رفتن به مطلب

روی دیوارشما چه کسی نقاشی میکرد؟


spow

ارسال های توصیه شده

wow چه تاپيك خوووووووبي :icon_gol: يه عالمه اسم اومد تو ذهنم

ماندگارترينها براي من اونايي هستن كه چيزي ازشون ياد گرفته م و نقاشياي جاودانه اي رو ديوار ذهنم كشيدن

يكيش A.R.KH.A كه از خدافظيش خيلي ناراحت شدم... و ظاهرا ديگه نمياد

siminzare كه جزو اولين دوستام تو مهندسان بود و بحثاش درباره مهريه و حجاب و زنان و ايران و اسلام فراموش نشدنيه و كاملا موافقم كه : سيمين تو خدايي تو خدايي :w16:

كورش كه صبر و متانت و ادبش رو در كمتر كسي ديدم

archi-tecture يا آرچي داداي اصفوني كه از دوستاي خوبم بود و هست

فروغ نازنينم و امين روشنفكر جوان برام جايگاه خاص دارن و خيلي دوستشون دارم و تو 99.99 موارد باهاشون هم عقيده هستم

اسپاو هم كه هميشه نوشته هاشو دوست داشتم و نقاشياي پررنگ و خوشرنگي رو جا گذاشته رو ذهنم

به ياد ماندني ترين تاپيك واسم راه سبز اميد بود كه استارتشو در واقع فرزان شيراز زده بود!! عدو شود سبب خير... :ws3:

يكي از قشنگ ترين پستا پست حاج مرتضي فرمانده خس و خاشاكا :دي تو همون تاپيك بود... فرزان شيراز گفته بود: خس و خاشاك چه كساني هستند؟ حاج مرتضي گفت : يكيش منم ... كه با پيشنهاد سيمين (شماره 2) ادامه پيدا كرد... منم كه 5 بودم و ... باقي ماجرا

متأسفانه با دو نفر بطور مستقيم و شاخ به شاخ :دي درگيري پيش اومد؛ يكي قطره خانوم بود فكر كنم اسمش! و يكي هم كاربر غريب آشنايي به نام كرب و بلا كه اسم لاتينشو اينطوري نوشته بود: karb v bla :ws28: و بعدها به اسم القا و اغوا ! و شب روشن و پنجره و مسيح 110 و بيتاب و دكتر م.ر.الف برد تخصصي دندانپزشكي دانشگاه شهيد بهشتي و.... در واقع همين بيتاي خودمون! يه بار آواتار شاد و شنگول منو گذاشته بود گير داده بود كه بايد حتما باهاش محشور بشم!!!

اوه اوه سجاد جان الان يادم افتاد يه بارم شما رو نِرو من بدجوري پياده روي كردي.... :banel_smiley_4: خيلي قديميه شايد يادت نباشه :دي :w00:

  • Like 31
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 215
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

غصه م می گیره میام اینجا

یاد همه دوستان بخیر

کسایی که نیستن و الان جاشون خالیه.....از همه بیشتر مهرشاد که دلم از همه بیشتر برا اون تنگ شده :ws44: سجاد رفتی اصفهان دیدیش بگو فاطی گفت خیلی بی مرامی :ws44:

و کسانی که هنوز افتخار همراهی باهاشون رو داریم

امیدوارم همه شون موفق باشن

سجاد دم تو هم گرم مارو یاد خاطراتمون انداختی:icon_gol:

یاد خودتم بخیر :دی

  • Like 23
لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان

هی روزگار....عجب دورانی بودا!

انگاری همین دیروز بود....3 سال گذشت!!

اولین ارتباط من مثل اکثر دوستان مهندسان بود... فکر کنم اولین دوستمم نوشافرین یا AFARIN خودمون بود....بعد کم کم با مهران(lord hellish) و سجاد(spow) آشنا شد...چه ذوقی داشتیم!

خیلی از خاطرات من با خاطرات دوستان مشترکه....یادش بخیر راه سبزو خسو خاشاک...

یاد تاپیکای زیبای سجاد بخیر....حسنک کجایی؟

یاد کوروش ....چه بحثایی میکرد...با اینکه میدونست مخاطبش سطح درکشو نداره،بازم مو شکافانه باهاشون بحث میکرد که شاید قدری عوض بشن...چه تحسنی کردیم سر اخراج شدنش!:imoksmiley:

ولی خاطرات تلخم بینشون کم نبود...خاطراتی که شاید باعث شد دیگه نتونم اونجا بمونم.

واقعاً که خاطرات تک تک کاربرا برام قدّه یه دریاست...چی بگم؟

از کجا شروع کنم که تمومی نداره....

یاد امین بخیر( همون فریاد سکوت خودمون)،هنوزم میگم...از دست دادنش واقعاً به ضررمون تموم شد!.... فکر کنم اونو ممدو دکتر پیمان اولین کسایی بودن که اینجا باهاشون آشنا شدم...البته ابوذرم از قلم نندازم!:ws3:

یاد اون دعوت هایی که به دوستام تو باشگاه میدادم تا بیان انجمن....اونوقتا انجمن خیلی کچل بود...فکر کنم جمعاً 50-40 تا کاربر فعال داشت!:ws3:

کم کم به همت دوستان انجمن جون گرفتو شد اینی که الان هستیم...یاد پیشنهادایی که واسه اصلاح انجمن میدادم بخیر...یاد شمارش تعداد کاربرا و تبریک هر 1000 کاربری که تو انجمن ثبت میخوردن به ممد...:45645:

خداییش خیلی چیز ازتون یاد گرفتم...خیلی....:smiley (18):

 

مخلص شوما... roshanfekrejavan صابق!

لینک به دیدگاه

یاد اون روزای اولی که مهندسان عضو شده بودم بخیر....چه روزایی بود ...بحبحه انتخابات بود و راه سبز امید و بحث سر این چیزا...بعدشم جریانای بعد از انتخابات و بحثا و اخراج شدنا و دعواها و حتی بعضی وقتا کتک کاریای مجازی!غیر از بحثای سیاسی بحثایی که سر زرتشت و زرتشتی و اسلام و مسلمون و اینا شد چقدر اخراجی داد!

هیچ وقت هیچ فرومی دیگه مثل اون روزای مهندسان نشد...

اسمایی که از اون زمان و یه کم بعد ترش یادم مونده وافن که همیشه از سواد فلسفیش لذت میبردم و میلاد (که صد بارم اخراج میشد از درو دیوار بالاخره بر میگشت و کارشو انجام میداد!)....(یوزا و یومی و یومیی و ...)خود سجاد که من تا اومدم بشناسمش دیگه از مهندسان رفت...از قطره ها هم خیبر که بعد از انتخابات یهو تغییر موضع داد و آذر مهر و فرزان شیرازو خوب یادمه (که همیشه با کتونی میخی رو اعصاب من پیاده روی میکردن!!!!!)یه نفر دیگه ام بود که پای ثابت این بحثا بود همیشه.... یه دختری بود که آخره یوزرش سبز داشت ولی یوزرش کامل یادم نیست ....بعدشم که همه یا اخراج شدن یا قهر کردن و اومدن اینجا و مهندسان شد حکومت نظامی! و محل مانور جوجه بسیجیا!

بعدم اسی اومد و باز شد خار چشم بعضیا و ادامه ماجرا که همه کم و بیش ازش مطلعن....

میدونم که یه عده رو هم از قلم انداختم....که بچه های دیگه ازشون اسم بردن...مثل ارخا و آیهان و لرد و....

  • Like 26
لینک به دیدگاه

عجب خاطراتی برامون زنده شد...

واقعا یادش بخیر چه دوره ای بود.عجب برو بیایی داشتیم .چقدر شیطونی میکردم من.:ws3:

بنا به دلایلی، به باشگاه پناه آورده بودم تا از دنیای واقعی دور باشم.دوستای خیلی خوبی هم اونجا پیدا کردم.

دوران مدیریت سجاد یکم اذیتش کردم.خودش می دونه:ws3:

حاج مرتضی و سهیل و روشنفکر جوان و محمدرضا و بعدشم مهرشاد و شقایق...

(تمام تاپیکارو با این بچه ها داغون می کردیم:icon_pf (34)::ws3:)

جالبه از صبح همش یاد اون روزا برام زنده می شد.از صبح دلتنگ همه اون بچه ها و اون محیط بودم...این تاپیک خیلی بجا بود.(مرسی از امین که گفت بخونمش):persiana__hat:

  • Like 20
لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان
ياد كربلايي حسام افتادم.... :banel_smiley_4:

 

شايدم a-m68 سبز ؟! آمنه....

 

آره راس میگی....احتمالاً آمنه منظورش بوده!:ws3:

آمنه هم اینجاس:

http://www.noandishaan.com/forums/member.php?u=1155

خلاصه 2تاشونم اخراجی بودن!

من اون اولا هرکی از بچه های باشگاه که میومد انجمنو زود ادش میکردم....:ws3:

لینک به دیدگاه

تقدیم به همه دوستان خوب قدیم و جدید. آشنا و غریب، دور و نزدیک..............:icon_gol:

تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم

تو را به خاطر عطر نان گرم

برای برفی که اب می شود دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم

تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم

برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت

لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم

تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم

برای پشت کردن به ارزوهای محال

به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به خاطربوی لاله های وحشی

به خاطر گونه ی زرین افتاب گردان

برای بنفشیه بنفشه ها دوست می دارم

تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم

تورا برای لبخند تلخ لحظه ها

پرواز شیرین خا طره ها دوست می دارم

تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم

اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های اسمان دوست می دارم

تو را به اندازه خودت ، اندازه ان قلب پاکت دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ...دوست می دارم

تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ...دوست می دارم

برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه

تو را به خاطر دوست داشتن...دوست می دارم

تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم...دوست می دارم

  • Like 30
لینک به دیدگاه
این نبود؟

نگين...NeGiN:JC_thinking:

راستش باهاش آشنا نبودم...ینی اون موقع ها تقریبا با هیچ کس آشنا نبودم چون تازه اومده بودم انجمن...اگه یوزر اون موقع هاشو ببینم یادم میاد ولی آواتارش این بود....اخراجم شد...واسه اخراجشم یه تاپیک زدن که اون تاپیکم مثل اینکه حذف شد.....

jknyyu64d97qpwnfxeg1.jpg

  • Like 12
لینک به دیدگاه
راستش باهاش آشنا نبودم...ینی اون موقع ها تقریبا با هیچ کس آشنا نبودم چون تازه اومده بودم انجمن...اگه یوزر اون موقع هاشو ببینم یادم میاد ولی آواتارش این بود....اخراجم شد...واسه اخراجشم یه تاپیک زدن که اون تاپیکم مثل اینکه حذف شد.....

jknyyu64d97qpwnfxeg1.jpg

mary.a.m يه چيزي تو اين مايه ها بود.... :w16:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

یادش بخیر...چه روزایی بود

من اذر ماه سال 1388 با نام کاربری مرمت گر جوون عضو باشگاه مهندسان شدم و اولین پستم تو معرفی اعضا بود که همون لحظه یوزا ،مریم دی، هاتی و آقا شادی :دی اومدن و اسپم کردن از همون اولش ناف منو با اسپم بریده بودن:w58: و اولین اسپم من تو تاپیکی بود که اسمشو نمیدونم ولی با سارا و سپیده و هژیر و عرفان و آرش و محمد جاوید بودیم چقد خوش گذشت و چقد در اون سه ساعته عروسی کردیمو طلاق گرفتیم :دی

و یادش بخیر اون موقع اسپاو همکار مدیر بود و همیشه تاپیکارو قفل میکرد یا پستارو میپاکید :دی

یادش بخیر تاپیک شکار لحظه ها که چقد با لرد و اتوسا و پژمان و حامد و اسیابدبوی و حمید اسپم میکردیم

یادش بخیر که اون موقع آرامش کارش پودر کردن پسرا بود و من چقد دوسش داشتمو دارم

یادش بخیر یه هفته بعد عضویتم یه تاپیکی زدم که توسط آرچی اخطار گرفتم و تاپیکمم حذفید:دی

یادش بخیر تاپیک تولد پژمان که همیشه توسط حمید من و اتوسا تا چن ماه بالا بود و طوری که دیگه صدای بچه ها دراومده بود

یادش بخیر که من میرفتم تو تالار کشاورزیا و باهشون میگفتمو میخندیم چقد دلم برای افسون کاغذرنگی باغبان و دایی تنگ شده

یاد سه نقطه های افشین بخیر که همیشه اخر حرفاش سه نقطه میزاشت حتی تو نام کاربریش سه تا نقطه بود

یاد پیرجو بخیر که من چقد دوسش دارم...درسته ازش ناراحتم ولی بازم میخوامش :دی

یاد جوجو بخیر که واقعا واسم مثِ یه برادر بود

یاد حمید بخیر که همیشه میومد تو پروفایلم و برام شکلک میزاشت

یاد آمنه کاغذ رنگی یومی و خیلیا بخیر که میرفتیم تو پروفایل مدیرا اسپم میکردیم

یاد شهناز و ستایش و رها و امید و حمید یه چشم بخیر که چقد دوسشون داشتمو دارم چقد مهربون بودن

یاد سیویل بوی و اسیابدبوی بخیر که من فک میکردم دخترن :دی

یاد حـامد بخیر که چقد اذیتم میکرد

یاد گذشته ها بخیر که همش با مدیرا بودم :دی

یاد صندلی داغ ارامش و لرد بخیر که چقد بهم خوش گذشت

یاد مهرشاد بخیر درسته که عقایدمون از زمین تا اسمون فرق داشت ولی براش احترام قائل بودم و دوسش داشتم

یاد مرمت گر جَوون بخیر که خیلیا فک میکردن مرمت گر جُوون ِ و به خاطر همین جوون پروفایلمو پالایه کردن و مجبور شدمو اسممو بعوضم...بغض و خیلیا برای اذیت کردنم بهم میگفتن مرمت گر پیر یا موکت بُر

یاد اون اسپمای نصف شبمون بخیر که ما یه گروه بودیم من آقا شادی :دی یومی مریمی هاتی حسین بی و شقایق و ملیسا و آفاء بودیم و همیشه تا 4:10 دقیقه که باشگاه میپوکید باهم اسپم میکردیم و تو همون جا بود که من یوزر دخترعمه یوزا درس کردم :دی

یادش بخیر که سه بار بهم پیشنهاد مدیریت شده بود ولی هرسه بارم بخاطر اخطاری که داشتم ادمین قبول نمیکرد...بغض

 

الان دلم میخواد دوباره همون آدما بشیم

  • Like 25
لینک به دیدگاه
:w58:

چیه خو؟کار دله دیگه!:smiley (18):

:ws3:

 

آره راس میگی....احتمالاً آمنه منظورش بوده!:ws3:

آمنه هم اینجاس:

http://www.noandishaan.com/forums/member.php?u=1155

خلاصه 2تاشونم اخراجی بودن!

من اون اولا هرکی از بچه های باشگاه که میومد انجمنو زود ادش میکردم....:ws3:

:ws3:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
wow چه تاپيك خوووووووبي :icon_gol: يه عالمه اسم اومد تو ذهنم

ماندگارترينها براي من اونايي هستن كه چيزي ازشون ياد گرفته م و نقاشياي جاودانه اي رو ديوار ذهنم كشيدن

يكيش A.R.KH.A كه از خدافظيش خيلي ناراحت شدم... و ظاهرا ديگه نمياد

siminzare كه جزو اولين دوستام تو مهندسان بود و بحثاش درباره مهريه و حجاب و زنان و ايران و اسلام فراموش نشدنيه و كاملا موافقم كه : سيمين تو خدايي تو خدايي :w16:

كورش كه صبر و متانت و ادبش رو در كمتر كسي ديدم

archi-tecture يا آرچي داداي اصفوني كه از دوستاي خوبم بود و هست

فروغ نازنينم و امين روشنفكر جوان برام جايگاه خاص دارن و خيلي دوستشون دارم و تو 99.99 موارد باهاشون هم عقيده هستم

اسپاو هم كه هميشه نوشته هاشو دوست داشتم و نقاشياي پررنگ و خوشرنگي رو جا گذاشته رو ذهنم

به ياد ماندني ترين تاپيك واسم راه سبز اميد بود كه استارتشو در واقع فرزان شيراز زده بود!! عدو شود سبب خير... :ws3:

يكي از قشنگ ترين پستا پست حاج مرتضي فرمانده خس و خاشاكا :دي تو همون تاپيك بود... فرزان شيراز گفته بود: خس و خاشاك چه كساني هستند؟ حاج مرتضي گفت : يكيش منم ... كه با پيشنهاد سيمين (شماره 2) ادامه پيدا كرد... منم كه 5 بودم و ... باقي ماجرا

متأسفانه با دو نفر بطور مستقيم و شاخ به شاخ :دي درگيري پيش اومد؛ يكي قطره خانوم بود فكر كنم اسمش! و يكي هم كاربر غريب آشنايي به نام كرب و بلا كه اسم لاتينشو اينطوري نوشته بود: karb v bla :ws28: و بعدها به اسم القا و اغوا ! و شب روشن و پنجره و مسيح 110 و بيتاب و دكتر م.ر.الف برد تخصصي دندانپزشكي دانشگاه شهيد بهشتي و.... در واقع همين بيتاي خودمون! يه بار آواتار شاد و شنگول منو گذاشته بود گير داده بود كه بايد حتما باهاش محشور بشم!!!

اوه اوه سجاد جان الان يادم افتاد يه بارم شما رو نِرو من بدجوري پياده روي كردي.... :banel_smiley_4: خيلي قديميه شايد يادت نباشه :دي :w00:

 

اه

ارخا چندروز پیش اومده بود اینجا

واقعا اون چندساعتی که تو نمایشگاه بودیم وارتباط های گاه وبیگاهم باهاش برام لذت بخش بود

دامنه بسیار وسیع اطلاعات وادب ومتانتش واقعا تحسین برانگیز هست

هرجا که هست شاد وکامیاب باشه

تا حالا نگفته بودم نوشی ولی هروقت میخوام شکلک بزارم یا ادرس اسمایلا رو به یکی بدم یاد تو میافتم!دی:

چقدر میومدم وازت ادرس سایت بنل رو میگرفتم:ws28:

ارچی هم یه فروم ساخته بود بعدها دیگه هیچ خبری ازش نشد

اونم پسرخیلی باصفایی بود

ورژن دوم تاپیک خس وخاشاک ها یادگارماندگاراون بود:icon_gol:

چرا نشد تورو تو تهران ببینم؟:banel_smiley_4:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

خیلی مرسی بابت این تاپیک..:icon_gol:

گفتنی ها گفته شد اما امین جون ازم خواست منم یه پستی توش بدم:ws37:

 

از جانب خودم فقط میگم که باشگاه برای من یه اتفاق فوق العاده تو زندگیم بود به دلایل مشترک با همه شما و به خاطر تعداد زیاد کسانی که برام عزیز هستند نمیتونم اسم ببرم...امیدوارم همیشه همشون سالم و موفق باشند:icon_gol:

  • Like 23
لینک به دیدگاه

خب انگار داره به حافظمون فشار مضاعفی میاد

دی:

خوبه یادی از ارامش وزحمتهایی که میکشید هم بکنیم

چه خوب وچه بد مدت زیادی باهم بودیم

هرچند امیدوارم الان ازمن دلخور نباشه چون رفتار دوستانه ای باهاش نداشتم اواخر کارمون ولی با همه شیطنت ومدیریتش متاسفانه اونم تو دسته بندی اعمالی بازی خورد ومنم یکمی زیادی تند رفتم

هرچی باشه متخصص پودرکردن بود وسیویل بوی بیچاره همیشه دردسترس ترین گزینش بود!!

 

یادی از شیطون ترین دختری که تو نت دیدم بکنم

سیندرلا

که همون اوایل مدیریت من عضو شد ویه مدت رسما اذیتم میکرد اونم به پشتیبانی عمو بهروز(bmd)

دختری که علیرغم همه شیطنتاش ظرفیت خیلی بالایی داشت

 

راستی نوشی اون تاپیکی که میگی احتمالا تاپیک ترشی فروشی من ولرد نبود؟

:ws3:

اخه سراون تاپیک که ارچی دودمانشو به باد داد کلی شاکی پیدا کرده بودیم:ws28:

  • Like 18
لینک به دیدگاه
اه

ارخا چندروز پیش اومده بود اینجا

واقعا اون چندساعتی که تو نمایشگاه بودیم وارتباط های گاه وبیگاهم باهاش برام لذت بخش بود

دامنه بسیار وسیع اطلاعات وادب ومتانتش واقعا تحسین برانگیز هست

هرجا که هست شاد وکامیاب باشه

واقعا همينطوره كاش ميومد باز، يكي از تأثيرگذارترينها بود براي من، مخصوصا رفتار متينش
تا حالا نگفته بودم نوشی ولی هروقت میخوام شکلک بزارم یا ادرس اسمایلا رو به یکی بدم یاد تو میافتم!دی:

چقدر میومدم وازت ادرس سایت بنل رو میگرفتم:ws28:

آره يادمه :ws28: هي ميگفتي اين شكلك ريزه ميزه ها رو از كجا مياري!
ارچی هم یه فروم ساخته بود بعدها دیگه هیچ خبری ازش نشد

اونم پسرخیلی باصفایی بود

ورژن دوم تاپیک خس وخاشاک ها یادگارماندگاراون بود:icon_gol:

ارچي رو دورادور (خيلي دور :ws3:) ازش خبر دارم

چون اصفهاني بود، خيلي اذيتش ميكردم و اونم ايضا :ws3:

ورژن دومو يادم نبود اصلا... يادش بخير

چرا نشد تورو تو تهران ببینم؟:banel_smiley_4:
چراش كاملا مشخصه ديگه.. من سعادت نداشتم... انشاا... فرصتي ديگر :icon_gol:
  • Like 10
لینک به دیدگاه

راستی نوشی اون تاپیکی که میگی احتمالا تاپیک ترشی فروشی من ولرد نبود؟

:ws3:

اخه سراون تاپیک که ارچی دودمانشو به باد داد کلی شاکی پیدا کرده بودیم:ws28:

نه من تو تاپيك ترشي فروشيتون نيومده بودم اصلا :ws28: ولي تعريفشو شنيده بودم دورادور :ws3:

بيخيال

  • Like 7
لینک به دیدگاه
عجب خاطراتی برامون زنده شد...

واقعا یادش بخیر چه دوره ای بود.عجب برو بیایی داشتیم .چقدر شیطونی میکردم من.:ws3:

بنا به دلایلی، به باشگاه پناه آورده بودم تا از دنیای واقعی دور باشم.دوستای خیلی خوبی هم اونجا پیدا کردم.

دوران مدیریت سجاد یکم اذیتش کردم.خودش می دونه:ws3:

حاج مرتضی و سهیل و روشنفکر جوان و محمدرضا و بعدشم مهرشاد و شقایق...

(تمام تاپیکارو با این بچه ها داغون می کردیم:icon_pf (34)::ws3:)

جالبه از صبح همش یاد اون روزا برام زنده می شد.از صبح دلتنگ همه اون بچه ها و اون محیط بودم...این تاپیک خیلی بجا بود.(مرسی از امین که گفت بخونمش):persiana__hat:

 

:w00::ws3:

خب همکار خیلی خوش گذشت!

یادمه حمید یه تاپیک زده بود درمورد مهریه وازدواج صبح تا شب تو ومحمد(هی داداش بیوفا!)ومحمدرضا وحمید وحاج مرتضی توش پست میدادین:ws28:

باعث خوشحالیه که هنوز خیلی ازدوستان رو کنارمون میبینیم

امیدوارم همه اونایی که یادی ازشون کردیم واونایی که به دلیل الزایمر مفرط نتونستیم یادشون کنیم موفق وشاد باشن:icon_gol:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...