رفتن به مطلب

جدایی نادر از سیمین؛ در مذمت دروغ


Neutron

ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 74
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

من دوشنبه با مامانم رفتم

سه شنبه با دوستام رفتم

هفته دیگه هم با بچه های یونی!

 

پای چپم فلج شد بس که رفته بودم تو نخ این فیلم و باهاش حرص می خوردم:banel_smiley_4:

لینک به دیدگاه

این فیلم توی سایت معتبر Imdb وارد جدول بهترین فیلم های تاریخ شده (همون جدول ۲۵۰ فیلم ) این جدول رو میتونید از اینجا ببینید :

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

و ضمنا میتونید در اینجا به این فیلم رای بدید تا رتبه اش بره بالاتر :

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

در حال حاضر فیلم در رده 149 هستش: a Separation

لینک به دیدگاه
بنظر من درباره الی فقط سی دی 1خوب بود بقیش همش ناراحت کننده بود

خب اینم فقط چند صحنه ش خنده داره ....

کلاً مضمون ناراحت کننده ای داشت ... :hanghead:

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

بنظرم واقعا فیلم جالبی بود و مخاطب یه جورایی به هر دو طرف حق میداد وعزیزان باید به این نکته توجه کنن که چقدر کار حقوقدانان و قضات سخت میباشد...(چون رشتم حقوق بود به این نکته مهم اشاره کردم):4chsmu1:

 

یه نکته دیگه هم که داشت غرور مرده بود که حتی حاضر نشد بخاطر زندگیش 1کلمه به خانمش بگه "خواهش میکنم نرو" البته ناگفته نمونه که هر دو لجباز بودن.بیچاره دخترشون

لینک به دیدگاه

نگاهي به جدايي نادر از سيمين :

 

r_b_kh.gifl_b_kh.gif

3690_280.jpg

 

فرهادي از معدود فيلمسازاني است که هميشه چيزي براي شگفت زده کردن تماشاگر در چنته دارد، مهم نيست که آثارش را دوست داشته باشيم يا نه، مهم مشاهده روند تحسين برانگيزي است که او از ابتدا و با پردازش سناريوي سريال هاي متفاوت تلويزيوني و در شرايطي نه چندان مساعد آغاز کرد و با وفادار ماندن به اصولش آن را ادامه داد و به سرعت به يکي از بهترين هاي سينماي ايران تبديل شد.

 

صحنه ابتدايي فيلم با جر و بحث نادر و سيمين آغاز مي شود، جر و بحثي از نگاه قاضي که اکنون تماشاگر به جاي او نشسته است.

 

ازهمين صحنه، کارگردان تکليفش را با تماشاگر مشخص مي کند. اين بار او مانند شهر زيبا قصد ندارد قانون و قضاوت رسمي را به چالش بکشد، به همين علت است که از صحنه اول حس مي کنيم که فرهادي از پرداختن به مسائل و موانع مهم قانوني که در اکثر جدايي ها تاثيرگذار است چشم پوشي مي کند.

 

قاضي تاکيدي بر حق سرپرستي پدر نمي کند و به نحوي جر و بحث ميان آن دو است که جلسه را پيش مي برد اما آنها براي سخن گفتن به حضور شخص سوم و مخاطب قرار دادن او نيازمندند چون از گفتگو با هم عاجزند.

 

فرهادي به همين شيوه تا انتهاي فيلم از دوربين صرفا براي ثبت وقايع استفاده مي کند، به عنوان ناظري که اعمال آدم هاي فيلم را زير نظر دارد و تا انتهاي فيلم نامي از امکان قانوني نادر براي جلوگيري از خروج سيمين از کشور نمي برد، اين جا آدم ها هستند که بايد تکليفشان را با خودشان و روابط واصولشان مشخص کنند.

 

در ادامه نيز هر جا قضاوتي رسمي وجود دارد که مي تواند جهت گيري خاصي به داستان بدهد، فرهادي آگاهانه از نزديک شدن به آن پرهيز مي کند. تماس گرفتن با پزشک زن قاعدتا راه معقولي براي مشخص شدن دليل سقط جنين است و ممکن است بر بي گناهي نادر صحه بگذارد، اما فرهادي آن را در نقطه اي مطرح مي کند که اتفاقات جانبي مجالي براي پيگيري باقي نگذارند.

 

حتي در انتها نيز، هر دو طرف ترجيح مي دهند با يک گفتگوي دو سويه و بدون دخالت قاضي مبلغي را درنظر بگيرند و به اختلافات خود پايان دهند و نيز نادر و سيمين هم به طور توافقي جدا مي شوند و بدون استفاده از حق قانوني خود انتخاب سرپرست را به ترمه مي سپارند.

 

اما دوربين فرهادي لحظاتي از وظيفه خودش تعلل مي کند و دوربيني که از زاويه داناي کل، ناظر وقايع است، زماني که زن براي آوردن پدر نادر به آن سوي خيابان مي رود، انتخاب مي کند که بخشي از اين صحنه را حذف کند تا جايي ديگر به وسيله آن بتواند دوباره روند دست به دست شدن حقيقت را به جريان بيندازد. اين درحاليست که خود او به شيوه اي هوشمندانه درهمان سکانس هاي ابتدايي، با استفاده از امکانات چنين ناظري، موقعيتي بالقوه براي شکل گيري درگيري ميان خدمتکار و نادر مي سازد.

 

سيمين احتياج به پول خرد دارد و براي برداشتن آن به سراغ کمد نادر مي رود، در اين حين اتفاقات مهمتري در خانه در جريان است که تمرکز تماشاگر را به خود اختصاص مي دهد و بعيد است که براي بار اول فيلم را ببينيد و زمان درگيري، اين صحنه را به ياد بياوريد. جدا از اين چون تاکيدي بر آن وجود ندارد و جزئيات آن به تصوير کشيده نشده است، تا انتهاي فيلم نمي توانيد ازحدس خود مطمئن شويد. تنها چيزي که به طور عيني براي قضاوت وجود دارد خلق و خو و اعتقادات زن جوان است.

 

در صحنه اي که معلم آدرس دکتر زنان را به زن مي دهد نيز همين اتفاق مي افتد، همه يک بار اين صحنه را ديده ايم اما واقعا نمي دانيم نادر صداي حرف زدن آنها را شنيده است يا خير; با اين حساب حذف آگاهانه بخشي از يک سکانس که تاثيري حياتي در روند فيلم دارد و رو کردن آن در جايي ديگرعملا به يکدستي ساختارفيلم آسيب مي رساند و از اين منظر، تماشاگري را مي فريبد که از ابتداي فيلم ياد گرفته به آن چه مي بيند اعتماد کند.

با صرف نظر از اين سکانس گمشده، پيوندهاي مناسب و فضاسازي هوشيارانه و جزئي نگر، مخاطب را آن چنان درگير فيلم مي کند که طولاني بودن برخي از گفتگوها چندان حس نمي شوند.

 

فرهادي چندين بار در طول فيلم از کنار امکان بروز اتفاقي مشابه آن چه شخصيت ها را تا انتها درگير مي کند مي گذرد و به نوعي اخطار مي دهد. در سکانسي که دختر کوچک با شير دستگاه اکسيژني که به پدر متصل است بازي مي کند امکان بروز يک فاجعه وجود دارد اما در يک ثانيه با نگاهي کم و بيش غلوآميز و البته آگاهانه حالت کميک به خود مي گيرد. در سکانسي که پدر از خانه بيرون رفته است بار ديگر و اين بار به طور جدي تري پيش زمينه وقوع فاجعه را حس مي کنيم.

 

اما اين اخطارها بيش از آن که ذهن مخاطب را براي واقعه اصلي آماده کند قضاوت او را به چالش مي کشد. يک حرکت ساده کودک مي تواند به مرگ پيرمرد منجر شود، يک فراموشي کوتاه مدت، يک سهل انگاري و ... هر کدام اينها تنها يک باربه نتيجه وحشتناکي مي انجامد و آدم ها را ناچار مي کند با دست و پا زدن ميان درست و غلط و واقعيت و دروغ، تصوير ديگري از آن ارائه دهند.

 

با وجود اين که بيشتر بار درام داستان را همين دست به دست شدن واقعيت به دوش مي کشد اما بخش مهمي از توجه فرهادي به خط پيوند ديگري است که حتي نام فيلم هم بر آن تکيه دارد. جدايي نادر از سيمين; علت اين جدايي در همان سکانس اول قابل مشاهده است.

 

کلام ، کارايي خود را از دست داده است. نادر از بيان يک جمله عاجز است. خلاصه آن جمله اين است که او بايد از سيمين بخواهد که زندگي اش را ترک نکند وکلامي که ربطي به اصول و قواعد و قوانين ندارد، بايد بار ديگري داشته باشد و ضمن انتقال يک معنا و مفهوم مشخص بتواند اهميت حضور سيمين را بازتاب دهد و نادر در زمان ابراز اين احساسات فلج مي شود.

 

شخصيتي که به هيچ عنوان حاضر نيست از حقش کوتاه بيايد، شخصيتي که دخترش را مستقل و قدرتمند بار آورده است(يا او را اين گونه مي پسندد) و شخصيتي که سيمين را به خاطر گريز ازمشکلات و ضعف تحقير مي کند، در برقرارکردن ساده ترين ارتباط عاطفي با همسرش درمي ماند. گفتگويي شکل نمي گيرد و در نتيجه چيزي حل نمي شود. دراين ميان يک پدر بيمار مي ماند که نه حرفهايش مفهوم چنداني دارند و نه قادر به درک حرف هاي ديگران است و با اين وجود همه با او و گويي با خودشان حرف مي زنند.

 

او به واسطه اي امن براي ابراز احساسات بدل شده است. سيمين در ماشين براي او درد دل مي کند و از بي تفاوتي نادر مي گويد، نادر تاکيد مي کند که پدرش بعد از افتادن از تخت ديگرهمان چند کلمه حرف را هم نمي زند و اين را با مرگ کودک مقايسه مي کند. چون همان چند کلمه هم حقيقتا براي او مهم است. در عوض زماني که سيمين تصميم به ترک خانه دارد اين پدر است که دست او را رها نمي کند و اين پدر است که پس از آن، زن خدمتکار را هم سيمين صدا مي زند.

 

فرهادي با طعنه زدن نيز اين موضوع را به رخ مي کشد، وقتي شهاب حسيني در دادگاه مي گويد که مشکل او اين است که مثل نادر نمي تواند خوب حرف بزند و در نهايت سکانس ابتدايي به نتيجه مي رسد، نادر و سيمين از هم جدا شده اند و اختيار انتخاب را به ترمه داده اند; مطابق روند فيلم دوباره دست قانون سرنوشت ساز نيست... قرار گرفتن ترمه در اين وضعيت پايان باز براي داستان فيلم نيست، داستان فيلم به سرانجام رسيده است.

 

دروغ يا راست گفتن پدر و مادر در جريان فيلم چيزي نيست که روي انتخاب ترمه تاثير بگذارد و حتي ناتواني پدر از گفتگو با مادرش... اين پايان باز ترمه را در موقعيت دشوار انتخاب و قضاوت رها مي کند.

 

منبع: روزنامه مردم سالاري

لینک به دیدگاه
  • 6 ماه بعد...
* v e n o o s * مهمان
جدایی نادر از سیمین

در مذمت دروغ

 

اصغر فرهادی آدم نامردی است. نامرد از آن جهت که قدرت کارگردانی اش را به رخت میکشد و تو را با سکانس های فیلمش بازی میدهد و چنان در فیلم درگیرت میکند که احساس میکنی که تو نیز بازیگر فیلم هستی.

جدایی نادر از سیمین باز هممینطور بود. نمی شد از هیچ کدام از سکانس هایش غافل شد. باز هم قضاوت انسان ها درباره ی یکدیگر،باز هم دروغ، باز هم صداقت ...

فرهادی در این فیلم چنان تماشاگر را بازی میدهد که تماشاگر حس میکند کاملا در جریان فیلم قرار دارد. البته تماشاگر را به اندازه ی درباره ی الی به حالت تعلیق در نمی آورد اما او را وارد یک بازی استرس آور میکند.

تماشاگر گاهی خود را جای نادر می گذارد، گاهی به سیمین حق میدهد، گاهی دلت به حال ترمه و سمیه می سوزد، گاهی برای مظلومیت راضیه بغض میکند،گاهی از بی تحرکی و خنگی پیرمرد حرصش در میاید و گاهی میخواهد حجت را خفه کند و بالعکس!

شاه بیت فیلم آن سکانسی است که دلهره در دل تماشاگر برای گم شدن پیرمرد بوجود می آید( دقیقا یاد سکانسی افتادم که الی در دریا ناپدید شد) اما فرهادی با نشان دادن تصویر پیرمرد در کنار روزنامه فروشی خیالت را راحت میکند اما نمی دانی که دقیقا زیرکی کارگردان همینجاست و تمامی فیلم طبق همین صحنه ای که فرهادی به تو نشان نمی دهد بنا می شود.

همچنین است هنگامی که پدر برای فرزند دروغ میگوید و فرزند برای پدر و باز در آن طرف زمین زن برای شوهر دروغ گفته است و تنها کسی که دروغ نگفته است کسی است که به نظر از همه بی کله تر به نظر می رسد، اما او هیچ دروغی نگفته است!

این فیلم نشان میدهد که وجدان انسان ها بهترین محکمه برای قضاوت است و هنگامی که قضاوت از دادگاه به رابطه ی میان انسان ها انتقال داده می شود، آنها طبق اصول خودشان، خودشان را محاکمه میکنند و اما باز به خاطر نبودن ضامن اجرایی قوی به بیراهه کشیده میشوند و باز ...

تنها شخصیتی که تماشاگر میتواند به آن اطمینان کند سمیه است. کودکی 7 ساله که با مادرش برای کار به خانه ی نادر می آید. نگاههای معصومانه ی این کودک و در مرحله ای پایین تر نگاههای ترمه دختر 11 ساله به شما خط میدهد ... و نگاه مستقیمی که در قسمتهای پایانی این فیلم این دو به یکدیگر می کنند که تماشاگر را به فکر وا میدارد که کدام بدبخت تر است؟

و در نهایت سکانس آخر فیلم که ترمه برای اینکه به قاضی دادگاه بگوید که میخواد پیش پدرش بماند یا مادرش از قاضی میخواهد تا پدر و مادرش را از صحن دادگاه بیرون کند تا با چشمانی اشکبار راحت باشد، اما فرهادی تماشاگر را نیز با نادر و سیمین از صحنه بیرون میکند، و تماشاگر که منتظر است کسی را درنهایت محکوم کند و نمیداند که آن فرد کیست، منتظر قضاوت ترمه می ماند اما تیتراژ پایانی آغاز میشود.

و در نهایت هم نمی فهمد که ترمه کدام را انتخاب کرده است! و فکر این انتخاب وی را تا دو سه ساعت و شاید تا چند روز بعد در ذهن وی باقی بماند و این یعنی قضاوت در مورد انسان ها به این راحتی ها نیست و بیچاره ترمه!

 

 

نقد خیلی خیلی خوبی بود %282235%29.gif

 

من یکی دو ماه پیش فیلمشو دیدم، هنوز هم درگیرم که ترمه کدومو انتخاب کرد! پدر یا مادرشو:sigh:

لینک به دیدگاه

من چرا این تاپیک رو ندیده بودم؟

 

در توصیف این فیلم فقط یک کلمه میگم.بی نظیر بود.

بقیه حرف ها رو هم در جواب صحبت های دوستان عرض میکنم

 

خب چرا هیچ چی نمیگی!

 

به نظرت نسبت به درباره ی الی از نظر تعلیق تماشاگر ضعیف تر نبود؟

اما به نظرم از نظر درگیری حسی خیلی قوی بود!

من که رسما دچار استرس می شدم!:ws44:

 

تعلیق جدایی بیشتر بعد از اینکه فیلم تمام میشه رخ میده . اینم در نظر بگیر که توی جدایی بیننده بین راست و دروغ معلق هست اما درباره الی موضوع زنده بودن یا مردن الی هست

 

من دیدم...

اما یه نظری دارم شاید اصغر فرهادی به نسبت کارگردانان ایرانی فیلماش خوش ساخت باشه و حرفی واسه گفتن داشته باشه...اما از اواسط فیلم می بینی که قضیه بیخود کشدار شده...

من به شخصه از بازی گرفتنش از هنرپیشه ها خوشم میاد اما در مقایسه با سینمای جهان ما خیلی عقبیم...

 

من فکر میکنم شاید منظورت مثلا به سکانس هایی هست که نادر برای پلیس چند بار میاد میگه که من چجوری هل دادم و راضیه نمیتونست اونجا افتاده باشه.اتفاقا یکی از بهترین سکانس ها همین هست.در کل فکر نمیکنم سکانس بدی داشته باشه فیلم.اگه قضیه بیخود کشدار بشه پس بیننده باید خسته بشه.چون دت زمان فیلم هم زیاد هست.

بستگی داره از چه نظر بخوای مقایسه کنی.در بعضی موارد ما اونقدرام از سینمای جهان عقب نیستیم.

 

من خوشم نیومد.

درباره ی الی خیلی قوی تر بود.

شایدم توقعم زیاد بوده. نمیدونم

 

درباره ی الی قوی بود،جدایی نادر از سیمین بی نظیر بود.یک بار دیگه پیشنهاد میکنم فیلم رو ببین.:a030:

 

منم رفتم دیدمش

فیلم 2ساعته تو سینما تاحالا ندیده بودم خب از بس مثل زدگی روزمره هست آدم متوجه گذر زمان نمیشه

ولی همه مشکلات در این فیلم به دروغ گفتن ختم میشد چه بسا این دروغها میتونست زندگی راضیه رو به راحتی تبدیل کنه و زندگی نادرو سیاه کنه

ولی وسواس مذهبی راضیه تا حدودی نذاشت نادر بی گناه مجازات بشه

نداشتن کنترل مردها روی اعصابشون باعث ادامه ÷یدا کردن دعواها میشد ولی بی توجه ای های کوچک راضیه هم شروع مشکلات بود

 

 

من واقعا شهاب حسینی رو تحسین میکنم واقعا بازی قوی و قشنگی داره همیشه دیدن فیلمهاش ارزش داره

 

البته شهاب حسینی بازیگر خوبی هست.اما پیمان معادی در این فیلم عالی بود و یه نکته اینکه فیلم مال کارگردان هست نه بازیگر

 

کلا شهاب امسال کولاک کرد سه چهار تا فیلم داشت یکی از یکی بهتر بازی کرده بود

به نظر من جایزه بهداد حق شهاب حسینی بود.

 

بهداد اوج بازیگری فارسی هست.

 

فوق العاده بود

 

من الان تازه از سینما اومدم و دیدمش

 

خیلی عالی بود و واقعا همه چیز درست سر جاش بود .......... تمام بازیگراش حتی اون بچه کوچیکه قشنگ بازی کردند

 

اگر جای راضیه گلشیفته فراهانی بازی کرده بود خیلی خیلی فیلم میترکوند البته با این یکی بازیگر هم واقعا عالی بود .....

 

ساره بیات بازیگر ضعیفی نیست.به نظر من گلشیفته نمیتونست به خوبی بیات این نقش رو بازی کنه

 

اما به نظر من یکی از نقاط قوت اصغر فرهادی بازی گرفتن از ساره بیات بود.

 

درسته.البته به این خاطر که ساره بیات بازیگر سینما نیست.

 

انصافا بد بازی نکرده بود ولی میبینی که من جای هیچ بازیگری بازیگر دیگه رو تصور نکردم و فقط جای این راضیه گفتم ای کاش گلشیفته فراهانی میبود ........

 

نواقصی داشت ولی بد هم نبود ...:icon_redface:

 

میشه لطفا عیب های بازی ساره بیات رو بفرمایید؟

 

نظرتون درباره ی بازی پیمان معادی چی بود؟

 

به نظر من پیمان معادی یک علی مصفای عصبانی است.البته نه عصبانی زیاد

 

به نظر من به قشنگیه درباره الی نشد ...

به شما هم پیشنهاد میدم یک بار دیگه فیلم رو ببینید.

 

من فیلم رو دیدم بازیگراش واقعا عالی بازی میکنن ولی موضوع بسیار افتضاح

 

موضوع مهم ترین چیز در این فیلم بود که حمید جان

 

دوستانی که نظرشون این هست درباره الی بهتر از جدایی هست.پیشنهاد میکتن یک بار دیگه هر دو فیلم رو ببینن

 

یه سری فاکتورهایی درباره الی داره که یه مقدار بیشتر تماشگرا رو جذب میکنه.

مسافرت رفتن چند تا جوون.شاد بودن اونها.بازی ها و شوخی هاشون تو فیلم.محیط فیلم.صمیمی بودن نقش ها.

 

اما جدایی:اکثرا در محیط خونه و دادگاه.موضوع یه موضوع جوون پسند نیست زیاد.وجود پیرمرد در فیلم.اینا باعث میشه که شاید زیاد جوون پسند نباشه.

 

البته یه جای دیگه هم گفته بودم اینجا هم میگم/اگه به خاطر وجود اخراجی ها3 و حرف هایی که پیش اومد نبود این فیلم هیچ وقت در ایران این قدر فروش نمیکرد.چون متاسفانه درصد افرادی که درک سینمایی دارن توی کشور ما پائین هست.این نظر شخصی من هست.شاید اشتباه باشه اما امار فروش فیلم های دیگه بر این گفته میتونه صحه بذاره

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...