رفتن به مطلب

شعـری بـرای تـو...


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

مگر چمدانت چقدر بود

که تمام زندگی ام را

با خود بردی؟

  • Like 2
ارسال شده در

درد داره

وقتی ساعت‌ها می‌نشینی

به حرفایی که هیچ وقت قرار نیست بگویی

فکر می‌کنی..

  • Like 2
ارسال شده در

اگر يک نفر

هر آنچه كه

از درونش بر مى آيد را بنويسد

بى شک از درون او

كسى رفته است

  • Like 3
ارسال شده در

دیروز به شکار عشق رفتم

عشق گیرم نیامد

برایت گل چیدم!

  • Like 3
ارسال شده در

شاخه‌ی عشق را شکستم

آن را در خاک دفن کردم

و دیدم که باغم گل کرده است؛

کسی نمی‌تواند #عشق را بکُشد...

  • Like 3
ارسال شده در

می‌پرم روی دوچرخه، رکاب می‌زنم

جز باد، کسی تحمل این اشک‌ها را ندارد

  • Like 4
ارسال شده در

جسم مرا

بگیر و در خود مُچاله کن...

 

خواهد چکید

از بدنم چشم‌های تو...!

  • Like 4
ارسال شده در

واسه رسیدن به خودت

راهی برای من بزار

تو ذهن من پر از شبه ،روزو بخاطرم بیار

تمام زندگیم شده نمیشه از تو بگذرم

پلهای پشت سر خراب، نمیدونم کجا برم

یا بگرد

یا نشونی از خودت نزار

یه جوری رد شو تو ازم ،برو اسممو ازم نیار

یه لحظه میگیره دلم به یاد اولین قرار

بیاو بگرد باز توکه نکردی باورم

اگه ادامه داره بشه نبودنت ، این میشه اهنگ اخرم

به عشق تو میخوندم

نمیره فکرت از سرم

یادتو بیشتر میکنه لرزش دستای منو

قدم زنون دور شدی از کسی که عاشقت بود

واسه گذشتن از دلم

نگاهت پر از بهونه بود

یا برگرد یا نشونی از خودت نزار

یه جوری رد شو ازم اسمم هم نیار

بیا برگرد باز

توکه نکردی باورم ،

اگه ادامه دار بشه این نبودنت ،این میشه اهنگ اخرم

به عشق تو میخوندم نمیره فکرت ازسرم

بیا بگرد یا نشونی از خودت نزار

یه جوری رد شو تو ازم ،برو واسمم هم نیار

  • Like 4
ارسال شده در

روز میلاد من است آمده‌ام دست کشم

به سر و گوشِ عرق کرده‌ی دنیای خودم

قول دادم که در این شعر فقط من باشم

تا خودم با همه خود باشم و تنهای خودم

  • Like 4
ارسال شده در

میهمانم باش ،

بی کم و کاستی

به رویاهایت گره می خورم

نشانم را ،

از تمامی خواب هایت بجو

من به تاریکی گیسوانت گره خورده ام . .. گویا برهان

 

 

فرستاده شده از SM-G355Hِ من با Tapatalk

  • Like 4
ارسال شده در

چشمش اگرچه مثل غزلهای ناب بود

 

چون شعر اعتراض لبش پر عتاب بود

 

 

 

معجون جنگ و صلح و سکوت و غرور و غم

 

بانوی نسل سومی انقلاب بود

 

 

 

مغرور بود، کار به امثال من نداشت

 

محجوب بود، گرچه کمی بد حجاب بود

 

 

 

با چشم می شنید، صدایم سکوت بود

 

با چشم حرف می زد، حاضر جواب بود

 

 

 

کابوس من ندیدن او بود و دیدنش

 

آنقدر خوب بود که انگار خواب بود

  • Like 4
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

زیباترین هارمونی، تُنِ صدای کسی‌ست که دوستش داریم!

بیچاره ای زنی که ادای صدای عشقشو درمیاره تا آروم شه

  • Like 1
ارسال شده در

از من قول گرفت

تا بخندم، تا نگریم!

حالا نمی‌داند

دلتنگش که می‌شوم

می‌خندم..

  • Like 4
ارسال شده در

اصلا دلم میخواهد آنقدر در رفتن فرو روم که راه بازگشت را گم کنم و هی دور شوم و دور شوم.

می بینی؟!

از اندوهگین بودنم که فاکتور بگیری ، انگار حالم خوب است

  • Like 4
ارسال شده در

آدم ها اصلا عجیب غریب نیستند!

فقط گاهی عشقشان تمام می شود...

مثلِ سویِ چشم هایشان ، مثلِ شنواییشان ، مثلِ اشتهایشان ، مثلِ اعصاب و حوصله شان...

گاهی عشقشان تمام می‌شود...

آدم وقتی عشقش ته میکشد ، کمتر عصبانی می شود ، کمتر غصه می خورد، کمتر شب ها بی خواب می شود ، کمتر راهِ گلویش بسته می شود، کمتر زیرِ چشم هایش گود می افتد، کمتر پیش می آید دلش برای کسی ، برای صدایی، برای حرکتی ضعف برود...

آدم بعد از رفتنِ بعضی ها، تمام می شود...

  • Like 3
ارسال شده در

محبت زیادی

همیشه آدم ها را خراب میکنه

گاهی آدم ها میروند

نه برای اینکه

دلیلی برای ماندن ندارند

بلکه آنقدر کوچک اند که

تحمل حجم بالای محبت تو را ندارند

  • Like 1
ارسال شده در

سر به سر خيالم نگذار

به ديدنم بيا

كه هنوز از پس رفتنت

بر نیامده‌ام..

  • Like 2
ارسال شده در

باید بروم

به جایی دورتر از دورِ نبودنت

جایی که با هر صدایی

سر برنگردانم به پیدا کردنت

جایی دورتر از دورِ تو

همین کنج دلتنگی...

  • Like 1
ارسال شده در

میان تمام نداشتن‌ها

دوستت دارم!

  • Like 2
ارسال شده در

تو ماه را

بیشتر از همه دوست می‌داشتی

و حالا ماه هر شب

تو را به یاد من می‌آورد

می‌خواهم فراموش‌ات کنم

اما این ماه

با هیچ دستمالی

از پنجره‌ها پاک نمی‌شود!

  • Like 2
×
×
  • اضافه کردن...