MOJTABA 77 8304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۸۹ اصطلاح شماره 21 Once in a blue moon معني: گهگاه، به ندرت - Once in a blue moon my wife and I eat at a very expensive restaurant. - گهگاه من و همسرم در یک رستوران بسیار گرانقیمت غذا میخوریم. - Snow falls on the city of San Diego once in a blue moon. - به ندرت در شهر سان دیگو برف میبارد. لینک به دیدگاه
MOJTABA 77 8304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۸۹ اصطلاح شماره 22 Be in the same boat توضیح فارسی: در شرایط مشابهی بودن (از لحاظ سختی) برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام She and her classmates all have to prepare for an exam this week. They're all in the same boat. او و همه همکلاسیهایش مجبور هستند خودشان را برای یک امتحان در این هفته آماده کنند. همه آنها همین وضع را دارند. لینک به دیدگاه
MOJTABA 77 8304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۸۹ اصطلاح شماره 23 Don't count your chickens (until they've hatched) معادل فارسی: جوجه را آخر پاییز می شمارند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام - Next Friday I will finally be able to pay you back that money I owe you. - I won't count my chickens until they have hatched. - جمعه آینده بالاخره می توانم آن پولی که به تو بدهکار هستم را پس بدهم.- جوجه را آخر پاییز می شمارند (بعداً معلوم می شود). لینک به دیدگاه
MOJTABA 77 8304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۸۹ اصطلاح شماره 24 Drive somebody up the wall معنی: کسی را عصبانی کردن برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام - That noise is driving me up the wall. - آن صدا دارد من را عصبانی می کند. - The news will drive him up the wall. - آن خبر او را عصبانی خواهد کرد. لینک به دیدگاه
MOJTABA 77 8304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۸۹ اصطلاح شماره 25 Keep something under your hat معنی: چیزی را از دیگران مخفی نگه داشتن، تو دل خود نگه داشتن برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام - You should keep the news under your hat. - تو باید این خبر را از بقیه مخفی نگه داری. لینک به دیدگاه
MOJTABA 77 8304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۸۹ اصطلاح شماره 26 Rain cats and dogs معنی: سخت و شدید باریدن برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام - It's raining cats and dogs today! I wish I'd brought my umbrella to school! - امروز دارد باران خیلی شدیدی می بارد. ای کاش چترم را به مدرسه می آوردم. لینک به دیدگاه
MOJTABA 77 8304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۸۹ اصطلاح شماره 27 Under the weather معنی: ناخوش، بدحال برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام - I stayed home from work because I was feeling under the weather. - من سر کار نرفتم و خانه ماندم، زیرا احساس کسالت می کردم. - When you catch cold, you feel under the weather. - وقتی آدم سرما می خورد، احساس کسالت می کند. لینک به دیدگاه
MOJTABA 77 8304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۸۹ اصطلاح شماره 28 Cross your finger توضیح: برای موفقیت کسی یا اتفاق چیزی امیدوار بودن برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام - we'll be crossing our fingers for you to pass your exam. - امیدوارم در امتحانت قبول شوی. - When you catch cold, you feel under the weather. - وقتی آدم سرما می خورد، احساس کسالت می کند. لینک به دیدگاه
MOJTABA 77 8304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۸۹ اصطلاح شماره 29 Keep an eye open on something معنی: مراقب چیزی بودن برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام - We've asked the neighbors to keep an eye open on the house for us while we are away. - ما از همسایه ها خواسته ایم که وقتی بیرون هستیم مراقب خانه باشند. 1 لینک به دیدگاه
MOJTABA 77 8304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۸۹ اصطلاح شماره 30 Let the cat out of the bag معنی: دهن لقی کردن، بند به آب دادن برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام - I wanted it to be a surprise, but my sister let the cat out of the bag. - من می خواستم که آن یک سورپرایز باشد، اما خواهرم بند را به آب داد. 1 لینک به دیدگاه
MOJTABA 77 8304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۸۹ اصطلاح شماره 31 Lose one's head معنی: دستپاچه شدن برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام - When Mel saw a dog in the street right in front of his car, he lost his head and drove into a tree. - وقـتی مل سگی را در خیابان درست در مقابـل ماشینش دید، دستپاچه شد و بـه یک درخت زد. لینک به دیدگاه
MOJTABA 77 8304 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 اسفند، ۱۳۸۹ اصطلاح شماره 32 Jump out of the frying pan and into the fire معادل فارسی: از چاله درآمدن و در چاه افتادن برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام - I know that you thought this part of the program was difficult, but wait until you sea the next part. You're jumping out of the frying pan and into the fire. - من میدانم که شما فکر میکنید این بخش از برنامه مشکل بود، اما صبر کنید تا بخش بعدی را ببینید. شما دارید از چاله در می آیید و در چاه می افتید. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده