azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ واژها از زیر دستم در میروند فکرهایم که روی کاغذ نوشته میشنود پر است از غلطهای اضافی ! از این فکرهای محالعجیب نیست که از سر سیگارها هم دود بلند شود گویا چند تخته ام ، از سرم پریده است و گویا یکی از این تخته ها به دری خورده است به در خانه ات ! در خانه ات را که باز میکنی بگذار روی همان پاشنه که من میخواهم ، بچرخد از لیوان قرمزت بخواه بگذارد آب خوش از گلوی این قرصها پایین برود از مبل هایت بخواه باز هم سرشان برای من گیج برود دوستم داشته باش لااقل بگذار که تخیل کنم دوستم داری باور کن ! باور کن حوای من باور کن زیاد سخت نیست تحمل من تحمل من به اندازه یک تخیل شاعرانه .! 2 لینک به دیدگاه
سارا. 1380 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ دوستم داشته باش ، بادها دلتنگ اند دستها بیهوده ، چشمها بیرنگ اند انددوستم داشته باش ، شهرها می لرزند برگها می سوزند ، یادها می گندند باز شو تا پرواز ، سبز باش از آواز آوازآشتی کن با رنگ ، عشق بازی با ساز دوستم داشته باش ، عطرها در راهند دوستت دارم ها ، آه ، چه کوتاهند 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام دست هایت که مال من باشد ...! هیچکس..!! مرا..!! دست کم نخواهد گرفت ..!!! 3 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ راه رفتن شانه به شانه تو زیر بیدهای مجنون اینجا برای ازتونوشتن هوا کم است!!! 6 لینک به دیدگاه
skalaskala 1624 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ دلم گاهی می گیرد گاهی می سوزد گاهی تنگ می شود و حتی گاهی... گاهی نه... خیلی وقت ها می شکند خیلی وقت ها دلم می شکند اما هنوز می تپد... 3 لینک به دیدگاه
!Hooman 10133 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ دنیا برای دیدن تو جای کوچکیست دیدار با تورا به قیامت گذاشته ام ... 3 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ برو! هرجا که میخواهی برو اما دورتر از یک نفس نرو. 2 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ این روزا هر کی از تو میپرسه زمزمه وار میگم رفت 8 لینک به دیدگاه
!Hooman 10133 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ کاش یکی بود نبود اول قصه هاا نبود 5 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ کلمات را مثل گلبرگ زیر پای تو میریزم که راه گم نکنی و بر کاغذم بمانی. 5 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ یاس به نخ میکشم کلمات را به گردن تو میآویزم که بوی من خوابت را حرام کند. 2 لینک به دیدگاه
skalaskala 1624 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ به تو می اندیشم به تو و تندی طوفان نگاهت بر من به خود و عشق عمیقت در تن به تو و خاطره ها که چرا هیچ زمانی من و تو ما نشدیم جام قلبم که به دست تو شکست من چرا باز تو را می بخشم؟؟؟ 2 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ این شعر را برای تو می گویم در غروب تشنه تابستان در نیمه های این ره شوم در کهنه گور این غم بی پایان این اخرین ترانه لالائیست در پای گاهواره خواب تو باشد که بانگ وحشی این فریاد پیچد در اسمان شباب تو بگذار سایه من سرگردان از سایه تو دور و جدا باشد روزی به هم برسیم که گر باشد کس بین ما نه غیر خدا باشد من تکیه داده ام به دری تاریک پیشانی فشرده ز دردم را می سایم از امید بر این در باز انگشت های نازک و سردم را ان داغ ننگ که خورده می خندید بر طعنه های بیوده من بودم گفتم که بانگ هستی خود باشم اما دریغ و درد که زن بودم چشمان بی گناه تو چون لغزد بر این کتاب در هم بی اغاز عصیان ریشه دار زمان ها را بینی شکفته در دل هر اواز اینجا ستاره ها همه خاموشند اینجا ستاره ها همه گریانند اینجا شکوفه های گل مریم بی قدرتر ز خار بیابانند اینجا نشسته بر سر هر راهی دیو دروغ و ننگ و ریاکاری در اسمان تیره نمی بینم نوری ز صبح روشن بیداری بگذار تا دوباره شود لبریز چشمان من ز دانه شبنم ها رفتم ز خود که پرده در اندازم از چهره پاک حضرت مریم ها بگسته ام ز ساحل خوشنامی در سینه ام ستاره طوفان است پروازگاه شعله خشم من دردا فضای تیره زندان است من تکیه داده ام به دری تاریک پیشانی فشرده ز دردم را می سایم از امید بر این در باز انگشت های نازک و سردم را با این گروه زاهد ظاهر ساز دانم که این جدال نه اسان است شهر من و تو .طفلک شیرینم دیریست کاشیانه شیطان است روزی رسد که چشم تو با حسرت لغزد بر این ترانه دردالود جوئی مرا درون سخن هایم 3 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ نمی زارم نوازش کسی شب ناز مژه هاتو خواب کنه. نمی زارم خونه آرزوموکسی با اومدنش خراب کنه. نمی زارم یه غریبه بانگاش پادشاه دل بی ریات بشه. من میخوام خودم پرستشت کنم. نمی زارم که کسی خدات بشه. . 3 لینک به دیدگاه
skalaskala 1624 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ این جاده ها که به تو نمی رسد می دانم بیهوده است این همه سال چشم گذاشتنشاید که بیایی که خبری از بنفشه بهار بیاوری از شکوفه سپید ماه این جاده ها که به تو نمی رسد می دانم این کوره راها این روزها این سالها هیچ کدام به تو ختم نمی شود!!! 3 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 فروردین، ۱۳۹۱ چه خوشبختم من که دستان من بوی تو می دهد هنوز.. 2 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۱ عبور تو از حوالی چشم های من تنها اتفاق غیر منتظره ی زندگی ام بود چراکه من همیشه منتظر نیامدنت بودم ... 5 لینک به دیدگاه
panisa 12132 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۱ با تمام وجودم آرزو میکنم الان که هنوز دو ساعت از جداییمون نگذشته خودت برگردی... 7 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۱ مرا به یک آغــــوشِ گــرم میهمان کن ... اهلِ چای یا قهوه نیستم !! :rose: 7 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۱ زندگی یعنی همین لبخند تو عشق یعنی یک نفر مانند تو مرحبا بر عشق تفسیرش تویی آفرین بر آسمان ماهش تویی 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده