجاد بارترافیکی ومزاحمت برای مردم-نداشتن خیابان واتوبان استاندارد-فرهنگ بدمستی شب عروسی دوستان واشنایان!!و....)سرجاشون هستند ومن نمیدونم ایا با ختم هزارباره قران یا هرکارمشابه دیگه ای(اصلا این کارهای خیر خیلی هم خوب وقابل قبول) ذره ای ازاین مشکلات حل میشه؟ فرق قضیه دراین هست که اونا میتونن اشتباهات خودشونو قبول کنن وما از این کار طفره میریم چون ما ملت بافرهنگی هستیم!! 4 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۰ حالا بازار داغ خرافات وسواستفاده از احساسات عمومی همین حکایت رو داره متاسفانه وقتی احساسات با منطق کنترل نشن وبه این پروسه اجازه ریکاوری وبازیابی داده بشه میتونه مصداق های خیلی خوبی برای خودش بسازه حکایت دیوارکج ورسیدن به ثریاست ما یک باوری رو به خورد عموم میدیم! بعد روی همین اصل اشتباه فرضیه های درستی بنا میکنیم...خب دوست عزیز من اگر تو دروغ اول رو باور کنی دیگه برات پذیرفتن حتی حقایق بعدی بسیاراسان ودلپذیرخواهد بود همین اتفاق برای یکی ازدوستان خود من هم افتاد فرق قضیه دراین هست که اونا میتونن اشتباهات خودشونو قبول کنن وما از این کار طفره میریم چون ما ملت بافرهنگی هستیم!! از مصداق این خرافات و عدم پذیرفتن اشتباهاتمون مثال های بیشماری توی چنته دارم! توی همین عید و توی یکی از عید دیدنی های بحث چشم و چشم زدن شد. یه بنده خدایی از فامیل رو میگفتن چشمش شوره. خلاصه چشمتون روز بد نبینه! هرچی اتفاق بد اتفاق افتاده بود توی زندگیشون رو به چشم این بنده خدا ربط دادن. من یه سوال پرسیدم ! گفتم چقدر مطمئنید که چشم این بنده خدا شوره؟ (یه راست چشم زدن رو نبردم زیر سوال) برگشتن گفتن مطمئنیم . (دلیل اطمینانشون این بود که همدیگر رو تائید میکردن توی این بحث و خودشون خبر نداشتن.) یه سوال دیگه پرسیدم: گفتم شما که مسلمونید و اعتقاد به دین و پیغمبر دارید چقدر اعتقاد دارید که غیبت کردن گناهه؟ گفتن : خب اون هم گناهه! گفتم: از پس چشم شور این بنده خدا اندازه 2 روز غیبت کردین! ضمن اینکه چرا کار اشتباه و غفلت خودتون رو گردن یکی دیگه میندازین؟ گفتن: چشم بد رو توی قرآن هم نوشته. (اینجا دست و پام رو بستن برای اینکه بگم کلا چشم زدن کار مزخرفیه. توی اون جمع نمی شد همه چیز رو زیر سوال برد) گفتم: اما نگفته که یه نفر رو جلوی بقیه بدنام کنید.پ گفتن: ببین مهدی جان! تو هنوز جوونی سنت نمیرسه. وقتی اندازه ی ما تجربه کسب کردی اون موقع میفهمی. من هم گفتم: چشم! و یه نگاه به برادرم و دختر عمو و پسرعمو و جوونترهای فامیل انداختم ، وقتی احساس کردم بالای سرشون یه علامت سوال قرار گرفته ، ساکت شدم. 2 لینک به دیدگاه
jonny depp 8297 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 فروردین، ۱۳۹۰ به نظر شما فرقی بین خیال پردازی و خرافات وجود داره !!!!! کسی که جن را قبول داره (حالا چه واقعیت چه توهم) در خیالات خودش هم آن را میبینه. تخیل و توهم خرافات را به وجود میاره نه تفکر و تدبر..... اما این خیالات نیست:w00: لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ به نظر من هر چیزی که به اسم خرافات خونده میشه یه هسته علمی داره که در طول زمان عده ای سود جو برای سوءاستفاده از نا آگاهی مردم دور اون واقعیت رو با شاخ و برگهایی پر کردن و الان تبدیل شده به یک کاسبی برای یه عده و راهی برای خرج کردن پول برای عده ای بی اطلاع............ خیلی وقت پیش کتابی میخوندم با عنوان supernature که اگه اشتباه نکنم نویسندش یه شخصی بود با نام Lyall Watson. تو این کتاب اومده بود با یک کمک دوربین های خاص عکس هایی گرفته بود و با یه سری شواهد برخی اتفاقات متافیزیکی رو ثابت کرده بود.مثلا در هنگام دعا کردن از یک دختر بچه عکس گرفته بود یا ... نمیشه گفت که آیا فلان چیز به کل خرافاته یا برداشت مردم از اون یک خرافاته............ من فکر میکنم بیشتر خرافات به خاطر برداشت غلط مردم در طول زمان از یک واقعیت بوجود اومده.......... 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده