رفتن به مطلب

آشنايي با پروژه ۳۰۰ ميليون دلاري آماك در جلوگيري از سوزاندن گازهاي همراه


nafasam

ارسال های توصیه شده

جلوگيري از سوزاندن گازهاي همراه نفت و استفاده از آن، يكي از دغدغه‌هاي اصلي صاحب‌نظران و كارشناسان حوزة نفت و گاز مي‌باشد. آلودگي‌هاي شديد زيست محيطي سوزاندن اين گازها و از دست دادن فرصت‌هاي اقتصادي قابل توجه, از مهمترين علل اين دغدغه‌ها و نگرانيها است. طرح آماك كه مربوط به انتقال و تصفية گازهاي همراه در خوزستان مي­باشد، حركتي جهت جلوگيري از سوزاندن اين گازها و بهره‌گيري از آن مي‌باشد. در اين راستا, با مهندس سيد موسي آقايي لنكراني مدير پروژه آماك از شركت ايريتك كه يكي از پيمانكاران اين طرح مي­باشد, به گفتگو پرداختيم تا از نحوة انجام اين طرح‌ و ميزان پيشرفت آن اطلاع حاصل نماييم:

=ضمن تشكر از شما, لطفاً توضيحاتي در مورد گازهاي همراه سوزانده شده در خوزستان و ارتباط پروژه آماك با اين مسأله ارائه فرماييد.

 

¡در شهر اهواز، دو مخزن زيرزميني بزرگ نفتي به نامهاي آسماري و بنگستان وجود دارد كه تاريخ بهره­برداري از آنها به دوره قبل از انقلاب باز مي­گردد. لايه آسماري در اهواز داراي گاز همراه شيرين بدون دي اكسيد گوگرد و لايه بنگستان داراي گاز همراه ترش مي­باشد كه حاوي مقدار نسبتاً زيادي دي اكسيد گوگرد است.

 

در اغلب كشورها, گازهاي همراه نفت فاقد دي اكسيد گوگرد, مورد استفاده قرار مي­گيرند, اما در لايه­هايي كه گاز همراه آنها ترش مي­باشد، اين گاز سوزانده شده و از بين مي­رود. اين عمل موجب آلودگي بسيار زيادي در محيط­ زيست شده, به نحوي كه امروزه سازمان ملل در مورد سوزاندن گازهاي همراه به رايزني دايم با برخي كشورها مانند، نيجريه، امارات، اندونزي و ايران مجبور شده است.

 

ما از همان ابتداي بهره­برداري نفت از مخازن نفت خود، در هفت نقطه كه واحدهاي توليدي قرار داشتند, گازهاي همراه را مي­سوزانديم. اين نقاط توليدي عبارت بود از شمال اهواز يا "ايستگاه اهواز شماره 3"، داخل شهر اهواز يا "ايستگاه اهواز 2" ,جنوب غرب آب‌تيمور، مناطقي بنام "كوپال" و "مارون" درجاده ماهشهر و دو منطقه ديگر به نامهاي "اهواز 1 "و منصوري كه گازهاي لايه بنگستان در آنها سوزانده مي­شد. در حال حاضر روزانه 240 ميليون فوت مكعب گاز همراه در اين مناطق سوزانده مي­شود كه در نتيجه آن, روزانه 7500 تن مواد آلاينده وارد محيط اطراف مي­گردد0.jpg.

 

بحث جمع­آوري گازهاي همراه قبل از انقلاب مطرح گرديد و پس از پيروزي انقلاب گسترش يافت و به صورت جدي پيگيري شد. سرانجام با تمهيداتي كه انديشيده شد, در سال 1378 طرح جمع­آوري اين گازها به صورت بيع متقابل به مناقصه گذاشته شد. پس از برگزاري اين مناقصه در سال 1379, اين پروژه به كنسرسيومي متشكل از دو شركت ايريتك و ايراسكو داده مي­شود .

 

ايريتك شركت مهندسي ايراني با سابقه­اي طولاني و ايراسكو نيز شركتي است كه تمام سهام آن متعلق به ايران بوده و در ايتاليا به ثبت رسيده است. طرح آماك از ده پروژه تشكيل شده است كه از طريق هفت ايستگاه تقويت فشار, گازهاي همراه را جمع­آوري نموده و در سه شبكه به پالايشگاه منتقل مي­سازد كه طي عمل شيرين‌سازي در پالايشگاه ، 210 ميليون فوت مكعب گاز شيرين استحصال مي­گردد. همچنين حدود 4 هزار بشكه مايعات گاز شيرين نيز محصول ديگر اين پالايشگاه مي­باشد. باقي­مانده اين گاز كه گاز اسيدي نام دارد, حدود 17 ميليون فوت مكعب بوده و حاوي 25 درصد دي­اكسيد گوگرد مي­باشد كه به پالايشگاه رازي منتقل شده و در آنجا سولفورزدايي مي­شود. اين گاز اسيدي, بسيار خطرناك است و ظرف چند ثانيه افرادي را كه در معرض آن قرار گيرند, دچار خفگي مي­نمايد. لذا يكي از مشكل­ترين مراحل كار انتقال اين گاز به پالايشگاه رازي مي­باشد. در پالايشگاه رازي طي عمل سولفورزدايي، گوگرد حاصله به عنوان محصول مورد استفاده قرار گرفته و باقي­مانده نيز خارج مي­گردد.

 

=لطفا در زمينه پروژه­هاي موجود در اين طرح و ميزان پيشرفت آنها توضيحات لازم را ارائه فرماييد؟

 

¡طرح آماك از ده پروژه تشكيل شده كه اين ده پروژه عبارتند از هفت ايستگاه تقويت فشار، يك پالايشگاه، مجموعه خطوط انتقال گاز به طول 270 كيلومتر و مجموعه­اي از خطوط انتقال نيرو و پستهاي برق به طول 100 كيلومتر خط انتقال و سه ايستگاه پست برق. مجموع اين پروژه‌ها به­عنوان طرح آماك تحت اجرا مي­باشد.

 

اين طرح از 7 خردادماه 1379 تنفيذ شده و به ما تحويل داده شد. در حال حاضر, در بخش مهندسي بالاي 90 درصد پيشرفت كار داشتيم و كار را تقريباً به اتمام رسانده­ايم. در بخش تداركات تمامي اقلام تحت سفارش قرار گرفته كه بخش اعظمي از آن تهيه شده و نصب گرديده و يا در حال نصب مي­باشد. در بخش اجرا كه قسمت انتهايي كار مي­باشد، پروژه حدود 60 درصد پيشرفت داشته است.

 

از خصوصيات مهم اين پروژه علاوه بر وسعت, اجراي آن به­صورت EPC است. بدين معني كه ما در اين پروژه, مهندسي، تداركات و اجرا را همزمان دنبال مي­كنيم. اين پروژه با توجه به موارد اشاره شده و نقدينگي بالغ بر 300 ميليون دلار يكي از بزرگترين پروژه­هايي است كه صنعت نفت آن را به بخش داخل واگذار نموده است. از اين رو, رسالتي براي خود قائل هستيم كه اين پروژه را به طور صحيح و به موقع به پايان برسانيم. چرا كه مي­دانيم شركتهايي مانند شل و آجيپ منتظر پايان كار هستند, تا به ميزان توانايي بخش داخل در انجام طرحهاي بزرگ پي‌ببرند. در حال حاضر ما در مجموع بيش از 70 درصد در كل طرح پيشرفت كرده­ايم و قسمت‌هاي سخت آن را پشت سر گذاشته­ايم. ان شاءا... طبق برنامه اين طرح، حدود 7 الي هشت ماه ديگر به طور كامل به نتيجه خواهيم رسيد. در حال حاضر گازهاي همراه مذكور, در حال سوختن مي­باشند، اما طبق برنامه­ريزي ما در بهمن ماه, اين گازها تحويل گرفته مي­شود. در ابتدا ايستگاه­هاي تقويت فشار و در مرحله بعد پالايشگاه راه­اندازي خواهد شد1.jpg.

 

=آيا در چنين پروژه­ بزرگي كه بطور كامل در اختيار پيمانكار داخلي مي­باشد؛ مديريت پروژه كه يكي از چالشهاي كشور در طرح­هاي بزرگ مي­باشد, به نحو مطلوبي انجام شده است؟

 

¡اين مسأله بايد از بيرون مورد قضاوت قرار گيرد. اين پروژه در ابتدا جهت تنفيذ با 9 ماه و 10 روز تاخير مواجه بود. اين امر بدليل اختلاف نظر بين شركت نفت و بانك مركزي صورت پذيرفت. بالاخره بانك مركزي, شركت نفت را مجاب كرد كه قرارداد را جهت تاييد به بانك برگرداند. پس از آن نيز در يك دوره جهت بررسي و تاييد مهندسي پايه صورت پذيرفته به‌وسيله كارفرما به دنبال انتخاب مشاور بوديم. زيرا اگر ما تنها، تاييديه كارفرما را قبول مي­كرديم مسئوليتهاي بعدي كار را مي­بايست به گردن مي­گرفتيم. ما يك شركت فرانسوي را مامور اين كار كرديم كه اين انتخاب مدتي به طول انجاميد. اين مسائل, پروژه را با يازده ماه تاخير روبرو ساخت. در حين انجام پروژه در قسمت گاز اسيدي نيز, طرحي مطرح شد كه طي آن با قرار دادن يك واحد بازيافت سولفور در پالايشگاه خود، از فرستادن گاز اسيدي به پالايشگاه رازي خودداري كنيم كه مدتي نيز به بررسي اين مسأله پرداخته شد. چنانچه از اين تاخيرات صرف نظر كنيم, ساير فعاليتها در موعد مقرر صورت پذيرفته است. ما اين رسالت را براي خود قائليم اين طرح را به موقع به پايان برسانيم. روز اولي كه بنده اين قرارداد را امضا كردم مدير آجيپ نزد بنده آمد تا بنا بر گفته خود او، فرد ايراني را كه مسئوليت انجام اين كار را به عهده گرفته است ببيند. بنابراين ما به حساسيت و پيگيري شركت‌هاي بزرگ خارجي واقفيم و تمام تلاش خود را براي نشان دادن توان پيمانكاران و كارشناسان داخلي در انجام اين‌چنين پروژه­هاي بزرگي، به كار مي­بنديم.

 

=ما در كنار سوختن گازهاي همراه در خشكي و پروژه­ آماك، گازهاي همراه در سكوها و مناطق تحت بهره­برداري در دريا را مشاهده مي­كنيم كه به شدت سوزانده مي­شوند و بنا بر گفته مسئولان ذيربط برنامه­ريزي و سرمايه­گذاري جهت بهره­گيري از اين گازها به كندي صورت مي­پذيرد، دليل اين مسأله را چگونه ارزيابي مي­نمائيد؟

 

¡مسأله سوزاندن گازهاي همراه, يكي از آلوده­كننده­ترين عوامل محيط زيست مي­باشد. علاوه بر اين, استفاده از گازهاي همراه از لحاظ اقتصادي بسيار پرصرفه مي­باشد. ما كلاً در اين پروژه بالغ بر 300 ميليون دلار سرمايه­گذاري نموده­ايم كه تنها فروش گاز شيرين و LPG حاصل از آن ظرف كمتر از 2 سال كل سرمايه­گذاري را باز مي­گرداند. لذا من هيچ دليلي نمي­بينم كه شركت ملي نفت در اين زمينه تعلل به خرج دهد. چنانچه مسأله تنها آلودگي محيطزيست بود و سرمايه هزينه شده، بازگشتي نداشت, اين مسأله تا حدي قابل قبول بود. اما اين پروژه، بسيار اقتصادي، پرصرفه و درآمدزا مي­باشد. از اين رو بنده هيچ درنگي را در اين مورد جايز نمي­دانم.

 

=در جمع­آوري گازهاي همراه, استفاده از چه تكنولوژي­ها و چه تجهيزاتي مطرح مي­باشد. آيا در زمينه بدست آوردن اين تكنولوژي و تجهيزات با مشكل خاصي روبرو بوديد؟

 

¡در زمينه استفاده از گاز ترش مسأله خورندگي و ايمني مطرح مي­باشد. تنها راهي كه مي­توان اين گاز را به صورت ايمن انتقال داد, خشك كردن آن به طور كامل مي­باشد. امروزه تكنولوژي خشك كردن گاز در دنيا موجود بوده و دست­يابي به آن چندان پيچيده و سخت نمي­باشد. در هر كدام از اين ايستگاهها، حجم گازي كه گرفته مي­شود، تقويت فشار شده و خشك مي­گردد. در پالايشگاه نيز تكنولوژي آمين جهت جداسازي دي­اكسيد گوگرد از گاز, گرچه از نظر مهندسي، ساخت و نصب مقداري پيچيدگي دارد, اما در دسترس مي­باشد.

 

تنها مشكل، حمل گاز اسيدي مي­باشد كه دقت زيادي نياز دارد و مستلزم خشك كردن از طريق غربالهاي مولكولي است. غربالهاي مولكولي نيز امروزه در دنيا براحتي قابل حصول مي­باشد. در كنار اين مسائل ما بر روي اين طرح مطالعات كامل HAZOP را انجام داديم كه براي اولين بار در ايران صورت مي­پذيرفت. ما در اين كار از يك شركت كانادايي كمك گرفتيم تا دقتهاي لازم در كار صورت پذيرد و در حين انجام عمليات بهره­برداري هيچگونه خطري ايجاد نشود. كمپرسورهاي مورد نياز نيز تحت يك مناقصه در يك شرايط مناسب رقابت بين چندين شركت آلماني، ايتاليايي و فرانسوي از فرانسه خريداري شد كه خريد مناسب و خوبي بود.

 

=طرح آماك علاوه بر اينكه يك پروژه بزرگ است، توسط پيمانكاران داخلي در حال انجام مي­باشد كه شرايط مناسبي را جهت استفاده از توان سازندگان داخلي فراهم ساخته است، لطفاً ميزان استفاده از اين توان را در پروژه آماك بيان نماييد؟ 3.jpg

 

¡ما بنا بر پيش­بيني, سهمي به ميزان 65 ميليون دلار براي ساخت بخش داخلي قرار داده بوديم كه در حال حاضر به 85 ميليون دلار رسيده است و در تمامي طرح تا آنجا كه امكان داشته، از بخش خارجي كاسته و استفاده از توان بخش داخلي را افزايش داده­ايم. ولي متاسفانه, يكي از دلايل عمده تاخير در انجام پروژه, همين استفاده از توان بخش داخلي است. توليد تجهيزاتي از قبيل مخزن، بويلر، كولرهاي هوايي و از اين دست، اقلامي هستند كه ما ساخت آنها را به بخش داخلي واگذار كرده­ايم. اما متاسفانه اين مساله به يك بحران در پروژه­هاي ما تبديل شده است. عدم توجه آنها به تعهدات خود عامل اصلي اين نارضايتي است. اول اينكه, به لحاظ قيمت تمام شده در برخي موارد اشاره شده، سازندگان داخلي تفاوتي با خارجي­ها ندارند و در برخي موارد, حتي قيمت تمام شده آنها بالاتر از سازندگان خارجي است. به لحاظ اجراي تعهد، از بعد زمان نيز, سازندگان ايراني به هيچ عنوان به مسأله تحويل كار در زمان مقرر توجه ندارند. بنده فكر مي­كنم قبل از اينكه دولت تا اين حد به صاحبان پروژه­ها فشار وارد كند كه بخشي از كار خود را به سازندگان داخلي واگذار نمايند، بخشهاي داخلي را وادار نمايد تا به تعهدات خود عمل كنند. در گذشته بنده اين حرف را زده­ام و اكنون نيز تكرار مي­كنم كه صنايع داخلي را با زير چادر اكسيژن بردن نمي­توان تقويت كرد. به نظر من, سازندگان داخلي بايد در عرصه آزاد رقابت صحيح و واقعي قرار گيرند.

 

سابقاً قيمتهاي داخلي ما پايين بود و برخي بدليل مسائل اقتصادي، صنايع داخلي را ترجيح مي­دادند، اما امروزه آن دوره تمام شده و بجز سوخت و چند عامل ديگر، قيمتهاي داخلي چندان با خارج از كشور تفاوت نمي­كند. در صنعت نيز همين گونه است، شيرآلات، مخازن و تجهيزاتي كه در خارج از كشور ساخته مي­شود, در برخي موارد بسيار ارزانتر از نوع داخلي مي­باشند. با توجه به اينكه چنين امتيازي در حال حاضر از بين رفته، صنايع داخلي بايد بيدار گردند و جوانب امر را به دقت بررسي نمايند و گرنه در آينده­اي نه چندان دور رو به فنا خواهند رفت.

 

كيفيت پايين، قيمتهاي زياد و عدم ايفاي تعهدات در اين صنعت امري بسيار وحشتناك مي­باشد. دولت در شرايط امروز به جاي تبليغ در اين زمينه كه كار خود را به داخل واگذار كنيد، مي­بايست شركتهاي موفقي را كه به تعهدات خود عمل نموده و كيفيت و استانداردهاي بين­المللي را رعايت مي­كنند، تشويق كرده و تسهيلاتي را براي آنان فراهم سازد. در شرايط كنوني، با شعارهايي نظير خوداتكايي و ارجاع ساخت به­ داخل و بدون برنامه نمي­توان كارها را پيش برد. زيرا براي بسياري از سازندگان داخلي مسأله زمان مطرح نبوده و حتي از ارائه يك برنامه ساده جهت انجام پروژه خود عاجز مي­باشند. اين مسأله در مورد شركتهايي كه با دولت در ارتباط هستند, بيشتر مي­­باشد. لذا به جاي تنها شعار دادن و حرف زدن مي­بايست فكر كرد و تصميماتي اتخاذ كرد كه هم سازندگان داخلي از اين وضعيت خارج گردند و هم پروژه­هاي بزرگ و ملي در هر حوزه صنعت با مشكل روبرو نشوند.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
خیلی ممنون

میشه درمورد جزئیات ونحوه پالایش دراین طرح یا طرح های مشابه هم کمی توضیح بدید؟

واقعیتش منم این مطلبو تو یه وبلاگی خوندم خواستم با بقیه هم سهیم شم:ws37:

ولی چشم اگه در این مورد هم مطالبی گیر آوردم حتما :icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...