رفتن به مطلب

سبک شناسی در معماری ایرانی


ارسال های توصیه شده

اول یه خلاصه کلی در مورد سبک های معماری ایران مینویسم و بعد معماری هر دوره را کاملشو میزارم

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

معماری در ایران بیش از ۶۰۰۰ سال تاریخ پیوسته دارد. این معماری نه تنها فراتر از مرز جغرافیایی ایران امروزی نمودی بارز دارد بلکه از نظر تنوع، پهنه وسیعی را دربرمی‌گیرد.

عناصر طراحی نیز در معماری ایرانی از قدمتی ۳۰۰۰ ساله برخوردار است. این عناصر از تالار گوردخمه ها گرفته تا سقف چهارتاقی ها و چهارایوانی ها همواره در دوران های مختلف حضور دارند.

در واقع معماری ایرانی دارای استمراری بوده که هر چند بارها بر اثر کشمکش های داخلی و هجوم های خارجی دستخوش فترت یا انحراف موقتی شده، با این همه به سبکی دست یافت که با هیچ سبک دیگری اشتباه نمی شود.

معماری اصولا یک هنر مقدس است که در حیطه این تقدس وظیفه اش پرکردن شکاف میان دو دنیای خاکی و افلاکی به هر دو صورت طبیعی و نمادی است. معماری این وظیفه را به وسیله بناهایی که سر به آسمان می سائید، ادا می کند. در واقع معماری مقدس، تلاشی پیوسته به سوی بالاست.

در ایران هم معماری آثار تاریخی در وهله اول دارای مفهوم و هدف دینی و آئینی است. از طرفی در ایران مثل سایر نقاط دنیا ساخت یک بنا وابسته به عواملی است که عبارتند از: اقلیم، مصالح موجود، فرهنگ منطقه، فرهنگ همسایه، دین و آیین و باور، بانی بنا و …

حال اگر از زاویه اسلام به معماری ایران بنگریم، جالب خواهد بود. هنر و معماری در جهان اسلام دارای چهار شیوه بنیادی است که به شیوه مصری،شامی،غربی و ایرانی تقسیم بندی می‌شوند.

شیوه‌های فرعی دیگری هم وجود دارند که از آنها صرف نظر می کنیم.

در این میان شیوه ایرانی از همه ارزشمندتر و گسترده تر بوده و دربرگیرنده ایران، عراق، افغانستان، پاکستان، ازبکستان، تاجیکستان، شیخ نشین های پیرامون خلیج فارس همچون عمان تا هند و اندونزی است.

*اصول معماری ایرانی

اصول معماری ایرانی عبارتند از: درون گرایی، پرهیز از بیهودگی، مردم واری، خودبسندگی و نیارش.

درون گرایی : یکی از باورهای مردم ایران زندگی شخصی و حرمت آن بوده که این امر به گونه ای معماری ایران را درون گرا ساخته است. معماران ایرانی با سامان دهی اندام های ساختمان در گرداگرد یک یا چند میان سرا، ساختمان را از جهان بیرون جدا می کردند و تنها یک هشتی این دو را به هم پیوند می داد.

وجود اندرونی و بیرونی نمودی از این درونگرایی است. اندرونی جایگاه زندگی خانواده بوده و بیگانگان به آن راه نداشتند. بیرونی ویژه میهمانان و بیگانگان بود که جداگانه پذیرایی می شدند.

در ایران خانه های برونگرا در برخی از مناطق مثل کردستان، لرستان و شمال ایران ساخته می شود ولی در سرزمین های میانی و گرم و خشک اغلب خانه ها درونگرا هستند.

پرهیز از بیهودگی : در معماری ایران تلاش می شده کار بیهوده انجام نشود و از اسراف پرهیز می کردند.

مردم واری: مردم واری به معنای رعایت تناسب میان اندام های ساختمانی با اندام های انسان و توجه به نیازهای او در کار ساختمان سازی است. در ایران هم مثل مکان های دیگر، معماری هنری وابسته به زندگی است. معمار ایرانی بلندای درگاه را به اندازه بالای مردم می گرفته و روزن و روشندان را چنان می آراسته که فروغ خورشید و پرتو ماه را به اندازه دلخواه به درون سرای می آورد. پهنای اتاق خواب به اندازه یک بستر است و افراز تاقچه به اندازه ای است که نشسته و ایستاده به آسانی در دسترس باشد و از طرفی تالار که مخصوص مهمان است به اندازه ای پهناور و باشکوه بوده که شایسته پذیرایی باشد.

خودبسندگی: معماران ایرانی تلاش می کردند مصالح مورد نیاز خود را از نزدیک ترین جاها به دست آورند و ساختمان ها را چنان می ساختند که نیازمند به مصالح جاهای دیگر نباشد و تنها به خود اکتفا کنند.

به این ترتیب کار ساخت با شتاب بیشتری انجام می شد و ساختمان با طبیعت پیرامون خود سازگارتر بود و هنگام بازسازی و نوسازی نیز همیشه مصالح در دسترس است.

توجه به این نکته مهم است که معماران ایرانی تا آن جا که می شد تلاش می کردند مصالح مرغوب به کار برند و با بهترین گونه خاک، گچ، آهک و سنگ کار می کردند. اما اگر فرآوردن و آماده ساختن آن از همان جا شدنی نبود، از جای دورتر بهره می گرفتند.

برای اثبات اصل خود بسندگی در معماری ایرانی می توان به بهره گیری از تاق و گنبد در معماری ایران اشاره کرد. از آن جا که چوب مناسب برای ساختمان سازی در همه جا یافت نمی شد ولی خشت و آجر را به راحتی می توان یافت، معماران هم دست به نوآوری هایی زدند که با خشت و آجر بتوان تاق و گنبد را به عنوان سقف بنا، ساخت.

نیارش: نیارش به دانش ایستایی، فن ساختمان و مصالح شناسی گفته می شود. معماران به نیارش ساختمان بسیار توجه می کردند و آن را از زیبایی جدا نمی دانستند. آنها به تجربه به اندازه هایی برای پوشش ها و دهانه ها و جرزها دست یافته بودند که همه بر پایه نیارش به دست آمده بود.

*بناهای تاریخی ایران را بر اساس سبک معماری می توان به صورت زیر دسته بندی کرد:

پیش از پارسی، پارسی، پارتی، خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی.

در این تقسیم بندی چهار شیوه خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی از شیوه های دوران اسلامی هستند و به دنبال دگرگونی های پس از آمدن اسلام به ایران پدیدار شدند.

معماری پیش از پارسی: محوطه قدیمی زاغه در دشت قزوین، تپه سیلک کاشان، معبد چغازنبیل مربوط به دوران عیلامیان، تپه هگمتانه و نوشیجان تپه در استان همدان از نمونه های این معماری هستند.

نمونه دیگر این دوران، معماری مادی استودان ها است که برخی از آنها را در دکان داوود در نزدیکی سرپل ذهاب، در فخریک کردستان و … می‌توان مشاهده کرد.

معماری پارسی: محوطه تاریخی پاسارگاد به علاوه آرامگاه کوروش، کاخ آپادانا در شوش، مجموعه کاخ های تخت جمشید و آرامگاه های واقع در نقش رستم از نمونه های معماری های این سبک هستند.

شیوه معماری پارسی نخستین شیوه معماری ایران است که روزگار هخامنشیان تا حمله اسکندر به ایران را دربرمی گیرد. در این معماری، بیشتر از آن که بتوانیم به یک سبک خاص اشاره کنیم می توانیم توانایی و هنر ایرانی را در تقلید درست و هماهنگی میان سبک های مختلف ارزیابی نماییم.

در حقیقت بنیاد شیوه پارسی از همان ساختمان های ساده که در سرزمین های غرب و شمال غرب ایران و دیگر جاها بوده برگرفته شده است. اما پدیده تازه ای که با گسترش فرمانروایی پارس ها روی می دهد، همکاری هنرمندان مختلف از سرزمین های گوناگون است.

علاوه بر نمونه هایی که به عنوان معماری پارسی ذکر شد می توان به الگوی چهارباغ اشاره کرد که یکی از ماندگارترین ابداعات هخامنشیان در عرصه طراحی است که در پاسارگاد پا به منصه ظهور گذاشت و ادامه یافت.

برخی از ویژگی های معماری پارسی عبارتند از: ساخت ساختمان بر روی سکو، صفه و تختگاه؛ درونگرایی؛ زیباسازی پیرامون ساختمان ها؛ بهره گیری از سقف خمیده و تاق در زیرزمین ها؛ استفاده از سنگ بریده و منظم و پاک تراش و صیقلی؛ پی سازی با سنگ لاشه؛ نماسازی بیرونی با سنگ تراش و نماسازی درونی با کاشی لعابدار؛ پرداخت کف با بهترین مصالح؛ بهره گیری از ستون؛ پایه ستون و سرستون.

معماری پارتی: معبد آناهیتا در کنگاور، کوه خواجه در سیستان، آتشکده فیروزآباد، بازه هور در نزدیکی نیشابور، کاخ سروستان و کاخ قصر شیرین از نمونه های معدود این سبک معماری در داخل ایران به حساب می آیند. تاق کسری در نزدیکی بغداد، کاخ الحضرا، مجموعه فسا و کاخ آشور از نمونه های این سبک معماری هستند که خارج از مرز جغرافیایی ایران امروزی قرار دارند.

شاید بتوان گفت آن چه که ما معماری پارتی می نمامیم نه معماری یونانی است و نه معماری هخامنشی. در این دوران معماران به نوآوری بزرگی در طول تاریخ بشری دست یافتند که همان پوشش های تاقی در دهانه های بزرگ و گنبدها در زمینه چهارگوش است.

برخی از ویژگی های معماری پارتی به قرار زیر است: درونگرایی با بهره گیری از میان سرا؛ شکوه و عظمت دادن به ساختمان ها با بلند ساختن آنها؛ بهره گیری از تاق و گنبد؛ پی سازی با سنگ لاشه؛ گچ بری با خطوط شکسته و خمیده.

شیوه خراسانی: مسجد جامع فهرج، تاریخانه دامغان؛ مسجد جامع اصفهان؛ مسجد جامع اردستان؛ مسجد جامع نایین و مسجد جامع نیریز از مثال های این شیوه معماری هستند.

شیوه خراسانی در سده نخست هجری پدید آمد و تا سده چهارم ادامه یافت. آنچه درباره فرهنگ این زمان پیداست، این است که دگرگونی های فرهنگی، بیشتر در خراسان رخ می داد. این سرزمین زادگاه نخستین نمونه های هنر و معماری اسلامی است و از آن جا به شهرهایی چون دامغان و یزد و … رسیده است.

یکی از نمونه های ساختمان هایی که در شیوه خراسانی پدیدار شد و در معماری ایران جایگاه ارجمندی پیدا کرد، مسجد است. از ویژگی های این شیوه سادگی بسیار در طراحی؛ پرهیز از بیهودگی؛ مردم واری و بهره گیری از مصالح بومی است.

شیوه رازی: گنبد قابوس، مسجد جامع اصفهان (آغاز طرح چهارایوانی)؛ مسجد جامع زواره؛ مسجد جامع اردستان (افزوده ها)؛ گنبد سرخ مراغه؛ رباط شرف؛ برج های خرقان و مقبره امیر اسماعیل سامانی در بخارا با این شیوه بنا شده اند.

شیوه معماری رازی همه ویژگی های خوب شیوه های پیشین را به بهترین گونه داراست. نغزکاری شیوه پارسی، شکوه شیوه پارتی و ریزه کاری شیوه خراسانی در شیوه معماری رازی با هم می پیوندند.

آغاز کار این شیوه هر چند از شمال ایران بوده اما در شهر ری پا گرفته و بهترین ساختمان ها در آن شهر ساخته شده اند. گر چه در پی غارت شهر به دست محمودغزنوی از میان رفته اند.

این شیوه از زمان آل زیار شروع و در زمان های آل بویه، سلجوقی، اتابکان و خوارزمشاهیان ادامه یافت.

در شیوه رازی ساخت تاق و گنبد بسیار پیشرفت کرد.

شیوه آذری : گنبد سلطانیه، مسجد علیشاه تبریز، مسجد جامع ورامین، مسجد جامع یزد، مسجد گوهرشاد، مسجد میرچخماق یزد، مسجد بی بی خانم سمرقند، گور امیر سمرقند و مسجد کبود تبریز از بناهایی به سبک معماری آذری هستند.

سرزمین آذربایجان در معماری ایران در رده نخست اهمیت جای دارد. چرا که سه شیوه معماری ایران یعنی پارسی، آذری و اصفهانی از آن جا سرچشمه گرفته و به سراسر کشور رسیده است.

شیوه آذری دارای دو دوره است. دوره نخست از زمان هولاکو و پایتخت شدن مراغه و دوره دوم آن از زمان تیمور و پایتختی سمرقند آغاز می شود. در دوره دوم بود که معماران بزرگی در خراسان بزرگ آن زمان به کار گرفته شدند و سازنده ساختمان های بی نظیری در آن جا بودند. در این زمان سعی می شد که ساخت بنا زودتر به پایان برسد. در این شیوه معماری بیشتر از هندسه در طراحی استفاده می کردند و به این سبب گوناگونی طرح ها در این شیوه بیشتر از همه است. ساختمان هایی که در این شیوه ساخته می شدند، همچون گنبد سلطانیه و مسجد علیشاه تبریز از اندازه های شاهانه برخوردار بودند.

شیوه اصفهانی: مسجد امام اصفهان؛ مسجد شیخ لطف الله؛ مدرسه خان شیراز؛ مجموعه گنجعلی خان کرمان؛ کاخ چهلستون؛ هشت بهشت؛ مدرسه چهارباغ اصفهان؛ مدرسه امام کاشان و مدرسه آقا بزرگ کاشان از نمونه های این شیوه معماری به شمار می روند. خاستگاه این شیوه اصفهان نبوده ولی در اصفهان رشد کرده و بهترین نمونه های آن در این شهر ساخته شده اند.

این شیوه کمی پیش از روی کار آمدن صفویان از زمان قره‌قویون‌لوها آغاز شده و در پایان روزگار محمدشاه قاجار، دوره نخست آن به پایان می رسد. دوره دوم آن زمان انحطاط این شیوه است که در واقع از زمان افشاریان آغاز شد و در زمان زندیان دنبال شد ولی انحطاط کامل آن از زمان محمدشاه آغاز شد و در دگرگونی های معماری تهران و شهرهای نزدیک به آن آشکار شد. و از آن پس دیگر شیوه ای جانشین شیوه اصفهانی نشد.

از ویژگی های این طرح می توان به موارد زیر اشاره کرد: ساده شدن طرح ها؛ در شیوه آذری هندسه پیچیده به کار گرفته می شود ولی در شیوه اصفهانی هندسه ساده و شکل ها و خط های شکسته بیشتر به کار رفته است؛ بهره گیری از اندام ها و اندازه های یکسان در ساختمان؛ استفاده از گونه های مختلف تاق و گنبد.

منابع:

- معماری ایران؛ آرتور پوپ؛ ترجمه غلامحسین صدری افشار؛ نشر اختران

- سبک شناسی معماری ایرانی؛ دکتر محمدکریم پیرنیا؛ تدوین دکتر غلامحسین معماریان؛ نشرمعمار

لینک به دیدگاه

خصوصیات شیوه ی پارسی و بناهای مربوط به آن:

 

این شیوه از زمان مادها تا حمله اسکندر رایج بوده است.(قرن 8 تا 3 ق.م) در این شیوه همکاری هنرمندان سایر ملل ها و استفاده ایرانیان از تجربیات کشورهای دیگر است. اوج این شیوه در زمان هخامنشیان است.

مشخصات شیوه پارسی:

1- استفاده از سنگ بریده ، منظم و پاکتراش و گاها صیقلی و تهیه بهترین مصالح ازلحاظ مرغوبیت رنگ و دوام از هر جا که مسیر بوده است .

 

2-پی بنا با سنگ ریزه و سنگ لاشه و بنای ساختمان بر روی سکو و تخت گاه.

 

3- نهادن ستون ها در حداکثر فاصله ممکن و تا ارتفاع بسیار چشم گیر و آرایش سرستون ها با جزئیاتی که برای بردن بارسقف چوبی کاملا متناسب و منطقی باشد .

 

4- پوشش با شاه تیر، تیرچه چوبی تخت بریده و درودگری شده .

5- آرایش دیوارهای اطراف پلکان های کوتاه با نقش های برجسته و کنگره های زیبا و متناسب .

 

6- ساختن دیوارهای جدا کننده با خشت خام و آرایش داخلی و خارجی آن با رنگ کاشی لعابدار .

 

7- پرداختن فرش کف با بهترین مصالحی که در آن روزگار بوده است .

 

8- تعبیه سایبان و آفتابگیرمنطقی و ضروری برای ساختمان ها .

 

بناهای شیوه پارسی:

*ابنیه ی پاسارگاد (شهر ما در سلیمان)

*مقبره کوروش

*کاخ ها و شهر شوش (آپادانا)

*بناهای تخت جمشید

*بناهای نقش رستم

لینک به دیدگاه

شیوه پارسی ، شیوه معماری عهد هخامنشیان است که در واقع ادامه دهنده روش های معماری قرون هفتم و هشتم پیش از میلاد در ایران است که در این دوره به اوج شکوه و عظمت و تکنیک خود می رسد . در حدود 550 سال پیش از میلاد، کوروش سر سلسله هخامنشیان مجموعه پاسارگاد را آغاز کرد . این مجموعه شامل چند آتشکده بزرگ و ساختمان های کوچکتر جهت خدمه و زیردستان در خدمت دربار بوده است . مساحت کل بنای مجموعه پاسارگاد 30 در 70 متر بوده است . مقبره کوروش با سقف شیبدار در همان زمان در این ناحیه ساخته شد . در حدود 521 سال پیش از میلاد ساختمان مجموعه شوش به دستور داریوش آغاز شد و حدودا" در سال 518 قبل از میلاد ساختمان مجموعه تخت جمشید ( پارس ) به دستور داریوش آغاز گشت . این سه مجموعه مهمترین آثار معماری باقیمانده از دوره هخامنشیان در ایران است که ضمن توضیح ویژگی های معماری این ساختمانها خصوصیات شیوه پارسی اشاره می گردد . یکی از ویژگیهای ساختمان سازی در این دوره احداث مجموعه های بزرگ ساختمانی بروی سکوهای ( صفه های ) بزرگ سنگی بوده است . این مسئله باعث می شده است که ساختمانها به محوطه اطراف خود ( که غالبا" با کاشتن درختان و گیاهان مختلف منظره بسیار زیبا و دلفریبی داشته است ) تسلط کامل داشته باشند و به اصطلاح « دلبازتر » باشند . همچنین به روی نماهای این سکوهای بزرگ سنگی ( که در بعضی از جاها ارتفاع این سکوها حدود 15 متر است ) امکان ایجاد نقوش برجسته سنگی به وجود می آید . در تخت جمشید همین نقوش برجسته سنگی اطلاعات بسیار مفید و جالبی را در زمینه ملل تابع دولت هخامنشیان بدست می دهند که در جای خود به آنها پرداخته می شود . یکی دیگر از ویژگیهای مهم معماری این دوره عظمت گرایی در معماری است .

banner.jpg

با توجه به حوزه استیلای امپراطوری هخامنشی که تقریبا" به سه جهارم بخش مسکونی جهان در آن دوران تسلط پیدا کرده بودند ( در زمان پادشاهان اولیه مثل داریوش و کوروش ) ایجاد مجموعه های ساختمانی بسیار با شکوه که شایسته و در خور این قدرت و سلطه باشند طبیعی به نظر می رسد .

از داریوش اول کتیبه ای در شوش مانده است که در آن نحوه ساختمان سازی قصرهای شوش توضیح داده شده است که از ترجمه کتیبه داریوش کلیات معماری شیوه پارسی معلوم می گردد. به دلیل استفاده از هنرمندان و استادکاران مختلف از سراسر امپراطوری هخامنشی ، بعضی ها بر این عقیده اند که معماری این دوره تلفیقی است از روشهای معماری مناطق مختلف که البته این ادعا تا اندازه ای صحت دارد .

 

ولی نکته بسیار مهم این است که اولا" نقشه تمام ساختمانهای هخامنشیان کاملا" ایرانی و منطبق با سلیقه و نحوه زندگی ایرانیان می باشد ، همچنین تمام فعالیتهای ساختمانی تحت نظارت کامل مهندسین ایرانی انجام گرفته است . به هر حال استفاده از بهترین و مرغوبترین مصالح ساختمانی که از اقصی نقاط امپراتوری هخامنشی به پایتخت آورده می شد و به کار گرفتن برجسته ترین و ماهرترین استادکاران در هر رشته سبب شده است که معماری ایران در آن دوره نسبت به سایر تمدنها و فرهنگهای فعال مثل یونان در مکان بالاتر قرار گیرد . سقف تالار بزرگ بارعام در کاخ داریوش مثل سایر مجموعه های هخامنشی بر روی ستونهای بسیار بلند و در عین حال بسیار ظریف سنگی قرار داشته است . ارتفاع این ستونها 20 متر و فاصله آنها از هم حدود 7 متر بوده است . زیربنای کل مجموعه شوش حدود 115*55 متر بوده است . ستونهای سنگی مورد استفاده در ساختمان های این دوره نسبت به سایر مناطقی که روش مشابهی برای معماری بکار می بردند مثل مصر و یونان ( که دارای معماری سنگی و ستونهای بلند بودنده اند ) پیشرفته تر و فنی ترند . مثلا" در هیچ کجا چه قبل ، چه هم زمان ، چه بعد از عهد هخامنشیان نتوانستند فاصله دو ستون را از هم به اندازه 7 متر برسانند . همچنین ظرافت در عین بلندی این ستونها منحصر به فرد است . توجه به نکات ظریف ایستایی و استاتیک ساختمان و همچنین پرداختن به جزئیات اجرائی ساختمان از نکات برتر شیوه معماری پارسی است . بطور کلی سقف ها در مجموعه های هخامنشی بطور افقی ساخته میشده اند و برای نگهداری آن ها از ستونهای سنگی با سرستونهای سنگی یا چوبی استفاده می شده است . در داخل سقف ها شبکه هایی از تیر و تیرچه چوبی به عنوان عضو باربر وجود داشته است که این تیرهای چوبی اصلی برروی سرستونهای چوبی یا سنگی قرار می گرفته اند . برروی این سقف ها و برای پوشاندن آن ها از حصیر یا نی استفاده و بعد لایه ای از کاه گل استفاده می شده است . بعد از پایان قصر شوش کسانی که کارهای ساختمانی شوش را انجام داده بودند به تخت جمشید آورده شدند و مجموعه تخت جمشید ( پارس ) را ساختند . بزرگترین مجموعه ساختمانی هخامنشیان تخت جمشید است که برروی صفه بزرگی از سنگ به ابعاد 270*450 متر ساخته شده است . سنگهایی که برای ساختن این صفه بزرگ مورد استفاده قرار گرفته اند بصورت خشکه چین و بدون ملات بروی هم قرار گرفته اند . اتصال این سنگها بهم به کمک بست های فلزی برنجی بصورت پاپیون ( بست دم چلچله ای ) صورت گرفته است . ابعاد و اندازه های این سنگها حیرت آور است بطوری که بعضی از آنها حدود 15 متر طول و 30 تن وزن داشته اند . ساختمان تخت جمشید پس از داریوش بدست خشایارشاه و سپس اردشیر اول دنبال و تکمیل شد . مجموعه ای که در پایان ، پس از چند نسل طراحی و سازندگی ساخته شد ، نمایش دهنده پیوستگی مراحل اجرای کار و نظم و هم آهنگی ای بوده که طی سال های 518-330 قبل از میلاد در ساختمان آن وجود داشته است . در تخت جمشید تمام اندازه ها و فواصل با هم متناسب و هماهنگ اند و مجموعه با اینکه در طی چند نسل ساخته شده است از یک نظم ،هماهنگی و وحدت معماری برخوردار است که قابل تحسین می باشد . سقف تالار خشایارشا ( آپادانا ) بصورت مربع و به ابعاد 60*60 متر بوده است و بوسیله 36 ستون تحمل می شده است . ارتفاع این ستونها 18 متر و قطر آن ها حدود 2 متر بوده است . در ضمن قطر این ستونها از پائین به بالا بتدریج کم می شده است و این خود عاملی است که ساختمان را بلندتر از آنچه هست نشان می دهد . سرستونها در تخت جمشید گاهی بصورت سر دو شیر ، دو اسب ، دو عقاب و گاهی دو گاو است.

همچنین سرستونهای شبیه به سرستونهای یونیک ، دوریک و توسکان یونانی نیز در این مجموعه یافت می شود ( مثل سرستونهای دخمه های مادی ولی خیلی ظریف تر و خوش تراش تر ) . نکته مهم دیگری که در معماری پارسی با آن روبرو هستیم رعایت تقارن در بناهاست . رعایت تقارن باعث عظمت و القاء شکوه به بیننده می گردد . تمام ستونها ، پله ها و ... از اعداد زوج بوجود آمده اند . در زبان معماری سنتی کلمه « جفت » مترادف با قرینه یا تقارن استعمال می شده است و متضاد آن « پدجفت » یعنی گریز از متقارن ساختن و پرهیز از قرینه گی است .

برای تزئین بدنه ستونهای سنگی از ایجاد شیارها ( فرورفتگی – قاشقک ) برروی آن ها استفاده می شده است . نکته قابل توجه در تالار بار عام خشایارشا که به آپادانای خشایارشا موسوم است این است که تعداد ستونهای نگهدارنده سقف برابر است با تعداد شیارهایی که برروی هر ستون ایجاد شده است . مسئله جالب دیگر درباره معماری این دوران منطق اندازه ها و ابعاد فضاها است . تالارهای بار عام که مخصوص پذیرائی از سفیران ملل تابعه و دیدارهای رسمی است بسیار با شکوه و رفیع ساخته شده اند بطوری که عظمت بیش از حد آن ها وارد شوندگان را تحت نفوذ کامل قرار بدهند بطوری که مثلا" سفیران و ماموران رسمی یک کشور که تحت سلطه هخامنشیان قرار دارد با دیدن عظمت و شکوه محل سکونت و پایتخت امپراطوری هخامنشی هرگز فکر رهایی از سلطه هخامنشیان هرگز به ذهنشان خطور نکند . در این حال ابعاد اتاق کار خشایارشا در تخت جمشید برابر است با 5*3.5 متر ، یعنی معمولترین و مناسبترین اندازه برای برای یک زندگی خصوصی .

پله های تخت جمشید بدون شک بهترین نمونه پلکان در دنیای باستان است . اندزه این پله ها طوری تنظیم شده بود که یک سوارکار با اسب براحتی میتوانسته از آن ها بالا برود یا پائین بیاید . هم چنین جهت قرار گرفتن پلکان اصلی صفه نیز بسیار جالب و ممتاز است . در اطراف بناهای دوره هخامنشیان منطقه بزرگی از فضاهای سبز بنام « پردیس » ایجاد می کر ده اند و بدور پردیس حصارهای بلند و قطور جهت محافظت مجموعه ساختمانی کشیده می شده است ، اعراب پس از استیلا بر ایران این منطقه بسیار وسیع ، خوش منظره و چشم نواز را همتای بهشت دانستد و فردوس نامیدند این سنت یعنی ایجاد باغهای بسیار بزرگ بهمراه چشمه ها و جوی های آب روان پس از هخامنشیان تا پایان دوره ساسانیان نیز ادامه داشته است .

نقوش برجسته سنگی معماری هخامنشیان

یکی از عمده ترین خصوصیات معماری پارسی ارتباط نزدیک و قوی معماری با مجسمه سازی است که بصورت نقش برجسته یا حجاری در بناهای هخامنشیان ظاهر شده است . از نوشته های کتیبه داریوش چنین برمی آید که بیشتر سنگ تراشان یونانی بوده اند و تحت نظارت مهندسین و هنرمندان ایرانی بکار مشغول بوده اند . بیشتر نقوشی که در این حجاری ها دیده می شوند سفیران ملل تابعه دولت هخامنشی را نشان می دهد که در حال پرداخت خراج به دربار ایران هستند . مطلب بسیار مهم در این رابطه این است که اندازه قامت این سفیران به اندازه طبیعی نقش شده است ولی اندازه بدن پادشاه بزرگتر از اندازه واقعی بدن یک انسان است ( حدود 2.5 متر ) . از روی این حجاریها به آداب لباس پوشیدن تمدن های گوناگون بدقت پی برده می شود . یکی دیگر از نقش هایی که در حجاری های عهد هخامنشیان بچشم می خورد ريا، درخت « سرو » است که ارتفاع آن برابر با قامت یک انسان کشیده شده است . توجه داشته باشید که در آن دوران جنگل های بزرگ درخت سرو در ایران وجود داشته است که امروزه تقریبا" تمام آن ها از بین رفته اند . بهرحال درخت سرو نزد ایرانیان آن دوره اهمیت و اعتبار خاصی داشته است و این ارزش و اعتبار بعد از هخامنشیان و حتی تا دوران صفویه و بعد از آن نیز کما بیش باقی می ماند و حفظ می شود . نقش « بته جقه » که در پارچه های قلمکار اصفهان در واقع همان درخت سرو است که در اثر وزش باد خم شده است ( هم اکنون در یزد ، زرتشتیان بر بالای گور مردگان یک نهال سرو می کارند ) . یکی دیگر از نقوش تزئینی این حجاریها گل های 12 برگی است که در حاشیه و کناره های حجاری های این دوره به کار می روند. یکی از مهمترین مسائل مطروحه در نقش برجسته این دوره سکون و آرایش و متانت خاصی است که در آن ها دیده می شود، برای مثال در این دوره و بیشتر در نقوش تخت جمشید پادشاه درحال نشسته و برروی تخت پادشاهی دیده می شود، درحالی که در نقوش دوره ساسانی پادشاه سوار براسب و درحال شکار یا جنگ ویا ... نشان داده شده است. چگونگی نمایش نقوش برجسته هخامنشی بیانگر آرامش و امنیتی است که در سراسر امپراطوری ایران برقرار است.

sard359-400%286%29.jpg

ff8251a2840c05d496a9c94242b5cc03.jpg

10.gif

 

 

اسفنکس ها

ترکیب قسمتی از بدن انسان و حیوان و یا قسمتی از بدن یک حیوان با حیوان دیگر را که ممکن است بصورت نقش برجسته و یا مجسمه ظاهر شود اسفنکس گفته می شود. اسفنکس ها در هر تمدن نشانه اعتقادات ، اخلاق ، آداب ، رسوم ، فرهنگ ، قوم و تمدن است.با بررسی اسفنکس های باقیمانده از هر تمدن مسائل مهم و جالبی روشن می گردد. در تخت جمشید شیر بالدار و یا گاو بالدار که سرشان سر انسان است عمده ترین اسفنکس ها می باشند. همانطور که میدانید شیر قوی ترین حیوان روی زمین است و عقاب قوی ترین پرنده، بنابراین ترکیب این دو حیوان یعنی شیر بالدار موجودی خواهد شد که در زمین و آسمان همتا ندارد. شاید این مخلوق سمبلیک وظیفه نگهبانی و حراست از تمدن هخامنشیان را به عهده داشته است. برروی صفه اصلی تخت جمشید دروازه ای قرار دارد بنام دروازه ملل که هر کس برای ورود به تخت جمشید و تالارهای بارعام باید از آن بگذرد. در دو طرف این دروازه دو شیر بالدار بزرگ حجاری شده است. برای درک بیشتر مطلب یک اسفنکس آشوری توضیح داده می شود: همانطور که در تاریخ آمده، تمدن آشور از خونخوارترین مردم دنیای باستان به شمار می آید. مهمترین اسفنکس آشوری، تلفیقی است از بدن یک انسان و سر یک عقاب. مسلما" این ترکیب انسان را از لحاظ قصاوت و خونخواری با عقاب تیز پرواز یکی می کند. مقایسه بین این اسفنکس آشوری و شیر بالدار یا گاو بالدار هخامنشیان تفاوت اخلاق و فرهنگ این دو تمدن را روشن می کند.

8py.jpg

Cyrus_the_Great_Winged__Figure2.gif

 

 

 

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------------------------

توضیح کلی:

 

آن چه در تخت جمشید دیده میشود درون گرایی کامل است. از نیارش و ایستایی به خوبی استفاده شده است. سقف ها چوبی و دیوارها نیز از داخل کاشی لعاب دار و از بیرون با تخته سنگ های تراش شده روکش شده اند. ستون های تخت جمشید از بزرگ ترین ستون های ساخته شده در بناهای دنیا هستند. در سر ستون ها از نقش سر حیوانات، کله ی عقاب، کله ی اسب و کله ی گاو استفاده شده است. بر روی این سرستون ها تیرهای اصلی چوبی و روی آن فرسپ ها (شاه تیرها) قرار می گرفته اند. نقوش برجسته اکثرا سمبولیک هستند. عظمت نمایی و تقارن دو عنصر اصلی بناهای تخت جمشید است. از جمله امتیازات دیگر تخت جمشد پیدا شدن هزارن لوح کوچک گِلی به زبان ایلامی است که درباره ساخت این بنا و مسائل پیرامون آن توضیح داده است.

 

 

 

 

منابع:وبلاگ

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
و جزوه خودم

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

خصوصیات شیوه پارتی و بناهای مربوط به آن:

به شیوه معماری که بعد از حمله ی اسکندر در ایران رایج و در بعضی از نقاط تا قرون دوم و سوم هجری ادامه پیدا میکند شیوه ی پارتی میگویند.

یونانیان بعد از استیلایشان بر ایرانیان همواره سعی کردند فرهنگ و هنر یونانی را در ایران رواج دهند و تا حدودی در این امر موفق بودند.اما در خصوص معماری،یونانیان نتوانستند به موفقیت چندانی نائل شوند.

معماری پارتی با ترکیب عناصر معماری یونانی و ایرانی شیوه ی جدیدی را پدید آورد و با تجدید حیات مجدد به ویژگیهای نمادین ایرانی پرداخت.

دو کار مهم پارتیان در زمینه معماری یکی دست یابی به گنبد بر روی گوشواره و دیگری تکوین ایوان طاق دار است که هردو در رشد معماری ایرانی نقش حیاتی داشتند. ولی متاسفانه آثار زیادی از آن بر جای نمانده است. و در واقع از زمان پادشاهی مهرداد دوم از سلسله ی پارتی اشکانی در سال 123 ق.م شناخت ما درباره ی معماری پارتی شکل میگیرد.

 

خصوصیات شیوه پارتی:

* حداکثر استفاده از مصالح محلی مثل سنگ لاشه، خشت خام، و یا پخته

* استفاده بسیار خوب از تکنیک طاق و گنبد

*تنوع فوق العاده در طرح ها

*پرهیز نکردن از شکوه ارتفاع زیاد

بناهای شیوه پارتی:

 

سلوکیان:

از زمان سلوکیان بناهای زیادی در داخل باقی نمانده است. از مهمترین اثر معماری با تاثیر یونانی در ایران میتوان به «معبد خورهه» در نزدیکی محلات اشاره نمود. ازین معبد تنها دو ستون با شیوه ی «ایونیایی» یا «یونیک» باقی مانده است که نشان از نفوذ معماری یونانی است.

khurhe3.jpg

 

از سایر آثار میتوان به این موارد اشاره نمود. «آتشکده نورآباد»-«نقش برجسته تل ضحاک»- «پرستشگاه نهاوند»- «پرستشگاه شمی» و «معبد استخر»

اشکانیان:

کاخ آشور : چهار ایوانی (سده اول میلادی با اصلاحاتی از سده سوم میلادی)

 

کاخ نساء : بنایی چهارگوش و چهار دیواری و تالاری با سه ایوان و سقف چوبی در عشق آباد ترکمنستان

 

کاخ و شهر هترا (الحضر): شهر دارای حصار چند ضلعی با برج هایی در فواصل مشخص، دارای چهار دروازه و خندقی در پشت دروازه است. و واقع در جنوب غربی موصل و حد فاصل امپراطوری های ایران و روم (117 م)

---------------------------------------------------------------------------------------

معبد آناهیتا (کنگاور): نام دیگر این بنا «ایزد آب » است. در دوره ی اشکانیان بر پی و شالوده های صفه و با به کار گیری سنگ و حجاری دوره ی هخامنشی، پرستشگاهی بر آن استقرار یافت.

پلان این بنا مانند تخت جمشید است.

 

Anahita6.jpg

 

کوه خواجو یا خواجه (سیستان): در نزدیکی زابل و اطراف دریاچه هامون قرار دارد و هنگام بالا آمدن آب دریاچه هامون به مانند یک جزیره میشود. و این مجموعه به قلعه هم شهرت دارد. شالوده اصلی این بنا مربوط به هخامنشیان میباشد. قسمتی از بناهای آن مربوط به اشکانی و قسمتی نیز مربوط یه ساسانیان است.

و استفاده از مواد گچی و ملات گچ در این دوره رونق میابد و در این بنا چه در تزیینات معماری داخلی و چه در ساختمان بنا به وفور مورد استفاده قرار گرفته است.

koohkhaje-1big.jpg

 

طاق گرا (سر راه کرمانشاه) :شامل یک اطاق سنگی طاق دار با کنگره های حجاری شده است.

Taq-e_Gara-az.jpg

 

رباط سفید (مشهد) : بنایی ست چهارطاقی با گنبدی بر روی آن که در شهر مشهد واقع است. در واقع این بنا یک آتشکده گنبددار محسوب شده است که مراحل تکوین و تکامل آن را در معماری دوره ی ساسانی شاهد هستیم.

Niassar%20-%20Iran4rah%20-0001.gif

ساسانیان :

قلعه ی دختر (فیروز آباد فارس) :

 

2009-07-09_08.24.13_%D9%82%D9%84%D8%B9%D9%87%20%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%20%D9%81%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2%D8%A2%D8%A8%D8%A7%D8%AF.jpg

 

کاخ فیروز آباد : بعد از ساخت قلعه دختر ،اردشیر دستور ساخت این کاخ را میدهد. و دارای قدیمی ترین گنبد در ایران است.و این کاخ که مشابه با ساختمان های دوره اشکانی ساخته شد. مناره تهرگور ( فیروزآباد ) که برفراز آن آتش مقدس و جاویدان می سوخته است.

 

Kakhe_Sasan-3.jpg

 

 

کاخ بیشاپور (کازرون) : این کاخ یک مجموعه بناست دارای یک ارگ سلطنتی و تالار موزاییک که با موزاییک های بسیار بزرگ تزیین یافته است .دارای سالن اصلی به شکل مربع و مساحت 70 مترمربع است و با گنبدی پوشیده شده است. مصالح مورد استفاده دراین کاخ، سنگ لاشه، آجر، ملات گچ و آهک بوده است.گچ بری ها دارای تنوع زیاد است که میتوان مادر گچ بری های ایران نامید. این کاخ نمونه خوبی برای بناهای ایوان دار است

ha263661.jpg

 

آتشکده نیاسر (کاشان):

 

22783-114144.JPG

 

 

کاخ خسرو (قصر شیرین): با حالتی درون گرا بخاطر وضعیت اقلیمی منطقه و بر فراز ارتفاعی مصنوعی به وسیله پلکانی صفه را با سطح باغ مرتبط میکند بنا شده است. دارای دو محل اندرونی و بیرونی است که در امتداد یک محور طولی قرار گرفته اند.

46215-15346.JPG

 

کاخ تیسفون یا ایوان مدائن یا طاق کسری :

اق کسری در تیسفون که مهمترین بنای باقی مانده از این دوره است. این کاخ در زمان شاپور اول در نیمه دوم قرن سوم میلادی ساخته شده است. طاقی که ایوان مرکزی را می پوشاند با دهانه 25 متر از آجر ساخته شده است و بزرگترین پوشش قوسی ( گهواره ای ) است که تابحال در جهان با مصالح ساده بنایی و بدون قالب بندی و « استراکچر » باربر ساخته شده است. بلندی طاق کسری 34 متر و ضخامت دیوارهای آن در پائین 7 متر بوده است، در ایوان مرکزی این ساختمان قالی معروف « بهارستان » قرار داشته است.

 

87.jpg

 

کاخ سروستان (فارس): این بنایی کوشک مانند است.و شبیه کاخ فیروزآباد است اما آزادی بیشتر و قرینه سازی کمتری در این بنا مشاهده میشود. و این کاخ دارای یک ایوان مرکزی با پوشش گنبدی است.

 

9.jpg

 

تخت سلیمان (تکاب): تخت سلیمان که در سال 618 میلادی به دست خسرو دوم ساخته شد و ابتدا « شیز » یا « گنزه » نام داشت. آتشکده معروف آذرگشسب در این مجموعه واقع بوده است.

 

takhte-soleyman4.jpg

 

 

طاق بستان (کرمانشاه):

 

taghbostan1.jpg

 

چهار طاق خرم دشت (کاشان):

چهار طاق برزو (اراک):

چهار طاق فراشبند (فارس):

 

 

 

 

منبع:جزوه خودم

لینک به دیدگاه

شیوه معماری پارتی

روشهای معماری سلسله های اشکانی و ساسانی در ایران تحت عنوان شیوه معماری پارتی مشخص می گردد. پس از انقراض حکومت سلوکیان بدست «ارشک » ( بنیان گذار سلسله اشکانیان )، قوم ایرانی نژاد « پارت » بر ایران مسلط می شود و بار دیگر اداره و کنترل کشور بدست ایرانیان می افتد و دوران غلبه عنصر هنری یونان، در ایران خاتمه می یابد. معماری پارتی با معماری پارسی تفاوت های بسیار دارد. در این دوره امکان فراهم آوردن بهترین و مرغوب ترین مصالح ساختمان از دورترین نقاط کشور وجود نداشت، بنابراین ساختمان ها بیشتر با مصالح دم دست و بومی ساخته می شدند. در این دوره معماران بجای بکاربردن تیرهای جهت پوشش افقی سقف ها، روش دیگری را برای پوشش نهایی ساختمان ها بکار گرفتند که شاید مهمترین تحول معماری قبل از اسلام در ایران باشد. بدین ترتیب استفاده از گنبد ( بجای سقف که برای تحمل وزن آن علاوه بر تیر و تیرچه های چوبی داخل سقف، می بایست تعداد زیادی ستون سنگی نیز در زیر آن بکار روند ) شروع می شود. علاوه برگنبد، پوشش های طاقی و قوسی نیز در ساختمان ها همزمان با گنبد آغاز می شوند. به کمک این نوع پوشش ها معماران این دوره توانستند دهانه های بزرگی را بدون نیاز به ستون بپوشانند. تمام پوشش ها در این دوره به تقلید از شکل پوسته تخم مرغ و « هلوچین » ( بیز یا تاب ) ساخته می شوند و به همین دلیل اسامی بیشتر قوس های این دوره از اسم تخم مرغ ( خاگ ) و تاب گرفته شده است مثل « هلوچین » - « بیز » - « خاگی » و مرغانه ». بناهای این دوره دارای حیاطی بودند که ایوان ها بطرف آن باز می شد و اطراف آن ها را باروهایی می ساختند. سیستم « حیاط مرکزی » که از ویژگی های معماری « درون گرای » ایران است در این دوره رسمیت یافت. در این دوره نیز مثل عهد هخامنشیان در ساختمان های با عظمت قرینه بودن بنا ( جفت )، رعایت می شده است. همچنین در بناها یا حتی کاخ هایی که برای اقامت و زندگی ساخته می شوند از سیستم « پدجفت » (عدم رعایت تقارن در ساختمان که باعث تنوع فضاهای معمارانه می گردد ) استفاده می شد و این امر را در کاخ « سروستان » به آن درجه رعایت کرده اند که حتی دو فضای یکسان در این کاخ دیده نمی شود.

مصالح ساختمانی مورد استفاده در زمان اشکانیان بیشتر سنگهای پاکتراش و در زمان ساسانیان اکثرا" از خشت خام، خشت پخته و سنگ لاشه ( لاشه سنگ ) می باشند. برای آراستن ساختمان ها کاشیهای لعابدار و لاجورد و نیز اندود گچ مورد استفاده قرار می گرفت. لازم به توضیح است که هنر گچ بری در زمان ساسانیان به اوج خود می رسد و زیباترین نقوش برجسته گچی در این دوره زینت بخش ساختمان های مختلف می گردند ) هم چنین برای فرش کردن کف کاخ ها از سنگ ریزه های رنگی استفاده می کردند. یکی از ملات های مورد استفاده در این دوره ملات « گیرچارو » ( قیرچارو ) می باشد. ملات قیر چارو تشکیل شده از: شیرآهک، خاک رس شسته شده و آسیا شده، گچ نیم پخته و نیم کوب، گاورس ( ماسه ای با دانه هایی به اندازه ارزن ) شکرسنگ، شیره ساخته انگور یا خرما، بعضی اوقات پشم بز یا پشم شتر نیز به این ملات اضافه می کرده اند. این ملات به علت استحکام زیاد در مقابل فشار و هم چنین داشتن مقاومت مطلوب در مقابل نفوذ آب در دیوار سد ها و پایه پل ها و هم چنین برای اندود سقف ساختمان ها و

... مورد استفاده قرار می گرفته است. هم چنین ملات دیگری بنام « ساروج » ( چارو ) که تشکیل شده شیر آهک، خاک رس لویی و پیرز و احتمالا" خاکستر و ... می باشد برای ساخت بناهای آبی مورد استفاده قرار می گرفته است.

یکی دیگر از ویژگی های معماری پارتی استفاده از طرح های متنوع و غیر یکنواخت در بناها است، بگونه ای که حتی دو ساختمان را نمی توان یافت که نقشه های یکسان داشته باشند ( به غیر از رعایت اصول اساسی و عمده )، برعکس طرح کلیساها یا دیگر ابنیه اروپایی که در یک دوره خاص غالبا" دارای طرح و نقشه ای یکسان می باشند. آثار باقیمانده از این دوره غالبا" در خارج از مرزهای فعلی ایران قرا دارند.

از آثار باقیمانده دوره اشکانیان می توان موارد زیر را نام برد : کاخ آشور، کاخ هیترا ( هتره ) که به عربی الحضر گفته می شود، آتشکده تخت سلیمان ( این مکان در دوره ساسانیان به تخت طاقدیس معروف شد )، معبد آناهیتا در کنگاور.

 

 

همانطور که قبلا" گفته شد قرار دادن یک حیاط سرباز در وسط ساختمان که نمایانگر حالت « درون گرا » در معماری یا فرهنگ زندگی کردن مردم است در این دوره ( اشکانیان ) رسمیت یافت و بعدا"، بخصوص در دوران اسلامی معماری ایران این سیستم همچنان مورد استفاده قرار می گرفت و تقریبا" در تمام انواع ساختمان ها بکار می رفت، بطوری که اغلب ( اکثریت قریب به اتفاق ) مساجد، مدارس و کاروانسراها، منازل مسکونی و ... دارای حیاط مرکزی بودند. قرار دادن چهار ایوان در چهار طرف این حیاط مرکزی نیز از این دوره شروع شده است و به سبک چهار ایوانی معروف است. این طرح که کاملا" ایرانی و خالص است در دوران اسلامی بویژه برای ساختمان مساجد مهم و عمده ( مساجد جامع ) بکار رفته است.

 

با وجود اینکه روشهای معماری اشکانیان و ساسانیان بطور مشترک تحت عنوان شیوه پارتی نامگذاری شده است و دارای خصوصیات عمده و هماهنگی می باشند، تفاوت هایی نیز در معماری و سایر هنرهای این دو وجود دارد.اشکانیان که بعد از سلوکیان بقدرت رسیدند ( سلوکیان، یعنی همان جانشینان اسکندر مقدونی در ایران اصلا"یونانی بودند و در سلطه خود بر ایران فرهنگ و هنر یونانی را در ایران رواج دادند ) دنباله روی دستاوردهای فرهنگی و هنری یونانی بودند. البته فرهنگ دوره اشکانی یک فرهنگ ایرانی است که تلاش می کند بقایای تسلط یونانیان بر ایران را از میان بردارد و تمدن و فرهنگ ملی را دوباره برقرار نمایند. اشکانیان در این مبارزه پیروز شدند و ابداعات و نوآوریهای آنان الهام بخش و مبنای تمدن ساسانیان و حتی فرهنگ های اسلامی ایران شد. ساسانیان نیز در واقع ادامه دهنده راه پیشینیان خود بودند. اینان خود را از نژاد پارس و وابسته به هخامنشیان می دانستند و جهت بازگردانیدن شکوه و جلال دوره هخامنشیان به ایران تلاش می کردند. بناهای دوره ساسانی درعین حال که نقطه نظرهای معماری هخامنشیان را گوشزد می کند، ادامه دهنده و کامل کننده تکنیک های معماری اشکانیان است. درحالی که اختراع گنبد و استفاده از پوشش های قوسی مهمترین و بزرگترین شیوه معماری پارتی و دوره ساسانی است، توجه به عظمت و بلندی و شکوه در معماری ساسانیان یادآور فرهنگ معماری هخامنشیان است، نقوش برجسته سنگی دوره ساسانیان با همه شباهتی که به حجاری های عهد هخامنشیان دارد، از نظر محتوا و موضوع با آنها تفاوت دارد. در حجاریهای عهد ساسانیان جنبه نقل حکایت و روایت از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین تحرک و تنوع نیز در این آثار بیشتر به چشم می خورد به عنوان مثال در دوره ساسانی پادشاه سوار بر اسب و درحال شکار و یا جنگ نشان داده می شود و در دوره هخامنشی درحالی که سوار برتخت پادشاهی نشسته و به تظلم یک مظلوم گوش فرا می دهد و ...اما در دوره اشکانی پیکره ها از تناسب و ابعادی برخوردارند که خاص هنر یونانی است. همچنین توجه به جزئیات و ریزه کاری های موضوع مورد ساخت در این دوره مهمتر از هنر یونانی است. آثار دوره ساسانی معرف عظمت و جلال دربار ساسانی است همانطور که حجاریهای تخت جمشید معرف شکوه و جلال دربار هخامنشیان است.

 

قوس و گنبد

 

اختراع گنبد در دوره اشکانیان بزرگترین تحول در معماری قبل از اسلام ایران محسوب می شود. مهمترین ویژگی گنبد ایرانی ساخت آن برروی پلان چهارگوش ( مربع ) است. جهت انطباق پلان دایره برمربع از سیستم گوشوار ( شکنج ) استفاده می شده است. قبل از توضیح بیشتر درمورد گنبد به قوس پرداخته می شود. قوس ( چفد) در معماری ایران سابقه بسیار طولانی دارد. در معبد زیرین زیگورات عیلامی چغازنبیل انواع و اقسام قوس های مختلف جناغی و حتی کلیل مشاهده شده است. در عهد هخامنشیان در ساختمان های رسمی و دولتی از قوس جهت پوشش استفاده نمی شده، بدلیل اینکه امپراطوری هخامنشی امکان تهیه بهترین نوع چوب را جهت استفاده در سقف های افقی ( به عنوان عضو باربر) داشت.و اما در همین دوران خانه های مردم عادی به کمک انواع قوس های « خاگی » و « هلوچین » و حتی « جناغی » ساخته می شدند. بهرحال برای پوشاندن سقف ساختمان دو راه وجود داشته است یا به کمک اعضای باربر ( چوب محکم و آب گرفته شده ) که داخل سقف به عنوان تیراصلی و تیرچه کار می کرده اند، سقف را افقی می زده اند که در این صورت اگر دهانه خیلی بزرگ و وسیع باشد برای نگهداری وزن سقف به ستون احتیاج داشته اند و یا با ایجاد تحدب در سقف آن را بصورت طاق ( پوشش قوسی و منحنی ) درمی آورده اند تا بتواند خود را نگه دارد. مزیت پوشش های قوسی این است که دهانه های نسبتا" بزرگ را بدون احتیاج به ستون براحتی می پوشانده است. راه اول جهت پوشاندن سقف احتیاج به صرف هزینه و وقت و تکنیک زیادی دارد، در نتیجه فقط در بعضی از مقاطع تاریخ معماری و شاید بتوان گفت بندرت به آن برمی خوریم _ دوره هخامنشیان و ندرتا" دوره صفویه ). بنابراین پوشش های قوسی و گنبدی در اکثریت قریب به اتفاق بناهای باستانی بچشم می خورد و در نتیجه شناخت فرم و عملکرد آن ضروری است. در پوشش های افقی ( عهد هخامنشیان ) وزن سقف بطور عمودی به ستونها و دیوارها منتقل می شود و از طریق آنها به زمین می رسد و با عکس العمل زمین خنثی می شود. اینگونه انتقال نیروی سقف به زمین ایده آل ترین حالت ممکن است و با توجه با اینکه ستونها و دیوارهای عمودی براحتی نیروی فشار عمودی را تحمل می کنند ساختمان کاملا" ایستا و پابرجا خواهد بود. اما درمورد پوشش های قوسی و گنبدها مسئله انتقال نیروی سقف ( وزن خود سقف ) به این سادگی نیست. بطور کلی در تمام پوشش های غیر افقی وزن سقف بطور مایل ( تحت یک مولفه مایل نیرو ) بر دیوارها و جرزها اثر می کند. اگر این مولفه مایل را فرضا" به دو مولفه افقی و عمودی تقسیم کنیم: بخشی از نیرو که همراه مولفه عمودی بر جرزها و دیوارها اثر می کند بسهولت به زمین منتقل شده و با عکس العمل زمین خنثی می گردد ( مثل سقف افقی ). ولی مولفه افقی به تنهایی عاملی می شود برای خراب کردن ساختمان ( از هم راندن دیوار ها ). برای خنثی کردن این مولفه افقی نیرو تنها راه حلی که وجود داشته ضخیم کردن دیوارها بوده است. باید دیوارها یا جرزهایی که پوشش قوسی و گنبدی برروی آن قرار می گیرند تا حدی ضخیم بشوند که جلوی اثر مولفه افقی نیرو را بگیرند. برآیند دو مولفه افقی و عمودی را که یک جهت اثر مایل پیدا می کند نیروی رانش یا نیروی از هم گسستن می گویند. در طاق کسری برای جلوگیری از نیروی رانش حاصل از وزن سقف قطر جرزها را در پائین به 7 متر رسانده اند. البته هرچه از پائین به بالا می رویم ضخامت جرزها کمتر می شوند.

در هیچ دوره ای از تاریخ معماری ایران نیم دایره به عنوان قوس باربر مورد استفاده قرار نگرفته است. چون معماری ایرانی به تجربه می دانسته که نیم دایره در مقام مقایسه با قوس های خاگی ( هلوچین ) از مقاومت بسیار ناچیزی برخوردار است. اگر یک قوس را حول محور تقارن عمودی دوران دهیم پوسته ای که در فضا ایجاد می شود گنبد است. بنابراین گنبد از دوران یک قوس حول محور تقارن عمودی آن بوجود می آید. ( این تعریف ریاضی گنبد است. ) از ویژگی های گنبد ایرانی این است که آنرا برروی زمینه چهارگوش بنا می کرده اند. برای این کار می بایست اول مربع را به هشت گوش و سپس شانزده گوش و بالاخره به دایره تبدیل می کردند و این کار فقط با پوشش گوشه ها امکان پذیر می شد. معماران ایرانی برای پوشش گوشه ها دو روش پدید آوردند کی یکی را « سکنج « و دیگری را « ترنبه » می گویند. شکنج، کنج بیرون جسته و ترنبه حفره پیش آمده است. سکنج و ترنبه با چوب و سپس بکمک طاق های کوچک بیضی و شیپوری اریب بصورت فیلپوش و گوشوار ساخته می شدند. بطور کلی در فرم های قوسی و گنبد

انتقال نیروی وزن اصولا"با مکانیزم پوسته ای (غشایی ) و اندکی نیروی خمشی صورت میگیرد. از اینرو فرم های قوسی شکل هلوچین و خاگی مناسب هستند چون شکل آنها به منحنی انتقال نیروها ( منحنی « فونیکلوریک » که معمار سنتی ایران آنها را میانتار می نامیده است ) نزدیک است لذا قوس های خاگی مقاوم تر و بادوام تر از سایر قوسهای شناخته شده است. در سرزمین های دیگر مثلا" روم یا یونان شکل نیمکره را برای گنبد بر می گزیدند و چون منحنی نیروها میانتار رانش بر شکل نیم دایره ( نیم کره ) منطبق نمی شود برای جلوگیری از رانش ناگزیر از ضخیم نمودن بیش از حد جرزهای جانبی گنبد خانه و حتی خود پوسته گنبدی بوده اند در صورتیکه معماران ایرانی شکلهای تخم مرغی و هلو چین ( بیز – تاب ) را برای ساخت گنبد یا قوس بکار می بردند که این فرم ها خودبخود میانتار رانش بوده اند. این حسن انتخاب برای فرم قوس و گنبد ضمن اینکه حاکی از درک والای فنی معمار ایرانی است به او اجازه میداد که بتواند ضخامت گنبد را در پاکار ( شروع گنبد از پائین ) تنها به اندازه یک شانزدهم دهانه گنبد بگیرد که البته هرچه بالاتر میرفت نازکتر می شد تا به « کلاله » می رسید. بتدریج هرقدر گنبد از پاکار به بالا می رود ( کلاله ) ضخامت پوسته آن کمتر می گردد.

 

 

لاچسبانی

روش لاچسبانی جهت پوشش طاق های قوسی شکل گهواره ای بدین ترتیب است که لایه های خشت خام و یا آجر که برای ساختن طاق بکار می رفته اند با انحرافی نسبت به صفحات قائم فرضی ساخته می شدند. بدین ترتیب طاق از حلقه های قوسی شکلی تشکیل می شده است که هر حلقه بر روی حلقه پیشین ساخته می شده است و هر حلقه نسبت به صفحه قائم مایل بوده است. مایل بودن حلقه های تشکیل دهنده این نوع طاق ها باعث می شده است که ملات مورد مصرف بین لایه های مختلف بیشتر و بهتر آن ها را بهم بچسباند ( چون نیروی وزن این لایه ها بر آنها اثر کرده و باعث بیشتر فشرده شدن ملات میشده است. ) بهرحال ساختمان طاق ها به این ترتیب از یک انتها شروع شده و بتدریج در درازای طاق پیش می رفته است.

دیوار انتهایی که وزن لایه های مایل بر آن اثر می کند اسپر به معنای سپر و یا دیافراگم خوانده می شود. دیوارهای عمودی که قوس بر روی آن دو واقع می شود و برای جلوگیری از نیروی رانش طاق مجبوریم ضخامت آنها را در پائین زیاد کنیم « پاکار » خوانده می شود. بهترین نمونه از سیستم لاچسبانی طاق کسری در تیسفون می باشد که در حدود سال 550 میلادی ساخته شده است. بدلیل اینکه پاکارها بتوانند براحتی نیروی عمودی وزن سقف و همچنین نیروی رانش جانبی سقف را تحمل کنند ضخامت آن ها را زیاد می گیرند. هرگونه عامل تضعیف کننده مثل حفره یا درب یا پنجره برروی دیوارهای جانبی طاق موجب خرابی طاق می شود بهمین دلیل معمولا" روی پاکارها درب یا پنجره يا ... وجود ندارد.نمونه سیستم طاق و قوس سازی دوره اشکانی در کاخ هترا بکاررفته است. مهندسین و معماران سنتی ایران کاملا" به رفتار مکانیکی و استاتیكی قوس ها و گنبدها آشنا بوده اند و بهمین دلیل نمونه های برجسته و بی همتایی از این سیستم ساختمانی را در ایران به وفور مشاهده می کنیم. ( چه قبل و چه بعد از اسلام )

 

سیستم چهار طاقی

سیستم ساختمانی چهار طاقی از زمان اشکانیان و ساسانیان در ایران پدید آمده است. چهارطاقی در واقع یکی از فرم های احداث گنبد بر روی پلان چهارگوش است که به دلیل سادگی و بی پیرایگی و درعین حال خلوص و وحدتی که در این نوع ساختمان وجود دارد یکی از جاافتاده ترین و رایج ترین فرم های ساختمانی شیوه پارتی است. تمام آتشکده های اشکانی و ساسانی با این سیستم ساختماني ساخته شده بودند چهارطاقی در عین سادگی، گیرا و روحانی است و باعث ایجاد آرامشی خاص می گردد. این ویژگی ها که نمایانگر تکامل فرم ساختمانی گنبد بر روی پلان مربع است در چهارچوب کشور ایران باقی نماند و فرهنگ های سرزمین های دیگری را نیز تحت تاثیر قرار داد و به سرزمین های شرق و غرب ایران راه یافت. در شرق در معابد بودایی و در غرب در مساکن مقدس مسیحیان نفوذ کرد و سبک های معماری ایشان را تکامل و غنی بخشید. در ایران بعد از اسلام نیز در ساختمان مساجد بکار گرفته شد ( دوران صدر اسلام ) و بسیاری از مساجد و مقابر دوران اسلامی ایران ملهم از این روش عالی ساختمانی است. به همراه این سبک، سیستم ساختمانی چهار ایوانی که دارای یک حیاط سرباز و مرکزی نیز بود گسترش یافت. بسیاری از خانه ها و اماکن مسکونی با سیستم چهار ایوانی ساخته شدند. هنوز هم نمونه های خانه های چهار ایوانی در یزد و کرمان ( مناطق زرتشتی نشین ایران ) بسیار بچشم می خورد. علاوه بر خانه های مسکونی، سیستم چهار ایوانی برای ساخت مساجد و مدارس و ... نیز مورد استفاده قرار گرفت. در بعضی از نمونه های آتشکده ها ( چهارطاقی ها ) در اطراف بنا راهرویی ایجاد می کرده اند که در هر چهار طرف دیوار آن یک ورودی ساخته می شده است. آتش مقدس و جاویدان کاملا" در وسط و زیر گنبد نگهداری می شده است. در برخی از آتشکده ها در جلوی آن ها حوض آب و احتمالا" بناهایی وابسته به آتشکده قرار داشته است. در آتشکده های بزرگ، جلوی فضای چهارطاقی یک ایوان قرار داشت که همین شکل بعدها در ساختمان مساجد مورد تقلید قرار گرفت. آتشکده ها علاوه بر عملکرد مذهبی و عبادی، دارای عملکردهای قضایی، آموزشی و گاه درمانی نیز بوده اند.

با توجه به شکل 8 تقسیمات ویژه هندسی در نمای آتشکده ها مشخص می شود. مربعی که دوره ظاهری نمای چهارطاقی قرار گرفته است همان ابعاد مربع دوره ظاهری پلان چهارطاقی را دارا است و بنابراین می توان گفت که تقریبا" حجم چهارطاقی درون یک مکعب محاط می گردد و می گنجد. چنین حالتی را در معماری خالص گرایی ( پوریسم ) می گویند. ( پوریسم در واقع توجه به فرم های اصیل هندسی شکل مکعب و انطباق آن با حجم ساختمان می باشد. ) توضیح خالص گرایی در معماری بسیار مفصل و طولانی است که در این جا فقط به ذکر جمله ای از آن اکتفا شد.

در خاتمه این بحث ضمن مقایسه معماری مجموعه پاسارگاد و تخت جمشید مجددا" نیم نگاهی به شیوه معماری پارسی افکنده می شود. مطالبی که پیرامون مقایسه اين دو مجموعه ذکر می گردد از مجله گزارش های باستان شناسی نقل می شود: نکات و رموزی که در هر دوی این آثار بطور مشترک وجود دارند عبارتند از: الف) درگاه تالارهای پذیرایی و بار عام و تالار مشاوره که محل اجتماع سران قوم و عشایر و دستجات در جشن های ملی و مذهبی بوده همه جا پهن و مرتفع و با سنگ ساخته شده است، درحالی که درگاه تالارهای اختصاصی کم عرض و کم ارتفاع می باشند. ب) دورتادور ایوان و گاهی در تالارها سکوهایی از سنگ صیقلی شده برای نشستن ساخته شده بود که هم اکنون هم قسمتهایی از آن سکوهای سنگی در هر دو محل موجود است و جلب نظر می کند. ج) گرداندن یک حاشیه سنگی دورتادور بنا اطاق ها و ایوان ها از سنگ های صیقلی شده بسیار ظریف، همانطور که درحال حاضر یک ردیف کاشی قرمز سنگی در اطراف و پاکار اتاق ها می گردانند. د) بکاربردن مواد قرمز رنگ بجای چسب در محل اتصال سنگ ها و جای وصالی آن ها. ن) صیقلی کردن سنگ ها تا حدی که مثل آینه شفاف و صاف بودند و تصویر اشیاء و اشخاص در آنها منعکس می شده است. و) بکاربردن آجرهای بزرگ در طاق های ضربی و جاهايی که خشت خام تاب مقاومت نداشته است و به کار بردن ملات قیر بین آجرها با این تفاوت که آجرهای مجموعه پاسارگاد ضعیف ترند. ه ) بست های آهنی ( برنجی ) که جهت استحکام بنا دو سنگ را به یکدیگر متصل ساخته ، در هر دو مجموعه زیاد به کار رفته است . این بست ها به دم چلچله ای معروف شده اند . وصالی نقوش و سنگ هایی که معیوب بوده اند با یک تکه از سنگ دیگر و مخصوصا" در پاسارگاد و در کاخ اختصاصی کوروش بسیاری از این وصالی ها دیده می شود و چه بسا که تکه های وصالی شده در حدود یک یا دو سانتی متر مربع میباشند. ی ) ساختن دیوار های قطور خشتی در اطراف قصور و تالارها . سفید کاری اتاق ها با گچ و نقاشی بدنه اتاق و سقف با نقش و نگارهای مختلف و متنوع ، ر) گل های 12 برگ که در همه جا زینت بخش نقوش برجسته سنگی تخت جمشید شده در پاسارگاد نیز دیده می شوند . برگ های پاسارگاد به جای یک خط ، دو خط موازی دارند و از این حیث بر نقوش تخت جمشید مزیت و برتری دارند. ذ ) درب های مجموعه پاسارگاد مانند درب های ورودی کاخ های « تچر « و « هدیش » ( مجموعه تخت جمشید ) یک لنگه ای می باشند و جای پاشنه درب و جای گردیدن درب ، در سنگ جا زده شده است. ژ) دور بودن بناها از یکدیگر در پاسارگاد و بعکس نزدیک بودن بناها نسبت به هم در تخت جمشید و نیز بسته و مسدود بودن آنها از اختلافات این دو مجموعه محسوب می شود که به عقیده پروفسور ( هرتسفلد ) بناهای تخت جمشید از این لحاظ به قصرهای آشور و بابل شباهت دارند .

ساختمانی در نزدیکی تخت جمشید واقع شده است و به کعبه زرتشت معروف شده است . این ساختمان که عملکرد واقعی آن هنوز شناخته نشده است از سنگ سفید و به صورت یک مکعب مستطیل محکم و ایستا ساخته شده است . به احتمال زیاد این ساختمان یکی از قبور پادشاهان هخامنشی است . برای ورود به صفه اصلی تخت جمشید صد و ده عدد پله تعبیه شده بود که این تعداد زیاد حکایت از ارتفاع کم آنها می کند. شیب این پله ها به قدری ملایم و حساب شده ساخته شده است که زیبنده این مجموعه باشکوه باشد .

بالا رفتن از این پله ها به دلیل شیب کم و تعداد زیاد آنها با مقاومت و آرامش صورت می گرفته است و حتی یک سوار کار با اسب نیز می توانسته به آرامی از آنها بالا برود . آرامگاه کوروش در پاسارگاد است . این آرامگاه بنای مربعی است که بر روی صفه شش طبقه سنگی و با سقف شیب دار بنا شده است بلندی این ساختمان حدود 12 متر است .

 

 

منبع :وبلاگ

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...