Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ دوستان جدیدا چیزی که ذهنمو مشغول خودش کرده اینه که عده ای خودشون رو ناتوان از تفکر و تعقل در مورد مسائل گاها پیش و پا افتاده محیط خودشون جلوه میدن و همینطور سعی دارن سایرین رو از تفکر در مورد خیلی از مسائل دور کنن. کاری با سیاست حاکم بر مملکت که ایجاب میکنه اینطوری روزگار رو سپری کنند ندارم. بحثم معطوف به همین انجمن و فضاهای اینچنینی هست که برای گفتگو و تبادل اطلاعات باز شده. نظر شما چیه؟ آیا شما فکر میکنید قدرت عقل و تحلیلمون هنوز انقدر پائینه که نمیتونیم مصالح خودمون رو بدون اینکه صرفا به دنبال منابع باشیم کشف کنیم؟ البته گاهی لازمه برای معرفی و پیدا کردن اطلاعات به دنبال منابع بریم. ولی به نظرتون در هر مطلبی صرفا رجوع به منابع با توجه به اینکه در سال 2011 میلادی زندگی میکنیم هنوز کارسازه؟ چه چیز باعث پیشرفت میشه؟ یا بهتر بگم تحول؟ آیا فکر میکنید برای متحول شدن لازم نیست که منابع رو دور بریزیم و بدون ذهنیت قبلی به تحلیل صرفا عقلی بپردازیم؟ در اینکه عقل من نوعی مطلق نیست شکی نیست. ولی به نظرتون این دلیل خوبیه که چون عقل جمعیمون با یه سری منابع دچار تناقض هست از تفکر دوری کنیم و صرفا مطالب رو طوطی وار کپی پیست کنیم؟ منتظر نظراتتون هستم. 9 لینک به دیدگاه
HaMeD-GibsoN 1859 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ حاکمان ایران ایران از زمانی که فهمیدند حکومت بر مردم احمق راحتتر از مردمان فهمیده هست تلاش کردند مردم رو در جهل فکری نگاهدارند.این مربوط به حکومت حاضر نیست بلکه قرنهاست که همین روال رو داریم فکر میکنم از زمان عباس شاه داریم و این سیاست رو اون پایه گذاری کرد. ولی بهرحال ما داریم در جوامع کوچکی مثل اینجا بحث میکنیم و خوش بختانه قسمت بیشتری از اعضای اینجا دارای شعور فکری هستند ولی هنوز یک عنصر کلیدی رو کم داریم و اون ظرفیت نقد شدن هستش تا اون رو در خودمون ایجاد نکنیم مثل یک دژ میمونیم که دشمن هرچه تلاش برای نفوذ میکنه شکست میخوره باید آستانه تحمل و انتقاد پذیریمون رو بحدی برسونیم که ظرفیت پذیرش علم جدید رو داشته باشیم 6 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ حاکمان ایران ایران از زمانی که فهمیدند حکومت بر مردم احمق راحتتر از مردمان فهمیده هست تلاش کردند مردم رو در جهل فکری نگاهدارند.این مربوط به حکومت حاضر نیست بلکه قرنهاست که همین روال رو داریمفکر میکنم از زمان عباس شاه داریم و این سیاست رو اون پایه گذاری کرد. ولی بهرحال ما داریم در جوامع کوچکی مثل اینجا بحث میکنیم و خوش بختانه قسمت بیشتری از اعضای اینجا دارای شعور فکری هستند ولی هنوز یک عنصر کلیدی رو کم داریم و اون ظرفیت نقد شدن هستش تا اون رو در خودمون ایجاد نکنیم مثل یک دژ میمونیم که دشمن هرچه تلاش برای نفوذ میکنه شکست میخوره باید آستانه تحمل و انتقاد پذیریمون رو بحدی برسونیم که ظرفیت پذیرش علم جدید رو داشته باشیم و همین تعصب و ظرفیت نقد پذیری رو نسبت به باورها و به دنبال اون منابعی که در شکل گیری اندیشه هامون نقش اصلی رو ایفا میکنن نداریم. درسته؟ 2 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ میشه یک مثال هم بزنید ؟ چون من شک دارم متوجه منظور دقیقتون شده باشم... 5 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ میشه یک مثال هم بزنید ؟ چون من شک دارم متوجه منظور دقیقتون شده باشم... راستش از اونجایی که ممکن بود زدن مثال کل بحث رو منفجر کنه اینکارو نکردم. و واقعیتش پیدا کردن یه مثال که برای بحث و تاپیک حاشیه ساز نشه یه کم سخته. ولی شما فرض کنید من مسلمونم. و به گفته علما وقتی اظهار میکنم مسلمونم باید فرائض دینی رو که به عهده ام قرار داره (خود همین قرار داشتن فرائض دینی بر عهده من مسلمان هم جای بحث داره) به ترتیبی که در منابع ذکر شده اجرا کنم. آیا نباید در مورد چگونگی اونها فکر کنم؟ یا فقط صرفا به منابع رجوع کنم؟ یا اگه یه نفر اومد انجام دادن این احکام توسط من رو نقد کرد چه جوابی بهش بدم؟ بگم چون در این منبع اومده و مورد تاییده درسته! یا برم کپی پیست کنم از قرآن یا مفاتیح یا نهج البلاغه و سایر کتب دینی معتبر . عقلانیت لازم نیست؟ منظورم عقلانیت بر پایه استناد بر منابع نیست! عقلانیت صرف و استنتاج عقلی بدون مراجعه به منبعی! شما چی ترجیح میدید و کدوم درسته؟ 7 لینک به دیدگاه
HaMeD-GibsoN 1859 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ و همین تعصب و ظرفیت نقد پذیری رو نسبت به باورها و به دنبال اون منابعی که در شکل گیری اندیشه هامون نقش اصلی رو ایفا میکنن نداریم. درسته؟ اکثر ماها اون چیزهایی رو که یاد گرفتیم خیلی قبول داریم و حاضر نیستیم به این راحتیها از دست بدیم 3 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ اینها تماما از فرهنگ بارور تقلید شکل میگیره. فرهنگی که ادعا دارد،اساس بر نفهمی مردم است،اما عده ای خاص میفهمند پس شما به سراغ آن ها بروید. مثال خوبی هم دارند،یک نفر میشه دکتر و بقیه که نمیتونن دکتر بشوند باید بروند پیش او..... در حالیکه دنیای پیشرفته میگه،اساس بر فهم عامه مردم است،اگر همه مردم فهمیده شوند خودشان،خودشان را اداره میکنند و نیاز به قیم و ولــی امر یا خلیفه ندارند. 8 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 فروردین، ۱۳۹۰ اینها تماما از فرهنگ بارور تقلید شکل میگیره. فرهنگی که ادعا دارد،اساس بر نفهمی مردم است،اما عده ای خاص میفهمند پس شما به سراغ آن ها بروید. مثال خوبی هم دارند،یک نفر میشه دکتر و بقیه که نمیتونن دکتر بشوند باید بروند پیش او..... در حالیکه دنیای پیشرفته میگه،اساس بر فهم عامه مردم است،اگر همه مردم فهمیده شوند خودشان،خودشان را اداره میکنند و نیاز به قیم و ولــی امر یا خلیفه ندارند. آخ آخ آخ. این مثالشون کفر آدمو در میاره. ولی جز این توی همین فروم هم من دیدم کسانی رو که صرفا به پاره ای مطالب که در جایی ثبت شده استناد میکنن یا مطالب رو کپی پیست میکنن و به عنوان سند در اثبات یا در چیزی ازش کمک میگیرن. میخوام ببینم نقش تفکر این وسط چیه؟ چند درصدمون از خودمون حرف میزنیم و چند درصدمون از جای دیگه مطلب میاریم؟ برای اینکه عقیده مون رو اثبات کنیم بهتر دلیل خودمون دلیل بسازیم؟ با قوه عقل خودمون؟ اگر دلیل عقلی نداریم بهتر نیست وارد بحث نشیم؟ 3 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 فروردین، ۱۳۹۰ اکثر ماها اون چیزهایی رو که یاد گرفتیم خیلی قبول داریم و حاضر نیستیم به این راحتیها از دست بدیم خوب شاید علت درجا زدنمون همینه. یه سری تعلق باعث میشه دریچه ذهنمونو نسبت به مسائل روز باز نکنیم. نمیدونم این جمله از کیه ولی جالبه. میگه اگر همان کاری را انجام دهید تا به حال انجام میدادید همان نتیجه ای را خواهید گرفت تا به حال گرفته اید. 1 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 فروردین، ۱۳۹۰ میخوام ببینم نقش تفکر این وسط چیه؟ اگر دلیل عقلی نداریم بهتر نیست وارد بحث نشیم؟ همیشه میگن سعی نکنین چیزی را به کسی بفهمانید که پول گرفته تا نفهمه !!!! حالا این پول الزاما وجه نقد نیست،میتونه امکانات مادی و حتی روحی باشه. طرف میدونه اگر در باب این مسئله خاص فکر کنه و به نتیجه ای خلاف آنچه در مغز اوست و عامه مردم به آن باور دارند،برسه،عملا بازنده است. . . . چون از بچگی ترسوندش و این ترس در وجود او نهادینه شده. ترس از موجودی بسیار هولناک ، سبب عدم تعقل و تفکر بدون تعصب میشه. 5 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 فروردین، ۱۳۹۰ اگر فقط درمورد یه نکته کوچک هم که یه عمر مجبورت کردند تقلید کنی از باقیه فقط چند ساعت فکر کنی اونم بدون تعصب و از خارج قضیه و به عنوان یک شخص بی طرف خیلی نکته های ظریف و مهمی رو میتونی توش پیدا کنید که بفهمی یه عمر سرکار بودید و بس بعدش یواش یواش دیدگاهات عوض میشه و دیگه نمیتونی منابعه موجودو کپی پیست کنی ..................... 4 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 فروردین، ۱۳۹۰ من دیشب اومدم یک چیزی نوشتم ولی نتونستم بفرستمش... خلاصه ی حرفم این بود که اگر ما بخوایم تمام مسائلی که وجود داره رو به شکلی شخصی و با ذهن خودمون و بدون استفاده از مستندات و گفته های دیگر اندیشمندان تحلیل کنیم و به نتیجه برسیم کاری بسیار سخت و مشکل در پیش داریم... در خیلی از موارد استفاده از تفکر و دستورات در انجام کارها لازم و ضروری هست... ولی این دلیل بر یک پیروی کور کورانه نمیشه... تحلیل هر مسئله ای و درک اینکه چرا وجود دارد یکی از باید های زندگی هر فرد هست... سقراط میگه : the unexamined life is not worth living... که این هم دقیقا اشاره داره به مسئله ای که شما بیان کردید... از نظر سقراط زندگی کردن اگر در بند باید هایی باشد که برای من از قبل تعریف شده اند اصلا زندگی نیست... 5 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 فروردین، ۱۳۹۰ منم خواستم يه چيزي تو مايه هاي هموني كه وافن گفت بگم....به هر حال رجوع به كسايي كه عمري رو تو زمينه هاي مربوط به خودشون صرف كردن اشكالي نداره...و البته نه تقليد صرف و كور كورانه......بعضي وقتا آدم چيزايي مي شنوه كه مي مونه كه اصلا" عقلي وجود داره يا نه؟ 4 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 فروردین، ۱۳۹۰ من دیشب اومدم یک چیزی نوشتم ولی نتونستم بفرستمش... خلاصه ی حرفم این بود که اگر ما بخوایم تمام مسائلی که وجود داره رو به شکلی شخصی و با ذهن خودمون و بدون استفاده از مستندات و گفته های دیگر اندیشمندان تحلیل کنیم و به نتیجه برسیم کاری بسیار سخت و مشکل در پیش داریم... در خیلی از موارد استفاده از تفکر و دستورات در انجام کارها لازم و ضروری هست... ولی این دلیل بر یک پیروی کور کورانه نمیشه... تحلیل هر مسئله ای و درک اینکه چرا وجود دارد یکی از باید های زندگی هر فرد هست... سقراط میگه : The unexamined life is not worth living... که این هم دقیقا اشاره داره به مسئله ای که شما بیان کردید... از نظر سقراط زندگی کردن اگر در بند باید هایی باشد که برای من از قبل تعریف شده اند اصلا زندگی نیست... آخه بحث بر سر اینه برای تفکر در باب خیلی از مسائل نیاز به تفکر حکیمانه سختی نیست. گاهی انسان با مشاهده هم میتونه به نتیجه برسه ولی این منابع روی همه چیز خط بطلان میکشه. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده