رفتن به مطلب

هنوز عرق سگی بینائی می گیرد


simulater

ارسال های توصیه شده

یک بطر عرق سگی توی یه دونه پاکت فریزر…! یه کاسه ماست و دوتا خیار و چند پر کالباس و دوسه تا خیارشور؛ با دوتا نون و یه خونه خالی و یه کوکا مشهدی…!

 

…………………………………

– قاسم مادرت نیاد یه وخ ضایع بشه…!

ـــ نه دِداش… مادرُم رفته روضه…حالا ها نِمیه…!

ـــ بریز رضا جان…!

ـــ سلامتی …!

ـــ اوف …اوف…اوف… بَدمَصَب زَهره مِگی…! بده او ماست و خیاره که تا تهُمه سوزوند لامَصَب…!

ـــ بیا دِداش…!

ـــ ای وَل…!

ـــ جای یک زید مَشدی خالی…!

ـــ بلند کن او ضبط لامَصَبه…!…………..( ساقی امشب می بده پیمونه پیمونه…دست غم کوتاهه از من کنج میخونه… اونقدر مستم بکن تا ……)

ـــ بچه های سَجاد که باباهاشا دکتر مهندِسَن ویسکی جانی باکِر مُخُورَن مایَم عرق سَگی…یَره دنیایَم مال همونایه حرضت عباسی …! ماها چی مُخُورم تو دنیا…ای تف تو روزگار…!

ـــ بریز دِداش … دَم ساقی گرم…!

ـــ سلامتی بچه های قِله…خواج ربه….کوچه زَردی… بال خیابون…ته خیابون !

ـــ نوش…!

ـــ دَمِت گرمه عشقی …!

ــ…………………….( ساقی از گوشه میخونه نرونم… خونه امیدمه بذار بمونم…چل چراغ میخونت……..)

ـــ اخ … اخ …اخ…. شیکَمُم…!

ـــ چیه……..؟ بدو برو مُستراح…!

ـــ اخ لامَصَب اینا چی بود….؟

ـــ ای…ای…ای… مُردُم نِنه….مُردُم …!

ـــ ………………………………..( امشب که مست مستم … دست و پای غم رو بستم….امشب که لول لولم…از من نپرس کی هستم…! )

*****************************

باز

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
حداقل هشت نفر از جوانان مشهدی در اثر خوردن مشروب دست ساز سمی که میانگین سنی اونها بین شونزده تا بیست و سه سال بوده …! خبر کور شدن سه نوجوان دیگه که چشماشون جز سیاهی چیزی نمیبینه…! چشمایی که قرار بود خیلی چیزار و ببینه …زن و زندگی و بچه…! از کجا میاد این مشروبای سمی…؟ چه گناهی کردن بچه های ما…؟ ( ماها چی ... مُخُورم تو دنیا…ای تف تو روزگار…! )

-----------------

از وبلاگ " مسعود مشهدی " عزیز

  • Like 4
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...