nafasam 305 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۸۹ جلوگيري از سوزاندن گازهاي همراه نفت و استفاده از آن، يكي از دغدغههاي اصلي صاحبنظران و كارشناسان حوزة نفت و گاز ميباشد. آلودگيهاي شديد زيست محيطي سوزاندن اين گازها و از دست دادن فرصتهاي اقتصادي قابل توجه, از مهمترين علل اين دغدغهها و نگرانيها است. طرح آماك كه مربوط به انتقال و تصفية گازهاي همراه در خوزستان ميباشد، حركتي جهت جلوگيري از سوزاندن اين گازها و بهرهگيري از آن ميباشد. در اين راستا, با مهندس سيد موسي آقايي لنكراني مدير پروژه آماك از شركت ايريتك كه يكي از پيمانكاران اين طرح ميباشد, به گفتگو پرداختيم تا از نحوة انجام اين طرح و ميزان پيشرفت آن اطلاع حاصل نماييم: =ضمن تشكر از شما, لطفاً توضيحاتي در مورد گازهاي همراه سوزانده شده در خوزستان و ارتباط پروژه آماك با اين مسأله ارائه فرماييد. ¡در شهر اهواز، دو مخزن زيرزميني بزرگ نفتي به نامهاي آسماري و بنگستان وجود دارد كه تاريخ بهرهبرداري از آنها به دوره قبل از انقلاب باز ميگردد. لايه آسماري در اهواز داراي گاز همراه شيرين بدون دي اكسيد گوگرد و لايه بنگستان داراي گاز همراه ترش ميباشد كه حاوي مقدار نسبتاً زيادي دي اكسيد گوگرد است. در اغلب كشورها, گازهاي همراه نفت فاقد دي اكسيد گوگرد, مورد استفاده قرار ميگيرند, اما در لايههايي كه گاز همراه آنها ترش ميباشد، اين گاز سوزانده شده و از بين ميرود. اين عمل موجب آلودگي بسيار زيادي در محيط زيست شده, به نحوي كه امروزه سازمان ملل در مورد سوزاندن گازهاي همراه به رايزني دايم با برخي كشورها مانند، نيجريه، امارات، اندونزي و ايران مجبور شده است. ما از همان ابتداي بهرهبرداري نفت از مخازن نفت خود، در هفت نقطه كه واحدهاي توليدي قرار داشتند, گازهاي همراه را ميسوزانديم. اين نقاط توليدي عبارت بود از شمال اهواز يا "ايستگاه اهواز شماره 3"، داخل شهر اهواز يا "ايستگاه اهواز 2" ,جنوب غرب آبتيمور، مناطقي بنام "كوپال" و "مارون" درجاده ماهشهر و دو منطقه ديگر به نامهاي "اهواز 1 "و منصوري كه گازهاي لايه بنگستان در آنها سوزانده ميشد. در حال حاضر روزانه 240 ميليون فوت مكعب گاز همراه در اين مناطق سوزانده ميشود كه در نتيجه آن, روزانه 7500 تن مواد آلاينده وارد محيط اطراف ميگردد. بحث جمعآوري گازهاي همراه قبل از انقلاب مطرح گرديد و پس از پيروزي انقلاب گسترش يافت و به صورت جدي پيگيري شد. سرانجام با تمهيداتي كه انديشيده شد, در سال 1378 طرح جمعآوري اين گازها به صورت بيع متقابل به مناقصه گذاشته شد. پس از برگزاري اين مناقصه در سال 1379, اين پروژه به كنسرسيومي متشكل از دو شركت ايريتك و ايراسكو داده ميشود . ايريتك شركت مهندسي ايراني با سابقهاي طولاني و ايراسكو نيز شركتي است كه تمام سهام آن متعلق به ايران بوده و در ايتاليا به ثبت رسيده است. طرح آماك از ده پروژه تشكيل شده است كه از طريق هفت ايستگاه تقويت فشار, گازهاي همراه را جمعآوري نموده و در سه شبكه به پالايشگاه منتقل ميسازد كه طي عمل شيرينسازي در پالايشگاه ، 210 ميليون فوت مكعب گاز شيرين استحصال ميگردد. همچنين حدود 4 هزار بشكه مايعات گاز شيرين نيز محصول ديگر اين پالايشگاه ميباشد. باقيمانده اين گاز كه گاز اسيدي نام دارد, حدود 17 ميليون فوت مكعب بوده و حاوي 25 درصد دياكسيد گوگرد ميباشد كه به پالايشگاه رازي منتقل شده و در آنجا سولفورزدايي ميشود. اين گاز اسيدي, بسيار خطرناك است و ظرف چند ثانيه افرادي را كه در معرض آن قرار گيرند, دچار خفگي مينمايد. لذا يكي از مشكلترين مراحل كار انتقال اين گاز به پالايشگاه رازي ميباشد. در پالايشگاه رازي طي عمل سولفورزدايي، گوگرد حاصله به عنوان محصول مورد استفاده قرار گرفته و باقيمانده نيز خارج ميگردد. =لطفا در زمينه پروژههاي موجود در اين طرح و ميزان پيشرفت آنها توضيحات لازم را ارائه فرماييد؟ ¡طرح آماك از ده پروژه تشكيل شده كه اين ده پروژه عبارتند از هفت ايستگاه تقويت فشار، يك پالايشگاه، مجموعه خطوط انتقال گاز به طول 270 كيلومتر و مجموعهاي از خطوط انتقال نيرو و پستهاي برق به طول 100 كيلومتر خط انتقال و سه ايستگاه پست برق. مجموع اين پروژهها بهعنوان طرح آماك تحت اجرا ميباشد. اين طرح از 7 خردادماه 1379 تنفيذ شده و به ما تحويل داده شد. در حال حاضر, در بخش مهندسي بالاي 90 درصد پيشرفت كار داشتيم و كار را تقريباً به اتمام رساندهايم. در بخش تداركات تمامي اقلام تحت سفارش قرار گرفته كه بخش اعظمي از آن تهيه شده و نصب گرديده و يا در حال نصب ميباشد. در بخش اجرا كه قسمت انتهايي كار ميباشد، پروژه حدود 60 درصد پيشرفت داشته است. از خصوصيات مهم اين پروژه علاوه بر وسعت, اجراي آن بهصورت EPC است. بدين معني كه ما در اين پروژه, مهندسي، تداركات و اجرا را همزمان دنبال ميكنيم. اين پروژه با توجه به موارد اشاره شده و نقدينگي بالغ بر 300 ميليون دلار يكي از بزرگترين پروژههايي است كه صنعت نفت آن را به بخش داخل واگذار نموده است. از اين رو, رسالتي براي خود قائل هستيم كه اين پروژه را به طور صحيح و به موقع به پايان برسانيم. چرا كه ميدانيم شركتهايي مانند شل و آجيپ منتظر پايان كار هستند, تا به ميزان توانايي بخش داخل در انجام طرحهاي بزرگ پيببرند. در حال حاضر ما در مجموع بيش از 70 درصد در كل طرح پيشرفت كردهايم و قسمتهاي سخت آن را پشت سر گذاشتهايم. ان شاءا... طبق برنامه اين طرح، حدود 7 الي هشت ماه ديگر به طور كامل به نتيجه خواهيم رسيد. در حال حاضر گازهاي همراه مذكور, در حال سوختن ميباشند، اما طبق برنامهريزي ما در بهمن ماه, اين گازها تحويل گرفته ميشود. در ابتدا ايستگاههاي تقويت فشار و در مرحله بعد پالايشگاه راهاندازي خواهد شد. =آيا در چنين پروژه بزرگي كه بطور كامل در اختيار پيمانكار داخلي ميباشد؛ مديريت پروژه كه يكي از چالشهاي كشور در طرحهاي بزرگ ميباشد, به نحو مطلوبي انجام شده است؟ ¡اين مسأله بايد از بيرون مورد قضاوت قرار گيرد. اين پروژه در ابتدا جهت تنفيذ با 9 ماه و 10 روز تاخير مواجه بود. اين امر بدليل اختلاف نظر بين شركت نفت و بانك مركزي صورت پذيرفت. بالاخره بانك مركزي, شركت نفت را مجاب كرد كه قرارداد را جهت تاييد به بانك برگرداند. پس از آن نيز در يك دوره جهت بررسي و تاييد مهندسي پايه صورت پذيرفته بهوسيله كارفرما به دنبال انتخاب مشاور بوديم. زيرا اگر ما تنها، تاييديه كارفرما را قبول ميكرديم مسئوليتهاي بعدي كار را ميبايست به گردن ميگرفتيم. ما يك شركت فرانسوي را مامور اين كار كرديم كه اين انتخاب مدتي به طول انجاميد. اين مسائل, پروژه را با يازده ماه تاخير روبرو ساخت. در حين انجام پروژه در قسمت گاز اسيدي نيز, طرحي مطرح شد كه طي آن با قرار دادن يك واحد بازيافت سولفور در پالايشگاه خود، از فرستادن گاز اسيدي به پالايشگاه رازي خودداري كنيم كه مدتي نيز به بررسي اين مسأله پرداخته شد. چنانچه از اين تاخيرات صرف نظر كنيم, ساير فعاليتها در موعد مقرر صورت پذيرفته است. ما اين رسالت را براي خود قائليم اين طرح را به موقع به پايان برسانيم. روز اولي كه بنده اين قرارداد را امضا كردم مدير آجيپ نزد بنده آمد تا بنا بر گفته خود او، فرد ايراني را كه مسئوليت انجام اين كار را به عهده گرفته است ببيند. بنابراين ما به حساسيت و پيگيري شركتهاي بزرگ خارجي واقفيم و تمام تلاش خود را براي نشان دادن توان پيمانكاران و كارشناسان داخلي در انجام اينچنين پروژههاي بزرگي، به كار ميبنديم. =ما در كنار سوختن گازهاي همراه در خشكي و پروژه آماك، گازهاي همراه در سكوها و مناطق تحت بهرهبرداري در دريا را مشاهده ميكنيم كه به شدت سوزانده ميشوند و بنا بر گفته مسئولان ذيربط برنامهريزي و سرمايهگذاري جهت بهرهگيري از اين گازها به كندي صورت ميپذيرد، دليل اين مسأله را چگونه ارزيابي مينمائيد؟ ¡مسأله سوزاندن گازهاي همراه, يكي از آلودهكنندهترين عوامل محيط زيست ميباشد. علاوه بر اين, استفاده از گازهاي همراه از لحاظ اقتصادي بسيار پرصرفه ميباشد. ما كلاً در اين پروژه بالغ بر 300 ميليون دلار سرمايهگذاري نمودهايم كه تنها فروش گاز شيرين و LPG حاصل از آن ظرف كمتر از 2 سال كل سرمايهگذاري را باز ميگرداند. لذا من هيچ دليلي نميبينم كه شركت ملي نفت در اين زمينه تعلل به خرج دهد. چنانچه مسأله تنها آلودگي محيطزيست بود و سرمايه هزينه شده، بازگشتي نداشت, اين مسأله تا حدي قابل قبول بود. اما اين پروژه، بسيار اقتصادي، پرصرفه و درآمدزا ميباشد. از اين رو بنده هيچ درنگي را در اين مورد جايز نميدانم. =در جمعآوري گازهاي همراه, استفاده از چه تكنولوژيها و چه تجهيزاتي مطرح ميباشد. آيا در زمينه بدست آوردن اين تكنولوژي و تجهيزات با مشكل خاصي روبرو بوديد؟ ¡در زمينه استفاده از گاز ترش مسأله خورندگي و ايمني مطرح ميباشد. تنها راهي كه ميتوان اين گاز را به صورت ايمن انتقال داد, خشك كردن آن به طور كامل ميباشد. امروزه تكنولوژي خشك كردن گاز در دنيا موجود بوده و دستيابي به آن چندان پيچيده و سخت نميباشد. در هر كدام از اين ايستگاهها، حجم گازي كه گرفته ميشود، تقويت فشار شده و خشك ميگردد. در پالايشگاه نيز تكنولوژي آمين جهت جداسازي دياكسيد گوگرد از گاز, گرچه از نظر مهندسي، ساخت و نصب مقداري پيچيدگي دارد, اما در دسترس ميباشد. تنها مشكل، حمل گاز اسيدي ميباشد كه دقت زيادي نياز دارد و مستلزم خشك كردن از طريق غربالهاي مولكولي است. غربالهاي مولكولي نيز امروزه در دنيا براحتي قابل حصول ميباشد. در كنار اين مسائل ما بر روي اين طرح مطالعات كامل HAZOP را انجام داديم كه براي اولين بار در ايران صورت ميپذيرفت. ما در اين كار از يك شركت كانادايي كمك گرفتيم تا دقتهاي لازم در كار صورت پذيرد و در حين انجام عمليات بهرهبرداري هيچگونه خطري ايجاد نشود. كمپرسورهاي مورد نياز نيز تحت يك مناقصه در يك شرايط مناسب رقابت بين چندين شركت آلماني، ايتاليايي و فرانسوي از فرانسه خريداري شد كه خريد مناسب و خوبي بود. =طرح آماك علاوه بر اينكه يك پروژه بزرگ است، توسط پيمانكاران داخلي در حال انجام ميباشد كه شرايط مناسبي را جهت استفاده از توان سازندگان داخلي فراهم ساخته است، لطفاً ميزان استفاده از اين توان را در پروژه آماك بيان نماييد؟ ¡ما بنا بر پيشبيني, سهمي به ميزان 65 ميليون دلار براي ساخت بخش داخلي قرار داده بوديم كه در حال حاضر به 85 ميليون دلار رسيده است و در تمامي طرح تا آنجا كه امكان داشته، از بخش خارجي كاسته و استفاده از توان بخش داخلي را افزايش دادهايم. ولي متاسفانه, يكي از دلايل عمده تاخير در انجام پروژه, همين استفاده از توان بخش داخلي است. توليد تجهيزاتي از قبيل مخزن، بويلر، كولرهاي هوايي و از اين دست، اقلامي هستند كه ما ساخت آنها را به بخش داخلي واگذار كردهايم. اما متاسفانه اين مساله به يك بحران در پروژههاي ما تبديل شده است. عدم توجه آنها به تعهدات خود عامل اصلي اين نارضايتي است. اول اينكه, به لحاظ قيمت تمام شده در برخي موارد اشاره شده، سازندگان داخلي تفاوتي با خارجيها ندارند و در برخي موارد, حتي قيمت تمام شده آنها بالاتر از سازندگان خارجي است. به لحاظ اجراي تعهد، از بعد زمان نيز, سازندگان ايراني به هيچ عنوان به مسأله تحويل كار در زمان مقرر توجه ندارند. بنده فكر ميكنم قبل از اينكه دولت تا اين حد به صاحبان پروژهها فشار وارد كند كه بخشي از كار خود را به سازندگان داخلي واگذار نمايند، بخشهاي داخلي را وادار نمايد تا به تعهدات خود عمل كنند. در گذشته بنده اين حرف را زدهام و اكنون نيز تكرار ميكنم كه صنايع داخلي را با زير چادر اكسيژن بردن نميتوان تقويت كرد. به نظر من, سازندگان داخلي بايد در عرصه آزاد رقابت صحيح و واقعي قرار گيرند. سابقاً قيمتهاي داخلي ما پايين بود و برخي بدليل مسائل اقتصادي، صنايع داخلي را ترجيح ميدادند، اما امروزه آن دوره تمام شده و بجز سوخت و چند عامل ديگر، قيمتهاي داخلي چندان با خارج از كشور تفاوت نميكند. در صنعت نيز همين گونه است، شيرآلات، مخازن و تجهيزاتي كه در خارج از كشور ساخته ميشود, در برخي موارد بسيار ارزانتر از نوع داخلي ميباشند. با توجه به اينكه چنين امتيازي در حال حاضر از بين رفته، صنايع داخلي بايد بيدار گردند و جوانب امر را به دقت بررسي نمايند و گرنه در آيندهاي نه چندان دور رو به فنا خواهند رفت. كيفيت پايين، قيمتهاي زياد و عدم ايفاي تعهدات در اين صنعت امري بسيار وحشتناك ميباشد. دولت در شرايط امروز به جاي تبليغ در اين زمينه كه كار خود را به داخل واگذار كنيد، ميبايست شركتهاي موفقي را كه به تعهدات خود عمل نموده و كيفيت و استانداردهاي بينالمللي را رعايت ميكنند، تشويق كرده و تسهيلاتي را براي آنان فراهم سازد. در شرايط كنوني، با شعارهايي نظير خوداتكايي و ارجاع ساخت به داخل و بدون برنامه نميتوان كارها را پيش برد. زيرا براي بسياري از سازندگان داخلي مسأله زمان مطرح نبوده و حتي از ارائه يك برنامه ساده جهت انجام پروژه خود عاجز ميباشند. اين مسأله در مورد شركتهايي كه با دولت در ارتباط هستند, بيشتر ميباشد. لذا به جاي تنها شعار دادن و حرف زدن ميبايست فكر كرد و تصميماتي اتخاذ كرد كه هم سازندگان داخلي از اين وضعيت خارج گردند و هم پروژههاي بزرگ و ملي در هر حوزه صنعت با مشكل روبرو نشوند. 4 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۸۹ خیلی ممنون میشه درمورد جزئیات ونحوه پالایش دراین طرح یا طرح های مشابه هم کمی توضیح بدید؟ 2 لینک به دیدگاه
nafasam 305 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۸۹ خیلی ممنونمیشه درمورد جزئیات ونحوه پالایش دراین طرح یا طرح های مشابه هم کمی توضیح بدید؟ واقعیتش منم این مطلبو تو یه وبلاگی خوندم خواستم با بقیه هم سهیم شم ولی چشم اگه در این مورد هم مطالبی گیر آوردم حتما 3 لینک به دیدگاه
محمــد 4415 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۸۹ بسیار عالی بود دست گلت درد نکنه من که خوشم اومد 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده