Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آبان، ۱۳۹۴ اعتراف میکنم دوستای اینجا خیلی بی معرفتن.. از خیلی اونورتر.... خیلللللللللللللللللللللی فک نمیکنم بی معرفت باشن عزیزم... هرکدومشون مشغولن...درس و کار و ازدواج... این بی معرفتی نیست که طفلیا وقت ندارن بیان انجمن و جویای احوال کسی باشن....اسمش بزاریم مشغله کاری و...بهتره.... شرمنده معذرت اگه بی جا صحبت کردم. 4 لینک به دیدگاه
مهشید رازدار مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۴ فک نمیکنم بی معرفت باشن عزیزم...هرکدومشون مشغولن...درس و کار و ازدواج... این بی معرفتی نیست که طفلیا وقت ندارن بیان انجمن و جویای احوال کسی باشن....اسمش بزاریم مشغله کاری و...بهتره.... شرمنده معذرت اگه بی جا صحبت کردم. لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۳۹۴ اعتراف میکنم امروز قسم خوردم لب به غذای دانشگاه دیگه نزنم دردی که از خوردن برنج هندی آشغال امروز کشیدم رو یادم نمیره 4 لینک به دیدگاه
مهشید رازدار مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 11 آبان، ۱۳۹۴ اعتراف میکنم به زودی اسم واقعیمو میگم لینک به دیدگاه
Mr.Dexigner 742 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۴ من اعتراف میکنم به اینکه هر موقع میام تو این سایت بیشتر به عمق فاجعه پی میبرم 3 لینک به دیدگاه
saeedvalentino 126 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۴ اعتراف میکنم انگیزه ای دیگر برای درس خواندن ندارم 3 لینک به دیدگاه
Mohammad-Ali 9729 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۴ خسته نشدم ولی کلافه شدم - ولش کن همون خسته شدم ازاین Server error 500 3 لینک به دیدگاه
sama-sh 6913 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۳۹۴ اعتراف میکنم وقتی واسه گفتن یه چیزی یا انجام کاری خیلی ذوق و شوق دارم و ضد حال میخورم قلبم خیلی میشکنه ....این شکستنو با همه وجودم حس میکنم! مخصوصا اگه از طرف کسایی باشه که دوسشون دارم 3 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۹۴ اعتراف میکنم....ب اینکه همیشه نمیشه ادم خودش تنهایی ب همه چیز رسیدگی کنه...گاهی باید کمک خواست 4 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۳۹۴ اعتراف میکنم نمیدونم چرا این کار بدون مشورت انجام دادم.... 4 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۴ آغو اینو ببندین خیلی تاپیک مسخره ای بود در اسکیل خودش 3 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۴ آغو اینو ببندین خیلی تاپیک مسخره ای بود در اسکیل خودش اوه نمیدونستم شما استارتری نه خوبه بزار باشه خودت که پست نمیزاری...ما میزاریم... 2 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۴ اوه نمیدونستم شما استارتری نه خوبه بزار باشه خودت که پست نمیزاری...ما میزاریم... اعتراف میکنم تاپیک خوبیِ..... شوما هم سه سال دیگه به این مایند ست میرسین حالا:vahidrk: 3 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۴ شوما هم سه سال دیگه به این مایند ست میرسین حالا:vahidrk: شماهم اعتراف کن.... 2 لینک به دیدگاه
sama-sh 6913 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۴ اعتراف میکنم.. دلم خیلی گرفته، دلم میخاد گریه کنم! این بغض لعنتی خیلیییییی آزارم میده 3 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 آذر، ۱۳۹۴ بفرمااااااااااااااااید http://www.noandishaan.com/forums/thread151935.html#post1581052 2 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۴ اعتراف میکنم هر وقت شل گرفتم...سفت خوردم 3 لینک به دیدگاه
Tamana73 28832 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۴ اعتراف میکنم شام زیاد خوردم نمیتونم نفس بکشم.... اخه دست پخت خودم بود...ماشالا به خودم خدا حفظم کنه عالی بود.دلتون نخواد.من جز لازانیا هیچی نمیپزم... 3 لینک به دیدگاه
sama-sh 6913 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 دی، ۱۳۹۴ اعتراف میکنم وقتی بغضی که تو گلومه,از یه حدی بیشتر میشه,وقتی با گریه دیگ اروم نمیشم! برای خودم ارزوی مرگ میکنم! اعتراف میکنم قبلا تو همین تاپیک قول دادم که همچین ارزویی نکنم دیگ!!! اما نشد... اعتراف میکنم دیشب دلم میخواست بمیرم…!! 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده