Eng.KouRosH 9176 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اسفند، ۱۳۹۲ چی؟ من اینجا معونم هااا به نظرت آرتاش خوشمزس هستی که هستی پاتو از گلیمت درازتر کنی قاطی میکنم یه جور میزنم از حالت عمودی به حالت افقی در بیای 2 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اسفند، ۱۳۹۲ چی؟ من اینجا معونم هااا به نظرت آرتاش خوشمزس 2 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۳ این روز ها نه نان ها و نه نمک ها طعمِ سابق را ندارند! دیگر نه نان، نمک دارد ونه نمک شوری.حتی دست نیز نمک ندارد،هرکسی به راحتی نمک میخورد و نمکدان میشکند این شده تفریح برایشان. 1 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۳ لطفا در مدت کوتاهی که در این دیوانه خانه هستید "انسانیت" را زیر پا گذاشته و قدم به دنیای "دیوانگان" بگذارید... 2 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۳ [h=5]داشتم فک میکردم یه اسمی بذارم رو نسلمون یه اسمی که قشنگ به دل ما دهه 60 ها بشینه،یادم اومد وقتی مدرسه رفتیم 4 نفری مینشستیم پشت نیمکت، تعداد زیاد بود به صرفه نبود تغذیه ندادن، دانشگاه رفتیم بازم تعداد زیاد بود نصفیامون موندیم پشت دراش ،ماشین خریدیم زیاد بودیم ترافیک شد، بنزین گرون شد، خواستیم کار کنیم زیاد بودیم به هممون نرسید خونه نشین شدیم ، زیاد بودیم خونه کم اومد ،بلیط کم اومد ،جا تو اتوبوس و مترو کم اومد ،زیاد بودیم ،ولی عروس کم اومد داماد هم کم اومد خیلی چیزای دیگه هم کم اومد... نسل فشرده چطوره؟[/h] 2 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۳ چند روزیه به این فکر میکنم کههستند کسانی که ده سال ازم کوچکتر باشن بیشتر که فکر کردم دیدم هستند کسانی که بیس ازم کوچکتر باشن حتی.... حتی.. هستند کسانی که بیس و پنج سال ازم کوچکتر باشن و من در آستانه ربع قرن ایستاده ام ، جایی که مرا یک نسل بزرگتر می کند از تازه زاده شده گان .... 2 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۳ شاید بیشترین ضربه را خورده ام زده ام و در عمق این دیوانه خانه بیشتر فرو می روم اما باز می گویم و لذت می برم از بیا ن این احساسات !!!! هر چه باشد دیوانه ام ..... 2 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۳ از تو چه پنهان که گاهی آنقدر آرام میشوم که دیگر هیچ چیز جز ماندن ساعتی بیشتر در این دیوانه خانه را نمی طلبم !!!! 1 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۳ این روزها به دیوانه خانه ام سر میزنم و بعد آن تنهایی به خلصه ای میروم بلکه آرامشی نسیبم شود ... 1 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۳ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام دیوانه برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام یا دارالمجانین در تهران تیمارستان در ایران سابقه چندان طولانی ندارد و احتمالا از دوران سلطنت ناصرالدین شاه محلی را به نام دارالمجانین در نظر گرفتند. تیمارستان در ایران سابقه چندان طولانی ندارد و احتمالا از دوران سلطنت ناصرالدین شاه محلی را به نام دارالمجانین در نظر گرفتند و بیماران روانی را با وسایل ابتدایی و ناقص و تقریبا به صورت فراموش شده در آنجا ماوا دادند. [h=2]تاریخ دیوانه خانه یا دارالمجانین در تهران[/h] مقالات تاریخی-تاریخ دیوانه خانه یا دارالمجانین در تهران با بیماران اعصاب و روان در ایران بسیار بد رفتار میشد و اغلب در رویارویی با آنان به کتک و شلاق و تازیانه متوسل میشدند. تازه حدود 80 سال قبل بود که به تدریج تیمارستانهای جدید در ایران به وجود آمدند و درمان بیماران روانی سر و سامان گرفت. داستانهای زیادی از بازدید ناصرالدین شاه از دارالمجانین و متلک پرانیهای مردم به او بر سر زبانهاست یا در کتابها آورده شده است. یکی از دولتمردان قاجاری آصفالدوله نام داشت که روزی که در حضور شاه صحبت میکرد و درباره نحوه سرکوب عشایر متجاوز ترکستان روس سخن میراند پیشنهاد کرد آنها را با شلیک خمپاره توپ منکوب کنند و ناگهان از جا برخاسته با دهان صدای شلیک توپ را درآورد و مرتبا میگفت در رر - ورورور گرمب، گرمب، گرمب در ودردرودر، و شاه متوجه شد او دیوانه شده است از این رو دستور داد مرخص شود و مدتی استراحت کند. درباره حسینعلی خان صدرالسلطنه نوری معروف به حاجی واشنگتن که تا اوایل زمان سلطنت رضا شاه هم زنده بود شایعاتی وجود داشت که حکایت از دیوانگی شدید او میکرد و مرحوم علی حاتمی در فیلم «حاج واشنگتن» که چند ماه پیش از تلویزیون پخش شد تا حدودی جنون او را نشان داده است. حاج واشنگتن روز عید قربان گوسفندی در هتل بزرگی در شهر واشنگتن که موقتا در آنجا اقامت داشت در وان حمام سر برید که خون آن گوسفند از شیروانی سرازیر شد و به خیابان ریخت و باعث وحشت و اجتماع مردم شد و کار به مداخله پلیس و بازداشت موقت جناب ایلچی رسید، در ایران نیز او در صحبت پرت و پلا میگفت و از این رو چندان به او وقعی نمینهادند. این دیوانگان افراد خطرناکی بودند که در چنین سلولهایی نگهداری میشدند. مابقی که آرامتر بودند در بخشهای عمومی که در هر کدام 8-6 تخت چوبی قرار داشت به سر میبردند. بعضی از دیوانگان که از طبقات مرفه بودند در اتاقهای اختصاصی زندگی میکردند ایجاد دارالمجانین در تهران دارالمجانین تهران از اوایل دهه 1300 سروسامانی یافت. در گزارش هیات بهداشتی اعزامی جامعه اتفاق ملل در سال 1924 / 1303 آورده شده است که دیوانه خانه تهران (دارالمجانین) به وسیله دایره صحیه بلدیه (شهرداری) تهران اداره میشود. در آن زمان بهداشت و درمان در ایران آنقدر ناشناخته بود که تنها دایرهای به نام صحیه زیر نظر بلدیه تاسیس شده بود که امور بهداشت شهری را زیر نظر داشت. تشکیلات صحیه که بعدها اداره کل صحیه شد در سالهای بعد تاسیس شد که جزو وزارت داخله (کشور) بود و تنها پس از اینکه رضا شاه از سلطنت مستعفی شد و از ایران رفت دولت فروغی وزارت بهداری را تاسیس کرد زیرا به قدری وضعیت بهداشت و بهداری و درمان اسفناک بود و به گونهای بیماریها مردم را تلف میکرد که ایجاد وزارت بهداری ضروری تشخیص داده شد. دیوانهخانه یا دارالمجانین تهران که در دهههای بعد نام آن به تیمارستان (پس از تصویب لغات جدید فارسی در سالهای 1320-1314 هـ.ش) تغییر یافت و در دهههای چهل و پنجاه آنجا را بیمارستان روانی خواندند و نام «رازی» هم به آن گذاشتند، در ابتدا فقط 100 نفر ظرفیت داشت ولی در سال 1303 که پزشکان هیات صحیه جامعه اتفاق ملل از آن دیدن کردند 112 مریض در آنجا بستری بودند که شامل 69 تن مرد، 41 نفر زن و دو کودک بودند. تقریبا نیمی از بیماران در اتاقهای کوچکی به اندازه تقریبی 5/2 در 5/2 متر (8 پا در 8 پا) تحت نظر بودند که مانند سلول زندان بوده است. این اتاقها کاملا لخت بوده و هیچگونه وسیلهای در آنها دیده نمیشد. ولی از نظر نور در شرایط خوبی بود. درب آنها آهنین و کف آنها کاشی بود. در میان هر اتاق یک جوی فاضلاب قرار داشت که به منظور شستشوی اتاق به کار برده میشد. حصیری کف هر اتاق پهن شده بود که به منزله رختخواب بود. افراد مریض در شرایط ابتدایی نگهداری میشدند اما اتاقها پاکیزه بود و پزشکان خارجی بازدیدکننده هیچ علامت آلودگی، ادرار، مدفوع و بوهای کریه در آنجا ندیدند و استشمام نکردند. این دیوانگان افراد خطرناکی بودند که در چنین سلولهایی نگهداری میشدند. مابقی که آرامتر بودند در بخشهای عمومی که در هر کدام 8-6 تخت چوبی قرار داشت به سر میبردند. بعضی از دیوانگان که از طبقات مرفه بودند در اتاقهای اختصاصی زندگی میکردند. دارالمجانین دیوانههای زن نیز در بخش جداگانه نگهداری میشدند. موهای سر کلیه دیوانهها اعم از زن و مرد را تراشیده بودند. پزشکان خارجی اظهار نظر کرده بودند در ایران آن زمان که سیفلیس رواج زیادی داشت انتظار میرفت که فلج به علت سیفلیس زیاد وجود داشته باشد اما در زمان بازدید پزشکان جامعه اتفاق ملل از تیمارستان تهران فقط دو مورد بیمار مبتلا به سیفلیس در دیوانهخانه وجود داشت. سیفلیس مغز هم در ایران بسیار کم بود. در سال 1302 هـ.ش، 79 مریض از دارالمجانین مرخص شده بودند. این افراد یا معالجه شده یا میتوانستند با کمک دوستان خود زندگی کنند. بودجه دارالمجانین در آن زمان بسیار کم و فقط 280 لیره در ماه بوده است. در سالهای بعد تعداد دیوانگان بسیار شد. بیشتر دیوانگیها در ماههای گرم تابستان آغاز میشد. بعضی از سرمایهداران و تجار وقتی ورشکست میشدند خود را به دیوانگی میزدند و به تیمارستان انتقال مییافتند تا طلبکاران سراغشان نروند. هنگامی که قانون نظام اجباری وضع شد نیز بعضی از مشمولان دست به اعمال جنونآمیز میزدند تا بگویند دیوانهاند و از اعزام به سربازی معاف شوند. چون دیوانگان درباره جنایت و جرایم فاقد مسوولیت هستند عدهای از کسانی که مرتکب قتل میشدند نیز خود را به دیوانگی میزدند اما اطباء حقههای همه این مدعیان جنون را کشف کرده و نمیگذاشتند آنها به حال خود گذاشته شوند. معروفترین کسی که او را در سال آخر حیاتش به تیمارستان بردند مرحوم سیداشرفالدین گیلانی مدیر روزنامه فکاهی و طنزنامه نسیم شمال بود که عمرش در تیمارستان به پایان رسید و آن گویا در سال 1313 هـ. ش بوده است. تقریبا نیمی از بیماران در اتاقهای کوچکی به اندازه تقریبی 5/2 در 5/2 متر (8 پا در 8 پا) تحت نظر بودند که مانند سلول زندان بوده است. این اتاقها کاملا لخت بوده و هیچگونه وسیلهای در آنها دیده نمیشد. ولی از نظر نور در شرایط خوبی بود همین طور دکتر حسان یکی از باسوادترین و با استعدادترین پزشکان ایرانی نیز که در پاریس تحصیل میکرد حین تحصیل و در حالی که پس از پایان دوره عمومی، دوره عالی تخصص را میگذراند مبتلا به جنون شد و سرپرستی محصلین ایرانی در اروپا تصمیم گرفت او را در معیت یکی از دانشجویان رشته پزشکی که تحصیلاتش تمام شده بود به ایران بازگرداند اما دکتر حسان که از حدود سال 1313 تا حدود دو دهه و نیم بعد یعنی تا حدود سالهای 1335 هـ.ش زنده بود و در تیمارستان تهران میزیست، حین بازگشت از اروپا دست به کارهای عجیبی زد و موجبات زحمت همسفر خود را که همان دکتر نصرتالله باستان چشم پزشک معروف بود فراهم آورد. این ماجرا به قدری خواندنی و شیرین است که در آینده آن را جداگانه خواهیم آورد. 2 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۳ تیمارستان در ایران سابقه چندان طولانی ندارد و احتمالا از دوران سلطنت ناصرالدین شاه محلی را به نام دارالمجانین در نظر گرفتند. تیمارستان در ایران سابقه چندان طولانی ندارد و احتمالا از دوران سلطنت ناصرالدین شاه محلی را به نام دارالمجانین در نظر گرفتند و بیماران روانی را با وسایل ابتدایی و ناقص و تقریبا به صورت فراموش شده در آنجا ماوا دادند. با بیماران اعصاب و روان در ایران بسیار بد رفتار میشد و اغلب در رویارویی با آنان به کتک و شلاق و تازیانه متوسل میشدند. تازه حدود 80 سال قبل بود که به تدریج تیمارستانهای جدید در ایران به وجود آمدند و درمان بیماران روانی سر و سامان گرفت. داستانهای زیادی از بازدید ناصرالدین شاه از دارالمجانین و متلک پرانیهای مردم به او بر سر زبانهاست یا در کتابها آورده شده است. یکی از دولتمردان قاجاری آصفالدوله نام داشت که روزی که در حضور شاه صحبت میکرد و درباره نحوه سرکوب عشایر متجاوز ترکستان روس سخن میراند پیشنهاد کرد آنها را با شلیک خمپاره توپ منکوب کنند و ناگهان از جا برخاسته با دهان صدای شلیک توپ را درآورد و مرتبا میگفت در رر - ورورور گرمب، گرمب، گرمب در ودردرودر، و شاه متوجه شد او دیوانه شده است از این رو دستور داد مرخص شود و مدتی استراحت کند. درباره حسینعلی خان صدرالسلطنه نوری معروف به حاجی واشنگتن که تا اوایل زمان سلطنت رضا شاه هم زنده بود شایعاتی وجود داشت که حکایت از دیوانگی شدید او میکرد و مرحوم علی حاتمی در فیلم «حاج واشنگتن» که چند ماه پیش از تلویزیون پخش شد تا حدودی جنون او را نشان داده است. حاج واشنگتن روز عید قربان گوسفندی در هتل بزرگی در شهر واشنگتن که موقتا در آنجا اقامت داشت در وان حمام سر برید که خون آن گوسفند از شیروانی سرازیر شد و به خیابان ریخت و باعث وحشت و اجتماع مردم شد و کار به مداخله پلیس و بازداشت موقت جناب ایلچی رسید، در ایران نیز او در صحبت پرت و پلا میگفت و از این رو چندان به او وقعی نمینهادند. این دیوانگان افراد خطرناکی بودند که در چنین سلولهایی نگهداری میشدند. مابقی که آرامتر بودند در بخشهای عمومی که در هر کدام 8-6 تخت چوبی قرار داشت به سر میبردند. بعضی از دیوانگان که از طبقات مرفه بودند در اتاقهای اختصاصی زندگی میکردند ایجاد دارالمجانین در تهران دارالمجانین تهران از اوایل دهه 1300 سروسامانی یافت. در گزارش هیات بهداشتی اعزامی جامعه اتفاق ملل در سال 1924 / 1303 آورده شده است که دیوانه خانه تهران (دارالمجانین) به وسیله دایره صحیه بلدیه (شهرداری) تهران اداره میشود. در آن زمان بهداشت و درمان در ایران آنقدر ناشناخته بود که تنها دایرهای به نام صحیه زیر نظر بلدیه تاسیس شده بود که امور بهداشت شهری را زیر نظر داشت. تشکیلات صحیه که بعدها اداره کل صحیه شد در سالهای بعد تاسیس شد که جزو وزارت داخله (کشور) بود و تنها پس از اینکه رضا شاه از سلطنت مستعفی شد و از ایران رفت دولت فروغی وزارت بهداری را تاسیس کرد زیرا به قدری وضعیت بهداشت و بهداری و درمان اسفناک بود و به گونهای بیماریها مردم را تلف میکرد که ایجاد وزارت بهداری ضروری تشخیص داده شد. دیوانهخانه یا دارالمجانین تهران که در دهههای بعد نام آن به تیمارستان (پس از تصویب لغات جدید فارسی در سالهای 1320-1314 هـ.ش) تغییر یافت و در دهههای چهل و پنجاه آنجا را بیمارستان روانی خواندند و نام «رازی» هم به آن گذاشتند، در ابتدا فقط 100 نفر ظرفیت داشت ولی در سال 1303 که پزشکان هیات صحیه جامعه اتفاق ملل از آن دیدن کردند 112 مریض در آنجا بستری بودند که شامل 69 تن مرد، 41 نفر زن و دو کودک بودند. تقریبا نیمی از بیماران در اتاقهای کوچکی به اندازه تقریبی 5/2 در 5/2 متر (8 پا در 8 پا) تحت نظر بودند که مانند سلول زندان بوده است. این اتاقها کاملا لخت بوده و هیچگونه وسیلهای در آنها دیده نمیشد. ولی از نظر نور در شرایط خوبی بود. درب آنها آهنین و کف آنها کاشی بود. در میان هر اتاق یک جوی فاضلاب قرار داشت که به منظور شستشوی اتاق به کار برده میشد. حصیری کف هر اتاق پهن شده بود که به منزله رختخواب بود. افراد مریض در شرایط ابتدایی نگهداری میشدند اما اتاقها پاکیزه بود و پزشکان خارجی بازدیدکننده هیچ علامت آلودگی، ادرار، مدفوع و بوهای کریه در آنجا ندیدند و استشمام نکردند. این دیوانگان افراد خطرناکی بودند که در چنین سلولهایی نگهداری میشدند. مابقی که آرامتر بودند در بخشهای عمومی که در هر کدام 8-6 تخت چوبی قرار داشت به سر میبردند. بعضی از دیوانگان که از طبقات مرفه بودند در اتاقهای اختصاصی زندگی میکردند. دارالمجانین دیوانههای زن نیز در بخش جداگانه نگهداری میشدند. موهای سر کلیه دیوانهها اعم از زن و مرد را تراشیده بودند. پزشکان خارجی اظهار نظر کرده بودند در ایران آن زمان که سیفلیس رواج زیادی داشت انتظار میرفت که فلج به علت سیفلیس زیاد وجود داشته باشد اما در زمان بازدید پزشکان جامعه اتفاق ملل از تیمارستان تهران فقط دو مورد بیمار مبتلا به سیفلیس در دیوانهخانه وجود داشت. سیفلیس مغز هم در ایران بسیار کم بود. در سال 1302 هـ.ش، 79 مریض از دارالمجانین مرخص شده بودند. این افراد یا معالجه شده یا میتوانستند با کمک دوستان خود زندگی کنند. بودجه دارالمجانین در آن زمان بسیار کم و فقط 280 لیره در ماه بوده است. در سالهای بعد تعداد دیوانگان بسیار شد. بیشتر دیوانگیها در ماههای گرم تابستان آغاز میشد. بعضی از سرمایهداران و تجار وقتی ورشکست میشدند خود را به دیوانگی میزدند و به تیمارستان انتقال مییافتند تا طلبکاران سراغشان نروند. هنگامی که قانون نظام اجباری وضع شد نیز بعضی از مشمولان دست به اعمال جنونآمیز میزدند تا بگویند دیوانهاند و از اعزام به سربازی معاف شوند. چون دیوانگان درباره جنایت و جرایم فاقد مسوولیت هستند عدهای از کسانی که مرتکب قتل میشدند نیز خود را به دیوانگی میزدند اما اطباء حقههای همه این مدعیان جنون را کشف کرده و نمیگذاشتند آنها به حال خود گذاشته شوند. معروفترین کسی که او را در سال آخر حیاتش به تیمارستان بردند مرحوم سیداشرفالدین گیلانی مدیر روزنامه فکاهی و طنزنامه نسیم شمال بود که عمرش در تیمارستان به پایان رسید و آن گویا در سال 1313 هـ. ش بوده است. تقریبا نیمی از بیماران در اتاقهای کوچکی به اندازه تقریبی 5/2 در 5/2 متر (8 پا در 8 پا) تحت نظر بودند که مانند سلول زندان بوده است. این اتاقها کاملا لخت بوده و هیچگونه وسیلهای در آنها دیده نمیشد. ولی از نظر نور در شرایط خوبی بود همین طور دکتر حسان یکی از باسوادترین و با استعدادترین پزشکان ایرانی نیز که در پاریس تحصیل میکرد حین تحصیل و در حالی که پس از پایان دوره عمومی، دوره عالی تخصص را میگذراند مبتلا به جنون شد و سرپرستی محصلین ایرانی در اروپا تصمیم گرفت او را در معیت یکی از دانشجویان رشته پزشکی که تحصیلاتش تمام شده بود به ایران بازگرداند اما دکتر حسان که از حدود سال 1313 تا حدود دو دهه و نیم بعد یعنی تا حدود سالهای 1335 هـ.ش زنده بود و در تیمارستان تهران میزیست، حین بازگشت از اروپا دست به کارهای عجیبی زد و موجبات زحمت همسفر خود را که همان دکتر نصرتالله باستان چشم پزشک معروف بود فراهم آورد. این ماجرا به قدری خواندنی و شیرین است که در آینده آن را جداگانه خواهیم آورد. 1 لینک به دیدگاه
a_ghadimi 4539 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۳ من به زودی میرم از اینجا از همه جا از دنیا...............مثلا اول عیده بعد حالم گرفته است...............خدابخیر کنه بقیه سال رو.... تشکر زدم چون متوجه بشی که خوندم ...نه اینکه دوستش داشته باشم.... الان دوست داشتم بزرگتر از من نبودی....:icon_pf (34):اونوقت........................ 2 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۳ تشکر زدم چون متوجه بشی که خوندم ...نه اینکه دوستش داشته باشم....الان دوست داشتم بزرگتر از من نبودی....:icon_pf (34):اونوقت........................ 2 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۳ بخوابیم بهتره.....:hapydancsmil: 1 لینک به دیدگاه
هوادار 1111 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۳ هستی که هستی پاتو از گلیمت درازتر کنی قاطی میکنم یه جور میزنم از حالت عمودی به حالت افقی در بیای فک کنم باس بخشی که بستری هستی را عوض کنم نبینم ناراحتی رئیس 3 لینک به دیدگاه
Eng.KouRosH 9176 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۳ فک کنم باس بخشی که بستری هستی را عوض کنم نبینم ناراحتی رئیس بیشین بینیم باو :w000: 2 لینک به دیدگاه
هوادار 1111 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۳ بیشین بینیم باو :w000: تو را واسه چی میبرن سربازی راسی چ خبر از سربازی؟ 3 لینک به دیدگاه
Eng.KouRosH 9176 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۳ تو را واسه چی میبرن سربازیراسی چ خبر از سربازی؟ هیچی خبری باید باشه ؟ 3 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۳ تو را واسه چی میبرن سربازیراسی چ خبر از سربازی؟ هیچی خبری باید باشه ؟ آقایون اینجا دیوونه خونه اس هااااا سربازی مال عاقلاس دیوونه ها معاف میشن 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده